امیر کسروی ـ پدیده پارازیت هائی که دولت جمهوری اسلامی روی ابزار الکترونیکی و ماهواره ها می فرستد، چه کسی و چگونه می تواند با آن مقابله کند …
شهروند ۱۲۵۱ پنجشنبه ۱۵ اکتبر ۲۰۰۹
در این نوشتار به دو موضوع که عموماً سئوال برانگیز شده می پردازم. نخست پدیده پارازیت هائی که دولت جمهوری اسلامی روی ابزار الکترونیکی و ماهواره ها می فرستد و اینکه چه کسی و چگونه می تواند با آن مقابله کند.
دوم اینکه آیا این پارازیت ها می توانند در روی دستگاههای ناوبری هواپیماهای مسافری اثری کشنده داشته باشند یا نه؟
در مورد سئوال اول، عملا تنها کشوری که می تواند جمهوری اسلامی را عقیم کند آمریکاست.
وال استریت جورنال در ماه جولای امسال در بحبوحه ی راهپیمائی های سبزها، در مقاله ای به چگونگی و نقش ابزار الکترونیکی در ایران پرداخت و نوشت که اگرچه ما خوشحالیم که مخالفان جمهوری اسلامی برای سرنگونی رژیم، به روشهای خشونت آمیز متوسل نشدند، ولی آمریکا باید راههائی برای کمک به مخالفان پیدا کند. این روزنامه اضافه کرد که ما (آمریکا) مسلما می توانیم به آنها در خبررسانی به خارج و به همدیگر، یاری بدهیم.
آمریکا به چه ترتیب میتواند این کار را بکند؟ از ماهواره تا تلفن های همراه، توان کمک آمریکا بی بدیل است.
در دنیای امروز، اداره و هدایت آگاهی رساندن به مردم هر کشوری، امری است تعیین کننده و کارآمد. از طرفی سیم کشی برای اتصال دنیائی که ما در آن زندگی میکنیم، با بی سیم است و ایرانیهای داخل و خارج از کشور، برای دریافت اخبار هیجان انگیز و آگاهی رساندن خط مشی ها، یا مقابله با شگردهای دولتی به شدت وابسته، حتی میتوان گفت معتاد به ابزار الکترونیکی شده اند. جمهوری اسلامی هم خوب میداند که جبهه به اصطلاح (دیجیتال) یا به عبارتی، رسانه های الکترونیکی و رایانه، میتواند به راحتی کمرش را بشکند. به همین دلیل، از تمام امکانات برای بهره وری از همین ابزار، ولی به نفع خودش، استفاده میکند، و در این زمینه هم توانائی مالی بی حد و حساب دارد تا دانش اش را بخرد و هم اینکه خودفروشان بی صفت فراوانی هستند که در انجام کار به آنها کمک کنند.
حکومت غیر قانونی ایران در بحبوحه ی بحران، خبرنگاران خارجی ای را که دستگیر نکرد، بلکه در اتاق های هتل شان زندانی کرد، دوربین ها را توقیف کرد و ماهواره های تلویزیونی را با پارازیت بی عمل کرد. ارتباط های رایانه ای را مسدود کرد و همه توانائی هایش را به کار گرفت تا حتی فیس بوک هم قابل استفاده نباشد. در نتیجه جوانهای ایرانی به توئیتر پناه آوردند. همزمان، توئیتر، که بر اساس برنامه های پیش بینی شده قرار بود برای بازسازی های الکترونیکی بسته شود، از وزارت خارجه آمریکا دستور گرفت که در برنامه اش، به خاطر کمک رسانی به جنبش جوانان ایرانی تجدید نظر کند و ترمیم آن را به تعویق بیاندازد. توئیتر هم این کار را کرد. و این گونه است که وال استریت جورنال نوشت آمریکا می تواند به جنبش کمک کند، ولی بعد از آن اوباما منفعل نشست و محافظه کارانه هیچ کاری نکرد. بنابراین در جواب سئوالی که آیا آمریکا می تواند به جنبش کمک کند یا نه؟ جواب مثبت است ولی در مورد این که آیا می خواهد این کار را انجام دهد؟ باید گفت که این خواستن و یا نخواستن مقوله دیگری است.
اگر بخواهیم از طبیعت درس بگیریم، گله های گاو در مقابله با گله گرگ ها، عملکرد دستجمعی دارند وگرنه تک تک، در مقابله با گرگها تکه پاره می شوند. اگر این گله برای خلاصی از گله گرگ ها، به گله ی شیر پناه ببرد، البته از حمله گرگ ها خلاص می شود ولی این به خاطر اینست که شیرها در درنده خوئی قوی ترند.
این را به پارازیت چه؟ لطفا به خواندن ادامه بدهید.
برای آمریکا محمل قانونی برای بهره وری از دانش الکترونیکی اش در خنثی کردن سانسور و خفقان های تحمیلی جمهوری اسلامی موجود است، البته اگر مشکل، قانون باشد. بر اساس ماده ۱۹ قرارداد بین المللی مربوط به حقوق مدنی و سیاسی ملت ها، افراد کشورهای عضو "باید آزاد باشند که به هر نوع عقیده و اطلاعاتی دسترسی داشته باشند تا آنها را دریافت و یا ارسال کنند. این عقاید و آگاهی ها می تواند به شکل نوشته و یا آثار هنری باشد و ارسال و دریافت آنها می تواند با استفاده از هر نوعی از ابزار رسانه ای باشد". هم ایران و هم آمریکا این قرارداد را پذیرفته و امضا کرده اند. اگر یکی سانسور کند دیگری می تواند بر اساس این قرارداد، از آن جلوگیری کند.
وال استریت جورنال می نویسد که آمریکا از سه طریق توانائی و دانش این را دارد که جلوی سانسور دولت ایران را بگیرد. می تواند ماهواره ها را دور بزند، هر نوع ترافیک تارنمائی را قاچاقی به دست آورد و دوباره ارسال کند، رایانه ها را عملا ضد سانسور کند و یا کل سیستم پارازیتی را از کار بیاندازد.
بهترین و مستقیم ترین راه برای روش اول، از راه ورود قاچاقی تلفن های دستی است. این تلفن ها به جای استفاده از آنتن های زمینی که جمهوری اسلامی آنها را اداره می کند، می توانند از ماهواره هائی که دولت ایران روی آنها کنترل ندارد، یعنی از شبکه ماهواره های آمریکائی استفاده کنند و سپاه پاسداران هیچ کاری یا بخوانید "هیچ غلطی" نمی تواند بکند، ولی تلفن های ماهواره ای گران تمام می شود و پخش آنها در کوتاه مدت عملی نیست. در ضمن آنها را به سرعت رایانه هائی که به تارنماها متصل اند نمی توان در ایران توزیع کرد.
می توان از ماهواره های موجود بهره برد ولی رایانه ها را دستکاری کرد. دانشمندان سالهاست که روی رایانه هائی مشغول کارند که به طور مخفیانه سانسور را خنثی میکند. آمریکا کاملا این توان را دارد که تارنماهای ایمن در رایانه ها نصب کند، اینها از نوعی زبان رمز بهره وری می کنند که به موقع می توان با همان زبان، رمز را شکست. این رایانه ها که می توانند از خدمات رسان های جایگزین۱ استفاده کنند، برای بهره وری، هیچ پیچیدگی ندارند و افراد عادی می توانند آنها را به سادگی به کار گیرند. امروزه بسیاری از فعالان طرفدار حقوق بشر از آنها استفاده می کنند. ولی این روش در مورد جنبش خودجوشی مثل سبزهای ایرانی، عملکردش محدود است و در موردی که فوراً به تعداد زیادی رایانه نیاز هست، کارآمد نیست. از طرفی شرکت های بزرگ نرم افزار می توانند و مایلند این ابزار را فراهم کنند، ولی نیاز به دستور صریح دولت آمریکا دارند.
روش سوم که چشمگیرترین آنهاست، یک جنگ الکترونیکی تمام عیار است با استفاده از پارازیت شکن که می تواند با بهره وری از امواج الکترونیک، پارازیت های دولت ایران را از بین ببرد. وال استریت جورنال اشاره می کند که وزارت دفاع آمریکا در حال به وجود آوردن یک ستاد فرماندهی موجی است که کمیته امنیت ملی آمریکا آن را هدایت می کند، تا در صورت لزوم، از آن برای هر موردی بهره وری شود.
اگر آمریکا هر یک از این روشها را برای خنثی کردن خفقان در ایران به کار گیرد، آیا دولت ایران شگرد دیگری در چنته دارد؟
جمهوری اسلامی می تواند کل تارنماها را در ایران قطع کند. ولی در این صورت ارکان دولتی هم از استفاده از تارنما محروم می شوند. این زیانش برای دولت ایران بیشتر از صدمه ایست که به مخالفان اش میزند. چون اولا زیان اقتصادی غیرقابل جبرانی به وجود می آورد، در ضمن اینکه توان رهبری منطقه را از جمهوری اسلامی می گیرد و با دست خودش منزوی می شود.
هیچ دلیل قانونی، اجتماعی و سیاسی وجود ندارد که از دخالت الکترونیکی آمریکا برای رفع سانسور در ایران جلوگیری کند. از طرفی تشکیلات غیر دولتی و فعالان حقوق بشری هم در تلاشی هم آهنگ توانائی این را دارند که از خفقان موجود در ایران بکاهند. ولی سئوال این است در حالی که بسیاری از نهادهای خصوصی و افراد در کشورهای گوناگون با جنبش سبزهای ایران همدلی کردند، پس اوباما منتظر چیست و فعالان حقوق بشری کجایند؟
جواب این است که ایرانی ها دوباره و سه باره می آموزند که اگر قرار باشد جنبشی یا تحولی در ایران صورت بگیرد باید از طریق "همبستگی" نیروهای ایرانی باشد. دولت آمریکا حافظ منافع آمریکائی هاست نه ایرانی ها. از طرفی، پناه بردن به چنگال شیر درست است که گرگ ها را تارومار می کند، ولی حاصلش برای ما دردی عمیق و کشنده تر است. ما دوران مصدق را به خاطر داریم و رشد و نمای شاه شاهان هم در دامان آمریکا یادمان نرفته. و اسامی ای نظیر هلمز و هویزر و…همواره بر ذهن تاریخی ما سنگینی ابدی دارند.
و اما سئوال دوم: آثار و عوارض این پارازیت ها در ناوبری هواپیماهای مسافری چه اثری دارد؟
این سئوالی است که بسیاری مطرح کرده اند و جواب هائی از طرف بعضی از صاحب نظران بدان داده شده است. حتی گروهی سانحه های دلخراش اخیر در ایران را، مربوط به آن دانسته اند، ولی این نظرات زیاد دارای زبان و منطق علمی نیست. ریشه سوانح دلخراش هواپیمائی مسافری در ایران از روابط ناسالم انسانی و فرهنگ مریضی که حاکم بر ایران است تغذیه می کند که خود درد جانکاهی است که باید جداگانه آن را بررسی کرد.
منظور از این نوشتار یک بررسی علمی است تا درست و غلط در مورد سئوال دوم از هم جدا شوند.
جواب کوتاه به سئوال بالا این است که این پارازیت ها تاثیری کشنده در ناوبری هواپیماها نمی توانند داشته باشند وگرنه شرکت های هواپیمائی اروپائی که چپ و راست به ایران پرواز دارند، پروازهایشان را به ایران متوقف می کردند.
ولی چرا ندارند؟
آن چه که امروزه بسیار متداول شده و افراد عادی برای ردیابی و یا یافتن آدرس از آن استفاده می کنند، یعنی جی پی اس، در هواپیما هم برای ناوبری و حتی نزدیکی به فرودگاه ها مورد بهره وری است.
طرز عمل این دستگاه، بدون این که بخواهیم در جزئیات اش غرق شویم و با ساده ترین زبان به آن بپردازیم، این است که بیش از ۲۶ ماهواره در مدار کره زمین برای جی پی اس، در گردش است. این ماهواره ها هر کدام یک موج الکترونیکی ویژه که فقط و فقط ویژه همان ماهواره است ارسال می کنند. تک تک این موج ها در خاطره ی دستگاه های جی پی اس دستی و یا در هواپیما کارگزاری شده است و دستگاه های جی پی اس که در واقع فقط گیرنده هستند، می توانند این امواج ویژه را دریافت کنند و تمیز بدهند که موج دریافتی از کدام ماهواره ارسال شده است.
برای تعیین مکان جغرافیائی دارنده ی جی پی اس، دستگاه گیرنده، در آن واحد، احتیاج به دریافت امواج حداقل چهار ماهواره دارد تا مکانش را در روی کره زمین محاسبه کند. اگر هر یک از این ماهواره ها موج مخصوصشان مختل باشد و یا دریافت نشود، باید ماهواره دیگری جای آن را بگیرد. اگر ماهواره دیگری در دسترس دید دستگاه گیرنده شما نباشد که جانشین آن شود، جی پی اس کار نمی کند.
برای استفاده جی پی اس در هواپیما، مراحل ایمنی دیگری هم اضافه شده که آن را کمی پیچیده تر می کند تا در صورت اختلال در سیستم، به خلبان آگاهی داده شود. هواپیماها در واقع، به جای چهار ماهواره اصلی، احتیاج به حداقل شش ماهواره مداری دارند، به اضافه یک ماهواره جداگانه ی ثابت برای نزدیکی به فرودگاه. گیرنده هواپیما، در آن واحد باید امواج همه آنها را دریافت کند. ماهواره های اضافی برای چیست؟ پنجمین ماهواره نمایشگر اینست که ماهواره های چهارگانه مورد لزوم، امواج و کارکردشان قابل اعتماد است یا نه. و ماهواره ششم برای این است که اگر هر یک از ماهواره های چهارگانه، دارای امواج مختل و یا غیر قابل دریافت باشند، آن ماهواره را از دور خارج کند و ماهواره دیگری را انتخاب و جانشین آن کند. و ماهواره هفتم در روی فضای آمریکا مستقر است و از آن فقط برای نزدیکی هواپیماها به فرودگاه های امریکا استفاده می شود. اگر همه این ماهواره ها به دقت کارشان را انجام دهند، مکان جغرافیائی هواپیما در هر لحظه روی زمین و یا در فضا با حدود اطمینان سه متر دقیق است.
بنابراین، ساختار بهره وری این ماهواره ها برای شرکتهای هواپیمائی به شکلی درست شده که کوچکترین نابسامانی را از درون تمیز می دهد و آن را درست می کند و در غیر این صورت برای دستگاه گیرنده، علامت خطر می فرستد.
تصوراین که سپاه پاسداران دارای آن چنان دانشی است که بتواند در تمامی ۲۶ ماهواره آمریکائی ایجاد اختلال کند، بها دادن زیادی به توان جمهوری اسلامی است. دوم این که اگر هم توان و دانشش را داشت، جرات استفاده از آن را نخواهد داشت، چون آمریکا امروزه، هم از نظر استفاده صلح گونه و هم از نظر بهره وری نظامی به شدت وابسته به این ماهواره هاست، و اروپائی ها هم تا زمانی که ماهواره های گالیله به کار بیفتد و جی پی اس اتحادیه اروپا آماده بهره برداری بشود، وابسته به ماهواره های آمریکائی هستند. بنابراین، فضولی سپاه پاسداران، اعلام جنگی صریح نه تنها به آمریکا، بلکه به جامعه اروپا هم خواهد بود. به هر صورت، اگر هم جمهوری اسلامی دانشش را داشت و به چنین خودکشی دست می زد، دستگاه های گیرنده هواپیماها به صورتی ساخته شده که به خلبان ها در تمام موارد آگاهی می دهد و در صورت غیر قابل استفاده بودن جی پی اس، آنها می توانند از دستگاه های ناوبری موجود دیگری در هواپیما بهره گیری کنند.
پس کسانی که در این بازار آشفته، سانحه های هوائی را در ایران به پارازیتهای تارنماها نسبت می دهند، کمبودها و گرفتاریهای موجود در ایران را که حقیقی است در واقع جا بجا نمایش می دهند.
پس، جواب کوتاه شده به سئوال هائی که در بالا عنوان کردم این است که اولا آمریکا می تواند پارازیت های سپاه پاسداران را خنثی کند و سانسور الکترونیکی جمهوری اسلامی را بی عمل کند ولی تا به امروز دست به این کار نزده است. دوم اینکه این پارازیت ها نمی توانند اختلالی در دستگاه های ناوبری هواپیماها ایجاد کنند و یا در ایمنی فضای ایران برای پرواز با هواپیماهای مسافری، اثر کشنده ای داشته باشند.
۱-Proxy Server