سیزده آبان دارد می رسد، روزی که حکومت جمهوری اسلامی نزدیک به ۳۰ سال به او افتخار کرد، اما این روزها، یعنی از روز قدس تا حالا روزگار 

 

شهروند ۱۲۵۳ ـ پنجشنبه ۲۹ اکتبر ۲۰۰۹


 

سیزده آبان دارد می رسد، روزی که حکومت جمهوری اسلامی نزدیک به ۳۰ سال به او افتخار کرد، اما این روزها، یعنی از روز قدس تا حالا روزگار در هر مراسمی که صورت همگانی داشته به زیان رژیم روی داشته است. حتی تمهیدات عدیده ی آقایان هم سودی برایشان به بار نیاورده است. با خودشان نشستند و رایزنی کردند که نمایشگاه مطبوعات را از دل شهر به بیرون ببرند و برای گشایش هم مردم را راه ندهند. این همه با هوشیاری مردم و جوانان سبز به هیچ کجا نرسید. حالا هم دولت بیانیه ی رسمی و محرمانه داده است که از ۱۳ آبان رسانه ها حرف و حدیث نکنند. تا مردم در بی خبری بمانند و به سرشان نزند  با نشانه ی سبزی از خانه و کار و مدرسه و دانشگاه بیرون بروند و شهرهای بزرگ و کوچک ایران را سبز کنند. سپاه هم تهدید کرده است که برای مبارزه با هر کسی که شبیه شکل کهنه ی حکومت نباشد آماده است.


 

اینها دردی از دردهای بسیار این روزهای جمهوری اسلامی را درمان نخواهد کرد. آقایان هر جا که می روند و یا هر کار که می کنند از سیمان و آهن و آسفالت و سنگ مرمر و فرش ماشینی و موکت آدم سبز می شود، آدم سبز سبز می شود و نمی گذارد آب خوش از گلوی حکومت پایین برود.

اینکه آقایان هر وقت به منفعت باشد، ماجراها و وقایع و حتی مراسم و روزها را جوری شرح و بسط می دهند که تنها مراعات مواضع خودشان را کرده باشند، حرف تازه ای نیست. به این نمونه از اظهارنظرهای آقای خمینی که در هنگام اقامت او در نجف و پاریس نشر یافته توجه کنید و ببینید که حضرتشان پس از نشستن بر اریکه قدرت چگونه خلاف نظر آن روزهایشان را در مورد دانشگاه و دانشجویان و دانشگاهیان بیان می کنند.


 

سخنان آقای خمینی درباره دانشگاه پیش از رسیدن به قدرت

ـ "اگر دانشگاه ما یک دانشگاه صحیحی بود جوانهای ما را که در دانشگاه می خواهند حرف حقی بزنند خفه نمی کردند. دانشگاهی که بر آن حکومت کنند دانشگاه نمی شود محیط علم باید آزاد باشد." (نجف ۶ مهر ۱۳۵۶)

ـ "دانشگاه که مرکز علم و سازنده آینده ملت است تعطیل است. نمی گذارند کارش را بکند، میریزند توی آن، زن و مردش را می زنند، زخمی می کنند یا می گیرند و می برند در حبس ها. دانشجو را کتک می زنند و می کشند." (در دیدار با گروهی از ایرانیان مقیم اروپا، نوفل لوشاتو،۲۰ مهر ۱۳۵۷)

ـ "اساتید دانشگاهها نمی توانند آنطور که می خواهند به کار خودشان ادامه بدهند. دانشجویان دانشگاهها هم نمی توانند به کار خودشان آنطور که می خواهند ادامه بدهند. دولت برای تحمیل قدرت خودش تشبث می کند به یک عده چماق به دست. هر گونه آزادی را از دانشجویان گرفته اند" (در دیدار با گروهی از ایرانیان اروپا، نوفل لوشاتو، ۲ آبان ۱۳۵۷)

ـ "مدارس ما غالباً نیمه تعطیل هستند یا تعطیل. وقتی هم که اشتغال داشته باشند دستور این است که آزادی کلام و آزادی اظها
ر عقیده در آنها وجود نداشته باشد و رجال روشنفکر در آنها فعالیتی نکنند." (در مصاحبه با تلویزیون فرانسه، پاریس، ۶ آبان ۱۳۵۷)


 

سخنان آقای خمینی درباره دانشگاه پس از رسیدن به قدرت

ـ "ریشه تمام مصیبت هایی که تاکنون برای بشر پیش آمده از دانشگاهها بوده است. از این تخصص های دانشگاهی بوده است. تمام فسادهایی که در ملتها بیدار شده از حوزه های علمیه ای بوده است که از نظر شرعی متعهد نبوده اند. همه مصیبت هایی که در دنیا پیدا شده از متفکرین و متخصصین دانشگاهها بوده است. کشور ما را هم همین دانشگاهها به دامن ابرقدرتها کشاندند. حالا شما می نشینید و می نویسید که چرا دانشگاه تعطیل است؟ اگر به اسلام علاقه دارید بدانید که خطر دانشگاه از خطر بمب خوشه ای بالاتر است." (در دیدار با اعضای دفتر تحکیم وحدت حوزه و دانشگاه، ۲۷ آذر ۱۳۵۹)

ـ "ما هر چه می کشیم از این طبقه ای است که ادعا می کنند دانشگاه رفته ایم و روشنفکریم و حقوقدانیم، هر چه ما می کشیم از اینها است" (قم، اول مرداد ۱۳۵۸).

ـ "منافقین هی می گویند مغزها دارند فرار می کنند به جهنم که فرار می کنند. این دانشگاه رفته ها، اینها که همه اش دم از علم و تمدن غرب می زنند بگذار بروند. ما این علم و دانش غرب را نمی خواهیم. اگر شما هم می دانید که در اینجا جایتان نیست فرار کنید راهتان باز است." (جماران، ۸ آبان ۱۳۵۸)

ـ "ما دانشگاهی را که شعارش این باشد که می خواهیم ایران متمدن و آباد داشته باشیم و رو به تمدن بزرگ برویم نمی خواهیم (در دیدار با نمایندگان مجلس، جماران، ۶ خرداد ۱۳۶۰)

ـ "امیدوارم احساس کرده باشید که همه دردهای ایران از دانشگاهها شروع شده است" (در دیدار با وزیر و معاونان وزارت فرهنگ و آموزش عالی، ۲۷ فروردین ۱۳۶۴)

ـ "در نیم قرن اخیر آنچه به ایران و اسلام ضربه مهلک زده است قسمت عمده اش از دانشگاهها بوده است. (از وصیت نامه خمینی)


 

این گونه نان به نرخ روز خوردن ها تنها از دست و زبان کسانی برمی آید که خبرگی خاصی در "خدعه" داشته باشند. بگذریم.

روزها و مراسمی مانند سیزده آبان هم بنابر همین خوی و خصلت حضرات تنها تا زمانی محترم و واجب الانجام به حساب می آیند که در مسیر منفعت دولت و رهبر باشند، اگر مردم خواستند حتی از نام خدا هم در راه سود خلق الله بهره ببرند، به قول آن طنزپرداز خوش ذوق این بار دهان مردم را می بویند مبادا بوی الله اکبر بدهد!


 

از نامه ی هموطنی که از مسیر پست نوری از کوهها و دریاها عبور کرده و  آمده است تا خبر سبز شدن مدرسه ای را بدهد، نمی توانم یاد نکنم. این چند سطر را با هم بخوانیم تا واضح و مبرهن بشود بر آقایان که دیگر روزگار بر چرخ مراد ایشان در گردش نیست. بهتر همان که عرض خود نبرند و زحمت ما نیفزایند:

"مدرسه راهنمایی امام رضا در مشهد وابسته به آستان قدس رضوی که زیر نظر مستقیم عباس واعظ طبسی نماینده رهبری اداره می شود روز دوشنبه ۴ آبان شاهد رویدادی بی نظیر بود. در این روز این مدرسه ۶۳۰ نفری برای انتخاب شورای دانش آموزی حال و هوایی دیگر داشت که با یک نتیجه غیرقابل باور، اولیای مدرسه ای را که از ایادی دولت و راست ها هستند، غافل گیر کرد. در جریان این رای گیری دانش آموزان مدرسه به جای اینکه به همشاگردیان خود رای دهند، ۴۵۲ برگه از مجموع ۵۹۸ رای ماخوذه را به نام میرحسین موسوی پرکرده و تحویل دادند. مدیر و معاونین مدرسه و در رأس آنان مسئول بسیج مدرسه که هم دست و پای خود را گم کرده بودند و هم به شدت عصبانی بودند با برخی از بچه ها برخورد فیزیکی کرده و والدین این کودکان را به مدرسه احضار کردند. در پایان مدرسه هم در ساعت آخر پای ۳ نفر از حراست اداره کل به مدرسه باز شد که برگه های رای را با گزارش مبسوطی با خود بردند."


 

این را هم بگویم که جوانان سبز و سربلند ایران می خواهند در روز سیزده آبان که روز تسخیر و مرگ گویی و پرچم سوزان و نفرت پراکنی آقایان علیه آمریکا بوده است، مرگ بر هیچکس و هیچ جا نگویند. قرار بر آن است که در این روز احترام به سایر ملت ها سبز شود و ما مردم از مصیبت مرگ خواهی و مرگ خویی دست و دامان بشوییم، تا زخم خشونت در جان مادر ما ایران التیام یابد و زندگی و زیبایی بشود حرف و حدیث و رسم و رفتار همه روزه ی ما.