این صفحه به بهائیان اختصاص دارد

مروری بر تعالیم آئین بهائی

 اقتباس ازآثار بهائی

خوانندگان عزیز در شماره گذشته در مورد وصیت حضرت بهاءالله ، بنیانگذار آئین بهائی، صحبت کردیم که در آن به وضوح فرزند خود،حضرت عبدالبهاء، را بعنوان جانشین خود تعیین کردند. صراحت در وصیت و تعیین جانشین بطور مکتوب، انسجام و همبستگی پیروان آئین بهائی را تضمین نمود.  در دوره های پیشین هر وقت پیغمبری از عالم می رفت پیروانش سرگردان می شدند و تکلیف خود را نمی دانستند که بعد از او به چه کسی روی آورند و از که راهنمائی جویند.  چون سند موثّقی از خود پیغمبر در دست نبود مؤمنان سرگردان می شدند و نمی توانستند به شخص واحدی متّکی شوند. لهٰذا اختلاف بالا گرفته وتقسیم به فرقه ها و مذاهب، تقریباً از همان روز بعد از رحلت پیغمبر صورت می گرفت.  زیرا افراد بشر هر یک دارای تشخیصی و فکر و استعدادی است ودرک اواز آیات کتاب متفاوت.  مثلاً کاتولیکها بر اساس این آیۀ انجیل که حضرت مسیح به پطرس فرمود که تو صخره ای هستی که من کلیسای خود را بر آن بنا می کنم بر این عقیده شدند که پاپها جانشینان مسیح اند و اطاعت از ایشان به منزلۀ اطاعت و عبادت پدر آسمانی است.  امّا عدّه ای این تفسیر را قبول نداشتند این بود که فرقه های متعدّد در دین مسیح بوجود آمد.  بعد از رحلت حضرت رسول نیز،\ پیروان آن حضرت بر سر جانشین  دچار اختلاف شدند و ناچارا اساس خلافت را استوار کردند.

مقصدِ آئین بهائی، چنانکه درشماره های قبل ذکر شد، وحدت عالم انسانی و یگانگی و اتّحاد بشر است. این است که حضرت بهاءاللّہ قبل از آنکه از جهان فانی به عالم جاودانی شتابد تکلیف مؤمنان را روشن ساخت و مقرّر داشت که بعد از او پسر ارشدش بنام عبدالبهاء جانشین گردد.  حضرت عبدالبهاء را بیان کننده و مفسّر آثار خویش خواند یعنی او، و فقط او، بود که می توانست آیات و تعالیم حضرت بهاءاللّہ را تشریح و تفسیر نماید و مقصود از تعالیم و آثار پدر بزرگوارش را برای بهائیان بیان دارد. بدین طریق راه تفسیرهای متفّرقه از جانب افراد که همیشه در ادیان باعث اختلاف و دودستگی میشود بسته شد.

حضرت عبدالبهاء زمانی که فقط نه سال داشتند بخاطر تبعید پدر به همراه ایشان روانه بغداد شدند. به مدرسه ای داخل نشد امّا همواره از عقل و هوش سرشار برخوردار بود و از پرتو انوار پدر بزرگوار دل و جانی روشن داشت و در همان اوان نوجوانی در مناظره با بزرگان و علمای بزرگ زمان و عارفان نامدار که به زیارت پدر می آمدند حضور داشت.  در همان سالهای نوجوانی از مقام عظیم پدر آگاه گشت و از همان زمان تا آخر عمـر، وجود خویش را در نهایت فداکاری و وفاداری صرف خدمت آئین بهائی نمود.  در تمام سختی ها با پدر شریک بود.  در تبعیدهای مکرّر ایشان در همه جا سپر بلا و کارگزار امور پدر و خانواده بود.  این دوران غربت و تبعید و حبس و زندان حضرت عبدالبهاء به مدّت چهل سال بطول انجامید تا آنکه با انقراض امپراطوری عثمانی ایشان نیز چون زندانیان دیگر آزاد گشت.

حضرت عبدالبهاء زحمت زندان و محکوم بودن به تبعید و غربت از وطن را با کمال صبر و سُرور مقابله فرمود چنانچه از این عبارات ایشان پیداست:

حزن انسان، کدورت انسان از عالم مادّیات است.  یأس و نومیدی از نتائج عالم طبیعت است.  پس واضح و مشهود شد که حزن انسان و نکبت انسان و نحوست انسان و ذلّت انسان همه از مادّیات است.  امّا از احساسات روحانیّه هیچ ضرری و زیانی و غصّه و غمی از برای انسان حاصل نمی شود… انسان وقتی در نهایت مشقّت، نهایت یأس می افتد چون به خاطر آرد خدای مهربان دارد، مسرور می شود… “

 

ایشان پس از آزادی از زندان بر خدمت و ترویج آئین بهائی قیام نمود و با وجود ضعف جسمی به سفرهائی دور و دراز در بعضی از ممالک اروپائی و امریکای شمالی پرداخت و پیام صلح و اتّحاد بشر را که در تعالیم پدر بزرگوارش مذکور بود به گوش مردم آن کشورها رسانید.  در مجامع علمی و فلسفی و کلیساها و کنیسه ها و مساجد ندای امر جدید را بلند فرمود و در جرائد آن زمان تفاصیلی دربارۀ آن سفر نوشتند و همه غیر از معدودی که در دین خویش تعصّب داشتند در مدح و ثنای حضرت عبدالبهاء داد سخن دادند.  او را گاه پیغمبر شرق و گاه مبشّر صلح و سلام خواندند و سخنرانیهای ایشان را چاپ و منتشر ساختند.  این سفرهای پر ثمر، جامعه های نو رسیده و ضعیف بهائی را در بلاد غرب تقویت نمود و نیز عامّه را از مقاصد این آئین جدید باخبر ساخت.  پس از سفر اروپا کمی قبل از جنگ جهانی اوّل به اراضی مقدّسه  در منزل خویش در حیفا، مراجعت نمود. شهر حیفا بعدها، در زمان تاسیس کشور اسرائیل، در آن کشور قرار گرفت.  مطالعۀ آثارحضرت عبدالبهاء به راستی سبب حیرت است که چگونه یک انسان که در دورۀ زندگانی را اکثراً درتبعید و بی سر و سامانی گذرانده و مدرسه ای ندیده و کتابخانه ای در دسترس خویش نداشته قادر است که با نهایت فصاحت آثار بسیار پرباری را به وجود آورد که هوشمندان جهان را به ستایش و شگفتی وادار کند.  تا بحال بیش از سی هزار از الواح و آثار ایشان که هم اکنون اکثرا بصورت کتابهای گوناگون در دسترس میباشد به دست آمده است که امیدواریم در فرصتهای آتی به آثار ایشان نیزبپردازیم.

آن بزرگوار بالاخره درسال ۱۹۲۱ در سنّ هفتاد و هفت سالگی از این عالم رحلت نمود و مزارش در دامنۀ کوه کرمل در شهر حیفا قرار گرفت.

 خوانندگان عزیز، در صورتیکه مایل به دریافت نسخه ای از مقاله فوق از طریق ایمیل هستید و یا راجع به  تعالیم بهائی سؤالی دارید لطفا با ما تماس بگیرید:     پیامگیر :     ۷۴۰۰-۸۸۲-۹۰۵         ،      ایمیل:  anyquestionsplease@gmail.com

وب سایت برای برخی از کتابهای فارسی بهائی  :      www.reference.bahai.org/fa