این صفحه به بهائیان اختصاص دارد
مروری بر تعالیم آئین بهائی/قسمت اول
خوانندگان گرامی همانطور که در شماره پیش به عرض رسید حضرت بهاءالله فرزند ارشد خود، یعنی حضرت عبدالبهاء، را جانشین خویش نمودند همچنین اساس ادارۀ اموربهائیان را نیز به بنام بیت العدلهای محلّی، ملّی ودر نهایت جهانی که بصورت انتخابات آزاد شکل میگیرند پایه گذاری کردند. امروزه خط مشی بهائیان جهان توسط بیت العدل جهانی که بنام بیت العدل اعظم معروف است، با پیامهای مستقیم، تعیین میشود. موضع بهائیان در قبال امور سیاسی نیز یکی از این امور است که در این شماره به قسمتهائی ازخط مشی های تعیین شده توسط بیت العدل اعظم که خطاب به بهائیان ایران میباشد میپرازیم تا دوستان عزیزی که همیشه برایشان این موضع خاصّ بهائیان سؤال هست با کم و کیف آن آشنا شوند.
در این پیام، که در اسفند ماه سال ١٣٩١ صادر گردیده، ابتدا اشاره به ظلم و ستمی میشود که بر جامعۀ بهائیان در ایران در طی سی وچهار سال گذشته اعمال شده که در واقع دنبالۀ حملاتی است که در تاریخ صد و شصت و نه سالۀ آیین بهائی همواره با شدّتی کمتر یا بیشتر ادامه داشته است و همیشه بر خلاف انتظارِمخالفین آئین بهائی این اذیت و آزرها موجب تقویت روح ایمان بهائیان و تحکیم بنیان جامعه شده است. هم وطنان عزیزغیر بهائی ایرانی که ایشان نیز قربانی ظلمهای فراوانند بر بیعدالتیهای وارده بر بهائیان ایران واقفند و با افزایش احساس همدردیِ ملّت نسبت به هموطنان بهائی خود، ندای مردم شریف آن سرزمین برای رفع موانع مختلف حیات اجتماعی بهائیان بلندتر میشود. پس جای تعجّب نیست اگر سؤالات مربوط به موضع بهائیان نسبت به امور سیاسی اهمّیّت بیشتری بیابد.
درادامه پیام مزبور، خطاب به بهائیان ایران، چنین آمده است: “… در طول تاریخ، جامعۀ بهائی ایران در ارتباط با امور سیاسی با موقعیّت خاصّی رو به رو بوده است بدین معنی که از یک طرف به غلط مورد اتّهاماتی چون داشتن انگیزههای سیاسی، جبههگیری علیه حکومتِ وقت و یا جاسوسی برای قدرتهای خارجی قرار گرفته و از طرف دیگر در نظر برخی، اعتقاد محکم بهائیان به “اصل عدم دخالت در سیاستهای حزبی” به بیتوجّهی آنان نسبت به مصالح هممیهنانشان تعبیر شده است. حال که اهداف واقعی مخالفین آیین بهائی برملا گردیده شایسته است که به علاقۀ روزافزون ایرانیان به درک نگرش بهائیان نسبت به سیاست، پاسخ گویید مبادا سوء تفاهمات موجب سستی پیوندهای دوستی و رفاقتی با هم وطننان گردد. سزاوار آنست که در این پاسخ فقط به چند جملۀ کوتاه، هرچند مهم، در بارۀ محبّت و یگانگی اکتفا نکنید بلکه تصویری از چارچوبی که رویکرد جامعۀ بهائی را نسبت به این موضوع شکل میدهد برای هموطنان عزیز خود ترسیم نمایید. امیدواریم توضیحات زیر بتواند در این مورد به شما عزیزان کمک کند
چشمانداز آیین بهائی از سیاست با مفهومی خاصّ از تاریخ و مسیر آن رابطهای جداییناپذیر دارد .پیروان حضرت بهاءالله معتقدند که نوع بشر به آغاز مرحلۀ درخشانی در فرایند طولانی تکامل خود رسیده، فرایندی که او را از مرحلۀ طفولیّت به آستانۀ بلوغ یعنی مرحلۀ استقرار یگانگی نوع بشر رسانده است. همانند یک فرد که قبل از ورود به مرحلۀ بلوغ جسمانی، دورانی متغیّر امّا نویدبخش را میگذراند و بسیاری از قوا و استعدادهای نهفتهاش آشکار میگردد، عالم انسانی نیز اکنون در بحبوحۀ تحوّلی بیسابقه قرار گرفته و بسیاری از اغتشاشات و تلاطمات جهان امروز را میتوان فوران احساسات پر جوش و خروش این مرحله و نشانۀ آغاز بلوغ نوع انسان دانست. با ظهور و بروز مقتضیات این بلوغ، آداب و رسوم و نگرشها و عادات متداولۀ قرون و اعصار دیرین یکی پس از دیگری از کارآیی باز میماند.
در تغییر و تحوّلات کنونیِ جوانب مختلف زندگی بشری، بهائیان تعامل دو فرایند اساسی را مشاهده مینمایند. طبیعتِ یک فرایند تجزیه و تخریب و طبیعتِ دیگری ترکیب و سازندگی است. هر یک از این دو به طریقی نوع بشر را به سوی بلوغ کامل خود سوق میدهد. اثرات فرایند اوّل در همه جا آشکار است: در دشواریهای گریبانگیر نهادهایی که در گذشته مورد نهایت احترام بودهاند؛ در ناتوانی رهبران عالم از ترمیم شکافهای فزایندهای که در ساختارهای اجتماعی به چشم میخورند؛ در فروپاشی معیارهایی که طیّ قرون و اعصار تمایلات ناهنجار بشری را مهار کردهاند؛ و در یأس و بیتفاوتیِ نه فقط افراد بلکه اجتماعاتی که تماماً حسّ هدفمندی خود را از دست دادهاند. امّا نیروهای تخریب هرچند ویرانگرند ولی در عمل سدهایی را که مانع پیشرفت بشر میشوند از میان برمیدارند و فضایی برای فرایند سازندگی فراهم مینمایند تا گروههای مختلف را به هم نزدیک کند و امکانات تازهای را برای همکاری و معاضدت در برابر دیدگانشان قرار دهد. بهائیان فرداً و جمعاً البتّه میکوشند تا مساعی خود را با قوای فرایندِ سازنده همسو نمایند زیرا معتقدند که این فرایند، هر چقدر افقهای نزدیک تیره و تار باشد، روز به روز قویتر خواهد شد، امور بشری سازمانی کاملاً جدید خواهد یافت و عصر صلح عمومی چهره خواهد گشود.
این است بینشی از تاریخ که مبنای کلّیّۀ اقدامات جامعۀ بهائی است.
همان گونه که از مطالعۀ آثار بهائی دریافتهاید، اصل یگانگی نوع انسان که نشانۀ بارز دوران بلوغ اوست باید در تمام جوانب حیات اجتماعی تجلّی کند. تعلّق نوع انسان به یک قوم واحد که زمانی با ناباوری تلقّی میشد امروزه به طور وسیع مورد پذیرش است. ردّ تعصّبات عمیق دیرینه و حسّ روزافزون شهروندی جهانی از جمله نشانههای این آگاهیِ رو به تزاید است. هرچند این آگاهی امیدبخش است ولی باید آن را صرفاً به منزلۀ اوّلین قدم در فرایندی شمرد که تنها با گذشت سالها بلکه قرنها تکامل خواهد یافت زیرا اصل یگانگی نوع بشر که حضرت بهاءالله مقتضیات آن را اعلان فرمودهاند فقط خواهان همکاری در بین مردمان و ملّتها نیست بلکه مستلزم نواندیشی کامل در بارۀ روابطی است که به اجتماع تداوم میبخشد. بحران فزایندۀ محیط زیست که محرّک آن نظامی است که تاراج منابع طبیعی را برای ارضای زیادهطلبیِ بیپایان بشری نادیده میگیرد گویای آنست که تصوّر کنونی نوع انسان از روابطش با طبیعت تا چه حدّ نارسا است؛ وخامت اوضاع خانواده همراه با افزایش نقض مداوم حقوق زنان و کودکان در سراسر جهان روشنگر آنست که عقاید کوتهنظرانهای که امروزه روابط خانوادگی را توصیف میکند تا چه اندازه فراگیر است؛ تداوم استبداد از یک سو و بیاعتنایی روزافزون مردم جهان به مرجعیّتِ مشروع از سوی دیگر روشن میسازد که ماهیّت روابط کنونی موجود میان فرد و نهادهای اجتماع برای بشریّتی رو به بلوغ چقدر غیر قابل قبول است؛ تمرکز ثروت در دست گروهی کوچک از سکنۀ کرۀ زمین نشان میدهد که روابط بین بخشهای گوناگون اجتماع که اکنون به صورت جامعهای جهانی در آمده چگونه از بنیان به غلط طرحریزی شده است. اصل یگانگی نوع بشر مستلزم تغییری بنیادین در تار و پود ساختار اجتماع در سراسر عالم است.
بهائیان بر این باور نیستند که تقلیب و تحوّلات مورد نظر تنها از طریق مساعی آنان صورت خواهد گرفت و همچنین به دنبال ایجاد نهضتی نیستند که بینش خود را نسبت به آینده بر اجتماع تحمیل نماید. هر ملّت و هر گروه و در حقیقت هر فرد، به فراخور توان و استعداد خود به ایجاد تمدّنی جهانی که نوع بشر قطعاً به سوی آن پیش میرود کمک خواهد کرد. اتّحاد و یگانگی به فرمودۀ حضرت عبدالبهاء در عرصههای مختلف حیات بشری متدرّجاً حاصل خواهد شد از جمله “وحدت سیاست”، “وحدت آراء در امور عظیمه”، “وحدت نژاد”، و “وحدت وطن”. با تحقّق این امور، ساختارهای لازم در دنیایی برخوردار از اتّحاد سیاسی که تنوّع کامل فرهنگها را ارج مینهد و شرایط ظهور و بروز حرمت و شرافت انسانی را فراهم میسازد، به مرور شکل خواهد گرفت. بنا بر این مشغلۀ ذهنی جامعۀ جهانی بهائی آنست که چگونه میتواند به بهترین وجه به فرایند تمدّنسازی کمک کند. این جامعه دو بُعد در کار خود مشاهده میکند: بُعد اوّل مربوط به رشد و تکامل خود و بُعد دوم مربوط به کیفیّت تعاملش با اجتماع میباشد.
در زمینۀ رشد و تکامل جامعۀ خود، بهائیان در شرایط اجتماعی مختلف در سراسر جهان خاضعانه تلاش میکنند تا الگویی برای فعّالیّت و ساختارهای اداری مربوطه فراهم آورند که اصل وحدت نوع بشر و معتقدات زیربنایی این اصل را تجسّم میبخشد. برای روشن شدن موضوع در اینجا فقط چند فقره از این اعتقادات بیان میگردد: روح انسانی عاری از جنسیّت، نژاد، قومیّت و طبقه میباشد و این حقیقتی است که هر نوع تعصّب را غیر قابل قبول مینماید مخصوصاً تعصّب نسبت به زنان که آنان را از پرورش استعدادهای ذاتی خود و از اشتغال پا به پای مردان در میادین گوناگون باز میدارد؛ ریشۀ اصلی تعصّب جهل است که به کمک فرایندهای آموزشی میتواند بر طرف گردد، فرایندهایی که دانش را در اختیار تمامی نوع بشر قرار میدهد و آن را کالایی منحصر به اقلّیّتی مرفّه نمیداند؛ علم و دین دو نظام مکمّل دانش و عملاند که انسان از طریق آنها دنیای اطراف خود را درک میکند و به وسیلۀ آنها تمدّن را به پیش میبرد؛ دین بدون علم به سرعت به سطح خرافات و تعصّبات تنزّل مییابد و علم بدون دین به ابزاری برای مادّیگرایی خشک تبدیل میگردد؛ مادام که مصرفگرایی به منزلۀ افیونِ روحِ انسان عمل مینماید دسترسی به رفاه واقعی که ثمرۀ انسجامی پویا بین نیازهای مادّی و معنوی زندگی است روز به روز دشوارتر خواهد شد؛ عدالت که یکی از قوای روح انسان است فرد را قادر به تشخیص حقیقت از دروغ میسازد و جستجوی واقعیّت را هدایت میکند، جستجویی که برای رهایی از عقاید خرافی و سنّتهای پوسیدهای که راه یگانگی را مسدود میسازند ضروری است ؛ عدالت وقتی که به نحوی صحیح در مسائل اجتماعی اِعمال گردد مهمترین وسیله برای ایجاد وحدت و یگانگی است؛ هر کسب و کاری که با روح خدمت به همنوع انجام شود به منزلۀ عبادت و ستایش خداوند است. تبدیل این قبیل آرمانها به واقعیّت، ایجاد تقلیب در افراد و پیریزی ساختارهای اجتماعی مناسب مطمئنّاً کار کوچکی نیست. با این حال جامعۀ بهائی یک فرایند یادگیری درازمدّت را که لازمۀ این مشروع عظیم است با جدّیّت تمام دنبال میکند، مشروعی که مشارکت تعداد فزایندهای از مردم از هر طبقه و از هر گروه بشری را استقبال مینماید.
البتّه بسیارند مسائلی که این فرایند یادگیری که اکنون در جوامع مختلف بهائی در هر گوشه از جهان در جریان است باید به آنها بپردازد از جمله: گردهمآوری مردمانی از پیشینههای مختلف در محیطی دور از خطرِ مداوم نفاق و اختلاف، محیطی که به روح ستایش و نیایش متمایز است، ترک ذهنیّت تفرقهاندازی را تشویق میکند، موازین بالاتری از وحدت فکر و عمل را ترویج میدهد و صمیمیّت و همکاری قلبی را سبب میگردد؛ تواندهی به گروههای فزایندهای از مردان و زنان به نحوی که از خمودت و بیتفاوتی به در آیند و به فعّالیّتهایی اشتغال ورزند که به پیشرفت روحانی، اجتماعی و فکریشان منجر میشود؛ ادارۀ امور جامعهای که عاری از وجود طبقۀ روحانیّونِ مدّعی برتری و امتیاز است؛ کمک به جوانان تا در عبور از این مرحلۀ حسّاس و پرمخاطرۀ زندگی راه خود را بیابند و توانمند شوند تا انرژی سرشار خود را در مسیر پیشبرد تمدّن به کار برند؛ ایجاد فضایی سازنده و منسجم در محیط خانواده تا به رفاه مادّی و معنوی بیانجامد، در کودکان و جوانان احساس بیگانگی نسبت به “دیگران” القا نشود و فکر بدرفتاری با “دیگران” تقویت نگردد؛ فراهم ساختن تمهیداتی برای یک فرایند مشورتی که در آن تصمیمگیری از افکار و آرای متنوّع بهرهمند گردد، فرایندی که در نقش اقدامی جمعی در جستجوی واقعیّت و فارغ از دلبستگی به دیدگاههای شخصی، اطّلاعات مبتنی بر تجارب عملی را ارج نهد، آنچه را که صرفاً یک نظر و یک رأی است به مقام واقعیّت ارتقا ندهد و حقیقت را وجه المصالحۀ توافق بین گروههای مخالف ذینفع نسازد. برای بررسی بهتر این مسائل و موضوعهای بیشمار دیگری که مسلّماً پیش خواهد آمد، جامعۀ بهائی شیوۀ عمل معیّنی اتّخاذ کرده است که ویژگی آن اقدام، بازنگری، مشورت و مطالعهای است که نه تنها مراجعۀ مداوم به آثار امری(آثار بهائی) بلکه تجزیه و تحلیل علمی الگوهای حاصله را نیز در بر میگیرد. سؤالاتی نیز از قبیل اینکه چگونه میتوان یک چنین روش یادگیری در حین عمل را ادامه داد، چگونه میتوان مشارکت تعداد فزایندهای از افراد را در تولید و به کار گیری دانش مربوطه تضمین نمود، و چگونه میتوان ساختارهایی برای استفادۀ سیستماتیک از تجربیّات حاصله در سراسر جهان و برای ارائه و انتقال درسهای آموخته شده طرح نمود، از جمله مسائلی است که مورد کاوش و تحقیق مستمرّ جامعۀ بهائی میباشد….” ………………….. ادامه دارد
خوانندگان عزیز، در صورتیکه مایل به دریافت نسخه ای از مقاله فوق از طریق ایمیل هستید و یا راجع به تعالیم بهائی سؤالی دارید لطفا با ما تماس بگیرید: پیامگیر : ۷۴۰۰-۸۸۲-۹۰۵ ، ایمیل: anyquestionsplease@gmail.com وب سایت برای برخی از کتابهای فارسی بهائی : www.reference.bahai.org/fa