در جشنواره بین المللی فیلم تورنتو (TIFF) پس از آنکه گروهی متشکل از هنرمندان و نویسندگان نامه ای را به مخالفت علیه تصمیم تیف مبنی بر  …




 


 

شهروند ۱۲۴۸  پنجشنبه ۲۴ سپتامبر  ۲۰۰۹


 

 در جشنواره بین المللی فیلم تورنتو (TIFF) پس از آنکه گروهی متشکل از هنرمندان و نویسندگان نامه ای را به مخالفت علیه تصمیم تیف مبنی بر تجلیل از شهر تل آویو  امضا کردند، تظاهراتی صورت گرفت. مخالفان معتقد بودند که علم کردن این بزرگداشت در جهت تلاش اسرائیل برای پاک کردن تصویر آن کشور پس از تجاوز به نوار غزه و ادامه اشغال سرزمین فلسطینی ها بوده است. بیش از ۱۵۰۰ نفر این نامه را تحت عنوان "اعلامیه تورنتو: نفی تجلیل از اشغال"  امضا نمودند. در میان امضا کنندگان می توان از کسانی مانند جین فوندا، ویگو مورتن سن، هاوارد زین، دنی گلاور و هاری بلافونته نام برد. اخیرا امی گودمن با نئومی کلاین که از تهیه کنندگان این نامه بوده است مصاحبه ای داشته که بخشی از آن در اینجا آورده شده است. نئومی کلاین ژورنالیست و نویسنده کتابهای "نظریه شوک"۱ و "لوگو"۲ است.

تظاهرات تورنتو با این برچسب که ضد یهود بوده مورد انتقاد قرار گرفته شد و حامیان حکومت اسرائیل امضا کنندگان اعلامیه تورنتو را به اتهامات کذب متهم کرده اند، مثلا اینکه آنها خواستار بایکوت فیلمهای اسرائیلی و حتی خود اسرائیل از جشنواره هستند.


 

 نئومی کلاین:

در اعلامیه تورنتو ضمن یادآوری این نکته که اسرائیل توسط افراد مورد احترامی مانند جیمی کارتر و دزموند توتو دولتی نژادپرست نامیده شده است، تصمیم جشنواره مبنی بر بزرگداشت تل آویو را بحث انگیز دانسته و  امضا کنندگان باور خود  مبنی بر اینکه ۴۲ سال اشغال فلسطین جایی برای تجلیل باقی نمی گذارد را اعلام داشته اند. علاوه بر آن اسرائیل امسال را با بمباران و پرتاب موشک به غزه که منجر به کشته شدن حدود ۱۴۰۰ نفر که بیشتر آنها کودک بوده اند، شروع کرد و تا امروز هیچ جوابی در مورد جنایات خود نداده و حتی از همکاری با هیات اعزامی حقیقت یاب سازمان ملل به ریاست قاضی مورد احترام آفریقای جنوبی، ریچارد گولداستون، اجتناب کرده است.

بنابراین روشن است که موضوع ربطی به فیلمهای اسرائیلی در جشنواره تورنتو ندارد. همه ساله این فیلمها به جشنواره می آیند، و باید بیایند و مورد استقبال قرار بگیرند و اگر کیفیت خوبی داشتند از آنها تجلیل شود. اما اتفاقی که در جشنواره در حال وقوع است این است که نه فیلمها بلکه شهر تل آویو مورد تجلیل قرار می گیرد. شهردار تل آویو در تورنتو به جشن و پایکوبی برخاسته چرا که این بزرگداشت برای صنعت توریسم اسرائیل بسیار خوب است. به این ترتیب جشنواره از حوزه هنر خارج شده و به قلمروی سیاست و صنعت وارد شده است و تصمیم گرفته که افتخار چنین تجلیلی را به تل آویو اهدا کند. این است آنچه که مورد مخالفت قرار گرفته. البته شروع این مخالفت از طرف ما نبوده و فلسطینی ها  بزرگداشت تل آویو را مردود شناختند و با تجلیل از چنین حکومتی در جشنواره امسال مخالفت  کرده اند.

کامرون بیلی فرد که در حوزه سینما منتقد مورد احترامی ست با مدیریت جشنواره همکاری دارد و اعلام کرده که این تصمیم کاملا از طرف او بوده و اصلا ربطی به سیاست ندارد. اما ما می گوئیم: دانسته و یا ندانسته این تصمیم با تبلیغات شدید وزارت خارجه اسرائیل در استفاده از  فرهنگ به عنوان سلاحی برای انحراف افکار عمومی از اشغال فلسطین و اتهامات مربوط به جنایات جنگی در غزه حتی قبل از حمله به غزه، همخوانی دارد.

نکته جالب توجه این است که تورنتو انتخاب شده تا برای بازاریابی چیزی که " بِرَند اسرائیل "۳ نامیده می شود، آزمایشگاه شود، و این کشور "برند" و یا وجه مشخصه جدیدی پیدا کند. دلیل آن اینست که تورنتو میدان نبرد مساعدی برای اسرائیل است. در کانادا با وجود جمعیت نسبتا کم این کشور بیش از هر کشور دیگری در دنیا، حتی آمریکا، دیپلمات اسرائیلی وجود دارد زیرا دولت اسرائیل کانادا را میدان نبرد مهمی از نظر آزمایش ایده هایش  می شناسد. به این ترتیب تورنتو به عنوان آزمایشگاهی برای تبلیغ این تغییر مشخصه اسرائیل انتخاب شد.

این موضوع برخاسته از تصورات ما و یا تئوری توطئه نیست. گزارشهای نیویورک تایمز و رویتر به آن اذعان دارد. تنها برای یادآوری یک مثال بگذارید به خاطر بیاوریم که دو ماه پس از حمله به غزه نقطه عطف مهمی در افکار عمومی جهان در مورد اسرائیل به وجود آمد و تظاهراتی در سراسر دنیا به وقوع پیوست. تخمین زده می شود در لندن حدود ۱۰۰ هزار نفر با حضور در تظاهرات خیابانی عملیات اسرائیل را محکوم کردند. آمار حکایت از افت شدید حمایت از اسرائیل را داشت. مردم بیشتر و بیشتر صحبت از استفاده از تاکتیکهای مشابه آنچه که در مورد آفریقای جنوبی اتخاذ شد می کردند و بر این باور بودند که تنها  حرف کافی نیست و در چنین اوضاعی بود که به نقل از نیویورک تایمز یکی از مقامهای عالی رتبه وزارت خارجه اسرائیل گفت:"ما داستانسرایان و نویسندگان مشهور را به آمریکا می فرستیم تا سینماها تصویر زیباتری از چهره اسرائیل نشان دهند و به این ترتیب تنها به ما در متن جنگ فکر نشود".  اینکار را در جشنواره های مختلف فرهنگی کردند. دو سال پیش در نمایشگاه کتاب پاریس که جشنواره بسیار پراهمیت کتاب است شصتمین سالگرد تولد اسرائیل جشن گرفته شد. در نمایشگاه کتاب تورینو در ایتالیا نیز همین اتفاق افتاد. اما این نمایشگاه ها بسیار کوچکتر از آن چیزی است که در جشنواره فیلم تورنتو اتفاق می افتد و دلیل آن را من جریانات غزه می دانم. علتش زمانی است که ما در آن به سر می بریم و مصونیت مداوم اسرائیل در جنایات جنگی. اینجاست که مردم حاضر به پذیرش بزرگداشت اسرائیل در چنین زمانی نیستند.

ایوان رایتمن کارگردان فیلم "بالا در هوا" می گوید: "این فیلم اساسا در مورد داستانهای جهانی است که از پیچیدگی و تناقضات شرایط انسان حکایت می کند. هرگونه تلاشی برای خفه کردن گفتگو و دزدیدن این فیلم از جشنواره به بهانه های سیاسی تنها خدمت به خفه کردن هنرمندان است."

این جمله درستی است اما این ما نبودیم که جشنواره را سیاسی کردیم. در واقع ما به مخالفت با سیاسی شدن جشنواره برخاستیم. ما نمی خواهیم صدای کسی را خاموش کنیم ولی مخالف با تصمیم جشنواره مبنی بر بزرگداشت اسرائیل هستیم. در رابطه با این استراتژی "برند" گذاری جدید برای اسرائیل همه را تشویق به مطالعه  آرای، صدای کلیمیان برای صلح۴، مخالفان شدید اشغال۵ ، تشکیلات سانفرانسیسکو۶ ،  جی ـ وی پی دات اورگ۷ می کنم تا مدارک خوبی در مورد دروغهایی که در مورد ما می پراکنند، را ببینند.  یک مقام عالی رتبه روابط عمومی  اسرائیل هدف واقعی از تجدید "برند" را طبیعی  جلوه دادن اوضاع اسرائیل می داند. بنابراین جای کوچکی برای  شما جهت انتقاد از عملیات اسرائیل در غزه و یا گسترش شهرکهای یهودی نشین در نواحی اشغالی می ماند و وقتی نوبت به بقیه موضوعهای های مربوط به اسرائیل می رسد جوری رفتار می شود که انگار اتفاقی نیفتاده است. البته که ما باید از تل آویو در جشنواره فیلم تجلیل کنیم و یا در نمایشگاه کتاب و غیره….تا صنعت توریسم اسرائیل رونق پیدا کند !

 آیا  آنها بر این باورند که اکنون زمانیست که بزرگداشت شهر تل آویو طبیعی به نظر می رسد و وقتی مردم به دنبال فلسطینیها به مخالفت برمی خیزند می توانند برگردند و بگویند شما دارید جشنواره را سیاسی می کنید. آنها واقعا فکر می کنند هیچ چیز غیر عادی در این تصمیمشان وجود ندارد؟ جواب ما اینست که اگر پای هر کشور دیگری در بین بود، سیاسی بودن این تصمیم به جهت جانبداری در جنگ بین دو کشور  روشن بود.

برای مثال تصور کنید که "تیف" امسال بزرگداشت شهر کلمبو را می گرفت با تمجید کامل از حکومت سریلانکا، جشنواره پر بود از سریلانکایی ها و حتی یک کارگردان تامیلی (درست مانند اکنون که هیچ کارگردان فلسطینی حضور ندارد) شرکت نداشت. با توجه به اینکه در تورنتو تعداد زیادی  تامیلی وجود دارند که فعال هستند طبیعتا، آنها در بیرون مراسم تظاهرات به راه می انداختند زیرا به نظر می رسید که قصد آنست که اعمال دولت سریلانکا که به حق متهم به جنایت های جنگی شده است را می خواهند ماست مالی کنند.


 



 

اما بنا به دلایلی قرار است دولت اسرائیل همیشه استثنا باشد و ما متهم به اینکه اسرائیل را تنها گیر آورده ایم و جور دیگری با این کشور رفتار می کنیم. اما شما اگر به افرادی که زیر این نامه را امضا کرده اند نگاه کنید؛ مثل هاوارد زین، هاری بلافونته و ایو انسلر، می بینید اینها کسانی هستند که عمر خود را صرف برقراری استانداردهای حقوق بشر در سراسر دنیا نموده اند. آنها اسرائیل را تنها گیر نیاورده اند. اما حرف شان اینست که همان استانداردهایی که برای دیگر کشورها استفاده می کنید را برای اسرائیل هم به کار ببرید.  از نظر سیاسی درست نیست که برای اسرائیل بزرگداشت بگیرید همانطور که از کشور دیگری که در مظان اتهام جنایت جنگی است تجلیل نمی کنید.

اما آنها میدانند چه می کنند. می خواهند این موضوع را به سانسور کردن ربط بدهند که همه از آن متنفرند و حرف از بایکوت تیف توسط ما می زنند. هیچکس نمی خواهد صدای هیچ فیلمی را خاموش کند. اما پیچاندن موضوع به مبارزه علیه سانسور به نفع آنهاست و برای همین این مطالب را عنوان می کنند.

ویگو مورتن سن، بازیگر مشهور آمریکایی می گوید: این اعلامیه تبلیغ بایکوت کردن یا سانسور هیچ هنرمند و یا فیلمی از اسرائیل و یا هرکجای دیگر نیست. آنهایی که با این اتهام به اعلامیه حمله می کنند تنها  اخبار جعلی می پراکنند و متاسفانه با موفقیت به انحراف افکار در مورد اوضاع مهم کنونی ادامه می دهند. حکومت اسرائیل عملیات غیر قانونی و غیر انسانی خود را در داخل و خارج از مرزهای قانونی خود ماست مالی می کند."

فیلمساز برنده جایزه، رابرت لانتوس در مورد این نامه می گوید: ما در اینجا در مورد نوار غزه یا تپه های جولان صحبت نمی کنیم، بلکه در مورد بیشترین تعداد جمعیت در قلب اسرائیل که از سال ۱۸۸۷ ساخته شده حرف می زنیم. اگر خانم کلاین روی این سرزمین بحثی دارد او و توفان لشکرش سوار بر مبل های راحتی خود، غریوی کمتر از نابودی دولت اسرائیل  سر نمی دهند. آنها عملا ستون پنجم محلی احمدی نژاد هستند.

باید بگویم که این حرف پرقدرت ترین مرد سینما و رادیو ـ تلویزیون کاناداست و دروغ بی اندازه بزرگی از هر نظر  است. منظورم اینست که در همین چند خط دروغهای زیادی وجود دارد. در برنامه می خوانید که تل آویو مرکز اقتصادی و فرهنگی اسرائیل است و اشاره به اینکه با اشغال فلسطین ایجاد شده است نمی شود. شما تنها آن ادبیات ملایم و نشاط آور دروغین را می خوانید که شهر پر از کافه است  و حتی در مصاحبه با یکی از فیلمسازان اشاره می شود که تل آویو محلی است که شما می توانید از فکر دائمی جنگ رهایی یابید. این حرف کاملا بی معنی است. وزارت دفاع اسرائیل در تل آویو قرار دارد. هواپیماهای جنگی برای بمباران غزه از فرودگاهی نزدیک تل آویو برمی خاستند. فعالان برای صلح در این فرودگاه دست به تظاهرات زده و سعی کردند به خلبانهای این جنگنده ها نزدیک شوند و بگویند آیا می دانید که شما در حال اقدام به جنایت جنگی هستید؟ شما نمی توانید تل آویو را از اسرائیل جدا کنید. باید گفت که پیچاندن حرف ما که مخالفت با بزرگداشت تل آویو بود و تبدیل آن به طلب نابودی اسرائیل انحراف عظیم افکار از واقعیت است. جای تاسف است که سیل خرابکارانه ترین فعالیتهای عاری از صداقت، علیه افرادی مانند جین فوندا که این  اعلامیه را امضا کردند به راه افتاد. در برخی از سایتهای شایعه پراکن مانند تی ام زد و پرز هیلتون در هفته گذشته عملا گفته شد که جین فوندا خواستار نابودی اسرائیل است که این حرف یاوه ای بیش نیست. جین همواره از راه حل دو دولتی حمایت کرده است. دوباره لازم به یادآوری است که آنها این کار را از روی اشتباه انجام نمی دهند، بلکه می خواهند اعتبار هر کس که جرات بلند صحبت کردن در مورد اسرائیل را دارد و مخالف طبیعی جلوه دادن اوضاع است را از بین ببرند. در این میان تنها چیزی که ارزش ندارد حقیقت است.

مدیر اجرایی حقوق بشر اسرائیل، گروه بت سلم، جسیکا مونتل می گوید:  تفاوت بین گزارشهای ارتش اسرائیل و نتایج تحقیقات بت سلم آزار دهنده است. رسواترین نمونه این عدم تطابق ها تعداد کشته شدگان کودکان  زیر ۱۶ سال است که ارتش اسرائیل تعداد آنها را در عملیات غزه ۸۹ نفر اعلام کرده و تحقیقات ما نشان می دهد که این رقم ۲۴۰ نفر است.

این دلیل اصلی داخل شدن من در این شلوغ بازی جشنواره است. من اخیرا غزه بوده ام و برایم تکان دهنده بود که مردم آنجا فکر می کردند دنیا آنها را فراموش کرده است. آنها چیزی به من گفتند که نمی توانم فراموش کنم. من با یک سازمان فلسطینی حقوق بشری کار می کردم و آنها مرا می گرداندند. گفتگویی با رهبران سازمان غیر دولتی حقوق زنان داشتم. یکی از چیزهایی که به من گفته شد این بود که در حقیقت امید بیشتری در زمان حمله به غزه وجود داشت که اکنون از بین رفته است. چگونه می شود این حرف را زد؟ چگونه می شود گفت زمانی که آنهمه بمب و موشک بر سر کودکان می ریخت امید بیشتری وجود داشت؟ جواب اینست که در آن زمان اهالی غزه خبر می گرفتند که دنیا عصبانی است. خبر به گوش آنها در مورد تظاهرات انگلیس و جاهای دیگر می رسید. دنیا عملیات اسرائیل را رد می کردند و این دروغ اسرائیل که ما از خود دفاع می کنیم را کسی نمی خرید. آنها می شنیدند که زنها در شهر من تورنتو کنسولگری اسرائیل را اشغال کرده اند. مردم غزه به من اذعان داشتند که بر این باور بودند  اگر از این حمله ترس آور جان سالم بدر برند نقطه عطفی در وضعشان به وجود خواهد آمد. مردم دنیا که بی قانونی و توحش اشغالگران رادیده اند عصر دیگری را می طلبند و دست کم محاصره غزه قطع خواهد شد.

اکنون ۸ ماه از حمله به غزه می گذرد. هنوز بی قانونی ادامه دارد و امیدی به برقراری عدالت نیست. من فکر می کنم که غزه مانند صحنه جنایت بزرگی است که پلیس رشوه گرفته و در محل حاضر نشده  است. خشم ناشی از توحش بی پرده منجر به برقراری هیچگونه عدالتی نشده است. این آن چیزی است که مرا تکان می دهد.

اینست که وقتی من به کشورم برمی گردم و می بینم که قرار است در بزرگترین حادثه فرهنگی تورنتو برای اسرائیل جشن بگیرند، به جلو رانده می شوم تا علیه این تصمیم به تظاهرات برخیزم. نه اینکه از اطلاق نام ستون پنجم احمدی نژاد به خودم لذت ببرم. جداً از این موضوع بدم می آید. اما برای خود که شاهد این صحنه ها که بت سلم عنوان می کند بودم نوعی وظیفه اخلاقی قائلم. اینکه عدالتی برقرار نشده است.

وقتی جامعه بین المللی و سازمان ملل از برقراری عدالت عاجزند مردم باید پادرمیانی کنند و جای خالی آنها را پر کنند. این در گذشته اتفاق افتاده است و دوباره اتفاق خواهد افتاد. چرا این ترس باور نکردنی و واکنش شدید علیه تلاش مردم برای فشار آوردن به اسرائیل وجود دارد، اما اثری از آن  در رابطه با گفتگوهای اوباما و نتانیاهو نمی بینیم. برای اینکه مردم شکست وسوسه های اخلاقی در سطوح بالا را دیده اند.

ما میدانیم که در قورخانه سیاسی ابزار دیگری جز گفتگو وجود دارد. غیر از اینکه اوباما به نتانیاهو بگوید: می دانی بهتراست به ساختن شهرکهای غیرقانونی خاتمه دهی و نتانیاهو محل نگذارد و کار خودش را بکند. میلیاردها دلار کمک نظامی وجود دارد که میتواند مانند اسلحه به کار گرفته شود. تمام چیزهایی که در رابطه با کشور های دیگر قابل انتقاد است وقتی نوبت به اسرائیل می رسد غیر قابل نزدیک شدن می شود. اما واقعیت اینست که جنبشهای بین المللی رشد خواهند کرد و پاسخ خواهند داد که اینطور نیست و چیزی به نام غیر قابل نزدیک شدن وجود ندارد. ما باید تمام اهرمها را در مورد اسرائیل به کار ببریم همانطور که حق استفاده از آنها را در مورد هر کشور دیگری که از قوانین بین المللی اطاعت نمی کند، داریم.


 

۱- Shock Doctrine

۲- Logo

۳- Brand Israel

۴- Jewish Voice for Peace

۵- The terrific anti-occupation

۶- San Francisco-based organization

۷- Jvp.org


 

asoudehnovin@gmail.com