آشتی با حیوانات
آیا برای حیوانات خانگی حق همزیستی قائلید؟متاسفانه بیشتر مردم در پاسخ به این پرسش با واکنش شدیدی می گویند: “نه! حیوانات عامل انتقال بیماری های مختلفی هستند و نباید به آنها نزدیک شد.” اما آیا واقعا درست است که حیوانات خانگی مانند سگ و گربه ناقل عوامل بیماریزا هستند و سلامتی ما را به خطر می اندازند؟
من با مراجعه به منابع و کتابها و همچنین پرسش از کارشناسان و دامپزشکان به این نتیجه رسیدم که این گونه نیست. آنها معتقدند که امروزه با داشتن واکسن ها و داروهای لازم، بیشتر بیماری ها قابل پیشگیری و درمان است و همانطوری که شنیده یا دیده ایم، در غرب همه ی حیوانات خانگی به صورت مرتب واکسینه می شوند و دفترچه ی واکسیناسیون دارند.
ممکن است انجام چنین اقداماتی به نظر مشکل باشد، اما اگر ما نگران سلامتی خود و کودکانمان هستیم، باید در مورد بهداشت حیوانات خانگی و اهلی خود نیز دقت کنیم تا همه در کنار هم از یک زندگی سالم برخوردار باشیم.
اما در حقیقت هدفم از این مقدمه بیشتر معطوف به جنبه های انسانی و عاطفی این موضوع است. به این معنی که نگهداری این حیوانات خانگی وظیفه ماست، زیرا آنها طی سالیان دراز با ما انس گرفته اند و بدون کمک ما قادر به ادامه زندگی نخواهند بود. آنها به روال زندگی ما عادت کرده و منافع فراوانی نیز برای ما داشته و دارند.
سگ ها چون دوستانی مهربان همیشه در حفظ و حراست ما و خانه های ما کوشیده اند و همین طور گربه های زیبای ما که در تمام جهان زبانزد هستند، همدم ما بوده و با بازی و شیطنت زندگی مان را شاد کرده اند، با این وجود چرا باید در جامعه ی ما این دو حیوان چنین خوار و ذلیل در خیابان ها و کوچه ها زیر سایه ی ماشین ها و یا در کنار زباله دان ها زندگی کنند و با دیدن انسان ها وحشت زده پا به فرار بگذارند؟ لازم است چند دقیقه در این باره فکر کنیم و دنبال راهی مناسب باشیم و یا دست کم این حس تنفر را از میان برداریم. آنهایی که راهشان به روستاها افتاده، حتماً همزیستی روستاییان را با حیوانات اهلی و خانگی خود دیده اند. چه خوب بود اگر شهرنشینان هم در این مورد مانند آنها بودند.
درست به یاد دارم اولین روزی را که دخترم گربه کوچکی را از خیابان به خانه آورد. در آن روز با دیدن این بچه گربه ی خاک آلود و لاغر اندام هیچکداممان احساس خوبی نداشتیم. ولی به مرور و طی چند روزی که گذشت، چنان همه ی خانواده به این بچه گربه انس گرفتیم و او را در دل های خود پذیرفتیم که هرگز قابل تصور نبود، به طوری که آن گربه کوچک مانند عضوی از خانواده ما شد.
در آن زمان با وجود مشکلاتی که در خانواده داشتیم، ورود این گربه باعث تغییر جو خانوادگی ما شد. همه جا خنده و شادی فضای محیط خانه ما را فرا گرفته بود و این موضوعی بود که روز به روز توجه مرا بیشتر به خود جلب می کرد و باعث شگفتی من شده بود.
کار همزیستی ما به آنجا رسید که هر روز باید ابتدا غذای گربه و بعد از آن غذای خود ما آماده می شد. از همه جالب تر این که روزی از روزها سگ کوچکی هم که در کنار خانه ی ما مشغول ناله و زاری بود به جمع خانواده ی ما اضافه شد. ورود این توله ی کوچک به خانه ابتدا با مخالفت گربه مان روبرو شد، ولی خوشبختانه این اختلافات چندی بعد به دوستی و صمیمیتی غیرقابل تصور تبدیل گشت. ما تا آن روز حتی برای افراد خانواده نیز جای کافی نداشتیم، اما در عرض چند ماه تغییرات فاحش و جالبی در زمینه های مختلف در زندگی ما رخ داد. آپارتمان کوچک ما تبدیل به یک خانه ی حیاط دار شد و دو جای جداگانه برای گربه و سگمان درست کردیم. تمام این تغییرات که در مدت کوتاهی رخ داده بود، از یک طرف مرا متعجب کرده و از طرف دیگر افکار مرا تحت الشعاع خود قرار داده بودند و در همین زمان بود که یک چیز برایم روشن شد و به واقعیت مهمی در زندگی پی بردم و آن اینست که می گویند: “زندگی کن و بگذار زندگی کنند” و یا به عبارت دیگر “زندگی جز خدمت به خلق نیست”.
اما چرا این همه شرح و بسط؟ حقیقت امر این است که من در دل گله دارم؛ گله از این که چرا نباید حیوانات خانگی ما از قانون حمایت برخوردار باشند. چرا نباید دولت امکانی برای نگهداری حیوانات خانگی سرگردانی که در شهرها دیده می شوند در نظر بگیرد؟ چرا باید حیوانات بی خانمان در کوچه و بازار برای لقمه ای نان، هراسان به این سو و آن سو بدوند و دست آخر یا زیر ماشینی رفته و یا از گرسنگی در گوشه ی زباله دانی بمیرند؟ هرگز نباید فراموش کرد که تمام موجودات روی زمین حق حیات دارند. در این میان انسان ها به خاطر شعور بیشتر وظیفه بزرگتری دارند و آن حفظ و حراست طبیعت و حمایت از درماندگان اعم از انسان و حیوان است. در حالی که هیچ مرجعی خود را موظف نمی داند تا قدمی در راه نگهداری و حراست این حیوانات زبان بسته بردارد.
در اینجا این پرسش پیش می آید که آیا کشور ما آنقدر فقیر است که قادر به ایجاد سرپناهی برای این حیوانات درمانده نیستیم؟ تا کی باید شاهد از بین رفتن این حیوانات خانگی در گوشه و کنار اتوبان ها و خیابان ها و زباله دان ها باشیم؟
*عبدالمجید دستخوش دکترای کشاورزی دارد و عضو هیات علمی دانشکده محیط زیست بن است.
* دوستداران وفا، گروهی هستند در تورنتو متشکل از حامیان و داوطلبان “پناهگاه حیوانات وفا” که در ایران (هشتگرد ـ جاده قزوین)، نگهداری از سگ های بی سرپناه را برعهده دارد.
Facebook:Vafa Animal Shelter
www.cal.ir