این صفحه به سازمان فدائیان خلق ایران -اکثریت  اختصاص دارد

پیرامون انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری اسلامی

نقش خامنه ای در مهندسی و فرمایشی کردن انتخابات بارز و برجسته است. او قدرت را در دست خود متمرکز کرده و باسوء استفاده از قدرت و با خودکامگی، مانع کاندیداتوری چهره های مطرح می شود، کاندیداهای شناخته شده را با دست شورای نگهبان حذف می کند و صحنه انتخابات را آنچنان آرایش می دهد که نه مردم همانند سال ١٣٧۶ و ١٣٨٨ بتوانند برآمد کنند و نه از صندوق رای کسی بیرون بیآید که در مقابل او عرض اندام نماید.

شورای مرکزی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)

راه برون رفت کشور از وضعیت بحرانی، انتخابات آزاد است!

انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری بسته ترین و مهندسی شده ترین انتخابات تاکنونی جمهوری اسلامی است. در جمهوری اسلامی انتخابات آزاد و دمکراتیک نیست و نیروهای اپوزیسیون همواره از مشارکت در انتخابات محروم بوده و انتخابات تنها محل رقابت بین جریان های درون حکومتی بوده است. اما بلوک قدرت چندین دوره است که می کوشد با سلب خصلت رقابتی انتخابات و مهندسی کردن آن، بیرون آمدن کاندیدای مورد نظر خود را از صندوق های رای تضمین کند. با وجود غیرآزاد و غیردمکراتیک بودن انتخابات، در مواردی مردم مهر خود را بر انتخابات زدند و گردانندگان حکومت را غافلگیر کردند و آن موقع که رای شان دزدیده شد به خیابان ها آمده و جنبش اعتراضی را شکل دادند. این بار بلوک قدرت که در راس آن ولی فقیه قرار دارد، با تجربه اندوزی از انتخابات سال ١٣٧۶ و ١٣٨٨، یک گام جلوتر گذاشت و با حربه تهدید و رد صلاحیت، محمدخاتمی را از کاندیدا شدن بازداشت و هاشمی رفسنجانی و اسفندیار مشائی و بسیاری دیگر از کاندیداها را با دست شورای نگهبان و به قصد آرایش صحنه انتخابات مطابق خواست خود و تعیین پیشاپیش نتیجه انتخابات، کنار گذاشت.

 این انتخابات مهندسی شده هرگاه که علیرغم همه محدودیت ها، می توانست مهر اراده مردم معترض و منتقد به سیاست های حکومت را بخورد، گشایش های حداقلی در جلوگیری از روند فروپاشی اقتصاد کشور، بهبود نماگرهای اقتصادی، مهار تورم و کاهش فقر و بیکاری، کاهش شاخص فلاکت و ارتقاء سطح زندگی مردم، گشودن چشم انداز مثبت در مناسبات بین ایران و غرب و ایجاد فضای مساعد برای حل بحران هسته ای و محدود کردن عملکرد ارگان های امنیتی ـ نظامی فراهم آورد. اما ولی فقیه، نیروهای نظامی ـ امنیتی و راست افراطی این فرصت را از مردم گرفتند و به سود خود انتخابات مهندسی شده و فرمایشی را بر کشور تحمیل کردند.

 نقش خامنه ای در مهندسی و فرمایشی کردن انتخابات بارز و برجسته است. او قدرت را در دست خود متمرکز کرده و باسوء استفاده از قدرت و با خودکامگی، مانع کاندیداتوری چهره های مطرح می شود، کاندیداهای شناخته شده را با دست شورای نگهبان حذف می کند و صحنه انتخابات را آنچنان آرایش می دهد که نه مردم همانند سال ١٣٧۶ و ١٣٨٨ بتوانند برآمد کنند و نه از صندوق رای کسی بیرون بیآید که در مقابل او عرض اندام نماید. او هم چنان به شیوه خودکامه حکومت می راند و هزینه تصمیمات و عملکرد خود را به گردن مدیران اجرائی می اندازد و از زیربار پاسخگوئی شانه خالی می کند.

 راه برون رفت از وضعیت بحرانی کشور، برگزاری انتخابات آزاد، دمکراتیک و منصفانه است. خودکامگان مانع اصلی برگزاری انتخابات آزادند. آن ها به انتخابات آزاد و حق رای مردم باور ندارند بلکه به نمایش انتخابات نیاز دارند تا آن را به عنوان مشروعیت حکومت در عرصه بین المللی جا بزنند. آن ها در این نمایش، نیازمند حضور کاندیدائی از اصلاح طلبان اند که نه از حمایت جریان های شناخته شده برخوردارند و نه چهره شاخصی به حساب می آیند. این ها به عنوان مهره توسط جریان حاکم در بازی انتخابات به کار گرفته می شوند. حکومت حضور آن ها در انتخابات را به معنی مشارکت اصلاح طلبان در انتخابات و شکست آن ها را به مثابه شکست اصلاح طلبان جا خواهد زد.

 انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری، غیرآزاد، غیررقابتی ومهندسی شده و فرمایشی است. سرنوشت انتخابات آتی را نه آرای مردم بلکه مهندسی نهادهای وابسته به ولی فقیه تعیین می کند.ما در این انتخابات شرکت نمی کنیم و شرکت در این انتخابات را یاری به پیشبرد برنامه خامنه ای و همدستان وی می دانیم. در انتخابات مهندسی شده، کاندیدای برآمده از صندوق های رای به جای پاسخگو بودن در مقابل مردم، مجری اوامر ولی فقیه خواهد بود. ما در حد امکانات خود در افشای این انتخابات تلاش خواهیم کرد و از نیروهای مخالف و منتقد هم می خواهیم که در این انتخابات شرکت نکنند و مشترکا در افشاء انتخابات مهندسی شده و فرمایشی بکوشند.

 انتخابات فرصتی است برای اعتراض به غیرآزاد، غیردمکراتیک و مهندسی بودن آن، اعتراض به حذف کاندیداهای حذف شده و نظارت استصوابی، زنده نگهداشتن جنبش سبز و شعارهای آن، خواست آزادی زندانیان سیاسی،  برداشتن حصر خانم زهرا رهنورد، آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی و طرح مطالبات گروه های مختلف اجتماعی.

شورای مرکزی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)

١۵ خرداد ١٣٩٢ (۵ ماه ژوئن ٢٠١٣)

۲استقبال از مصوبه پارلمان کانادا

در شناسایی قتل عام ١٣۶٧ به مثابه جنایت علیه بشریت

پارلمان کانادا به عنوان نخستین پارلمان یک کشور، کشتار جمعی زندانیان سیاسی ایران در تابستان ١٣۶٧ را جنایت علیه بشریت دانست و ضمن گرامیداشت یاد قربانیان مدفون در قبرهای جمعی گورستان خاوران و سایر اماکن ایران، اول سپتامبر را به عنوان روز همبستگی با زندانیان سیاسی ایران اعلام کرد.

ما از این مصوبه پارلمان کانادا استقبال می کنیم و این موفقیت کوشندگان کارزار گرامیداشت یاد قربانیان نقض حقوق بشر در ایران را به همه آنان شادباش می گوییم. ضروری است در سایر کشورها نیز اقدام پارلمان کانادا، مناسبت و انگیزه ای شود برای تقویت تلاش ها برای شناسایی قتل عام ١٣۶٧ در ایران به عنوان جنایت علیه بشریت. اعلام یک روز به عنوان روز همبستگی با زندانیان سیاسی ایران و آغاز گرامیداشت این روز در بیست و پنجمین سالگشت کشتار ۶٧، توجه عمومی را به نقض حقوق بشر در ایران که پس از دهه خونین ١٣۶٠ نیز تداوم یافته است جلب و کوشش برای پایان دادن به پایمال شدن حقوق اولیه مردم ایران توسط حکومت جمهوری اسلامی را متمرکز و هماهنگ می کند. این کوشش از آن رو اهمیت دارد که در ایران کماکان زندانی سیاسی نماد ادامه حکومت خودکامه ای است که مردم ایران را از دستیابی به خواست های مشروع آنها در راستای موازین و اسناد شناخته شده بین المللی در عرصه حقوق بشر باز می دارد.

بکوشیم تا روز اول سپتامبر سال ٢٠١٣ را به روز پرطنین کردن خواست آزادی زندانیان سیاسی ایران و نیز روز مطالبه رسیدگی بین المللی به فاجعه کشتار زندانیان سیاسی ایران در سال ١٣۶٧ تبدیل کنیم. حکام ایران نمی توانند از مسئولیت آن فاجعه شانه خالی کنند. مردم ایران و جهان آن فاجعه را فراموش نکرده اند و حکومت ایران را پاسخگوی آن جنایت بزرگ و نیز نقض حقوق بشر در ایران امروز می دانند.

هیئت سیاسی ـ اجرائی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)

٢٠ خرداد ١٣٩٢ (١٠ ژوئن ٢٠١٣)

۳

شما اینجا هستید

  1. خانه ›

معترض روند مهندسی انتخابات باشید

توقع این بود و هست کە عارف و روحانی، پس از اعمال فشار بر خاتمی، رفسنجانی و مشایی و حذف آنها سکوت پیشە نکنند و معترض روند مهندسی انتخابات باشند و در نقش ناقد روند تا کنونی انتخابات بە صحنە بیایند و نشان دهند کە مفروض بە پیروزی در انتخابات، شهامت اخذ موضع انتقادی و مستقلانه در مقابل خامنەای و جریان حاکم را خواهند داشت.

صادق کار

در حالی کە بخاطر حذف سە کاندید شاخص ریاست جمهوری از روند انتخابات تمایل بە تحریم وعدم شرکت درانتخابات ریاست جمهوری بالا گرفتە واینباربا اضافە شدن جنبش سبزامید وسازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، شاخە خارج بە فهرست کسانی کە اعلام کردەاند درانتخابات مهندسی شدە ریاست جمهوری شرکت نمی کنند افزایش چشمگیری را نشان می دهد وانتخابات ریاست جمهوری برخلاف سال ٨٨ میرود کە با عدم استقبال وسیع مردم وجریانات عمدە سیاسی و اجتماعی مواجە شود. ولی فقیە کە کار مهندسی انتخابات را با کنارگذاشتن خاتمی و رفسنجانی تمام شدە می بیند وازجانب کاندیداهای باقی ماندە  چندان نگران نیست، بە صحنە آمد ونسبت بە کاندیداها ی باقی ماندە، اعلام بی طرفی کرد!

انتخاباتی کە قرار بود حماسی باشد وبەواقع نیزدرصورت عدم حذف کاندیداهای شاخص مورد حمایت اصلاح طلبان میتوانست چنین باشد، پس ازآنکە مشخص گردید نتیجە اش بە سود منافع وتحکیم قدرت حاکم نیست درنیمە راە عقیم شد ورهبرعطای حماسە را بە لقایش بخشید تا بلکە چند صباحی بیشتروبهرقیمتی براریکە قدرت باقی بماند وفجایعی را کە تاکنون ببارآوردە افزون نماید.

خامنەای اگرچە موفق شد موانع مهندسی انتخابات را با حذف سە کاندیدای، اصلی، بویژە خاتمی ورفسنجانی تا حدودی برطرف نماید، اما با این کار، تنش درجامعە را افزایش داد، بە شکافهای موجود دربلوک قدرت دامن زد، عدە دیگری ازاصلاح طلبان را تبدیل بە تحول طلب کرد، بستگان خمینی را بەاعتراض علنی علیە خود واداشت، امکان توافق برسرکاندیدای مشترک درمیان محافظە کاران را بە حداقل رساند، آمریکا و غرب را ترغیب بە وضع تحریمهای جدید علیە ایران کرد وتمایل بەعدم شرکت درانتخابات ریاست جمهوری را وسعت داد.

بە فرض اینکە جریان لاغرشدە وتکە تکە شدە حاکم، بتواند یکی ازکاندیدای مورد علاقەاش را برکرسی ریاست جمهوری بنشاند، اما درپس انتخابات چگونە میخواهد از پس عواقب ان براید معلوم نیست.

درواقع بازندە ا صلی این بازی خود خامنەای است. زیرا او با مهندسی انتخابات، بحرانها وتنگناهای رژیمش را فزونی می بخشد وامکانات جامعە برای مهار بحرانها را محدودتر می کند.

امروزە هیچ تردیدی درهیچ کس، بە غیراز بخشی ازجریان حاکم، دراینکە وضع موجود قابل دوام نیست وتدوام سیاستهای ولی فقیە بە تشدید تحریمها ووخامت اوضاع دامن می زند وخطردرگیری نظامی را زیاد می کند ولذا دگرگون کردن رویکردهای حاکم امری ست ناگریز وجود ندارد.

حتی ولایتی مشاورخارجی خامنەای و۵ نفر دیگر ازکاندیداهای باقی ماندە ریاست جمهوری، تغییر رویکردها برای مهاربحرانها را ناگریز میدانند وهمە آنها ادعا می کنند کە برای تغییرآمدەاند. تنها جلیلی ست کە همچنان ازدرستی رویکردها ی حاکم دفاع می کنند وبرادامە سیاستهای رژیم تاکید می ورزند.

.

اما درعین حال همە کاندیدا ها بە خوبی می دانند کە درصورت رئیس جمهور شدن درچهارچوب شرایط وقوانین کنونی، بدون اذن رهبروباند نظامی متحد وی همانطورکە وقتی احمدی نژاد پایش را از گلیمش درازترکرد وخواست درسیاست خارجی واتمی دخالتگرباشد، مغضوب جریان مسلط واقع شد، کارچندانی نمی توانند بکنند.

خاتمی ورفسنجانی تلاش کردند کە قبل ازکاندیدا شدن توافق رهبر برای انجام اصلاحات را بدست بیا ورند ولی خامنەای حتی اجازە کاندیدا شدن بە خاتمی را هم نداد. رفسنجانی نیز کە می دانست خامنەای با انجام اصلاحات وآمدن اومخالف است درواقع سعی کرد خودش را بە خامنەای تحمیل کند، کە دیدیم خامنەای چگونە بارد صلاحیتش مانع ادامەحضور او درروند انتخابات شد.

هرگاە چنین خطری از جانب هر یک از ٨ کاندیدای باقی ماندە توسط مهندسی کنندگان انتخابات جریان مسلط را تهدید می کرد وآنها این را احساس می کردند، محال بود بە وی اجازە شرکت درانتخابات دادە شود.

تائید صلاحیت معنی دار، عارف، ولواینکە زد وبندی درکارنبودە باشد وخود عارف هم درآن نقشی از پیش دانستە نبودە باشد واین موقعیت را بدون رضایت خود وی برایش ساختە باشند تا هدفشان را پیش ببرند، درواقع نوعی گزینش غیرمستقیم کاندیدای اصلاح طلبان بە سلیقە وتوسط حکومت است.

راە را برعارف وروحانی نبستند تا جای خاتمی ورفسنجانی را پرکنند. وازحضور آنها  برای پیشگیری ازکم رونق شدن انتخابات مهندسی شدە سوء استفادە کنند وهم ادعا کنند کە انتخابات درایران متکثر برگزار شدە و نمایندگان همە گروەهای جامعە درآن شرکت دادە شدەاند و حذف خاتمی ورفسنجانی از روندانتخابات بە معنی حذف جریانهای معینی از دورانتخابات نیست. اگر احزاب ممنوع هستند ونمی توانند درانتخابات شرکت کنند وخاتمی و رفسنجانی بدیلل ” فتنە گری’ کنار گداستە سدەاند، درعوض افراد منفردی هستند کە بصورت مستقل درانتخابات شرکت می کنند وگویا گروەهای اجتماعی مختلف را نمایندگی می کنند. ولی امروز روزواقعیت چیزی نیست کە ازچشم مردم ایران وجهانیان کە نظارە گررویدادهای ایران هستند پنهان باشد.

 حکومت از یک طرف تلاش می کند با بە رخ کشیدن شرکت روحانی وعارف درانتخابات وسواستفادە ازحضوراین دوهمچنان تنورانتخابات را گرم نگهدارد وحتی المقدور تعداد زیادتری از مردم را بە پای صندوق رای بکشاند وآرای آنها را بە حساب حمایت مردم ازاستبداد حاکم بگذارد، و از سو دیگرهرجا کە احساس می کند تبلیغات و میتینگ ها و مناظرە های تلویزیون عارف وروحانی ممکن است فرصت حضور اعتراضی بە طرفداران جنبش سبزبدهد همانگونە کە درجماران، شیرودی وتبریز دیدە شد، محدودیت برای آنها ایجاد کند.

.

 با این وجوعدەای، کە می بینند، حکومت حتی کاندیداهای اصلی اصلاح طلبان در شورای شهر را نیز بر نمی تابد و آنها را دستە دستە رد صلاحیت می کنند، معلوم نیست بر چە اساسی، مهندسی انتخابات را کە امری انجام شدە است و در سطح شوراها هم تحمل نمیشود، را انکار می کنند واز خاتمی و رفسنجانی می خواهند کە ازکاندیدا توری عارف و روحانی حمایت کنند.

 

 حتی بە فرض اینکە خاتمی ورفسنجانی بخواهند بی توجە بە  اعلام عدم شرکت اکثریت سازمانهای سیاسی منجملە دوجریان اصلی جنبش سبزوبرحذرباش موسوی خوئینی ها بە این فشارها تمکین نمایند ومرزی را کە برای اعتبار جنبش سبز واصلاح طلب و حفظ باور مردم بە آن اهمیت اکید دارد برای خود قائل نشوند، و مردم را بە حمایت از عارف وروحانی و شرکت درانتخابات فرا بخوانند، انتظار نمیرود کە بخش قابل ملاحظەای از بدنە اجتماعی جریانات اصلاح طلب، بخصوص باتوجە بە عدم اعتراض آنها بەحذف خاتمی و رفسنجانی ازروند انتخابات بە آن پاسخ مثبت دهند.

این فشارها درحالی بە دوکاندید اصلی حذف شدە اصلاح طلبان وجنبش سبز وارد می شود، کە هم خاتمی ورفسنجانی وهم کسانی کە بە آنها فشار می آورند بخوبی می دانند، کە ‌هدف  مهندسی انتخابات جلوگیری از شرکت خاتمی و رفسنجان درانتخابات بودە است  کە انجام گرفتە وماندن عارف و روحانی درصحنە برای موقعیت جریان مسلط تهدیدی جدی تلقی نمی شود.

.

عارف وروحانی جز کاندیداهای وابستە بەجریان مسلط نیستند ونمیتوان آنها را پیشاپیش بە زد وبند با جریان حاکم بر سرمهندسی انتخابات متهم کرد، ولی واقعیت این است کەحکومت ازحضورآنها برای جلب مشارکت بخشی از بدنە اجتماعی جنبش اصلاحات و داغ کردن تنور انتخابات حماسی مورد نظر ولی فقیە وایجاد شکاف وانشقاق وتضعیف جنبش سبز و درحرکتی است کە پیرامون همکاری انتخاباتی خاتمی ورفسنجانی شکل گرفت سوء استفادە می کند.

.

تمام دلایل متعدد موجود نشان دهندە آن است کە ولو بە فرض اینکە یکی از این دواز طرف خاتمی و رفسنجانی تحت عنوان کاندیدای مورد و ثوق اصلاح طلبان هم مورد حمایت قرار بگیرند واکثریت آرا را نیز بدست آورد بسیار دورازواقعیت است کە تصور شود بە عنوان رئیس جمهورتوسط جریان مهندسی کنندە انتخابات پذیرفتەشوند ودرصورت پذیرش بتوانند درشرایطی کە همە سازوکارهای حکومت کردن دراختیارخامنەای ومتحدین سرسخت نظامی – امنیتی او قرار دارد، وعدە هایی را کە بە مردم می دهند عملی کنند.

توقع  این بود و هست کە عارف وروحانی، پس ازاعمال فشاربر خاتمی، رفسنجانی ومشایی و حذف آنها سکوت پیشە نکنند ومعترض روند مهندسی انتخابات باشند ودرنقش ناقد روندتا کنونی انتخابات بە صحنە بیایند ونشان دهند کە مفروض بە پیروزی درانتخابات، شهامت اخذ موضع انتقادی ومستقلانه درمقابل خامنەای و جریان حاکم را خواهند داشت. اگر چنین می کردند ، ممکن بود بتوانند مانند خاتمی و رفسنجانی علیە روند حوادث موج اطمینان بە وجود بیاورند ومهندسی انتخابات را بە چالش بکشند ونقشە سوء استفادە مهندسان انتخابات را خنثی نمایند.

  ودرآنصورت هم سطح تحمل جریان مهندسی کنندە انتخابات نسبت بە خودشان را می توانستند محک بزنند، هم خودشان ، می توانستند براساس تشخیص موقعیت راجع بە ماندن ویا کنارکشیدن از روند انتخابات اخذ تصمیم کنند.

 

 

.