اصول ریاضی فلسفه ی طبیعی (۱۰۰)

این کتاب معروف و دوران ساز اسحاق نیوتن درسال ۱۶۸۶ منتشرشد و بلافاصله پس از انتشار به بحث و جدل روشنفکرانه بین دانشمندان و فلاسفه ی عصرخود دامن زد. کتاب به مدت دویست سال به عنوان معتبرترین اثر درحوزه ی علم  فیزیک باقی ماند و در سرتاسر قرن هیجدهم کتابی فوق العاده ارزشمند در حوزه ی فلسفه به حساب می آمد. انتشارکتاب باعث شد که نیوتن به عنوان با افتخارترین شخصیت در فرهنگ غرب و یکی از نخستین تدوین کنندگان روش علمی مطرح گردد. کتاب نیوتن بنیاد تحقیق علمی و شیوه ی کاربرد اصول علمی را پی ریزی نمود و فیزیک را به عنوان یک دانش مشخص و منسجم درصدر علوم مثبته قرارداد.

کتاب اصول ریاضیات نیوتن شامل یک مقدمه و سه کتاب مجزا و مرتبط به هم است. درمقدمه ی کتاب این دانشمند بزرگ اعلام می دارد که قوانین ریاضی وسیله است برای کشف طبیعت و نیل به حقایق فلسفی. نیوتن آنچنان به کاربرد ریاضی پای بند است که در سرتاسرکتاب هر آزمایش یا هر بحثی را با قطعه ی کوتاهی به پایان می برد که در آن با کاربرد ریاضی، اصول فیزیکی یا پی آمدهای فلسفی گفتار خود را خلاصه می کند.

نیوتن پس از ارائه یک سلسله تعریف مانند تعریف حرکت، نیرو، کمیت و نظایر اینها وارد سه قانون اصلی حرکت می شود: قانون سکون (تمایل طبیعی جسم به قرارگرفتن در حالت سکون)، قانون تناسب بین نیرو و سرعت و بالاخره قانون تساوی عمل و عکس العمل. نیوتن اعلام داشت که کل بحث او از جهان هستی بر پایه ی این سه قانون استوار است.

نیوتن در نخستین کتاب خود درباره ی حرکت اجسام در خلاء سخن می گوید. او نشان می دهد که تحت تأثیر چه عوامل و نیروهایی اجسام در خلاء در مدارهای دایره ای، سهمی وار یا بیضی شکل حرکت می کنند. او با ارائه ی دلایل ریاضی، اثبات معادلات مختلف و رسم اشکال هندسی مسئله را توضیح می دهد. او همچنین در مورد نوسان آونگ با مدد جستن از ریاضیات گفتگو می کند. در همین کتاب است که نیوتن به تشریح قوانین جذب و دفع اجسام همت می گمارد.

نیوتن درکتاب دوم خود حرکت اجسام را در شرایط برخوردشان با مقاومت مورد تحلیل قرار می دهد. او نشان می دهد که حرکت اجسام درهوا و آب به مراتب پیچیده تر از زمانی است که اجسام درخلاء بی هیچ مقاومتی حرکت می کنند. آزمایشاتی که نیوتن در این رابطه انجام می دهد وی را قادر می سازد که مقاومت هوا یا آب را در برابر اجسام مورد محاسبه و تشریح قرار دهد. در این کتاب نیوتن غلظت و فشار مایعات را مورد بررسی قرار داده و معادلاتی را ارائه می دهد که عملکرد مایعات را توضیح می دهند. دراین رابطه است که او سرعت امواج را نیز بررسی می کند.

نیوتن کتاب سوم خود را نظام هستی نام می نهد. دراین کتاب او اصول فلسفی را که از نظریات و آزمایشات ریاضی خود استخراج کرده است تحول می بخشد. او بر این نکته اصرار می ورزد که در طبیعت هیچ علتی بدون معلول وجود ندارد. انسان قادر است علت و معلول را مشاهده نموده و درصورت برخوردار بودن از منطق ریاضی نظم روابط علت ومعلولی را درک کند. به عبارت دیگر نیوتن برآن است که سادگی طرح جهان یک قاعده ی اصلی است. نیوتن همچنین بر این اعتقاد بود که هر استنتاجی از یک سلسله استقراء منطقی حاصل می گردد. انسان استنتاجات منطقی خود را از واقعیت های قابل مشاهده به عمل می آورد و همواره نتیجه گیری ها و تئوری های خود را به واقعیت های قابل مشاهده ی پیرامون خویش رجعت می دهد. در روند این روش شناسی علمی نیوتن تأکید می کند که تئوری همیشه باید با آمارها و داده های حاصل از مشاهده و آزمایش انطباق داده شود. چنانچه داده های ما عوض شوند، تئوری نیز تغییر می یابد.

درکتاب سوم نیوتن نمایش ریاضی حرکت سیارات ارائه شده است. نیوتن ثابت می کند که جاذبه در مورد کلیه ی اجسام صادق است. او نسبت جاذبه ی اجسام را نیز مورد محاسبه قرار می دهد. نیوتن ضمن تکمیل معادلات و محاسبات مختلف حرکت ماه و رابطه ی متغیر بین ماه و زمین را به معرض نمایش می گذارد و تاثیر جاذبه ی ماه و خورشید را بر آب دریاها و اقیانوس ها بررسی می کند و به اندازه گیری جذرومد دریا توفیق می آید. او همچنین فاصله ی زمانی ظهور مجدد ستاره های دنباله دار را محاسبه می نماید.

 نیوتن از فورمول معروف خود که جاذبه ی دو جسم بریکدیگر با حاصلضرب دوجسم نسبت مستقیم و با مجذور فاصله شان نسبت معکوس دارد، قانون حرکت سیارات را، که کپلر قبلاً مطرح ساخته بود، نتیجه می گیرد. قانون جاذبه ی عمومی نیوتن مفهوم خورشید مرکزی منظومه ی شمسی را تکمیل کرد و علاوه بر آن یک بنیاد علمی برای توضیح بسیاری از روندهای کل هستی ـ از جمله روندهای فیزیکی و شیمیایی ـ پدید آورد. این قانون به صورت بنیاد تصویر منسجم جهان هستی درآمد.

در پرتوشناسی، نیوتن ثابت کرد که نور در صورت انکسار به اشعه هایی با رنگ های مختلف تجزیه  می گردد. به این ترتیب بود که او تئوری تشکیل نور از ذرات را تدوین نمود. او در ریاضیات بنیاد تحلیل بی نهایت ها را پی ریخت. (۱۰۱)

خدمت ارزشمند نیوتن در فلسفه این بود که وی واقعیت عینی و قابلیت شناخت جهان را به رسمیت شناخت ـ هر چند آن را با دفاع  از مذهب درآمیخت. در متافیزیک نیوتن بر این نکته اصرار می ورزید که نظام کامل و کاملاً ساده ی هستی باید علتی نهایی داشته باشد که خود کامل و بی اندازه ساده است. این وجود نهایی باید تجسم اندیشه، منطق وکمال خود سیستم باشد. از نظر نیوتن خدا اصلی است نهایی که با خدای انجیل، که یک خدای شخصی و بزرگ شده ی انسان است، از زمین تا آسمان تفاوت دارد. با این فرض است که نیوتن درپایان کتاب به اتهامات مربوط به الحادی بودن اثرش پاسخ می دهد. او اصرار می ورزد که خدا ـ این وجود کامل ـ طرح وسیع خود را درحالت تغییر و تحول مداوم قرارداده است.

توضیح منظم و همه جانبه ی نیوتن ازخدا به عنوان آفریننده و علت نهایی یک جهان کامل مکانیکی بنیاد مکتب دئیسم را پی ریزی کرد ـ مکتبی که درسرتاسر قرن هیجدهم بر اندیشه های فلسفی حکمفرمایی داشت.

اصول ریاضی فلسفه ی طبیعی نیوتن هم در دنیای علم و هم در جهان فلسفه یکی ازدستاوردهای بشری است. این کتاب، علیرغم عدم جدایی کامل خود از مذهب، گنجینه ی دانش بشری را غنا بخشید و مبنایی سالم و خردورزانه برای هر نوع نتیجه گیری در رابطه با جهان مادی به دست داد. نیوتن درکتاب اصول ریاضی خویش شیوه ی علمی را ترسیم وتعریف کرد ـ شیوه ای که کاربرد آن انسان را قادر می سازد که مشاهدات خود را محک بزند و حوزه ی کاملاً جدیدی را برای درک انسان تحول بخشد. نیوتن یک نظام متافیزیکی را برقرارکرد که بیش از یک قرن بر اندیشه ی انسانی و تحقیقات علمی حاکم بود.  

ولترکه سخت شیفته ی نیوتن شده بود، درسال ۱۷۳۷ کتاب “مبانی فلسفه ی نیوتن” (۱۰۲) را منتشر ساخت. او در مقدمه ی این کتاب خاطرنشان ساخت که این اثر را به کمک امیلی به رشته ی تحریر درآورده است. دو دلداده آرزو داشتند که ضمن تلاش شبانه روزی خود مردم فرانسه را با کشفیات نیوتن در رابطه با نور، جاذبه و قانون عدسی ها آشنا سازند. هردو نوشته های یکدیگر را به دقت مطالعه می کردند و نظرات خود را درحاشیه می نوشتند. گرچه “مبانی فلسفه ی نیوتن” فرانسه زبانان را به صورتی اجمالی با دیدگاه های این دانشمند بزرگ انگلیسی آشنا می ساخت، لیکن جای ترجمه کتاب اصلی نیوتن خالی بود. امیلی به پرکردن این جای خالی همت گماشت. او پس از انتشار”مبانی فلسفه ی نیوتن” چهارسال ریاضیات عالی آموخت و پس ازآن بود که کار ترجمه ی اثر بزرگ نیوتن را ازلاتین به فرانسه آغازکرد.

ترجمه ی کتاب اصول ریاضی نیوتن درجامعه محافظه کار فرانسه ی قرن هیجدهم کاری بود درحد یک انقلاب که مادام دوشاتوله با مایه گذاشتن ازجان خود آن را به ثمررسانید. ولتردراین مورد چنین می نویسد:

“باید قبول کرد که تمام کشفیات از خارج آمده مورد مخالفت عمومی قرار گرفته است. حتی آزمایشات مربوط به نور که نیوتن به انجام آن توفیق یافت در اینجا مورد مخالفت شدید قرارگرفت. با توجه به همه ی اینها جای شگفتی نیست که زمانی که قانون جاذبه مطرح شد علم مخالفت علیه آن برافراشتند. حقایق ظریفی را که ما آنها را مدیون نیوتن هستیم در فرانسه پس از آنکه یک نسل در اشتباهات دکارت غوطه خورد مورد قبول قرار گرفت. علت این است که هرحقیقتی مانند هرفضیلتی دشمنی معاصرین خود را برمی انگیزاند…. مادام دوشاتوله با ترجمه ی کتاب اصول ریاضی و غنا بخشیدن به آن با تفسیر خویش به طورمضاعف خدمت کرده است.” (۱۰۳)

اغراق آمیز نیست اگر بگوییم ترجمه ی مادام دوشاتوله خود درحد نگارش یک کتاب است. او همه ی معادلات و محاسبات نیوتن را شخصاً انجام داد و درستی و نادرستی آنها را مورد بازبینی مجدد قرارداد. مادام دوشاتوله پس از آنکه ترجمه ی یک فصل از کتاب نیوتن را به پایان می رسانید، آن را به یکی از ریاضی دانان هم عصرخود بنام “کلرو” تسلیم می داشت تا آن را تصحیح و بازبینی کند. کلرو نیزپ س از انجام این کار، این فصل را به فرد سومی برای بازبینی و تحصیح ارائه می داد. مادام دوشاتوله هنوز تفسیرخود را برکتاب نیوتن کاملاً به پایان نرسانیده بود که مرگ زودرس خود را پیش بینی کرد. با این وجود، همانطور که قبلاً یاد آوری شد، این او از این کاردست نکشید.   

خدمت بزرگ امیلی این بود که از طریق ترجمه ی “اصول ریاضیات” نیوتن، دانشمندان فرانسه زبان را با اندیشه های نیوتن آشنا ساخت و به ارتقاء دانش نیوتنی کمک کرد. این کتاب همراه با مقدمه ی تاریخی ولتر ده سال پس ازمرگ امیلی درسال ۱۷۵۹ منتشرشد. ویراستکارکتاب درمقدمه ی آن چنین نوشت: “در این ترجمه خواننده نیوتن را قابل درک تر از کتاب اصلی و به مراتب قابل فهم تر از ترجمه ی انگلیسی اش می یابد.” (۱۰۴) این ترجمه به سال ۱۹۶۶تجدید چاپ شد وجالب است هنوزهم تنها ترجمه ی فرانسوی کتاب نیوتن است.

امیلی ضمن تحقیقات مستقل خود، نظریه جاذبه ی تیوتن را به فضا نیز تسری داد، لیکن متأسفانه عمرش کفاف نداد که در این مورد بیشتر تحقیق کند. توفیق انجام این کار بزرگ بعدا نصیب پروفسورآلبرت انشتاین شد. به حق می توان مادام دوشاتوله را دانشمند بین نیوتن و انشتاین به حساب آورد.

واپسین پی آمد (۱۰۵)

و اینک می رسیم به پایان نگرش اجمالی خود به زندگی، آثار و میراث های فرهنگی گابریل امیلی مادام مارکیزدوشاتوله. در خلال این نوشته ی مختصر دیدیم که امیلی چگونه با  اخلاق خشک، جامد، سنتی و برآمده از هرگونه ای ازجزم و سنگوارگی فکری سرستیز داشت و بریک اخلاق پویا و جدا از سنت پای می فشرد. امیلی به فرد فرد انسان ها ـ بویژه زنان ـ اندرز می دهد که بیندیش و در راه پویایی هر چه بیشتر ذهن نقاد خویش، از نام و ننگ هراسی به دل راه مده و از هر تلاشی فروگذار مکن. کسانی می توانند در اوج روشنگری فلسفی و خرد ورزی سیر کنند که از رنج و خطر راه های پر خار و خس نترسند.  دوبیتی ذیل از بابا طاهرعریان بی هیچ اغراقی تجسم زندگی امیلی دوشاتوله است:

دلا راهت پرازخاروخسـَک بی

گذرگاه تو با اوج فلک بی

گراز دستت برآیه پوست ازتن

برافکن تا که بارت کمترک بی

یکی ازنیرومند ترین پیام های امیلی برای انسان های نسل خود و نسلهای پس از خویش این است که “خودت باش!” او در زندگی نه از برچسب این و آن ترسید و نه جزم ها و سنت های دیرپای بشری توانستند او را درحوزه ی اندیشه ورزی و تحقیق از خود بیگانه سازند. در این حوزه او بت شکنی باقی ماند که، گرچه دربین جماعت زندگی می کرد، هرگز همرنگ جماعت نشد و نان به نرخ روز نخورد. همانطور که در این نوشته نشان داده شد، در دوران و جامعه ای که مارکیز دوشاتوله زندگی می کرد، زنان درهمه ی حوزه ها، به ویژه درحوزه اندیشه ورزی و تحقیقات علمی، ار ابتدایی ترین حقوق انسانی خویش محروم مانده بودند. لیکن امیلی نه تنها تسلیم جوّ بازدارنده ی موجود نشد، بلکه علیه آن قد علم کرد. بیاید بر گفتار ذیل از این فیلسوف بزرگوار تأمل کنیم  و از او استقلال شخصیت، عزت نفس و مبارزه ی پی گیر بیاموزیم: 

“مرا با توجه به شایستگی ها و عدم شایشتگی های شخصی ام مورد داوری قرار دهید. لیکن به من به عنوان عضو وابسته ی یک ژنرال عالیمقام، یک دانشمند بزرگ یا ستاره ای که در دربار فرانسه می درخشد و یا جزو منضم فلان مؤلف مشهور منگرید. من انسانی هستم برخوردار از کلیت و انسجام شخصی. برای آنچه که هستم، آنچه که می گویم و هرکاری که می کنم تنها خودم و خودم مسئولم. چه بسا فیلسوفانی وجود داشته باشند که، گرچه آنان را ندیده ام، دانسته هاشان بیشتر از من باشد. آری چنین کسانی وجود دارند. البته انسان های ناتوانی نیز وجود دارند که خطاهای ویژه ی خود را دارند. لیکن زمانی که من جنبه های غرورآفرین زندگیم را جمع بندی می کنم به این نتیجه می رسم که ازهیچ کس فروتر نیستم.” (۱۰۶)

اگر درجامعه ی بلادیده ی امروز ایران مادام دوشاتوله ای پدید آید، او را در وهله ی نخست به جرم استقلال اندیشــــه وتحقیق مستقل و پی گیر علمــی ـ فلسفـــی و درمرحله ی دوم به اتهام زنا و قمار و نظایر اینها بارها و بارها سنگسارخواهند کرد. و مگر تاکنون امیلی ها را اعدام وسنگسارنکرده اند؟ سوگمندانه، در عصرفضا غول بی شاخ و دم سرمایه خرد گریزی را به صورت یک بلای جهان شمول درآورده است. این خردگریزی در ایران بختک زده ما شکل خردستیزی آشکار را بخود گرفته است. استبداد دیرپا به خرد ستیزی دامن می زند وخرد ستیزی بستری نرم برای ادامه ی جبّاریت موجود فراهم می آورد. مادام دوشاتوله به همه ی ما اندرز می دهد که تسلیم نشوید و با تلاش در راه خردجویی تفکرعلمی و فلسفی و بردن علم و عقل و دانایی دربین توده های مردم این دورتسلسل را بشکنید.

فراموش نکنیم که مادام دوشاتوله یک انسان است و انسان در روند آزمایش و اشتباه مداوم است که به خویشتن خویش دست می یابد. اگر هرکدام از ما زندگی را از سر بگیریم احتمالاً خطاهای گذشته را تکرارخواهیم کرد چرا که بسیاری از خطاها و لغزش های انسان یا زاده ی دوران و محیط زندگی اوست ویا ازچیرگی احساس برخرد ناشی می شود وهیچ انسانی نیست که گه گاه عنان دل را رها نسازد.

به نظر می رسد که مادام دوشاتوله درپیروی از برخی از امیال خویش از عقل سلیم دوری گزیده و راه انسان های هوس باز را در پیش گرفته است. من شخصاً تمایل او به قمار را شایسته ی مقام علمی و فلسفی اش نمی دانم. از دید من قمار درخور آدم های مفتخواره و انگل منش است. ضرب المثلی است مشهورکه برد قمار باخت و باخت آن نیز باخت است. لیکن این عیب با توجه به عظمت کارهای مادام دوشاتوله قابل چشم پوشی است. امیلی، با وجود تعلقات اشرافی اش، انسانی است که با هدف خویش وحدت دارد و فارغ از منزّه طلبی و ریاضت کشی تلاش می کند از زندگی نهایت لذت را ببرد. میراث های او برای عصرما و جامعه ی ایرانی ما که واقعیت را اسیر جزم و تاریک اندیشی ساخته است کمال اهمیت را دارد. 

هگل فیلسوف قرن نوزدهم آلمان در نوشته های فلسفی خود بارها اصطلاح “آفهبن” را به کار برد . کلمه ای که درعین حال چند مفهوم متفاوت را درخود نهان دارد: نگه داشتن، به دورافکندن، به پیش بردن وپیش تازیدن. درگذار از وادی جهل به دیار خرد باید میراث های بالنده را حفظ کرد، خرافات و جزم های دیرپا را به دور افکند، آموخت و آموزاند، ازپای ننشست و به پیش تاخت.

۱۰۰-عنوان لاتین این کتاب:

Philosophiae Naturalis Principia Mathematica

است که آنرا به صورت ذیل به انگلیسی ترجمه کرده اند:

The Mathematical Principles of Natural Philosophy

چکیده ای ازاین کتاب درمنبع ذیل آمده است ومن نیزدرنگارش این بخش ازآن بهره برده ام:

Frank M. Magill, ed., Masterplots, Vol. 11, Stem Press, New York 1964, pp. 2839-2841.

۱۰۱. M. Rosenthal and P. Yudin, A Dictionary of Philosophy, Progress Publishers, Moscow 1967, p. ۳۱۷.

۱۰۲- Eléments de la Philosophie de Newton

۱۰۳- برگرفته ازصفحه ی ۷۶ منبع مندرج درپانویس های شماره ۱۰ و شماره ی ۳۰ .

۱۰۴- به نقل ازتارنمای اینترنتی مندرج درپانویس شماره ۱۳.

۱۰۵- این اصطلاح را ازاستاد دکترمحمد حسن ناصرالدین صاحب الزمانی وام گرفته ام. یادش بخیرباد که دربرهه ی حساسی اززمان با آثارارزشمند خود مانند”جوانی پررنج”، “آن سوی چهره ها”، “کتاب روح بشر”، “… ونمی دانند چرا”، “رازکرشمه ها” وغیره درراه شکوفایی اندیشه وبهبود روان جامعه خدمت ها کرد.

۱۰۶- ازنامه ی مادام دوشاتوله به فردریک بزرگ پروس،مندرج درکتاب معشوقه ی خدای گونه، ۱۹۷۰ ص ۱ (متن انگلیسی این منبع درپانویس شماره ۳۳ داده شده است).

کتابنامه

اینجانب به سبب آشنایی اندکم با زبان فرانسه، درپی منابعی که درزبان فرانسه وجود دارند نرفتم. خواننده ی علاقمند با اندکی حستجو به آسانی می تواند منابع به مراتب بیشتری به این زبان بیابد.  دررابطه با مادام دوشاتوله ده ها مطلب دراینترنت وجود دارد که علاقمندان می توانند با تایپ نام این فیلسوف بزرگواربه آنها دست یابند. مهمترین کتب ومقالاتی که دررابطه بازندگی وآثارمادام دوشاتوله به زبان های انگیسی وفرانسه یافته ام درلیست ذیل آمده است:

  1. E Badinter, Emilie, Emilie : l’ambiton féminine au XVIIIe siècle (Paris, 1983).
  2. T Besterman, Voltaire (Oxford, 1969).
  3. T Besterman (ed.), Lettre de la Marquise du Châtelet (۲ vols) (Geneva, 1958).
  4. Brandes, Georg, Voltaire, ۲ v., New York 1930
  5. Durant, Will and Ariel, The History of Civilization: The Age of Voltaire, Simon and Schuster, New York, 1965.
  6. ِ Edwards, Samuel, The Divine Mistress, David McKay Company Inc., New York 1970
  7. E Ehrman, Mme Du Châtelet: Scientist, Philosopher, and Feminist of the Enlightenment (Leamington Spa, 1986).
  8. U Klens, Mathematikerinnen im 18. Jahrhundert : Maria Gaetana Agnesi, Gabrielle-Emilie du Châtelet, Sophie Germain (Pfaffenweiler, 1994).
  9. Mitford, Nancy, Voltaire in Love, Penguin Biography, Penguin Books, London, 1957.
  10. Morland (ed.), Voltaire, Oeuvres complètes (۱۸۷۹).
  11. L. Osen, Women in Mathematics, Cambridge, Mass.: MIT Press, 1974
  12. J. Parton, Life of Voltaire, Vol. 1, Boston 1882
  13. Pomeau, La Religion de Voltaire, Paris 1958
  14. R Vaillot, Madame du Châtelet (Paris, 1978).
  15. Wade, Ira O., Voltaire, and Madame du Châtelet: An essay on the intellectual activity at Cirey, Princeton University Press, 1941.
  16. Yount, Lisa, A to Z of Women in Science and Math, Factsin File Inc., New York 1999.
  17. Zinsser, Judith P., Emilie du Châtelet: genius, gender, and intellectual authority, in Hilda L. Smith, Women’s Writers and the Early Modern British Political Tradition, Cambridge, Cambridge University Press, 1998, pp. 168-190.

 Articles:

  1. B I Cohen, The French translation of Isaac Newton’s Philosophiae Naturalis Principia Mathematica (1756, 1759, 1966), Arch. Internat. Histoire Sci. ۲۱ (۸۴-۸۵) (۱۹۶۸), ۲۶۱-۲۹۰.
  2. R Debever, La Marquise du Châtelet traduit et commente les ‘Principia’ de Newton, Acad. Roy. Belg. Bull. Cl. Sci. (۵) ۷۳ (۱۲) (۱۹۸۷), ۵۰۹-۵۲۷.
  3. R Hagengruber, Emilie du Châtelet an Maupertuis : Eine Metaphysik in Briefen, in Pierre Louis Moreau de Maupertuis (Berlin, 1999), 187-206.
  4. C Iltis, Madame du Châtelet’s metaphysics, and mechanics, Studies in Hist. and Philos. Sci. ۸ (۱) (۱۹۷۷), ۲۹-۴۸.
  5. K Kawashima, La participation de Madame du Châtelet à la querelle sur les forces vives, Historia Sci. No. ۴۰ (۱۹۹۰), ۹-۲۸.
  6. G J Tee, Gabrielle-Emilie Le Tonnelier de Breteuil, Marquise du Châtelet (1706-1749), in L S Grinstein and P J Campbell (eds.), Women of Mathematics (Westport, Conn., 1987), 21-25.
  7. M Terrall, Emilie du Châtelet and the gendering of science, Hist. Sci. ۳۳ (۱۰۱) (۳) (۱۹۹۵), ۲۸۳-۳۱۰.
  8. M de Voltaire, Preface on the Marquise du Châtelet, in I Newton, Principes mathématiques de la philosophie naturelle. Tome I, II, Reprint of the 1759 French edition (Sceaux, 1990).
  9. J P Zinsser, Emilie du Chatelet: genius, gender, and intellectual authority, in Hilda L Smith, Women Writers and the Early Modern British Political Tradition (Cambridge, 1998), 168-190.
  10. J P Zinsser, Translating Newton’s Principia: the Marquise du Châtelet’s revisions and additions for a French audience, Notes and Records Roy. Soc. London ۵۵ (۲) (۲۰۰۱), ۲۲۷-۲۴۵.