کنفرانس حقوق بشر که در ۱۲ سپتامبر ۲۰۰۹ در دانشگاه یورک به همت بزرگوارانی برگزار شد، از این جهت که علیرغم تبلیغات مختصر، تعداد کثیری شرکت کننده داشت
شهروند ۱۲۴۸ پنجشنبه ۲۴ سپتامبر ۲۰۰۹
کنفرانس حقوق بشر که در ۱۲ سپتامبر ۲۰۰۹ در دانشگاه یورک به همت بزرگوارانی برگزار شد، از این جهت که علیرغم تبلیغات مختصر، تعداد کثیری شرکت کننده داشت و این که همگی نوع خاصی اشتیاق در شرکت و شنیدن سخنان از خود نشان می دادند، نوعا متمایز بود. وجه تمایز دیگر این کنفرانس با کنفرانسهای مشابه شاید در زمان برگزاریش بود که متعاقب وقایع چند ماه گذشته در ایران برپا شد و از این جهت نیز بیش از دیگر گردهماییها مورد توجه واقع شد. که سپاس بر برگزارکنندگان و سخنرانان کنفرانس.
از این سخن که بگذریم، به اعتقاد من دو ایراد عمده بر این کنفرانس وارد است. یکی ایراد شکلی و دیگری ایراد ماهوی. ایراد شکلی بر این کنفرانس را می توان بر کثرت سخنرانان منحصر نمود به نحوی که هیچ زمان کافی برای بحث و تبادل نظر و پرسش و پاسخ باقی نگذاشت. چرا که بیشترین استفاده را در این گونه گردهماییها، می توان از تبادل نظر و تجربیات شرکت کنندگان برد.
ایراد ماهوی را می توان به سخنرانیها وارد دانست. زیرا صرف نظر از یک مورد که هیچ ارتباطی به حقوق بشر در ایران به نحوی که امروزه از آن مراد هست، نداشت، بقیه سخنرانیها صرفا به موارد نقض حقوق بشر در ایران اشاره داشت بدون اینکه راه حلی برای این معضل ارائه دهد. این ایراد را نه از این جهت وارد می دانم که چنین سخنانی نباید گفته می شد، خیر، سخنان ایراد شده نوعاً بسیار متین و عیناً در رابطه با حقوق بشر و موارد نقض آن در ایران بود. ایراد از این جهت وارد است که زمان اینگونه سخنان تا آنجا که به مبارزات امروز مردم ایران مربوط می شود، دیگر بسر آمده است. زمان اشاره صرف به موارد نقض حقوق بشر در ایران گذشته است. جوانان مبارز ایرانی مدتها پیش، این مرحله را پشت سر گذاشته اند. تقریباً تمامی سخنرانان حاذق حاضر در گردهمایی تمام وقت خود را به بیان موارد نقض حقوق بشر در ایران اختصاص دادند، جالب اینکه به دلیل ضیق وقت هیچیک موفق نشدند آنچه را که در دل داشت بر زبان آورد. آیا بهتر نبود این موضوع به یکی دو سخنران منحصر می شد و مابقی وقت به موضوعات دیگر در همین رابطه و همچنین بحث و تبادل نظر اختصاص می یافت؟ جوانان مبارز ایرانی در خیابانهای ایران که به میدان نبرد مبدل شده، دیگر در پی صحبت های روشنفکرانه نیستند، آنها از دیرباز دریافتند که مبارزه عملی علیه نقض حقوق بشر در ایران بر بحث پیرامون موارد نقض پیشی جسته و راه رهایی از ظلم و ستم حاکمان، دیگر به بحث پیرامون موارد نقض حقوق بشر منحصر نمی شود.
آنها در خیابانها، با دست خالی در مقابل گلوله، سینه سپر کردند و از حلقوم ندا آقاسلطان فریاد زدند که: "از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست"
آنها از مرحله بحث گذشتند. آنها در مرحله عمل نه نیازی به داشتن رهبر برای مبارزه احساس می کنند و نه دیگر خود را مقید به بحث می دانند. آنچه که آنها در پی آنند شناسایی دشمنان واقعی ایران و ایرانی است تا آن را به قدرت بازوان برومند از بیخ و بن بر کنند. و آنچه که آنها از گردهماییها انتظار دارند، در کنار بیان موارد نقض حقوق بشر در ایران، شناسایی و معرفی نیروی ددمنش و مخوفی است که در پس آخوندهای دیوصفت در پی نابودی ایران و ایرانی است، و این کنفرانس متاسفانه فاقد این دومی بود.
در سلوکم گفت پنهان عارف وارسته ای
قصد سالک نیست جز تیمار قلب خسته ای
دشمن واقعی مردم و موجودیت ایران اخوان المسلمین منطقه است که در ایران تحت نام فداییان اسلام بر این ملک و ملت مسلط شد و یکه تاز به غارت منابع ، محو فرهنگ، اضمحلال نیروی انسانی و همه آن مظاهری است که رنگ و بوی ایرانی داشته باشد.