در شرایطی که آقای خامنه ای هیات دولت آقای احمدی نژاد را به حضور پذیرفت و از عملکرد ایشان حمایت کرد، یک تخلف مالی ده هزار میلیارد تومنی دولتی برملا شد!
انصافن وضعی پیش آمده که آدم نه تنها به خبرها، که به چشم وگوش خودش هم نمی تواند اعتماد کند.
از یک طرف رهبر ایران دولت آقای احمدی نژاد را برای خداحافظی به حضور می پذیرد و به نوشته بی بی سی از عملکرد این دولت دفاع می کند، از آن طرف آقای روحانی رئیس جمهور جدیدمان به مجلس گزارش می دهد و می گوید واقعیت تلخ این است که تورم درکشور از ۴۲ درصد گذشته است، هدفمندی یارانه ها با هزینه اجرایی آن همخوانی ندارد و هشدار می دهد که اگر برای تولید و اشتغال راه حلی پیدا نشود، در چهار سال آینده چهارتا پنج میلیون فارغ التحصیل دانشگاهی به جمع بیکاران کشور اضافه می شود.
در شش و بش این خبرها هستی که کدامش را باور کنی؟ و از خودت می پرسی پس آقای خامنه ای از چی چی دولت آقای احمدی نژاد خوشش آمده؟ که چشمت می خورد به خبر کشف ده هزار میلیارد تومان تخلف در دولت آقای احمدی نژاد، یعنی همان پاک ترین دولت تاریخ!
این تخلفات را چه کسانی کرده اند و چگونه؟ نمی دانم. تنها کاری که می توانم بکنم این است که لینک خبر را بگذارم تا خودتان بخوانید و حالش را ببرید :
http://www.peykeiran.com/Content.aspx?ID=64344
بدیهی است که چنین تخلفات بزرگی را حرفه ای ها می کنند و کار من و شما نیست. تخلفاتی که من و شما می توانیم بکنیم حداکثرش این است که در صف برنج یا مرغ، جرزنی کنیم و جای نفر جلویی مان را بگیریم.
نمی دانم گفتم یا نه؟ (حوصله دوباره خواندن مطلب را ندارم!) که من نه تنها ازکارگر لوله کشی که کارش را با صداقت و بی عیب و نقص انجام می دهد خوشم می آید، از آن حرام لقمه ای هم که در چنین آشفته بازاری که همه جا صدای آی دزد، آی دزد، و بگیربگیر به گوش می رسد، با تردستی، میلیارد ها تومان از پول بیت المال را می زند و می برد و رد پایی از خودش بجا نمی گذارد خوشم می آید.
به قول شاعر:
در مرتبه باید مرد، در عرش برین باشد
جبریل امین ار نیست، شیطان رجین باشد
این خوش آمدن هم سابقه ای تاریخی دارد. در نوجوانی فیلمی دیدم از استیو مک کوئین که کارش دستگیرکردن دزدان و آدمکش های فراری بود. هنگام دستگیری یکی از این فراری ها، قاتل، موفق شد اسلحه ای که دست استیو مک کوئین بود، به اضافه هفت تیری را که او برای روز مبادا درگودی کمرش مخفی کرده بود، بگیرد و در مقابل چشمان حیرت زده تماشاچیان، آرتیست اول فیلم را تسلیم کند و فریاد و فغان همه را به آسمان بلند کند.
استیو مک کوئین، به ظاهر تسلیم شد اما در یک فرصت کوتاه، هفت تیر سومی را از جورابش بیرون کشید، قاتل فراری را تسلیم کرد وگفت: ببخشید ها، ما حرفه ای هستیم!
وقتی ماجرای تخلفات مالی جدید را که بیش از ده هزارمیلیارد تومان برآورد شده خواندم، یاد آن فیلم و استیو مک کوئین خدابیامرز افتادم و دیدم حرفه ای های کشورمان هم با وجود اینکه این همه راجع به اختلاس های عجیب و غریب خبر نوشته می شود و آقای خامنه ای دستور می دهند کشش ندهید و مسئولان مثلا مواظب اند که کسی اختلاس نکند، آنها باز هم یک راه تازه ای پیدا می کنند و مثل حرفه ای ها سر بزنگاه و در اولین فرصتی که پیدا کنند، کارشان را انجام می دهند و به قول معروف می زنند و می برند!
آخ سرم!
کشتار بی رحمانه ای که دو سال است در سوریه جریان دارد و بکش بکشی که در مصر شروع شده، بسیاری از دانشمندان جهان از جمله خود من! را به این فکر انداخته که چه راهی وجود دارد که مردم بدون مبارزه به خواست هایشان برسند و اصولا مبارزه با خشونت بهتره یا مبارزه بی خشونت؟
برخی از همین دانشمندانی که اسم بردم، یعنی می خواستم اسم ببرم، معتقدند مبارزه بی خشونت بهترتره ولی خب، هرکشوری یک جور مبارزه بی خشونت را می پسندد.
مثلا در مملکت ما وقتی می بینیم فلان جنس بسیارگران شده، شروع می کنیم به مبارزه بی خشونت با گرانی آن جنس، مثل این قحطی زده ها هجوم می آوریم به فروشگاه ها و به این ترتیب بدون خشونت نسل آن جنس را برمی اندازیم!
در مورد مبارزات خشونت آمیز به سبک بعد از انتخابات چهار سال قبل هم فکرکردیم به جای اینکه بیاییم توی خیابان با چماق بزنند توی مغزمان و بگوییم آخ سرم، همانطور که توی منزل نشسته ایم گاهی فریاد بزنیم آخ سرم!
اینجوری آدم بدون اینکه زندگی خودش را به خطر بیندازد به همسایه ها خبر می دهد که مشغول مبارزه است.
چماق به دستها هم وقتی مدتی در خیابان علاف شدند و دیدند دیگر کسی نیست که کتکش بزنند، با موبایل شان زنگ می زنند به مادر بچه ها و می پرسند سکینه اداره داره کم کم تعطیل میشه و من دیگه کاری ندارم، چیزی لازم نداریم…؟ بعد نان و گوشتی را که سفارش شده می خرد و می رود منزل.
این مبارزه بی خشونت الان چهار ساله که در مملکت ما جریان داره. غروب به غروب بعضی ها را می بینی که با یک بغل نان و گوشت و میوه راهی منزل هستند و از منزل مبارزان هم صدای آخ سرم، آخ سرم به هوا می رود!
سربالائی یا سرپائینی؟
در حالی که آقای احمدی نژاد درگزارش تلویزیونی خود مدعی شد که بدهی خارجی کشور روند نزولی داشته، آمار رسمی بانک مرکزی بدهی های خارجی دولت را دارای روند صعودی دانسته:
http://www.peykeiran.com/Content.aspx?ID=64142
اینطورکه از ظواهر امر و خبرهای منتشره برمی آید آقای احمدی نژاد به سربالایی می گوید سرپائینی و به سرپائینی می گوید سربالایی.
منهم یک دوستی داشتم که معتقد بود فاصله تهران تا اصفهان کمتر از اصفهان تا تهران است! بعضی ها اینجوری اند دیگه، چکارش میشه کرد؟
علف جزء سبزیجات شد!
عیسی کلانتری وزیر اسبق کشاورزی با تاکید بر اینکه علوفه جزو تولیدات کشاورزی نیست، آمارهای ارائه شده از سوی محمود احمدی نژاد را رد کرده و به روزنامه قانون گفته است: «مگر میشود ۴۰ میلیون تن علوفه تولیدی را هم جزو تولیدات کشاورزی محسوب کرد؟ گویا مردم را حیوان فرض کردهاند که آمار تولید علوفه را هم جزء محصولات کشاورزی به حساب میآورند؟»
از آقای احمدی نژاد که انصافن باید او را پدر آمار قلابی در ایران نام نهاد، بعید نیست که بعد از خس و خاشاک خواندن مردم، به قول آقای کلانتری، آنها را حیوان هم فرض کند.
آدم یاد یکی از جوک های قدیمی می افتد: می گویند یکی رفته بود خواستگاری. وقتی استکان چای را از توی سینی که دست عروس خانم بود برداشت گفت دست شما درد نکند آهو خانم.
دختره یک کم سرخ و سفید شد و با لبخند گفت ولی اسم من پروانه است. داماد آینده هم با خنده جواب داد چه فرقی می کند، حیوان، حیوان است دیگر!
پیتزای جواهرنشان!
اینکه می گویند عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد، پربیراه هم نیست. گرانی سرسام آور در ایران باعث رفتارهایی شده است که خود به خود به نفع مردم از آب درآمده است.
به عنوان مثال خوانده اید و می دانید یا می توانید از بستگانتان بپرسید که یک برش پیتزای کوچک، ۱۱۰۰ تومان برای خریدار آب می خورد؟
بدیهی است چنین لقمه جواهرنشان وگران قیمتی را کسی دلش نمی آید دو تا گاز بزند و قورت بدهد. اخیراً مردم هرلقمه غذا را چهل تا چهل وپنج دقیقه با عصبانیت می جوند و بعد که آرواره هایشان خسته شد، با غم و اندوه قورت می دهند!
از طرفی همه می دانند که جویدن کافی به هضم غذا کمک می کند، بر این اساس، زیست شناسان و کارشناسان مواد تغذیه می خواهند تعدادی مجسمه اینقدری از آقای احمدی نژاد بسازند و درگوشه و کنار شهر نصب کنند تا مردم یادشان باشد معده سالمی را که دارند و مجبور نیستند دم به ساعت آندوسکوپی کنند، مدیون دولت آقای احمدی نژاد هستند که قیمت یک دانه فندق را به ۴۰ تومان و قیمت یک دانه پسته را به ۶۰ تومان رسانده است!
زیرنویس عکس: به چشم خواهر و مادری نگاهش کنید، ۱۱۰۰ تومان قیمتشه!
فیسبوک، ماده مخدر جدید!
حجت الاسلام رضایی امام جمعه بیرجند فرموده اند خطر فیسبوک از مواد مخدر بیشتر است.
خبرنگار ما که به طور اتفاقی به بیرجند رفته بود از ایشان پرسید حاج آقا شما خودتان تا به حال از فیسبوک استفاده کرده اید؟ ایشان در حالی که استغفار می کردند فرمودند کفر نگو جوان. میگن فیسبوک از هروئین و شیشه هم خطرناکتره به طوری که اگرکسی لب به فیسبوک بزنه و حتی یک پک بکشه دیگه تا آخر عمرگرفتارشه.
ایشان در حالی که دعا می کردند نسل اینگونه مواد مخدر از روی زمین کنده بشه، به خبرنگار ما گفتند: حالا میگن یک چیزی اومده به نام توئیت که میشه مثل حب، انداخت بالا. و یک چیز دیگه هم درست کرده اند از توئیت خطرناک تر که اسمش روشه و بهش میگن توئیتر. یعنی از توئیت هم توئیت تر!
میگن توئیتر آنقدر قویه که با انبر نمیشه گرفتش وگذاشتش سر وافور، پسورد می خواد! البته پسورد هم یک چیزیه مثل انبر، ولی از انبر محکم تره و از فولاد آبدیده ساخته میشه.
حاج آقا رضایی ضمن اینکه خبرنگار ما را نصیحت می کرد که گرد مواد مخدر نگرده گفت میگن چون فیسبوک و توئیتر احتیاج به منقل نداره و ارزانتر از تریاک هم هست نود درصد جوانهای خارج را مبتلا کرده و اگر نصف جوون های ما تریاکی شده اند، اونها همه شون فیس بوکی ان و روزی چهارپنج مثقال را می کشن!
* میرزاتقی خان یکی از روزنامه نگاران و طنزنویسان پیشکسوت ایران و از همکاران تحریریه ی شهروند است.