این هفته چه فیلمی ببینیم؟
آلفرد هیچکاک نیازی به معرفی ندارد. نمی شود به سینما علاقه مند باشیم و فیلم هایش را ندیده باشیم. در تمام مونتاژهای سینمایی همیشه صحنه ای از فیلم های او وجود دارد. “صحنه حمام” فیلم روانی، یکی از شناخته شده ترین صحنه ها در تمام تاریخ سینماست و فیلم این هفته، در واقع پشت صحنه ساخت فیلم “روانی” و سختی هایی که هیچکاک برای خلق این فیلم کشید را برایمان به تصویر می کشد.
فیلم “Hitchcock“ در دوران اوج شهرت آلفرد هیچکاک شروع می شود. بعد از اکران فیلم “شمال از شمال غربی”. با این که فیلم اکران موفقی دارد، وقتی یک خبرنگار از هیچکاک می پرسد فکر نمی کند بهتر است الان و در شصت سالگی تا در اوج است از کار کناره گیری کند، او آرامش خیالش را از دست می دهد و با بیقراری می خواهد پروژه ای پیدا کند که حس جسارت جوانی اش را به او برگرداند. پروژه را در کتاب جنایی و ترسناکی به نام “روانی” می یابد. با این همه هیچ کس دیگر علاقه وسواس گونه اش را به داستان روانی درک نمی کند. نه همسرش آلما و نه همکارانش. ولی او چنان به توانایی خود در خلق اثری بکر ایمان دارد که وقتی کمپانی پارامونت حاضر نمی شود روی فیلم سرمایه گذاری کند، او خانه شخصی اش را به گرو می گذارد تا خرج ساخت فیلم را بدهد. با این حال شب که در تخت دراز می کشد و لحافش را تا روی سینه بالا می دهد به آلما می گوید که ممکن است همه چیزشان را از دست بدهند. آلما می گوید که فیلم فوق العاده در خواهد آمد. هیچکاک می پرسد که آیا اطمینان دارد و آلما جواب می دهد: “اطمینان به فیلم؟ اصلا ! اطمینان به تو؟ بی هیچ شکی.” و به این ترتیب آلفرد هیچکاک ساخت فیلمی را شروع می کند که تبدیل به بزرگترین و پرفروش ترین فیلم زندگی حرفه ای اش می شود.
دیدن فیلم و مراحلی که هیچکاک باید طی کند تا به مرحله تولید برسد و مقایسه اش با هالیوود امروز واقعا دیدنی است. برای او مشکل ترین قسمت کار راضی نگاه داشتن اداره سانسور است که به نظرش از دندانپزشکی رفتن هم بدتر است! این که هنگام تماشای فیلم، اداره سانسور دهه شصت هالیوود چقدر ما را یاد اداره فرهنگ و ارشاد خودمان می اندازد، بسیار جالب و شنیدن ایرادهایی که از فیلم نامه می گیرند، وقتی با فیلم های این روزهای هالیوود مقایسه می کنیم، بسیار حیرت آور است. اول با این شروع می کنند که به هیچ وجه نمی توان در فیلم نشان داد که یک چاقو، گوشت بدن زنی را ببرد. بعد آیا برهنگی در صحنه حمام فیلم نشان داده می شود؟ جواب هیچکاک این است که هنرپیشه اش برهنه نیست و کلاه حمام به سر دارد. مأمور مسئول سانسور اخم می کند و ادامه می دهد که به شرطی صحنه حمام مجوز پخش می گیرد که بدن زن به صورت سایه روشن، از قاب پنجره و از شانه به بالا نشان داده شود. مامور سانسور نمی تواند باور کند که هیچکاک می خواهد در فیلمش توالت را نشان دهد! هیچکاک با خونسردی می گوید که نشان دادن توالت بسیار حیاتی است چون شخصیت فیلم اسنادش را در توالت می ریزد و از بین می برد. و بعد جالب ترین جمله فیلم را می شنویم که مأمور سانسور با ناباوری می گوید که “در هیچ فیلم آمریکایی تا به حال توالتی نشان داده نشده چه برسد به اینکه سیفونش را هم بکشند!”
دیدن این که چطور هیچکاک این توانایی را داشته که بهترین بازی را از بازیگرانش بگیرد واقعا جالب است. وقتی هنرپیشه مردش از او سئوالی می پرسد، او در جواب می گوید: از من نپرس! من فقط مردی هستم که در گوشه ای با دوربینی پنهان شده ام و تماشا می کنم. این دوربین است که حقیقت محض را می گوید.
ولی شاید مهمترین تاکید فیلم، روی رابطه هیچکاک با همسرش آلما باشد. طی فیلم می فهمیم که آلما بزرگترین نقش را در موفقیت حرفه ای هیچکاک داشته. او که خودش فیلمنامه نویسی بسیار موفق است، بیشتر کارهای هیچکاک را بازنویسی می کند و ایده هایش، کیفیت فیلم ها را به سطحی دگر می رساند. وقتی وسواس هیچکاک با زن های نقش اول فیلم هایش بینشان اختلاف می اندازد و هیچکاک فکر می کند که آلما با نویسنده ای دیگر رابطه دارد، بزرگ ترین لطمه را فیلم می بیند و وقتی بالاخره مشکلاتشان را کنار می گذارند، نتیجه اش می شود درخشان ترین اثر هیچکاک.
فیلم بسیار بسیار دیدنی است و برای علاقه مندان به آلفرد هیچکاک، دریچه ای به شناخت بهتر نابغه ای است با اشتهایی سیری ناپذیر برای خلق هنر و تمایلی وسواس گونه به زنان بلوند.
https://www.youtube.com/watch?v=tz0g-uYcEkU
* مریم زوینی دانش آموخته رشته تغذیه است ولی کار او همواره ترجمه در حوزه ادبیات بوده و علاقه اش به ویژه به هنر سینماست. هفت کتاب از ترجمه های او تا به حال در ایران منتشر شده است.