در انتخابات اخیر ریاست جمهوری ایران همه بازیگران به دنبال تغییر بودند:

۱- رژیم اسلامی که خواهان استقرار گروهی در قوه مجریه بود که  به تحریم های کشنده نفتی پایان داده و نظام را از پرتگاه سقوط کامل دور نماید.

۲- مردم ایران که خواهان پایان کابوس اقتصادی یک ساله اخیر بوده و مشتاق قدرت یابی فردی بودند که قادر به تعامل صلح آمیز با غرب و برداشتن تحریم ها باشد.

حسن روحانی پس از رای دادن در انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری 24 خرداد 92

حسن روحانی پس از رای دادن در انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری ۲۴ خرداد ۹۲

۳- غرب که خواهان تغییراتی است که حکومت اسلامی را آماده مذاکره مؤثر درباره برنامه هسته ای ایران نموده و اقدامات نظامی را غیرضروری نماید. این مقاله تلاش دارد تا روشن کند که چه عواملی به تحقق پیروزی حسن روحانی در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران منجر شد و تبعات سیاسی این تحول چه خواهد بود.

مجموعه این بحث به ۹ قسمت تقسیم شده که به زمینه ها و شرایط انتخاب یک میانه رو، و نیز به بررسی تبعات داخلی و بین المللی آن پرداخته و نحوه تعامل اپوزیسیون با شرایط  جدید را مورد بحث قرار می دهد:

۱ـ سیاست های مؤثر اوباما: عامل عمده قدرت یابی تیم حسن روحانی بیش از هر چیز سیاست های مؤثر و صحیح اوباما رئیس جمهور آمریکا بود. در برابر تمام افراد و کشورهایی که خواهان برخورد نظامی با ایران بودند، اوباما بر اجرای تحریم های نفتی- مالی تأکید کرده و مصرانه آن را پیگیری کرد. اوباما با قراردادن گزینه درگیری نظامی در مراتب پایین تر، مانع کشانده شدن مردم ایران به اردوگاه رژیم اسلامی شد. وی به خوبی آگاه به جایگاه حیاتی نفت در اقتصاد ایران بود و می دانست که بدون درآمدهای نفتی، رژیم قادر به تأمین مایحتاج اولیه جمعیت ۷۵ میلیونی ایران نخواهد بود. در کنار این سیاست، اوباما ماه ها پیش اعلام کرد که بهتر است منتظر نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایران باقی ماند. از این طریق وی به مسئولان نظام توصیه می کرد تا از این آخرین فرصت برای تغییر سیاست های خود بهره بگیرند. بدون چنین فشار بیرونی (تحریم ها و تهدیدها) نظام اسلامی حاضر به پذیرش تغییرات نسبی و پیگیری سیاست های میانه روتر نمی شد.

۲ـ مهندسی انتخابات(؟): به باور بسیاری موضوع مهندسی انتخابات اخیر مطلبی است مربوط به گذشته و با انتخاب شدن یک اصلاح طلب، دیگر سخن گفتن از آن بیهوده است. مهندسی کردن یک انتخابات به معنای تقلب در اعلام نتایج پایانی نیست،  بلکه در برگیرنده طراحی فرایند انتخابات از ابتدا تا انتها (تعیین کاندیداها، مناظره ها، تبلیغات، انصراف ها، و در نهایت اجرای انتخابات و اعلام نتایج) است به شیوه ای که در نهایت از آراء مردم، نتیجه ی مورد نظر مهندسین انتخابات حاصل شود. اگر پذیرفته شود در شرایط کنونی، برگزیده شدن یک اصلاح طلب بهترین نتیجه برای نجات نظام اسلامی است، آنگاه می توان به شواهد مؤید مهندسی انتخابات پرداخت:

۲ـ ۱ـ  با کاندیدا شدن رفسنجانی و رد صلاحیت بعدی وی، مردم برای حضور در انتخابات و حمایت از هر کاندیدای دیگری که در برابر اصولگرایان قرار گیرد ترغیب شدند. در شرایطی که شورای نگهبان قادر بود تا هر کاندیدایی را بنا به تشخیص خود حذف کند، دو کاندیدای اصلاح طلب دیگر را مورد تأیید قرار داد. سپس آقای عارف اصلاح طلب کنار کشید تا آرای اصلاح طلبان بر یک کاندیدا تمرکز یابد. از آن سو طبق نتایج شمارش انتخابات، مجموع آرای نهایی اصولگرایان اندکی کمتر از ۵۰% بوده است. این بدان معنی است که در صورت اعلام یک کاندیدای مشترک برای اصولگرایان قریب به ۵۰% آرا به وی تعلق می گرفت، در حالی که با عدم ائتلاف آنان این تعداد بین ۵ کاندیدا تقسیم شد. علیرغم تمامی برآوردها که حاکی از پراکندگی آرای اصولگرایان در برابر نماینده واحد جناح مقابل بود، اصولگرایان کماکان با ۵ کاندیدا در انتخابات حضور یافتند. همین امر به شدت پیروزی نماینده میانه روها (اصلاح طلبان) را تسهیل کرد.

۲ـ ۲ـ  حسن روحانی ناگهان تنها دو ماه پیش از انتخابات  ۲۴ خرداد ۱۳۹۲ خود را کاندید کرد. به راستی چه چیزی باعث شد تا بیش از ۱۸ میلیون ایرانی رای خود را برای کسی به صندوق بریزند که هرگز نه تنها فعالیت اصلاح طلبانه خاصی در سابقه خود ندارد بلکه همواره به عنوان نماینده رهبری در ارگانهای استراتژیک نظام حضور داشته است؟

در عین حال باید در نظر داشت که مهمترین سابقه حسن روحانی در عرصه مذاکرات هسته ای با غرب و موفقیت وی در تعویق ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت بوده است. بدین ترتیب  تجربیات آقای روحانی وی را بدل به بهترین گزینه برای برون بردن نظام اسلامی از بن بست مرگبار کنونی می کند. هیچ عاملی در رئیس جمهور منتخب وجود ندارد که وی را به عنوان نماد خواسته های توده های مردم ایران جلوه گر کند، مگر آن که در نتیجه اقدامات وی درجهت نجات نظام تحریم ها پایان  یافته و مصائب مردم متوقف شود.

نظام جمهوری اسلامی ایران  نیازمند یک انتخابات مهندسی شده بود تا گزینه ناگزیر خود را که همانا “عقب نشینی از سیاست های کاملاً تهاجمی دوران احمدی نژاد” بود توجیه کند با این امید که این تحول به لغو تحریم خرید نفت از ایران منجر شود.

اجرای این تغییرات تنها با حضور تیم میانه روها ـ اصلاح طلبان ممکن بود و جهت دستیابی به این اهداف، امر مهندسی انتخابات ضروری شد. اکنون دولت جدید سوار بر مشروعیت رأی ۱۸ میلیونی در تعامل با جامعه جهانی خود را تواناتر از دوران قبلی می بیند.

۳ـ  رفتار انتخاباتی مردم ایران: درک صحیح از رفتار انتخاباتی مردم ایران بسیار ضروری است: تحریم های نفتی طی کمتر از یک سال، توانایی اقتصادی مردم را به نازل ترین سطح ممکن رسانده و این وضعیت با تداوم تحریم ها و از دست رفتن اندوخته های ارزی در آینده نزدیک، به شدت بدتر نیز خواهد شد. مردم تحت این شرایط  به دنبال هر فرصتی برای تغییر شرایط  بودند. اما در همین مدت رژیم شرایط را به نحوی تحت کنترل داشته که تاکنون گزارشی از اعتراضات مردمی نسبت به شرایط بسیار سخت معیشتی ارائه نشده است.

کسانی که به حضور گسترده مردم و رأی آنان صفاتی مانند “شکوهمند و آگاهانه” اطلاق می کنند بر واقعیت شرایط کنونی ایران سرپوش می گذارند. آنان به عمد یا از سر ناآگاهی به این نکته اشاره نمی کنند که علیرغم شرایط  ناگوار کنونی طی یک سال اخیر، ایران شاهد هیچ نمایش اعتراضی گسترده ای نبوده، اما به ناگاه همین مردم حتی قادر می شوند با رای خود یک اصلاح طلب را به قدرت برسانند!

در شرایطی که هیچ سازمان سیاسی غیر حکومتی در ایران امکان فعالیت علنی نداشته و مردم ایران تحت هیچ نوع تشکیلات سیاسی، صنفی، فرهنگی یا اجتماعی بزرگی سازماندهی نشده اند، نمی توان توقع رفتاری به جز رفتار برخاسته از غریزه ی تداوم بقا را از آنان داشت. به علاوه مجال بُروز این رفتارها نیز تنها در شرایطی به آنها داده می شود که نتیجه آن به نفع حاکمان سیاسی تهران تمام شود.

سخنان کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی در تأیید این تحلیل است.(۱)

۴ـ اصولگرایان ایرانی نیمی از ملت: پذیرفتن درستی ۵۰.۷% آرای روحانی، در عین حال به معنای تمکین به کسب نصف دیگر کل آرا (به طور دقیق تر ۴۹.۳% ) توسط اصولگرایان است. طبق شمارش رسمی آرا، نیمی از مردم ایران علیرغم تمام مصیبت های حاصل از سیاست های اصولگرایان بویژه در دوران ۸ ساله احمدی نژاد کماکان به درستی این سیاستها باور دارند. و تازه اصولگرایان می توانند مدعی شوند که این نتیجه علیرغم تشتت در اردوگاه آنان و پراکندگی آرا در بین ۵ کاندیدا به دست آمده است. بدین ترتیب این تعداد آرا سرمایه بزرگی برای آینده اصولگرایان بوده و حتی از هم اکنون منبع مهمی برای تأیید مشروعیت حضور گسترده آنها در سایر مقام های نظام است. هرچند لازم به یادآوری است که اگر برآورد معتبری به دست آید که مشخص کند که نه یک نیمه، بلکه بخش کوچک تری از مردم ایران هوادار اصولگرایان هستند، آنگاه دلیل دیگری در اثبات نظریه مهندسی شدگی انتخابات اخیر خواهد بود.

۵ـ آشتی ملی: پذیرفتن پیروزی یک رئیس جمهور میانه رو به معنای تمکین به خواست همیشگی اکثریت مردم ایران مبنی بر پیگیری سیاست های غیرافراطی است. در عین حال این امر به معنای تأیید آرای اکثریت مردم به نفع اصلاح طلبان (موسوی) در دور قبلی همین انتخابات است. در همین راستا می توان منتظر آزادی موسوی و کروبی از زندان خانگی نیز بود. بدین ترتیب نظام اسلامی می تواند تبعات این انتخابات را همانند یک آشتی ملی و اتحاد بین اصلاح طلبان، اصولگرایان و توده های مردم تلقی  کند، امری که نظام در شرایط مخاطره آمیز کنونی کاملاً به آن نیازمند است(۲). در عین حال گفته های آقای خامنه ای پیش از انتخابات و پس از اعلام نتایج  مؤید توقع وی برای آشتی جناح ها در شرایط موجود است(۳).

۶ـ به دست گرفتن ابتکار عمل: تاکنون جامعه جهانی به دنبال شناسایی مجموعه ای از نیروهای اپوزیسیون بوده است که به عنوان آلترناتیو نظام اسلامی با آن گفتگو و همکاری کند. در این شرایط حسن روحانی با تکیه بر آرایی که طی انتخابات کسب کرده می تواند مدعی نمایندگی خواسته های بخش بزرگی از مردم ایران شود و حتی این ادعا را تبلیغ نماید که نظام کنونی ایران هنوز دارای ظرفیت های اصلاح از درون است. مشروعیت حاصل از رأی مردم این امکان را به رئیس جمهور جدید می دهد تا به دنبال راه های خارج شدن از موضع تدافعی در چالش های بین المللی و به دست گرفتن ابتکار عمل باشد. روند تحولات به زودی ظرفیت های اصلاح طلبانه رئیس جمهور جدید را روشن خواهد کرد. لذا این بر عهده اپوزیسیون است که کماکان بر مواضع خود در جهت تغییرات بنیادین در ایران تأکید و خود را آماده تحولات بعدی کند.

۷ـ به کارگیری شیوه قدیمی: مقامات جمهوری اسلامی همواره یک تاکتیک قدیمی را به طور مؤثری به کار گرفته اند: ” از من اصلاح طلب حمایت کنید تا مانعی باشم در برابر افراط کاری های تندروها و اصول گرایان”.

این شیوه که ابتدا توسط رفسنجانی و بعداً به میزان بسیار بیشتری توسط خاتمی به کار گرفته شد از مردم ایران و نیز از جامعه جهانی می خواهد تا از وی در برابر سیاست های افراطی تندروهای نظام اسلامی حمایت کنند، تا امکان تعدیل قوا بین وی و تندروها فراهم شده و از این طریق موفق به اجرای سیاست های معتدل تر شده و چه بسا به تدریج کل نظام را به سمت اعتدال ببرد. به دنبال اجرای طولانی مدت این تاکتیک توسط رفسنجانی بود که ناگاه دولت های غربی متوجه ماهیت این بازی شدند و دریافتند برنده نهایی این سیاست تنها جمهوری اسلامی است. زیرا تندروها کماکان به سیاست های خود ادامه می دهند و وظیفه معتدل ها آن است که فضای بین المللی را برای آنها تلطیف کرده و از تندتر شدن سیاستهای غرب در برابر ایران جلوگیری نمایند؛ و یا اینکه غرب را قانع کنند که در پیش گرفتن مواضع تند علیه ایران نتیجه بخش نخواهد بود.

خاتمی نیز از این شیوه بهره کامل برد و ایران را از تبعات دادگاه میکونوس نجات داد. ولی هیچ تحول بنیادین و غیرقابل بازگشتی در مسیر دموکراتیزه کردن کشور از خود به میراث نگذاشت. در نهایت سیاست های خاتمی نیز به دوره ۸ ساله احمدی نژاد ختم شد و حتی پیش از پایان دوران ریاست وی اکثریت مجلس به دست اصولگرایان افتاد که در این میان نقش سرخوردگی مردم از عدم پیشبرد سیاست های اصلاح طلبان را نباید از خاطر برد. بدون تردید حسن روحانی نیز از این تاکتیک بهره کامل خواهد برد. سخنان رهبران هر دو جناح از هم اکنون نوید(!) تکرار این بازی را می دهد. بدین ترتیب است که طی سه دهه هسته سخت نظام اسلامی همواره بدون تغییر حفظ شده و تنها پوسته ی محافظ بیرونی آن است که به اقتضای شرایط چندی با لایه سخت سیاست مداران تندرو و چندی نیز با لایه نرم سیاستمداران میانه رو پوشانده شده است.

۸ـ انتظارات از رئیس جمهور جدید: همانطور که در ابتدای این مقاله اشاره شد بر سر کار آمدن یک رئیس جمهور معتدل در ایران بیش از هرچیز مدیون رویکرد صحیح دولت آمریکا و اعمال فشارهای مؤثر بر ایران است. انتظار اصلی از روحانی آن است که در رابطه با برنامه اتمی ایران با غرب به توافق دست یابد. در واقع انتخاب روحانی نه پایان بازی که آغاز بازی مذاکرات با غرب و دادن امتیازات است. محدوده اختیارات روحانی برای امتیازدهی تنها توسط رهبر نظام تعیین می شود که بسیار به سختی از مواضع همیشگی خود عدول می کند. بدین ترتیب تا زمان رسیدن به یک توافق اساسی، پیش بینی نمی شود که تغییر قابل توجهی در تحریم ها به عمل آمده و شرایط  اقتصادی مردم بهبود یابد.

از سوی دیگر مسائل عاجل دیگری در برابر رئیس جمهور جدید قرار دارند مانند تداوم حمایت همه جانبه ایران از سوریه، و یا استمرار پشتیبانی از اقدامات تروریستی و ناآرامی در نقاط مختلف خاورمیانه و جهان. رویکرد آقای روحانی به این امور از جانب سایر کشورها مورد ارزیابی نزدیک قرار خواهد گرفت تا میزان جدی بودن وی در ادعاهایش آشکار شود.

طرح خواسته های دموکراتیک و درخواست گشایش فضای سیاسی و مطبوعاتی از جانب مردم و روشنفکران بزرگترین چالش داخلی رئیس جمهور منتخب خواهد بود. فضای بازتر به معنای طرح حقایق و انتقادات، و گسترش تشکل های  دموکراتیک خواهد بود. بدون تردید روحانی تلاش جدی خواهد کرد تا رشد تقاضاهای اجتماعی- سیاسی را مهار کرده و مدیریت کند. این بحث بسیار مهم نیازمند بررسی مفصلی است که در این مقاله نمی گنجد.

۹ـ اهداف اپوزیسیون چه باید باشد؟ بدون شک قدرت یابی یک فرد میانه رو خبر خوبی برای تمامی کسانی است که خواهان بهبود فضای ایران هستند. جمهوری اسلامی نشان داده که به شیوه های دموکراتیک و میانه روی باور ندارد، مگر آن که به نظام تحمیل شده باشد و به همین دلیل نیز به محض کاهش فشارها به شیوه های مألوف خود باز می گردد. حرکت اخیر نظام اسلامی برخاسته از شکست روش های تندروانه قبلی و عقب نشینی نظام و رهبری آن است. بدین ترتیب فشارهای بین المللی شرایطی را فراهم کرده که باید توسط سازمان های سیاسی اپوزیسیون مورد بهره برداری قرار گیرد و تغییرات غیرقابل برگشتی را در ایران متحقق نماید.

نباید دوباره فریب تاکتیک “از من اصلاح طلب حمایت کن تا مانعی باشم در برابر افراط کاری های اصول گرایان” را خورد و این بار باید به صورت پیگیرانه به دنبال کسب حقوق دموکراتیک فردی و اجتماعی بود.

توسعه نهادهای دموکراتیک و گشایش فضای گفتمان در بین تمامی گروه ها به آشنایی آنان به خواسته های یکدیگر کمک اساسی می کند. هنوز بخش بزرگی از مردمان ایران نسبت به حقوق طبیعی و دموکراتیک ملیت های ایرانی، زنان، طبقات محروم اجتماعی، اقلیت های مذهبی و جریانات سیاسی درک ناقص و یا نادرستی دارند. ارتقا سطح آگاهی مردمان ایران در این عرصه ها است که تداوم نظام ایدئولوژیک ولایت فقیه را ناممکن کرده و در عین حال افکار مردمان ایران را برای پی ریزی یک ایران دموکراتیک پرورده و آماده می کند. همچنین باید از این فرصت برای ایجاد و توسعه سازمان ها و نهادهای دموکراتیک بهره گرفت. این نهادها مردم را برای اقدامات سیاسی دموکراتیک سازماندهی و هدایت می کنند. در این صورت است که رژیم اسلامی قادر به بهره گیری از توده های بی شکل و بدون انسجام نبوده و امکان بهره برداری از آرای آنان در جهت توجیه سیاست های خود را نخواهد یافت.

۱۶ ژوئن  ۲۰۱۳ (۲۶ خرداد ۱۳۹۲)

ارجاعات: 

۱ـ غلامحسین کرباسچی در مصاحبه با “روز”- شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۲ (.. رای اکثریت مردم ایران به حسن روحانی محصول بلوغ سیاسی مردم و جامعه ایران است. در جامعه ایران بلوغ سیاسی شکل گرفته، بدون این که سازمان سیاسی قوی وجود داشته باشد چون به هر حال احزاب و گروه های سیاسی دست شان برای فعالیت های سیاسی باز نیست، اما به نظر می آید سازمان یافتگی سیاسی خیلی قوی در متن جامعه در جهت رسیدن به این روش های معقول و خواسته های معقول وجود دارد)

۲ـ میرحسین موسوی، چهره اول انتخابات ۹۲- چمران نیوز- پنجشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۲(…حاکمیت که زمانی از شرط توبه از جنبش سبز و تبری از رهبران آن برای ورود به انتخابات سخن می گفت، اینک چشم باز کرده و شاهد آن است که خود ناخواسته تلویحا و یا حتی صراحتا مجبور به توبه از اعمال خود در انتخابات گذشته شده است! حافظه تاریخی مردم ایران هر چقدر هم به ضعیف بودن متهم شود، باز هم به خوبی این تکه های پازل عرصه سیاست ایران را در کنار هم خواهد چید و حقیقت را حتی از زیر خروارها دروغ و کینه ورزی نمایان خواهد کرد).

۳ـ گفته های آیت اله خامنه ای پیش از انتخابات (حتی مخالفان هم شرکت کنند)، و در پیام تبریک به حسن روحانی (رئیس جمهور منتخب، رئیس‌جمهور همه‌ ی ملت است. همه باید برای دست یافتن به آرمان های بزرگی که رئیس‌جمهور و همکاران وی در دولت، متعهد و مسئول تحقق آنند، به آنان کمک و با آنان همکاری صمیمانه کنند)