بررسی یکی از سخنرانیهای «احمدی نژاد» در سازمان ملل:
“مشت نمونهی خروار است”
بخش دوم و پایانی
بخش دیگری از سخنان آقای احمدی نژاد به موضوع ” نادیده گرفتن ارزشهای متعالی و ترویج فریب و دروغ” اختصاص داشت. در این بخش هم ایشان همانطور که زنده یاد شاملو گفته است، از حافظه تاریخی ضعیفی برخوردار است و فراموش می کند که دولت ایشان ظرف دو سال گذشته چگونه فرهنگ دروغ و تزویر را دوچندان کرده است. آقای احمدی نژاد آنگاه که از “برخی قدرتها تمام ارزشهای بشری نظیر صداقت، پاکی و امانتداری را برای پیشبرد اهداف خود قربانی میکنند، تردید و فریبکاری را در مناسبات بین دولتها و بین مردم رواج میدهند. آشکارا دروغ میگویند، تهمت میزنند، خلاف قانون عمل میکنند و فضای اعتماد و دوستی را به شدت تخریب میکنند”، سخن می گوید، حرف های خود در هنگام مبارزات انتخاباتی را در مورد حرمت زنان و این که مشکل ما مگر تار موی دختران است و برخورد چند ماه گذشته را با همان دختران فراموش می کند.
ایشان یادشان می رود که تهمت اقدام علیه امنیت ملی را به چند نفر زده اند و چند نفر را به دروغ و زور وادار به اقرار گناه نکرده، کرده اند. هم ایشان و هم آنانی که بر متن سخنرانی ایراد شده صحه گذاشته اند یادشان رفته است که در جامعه ای که طی سی سال گذشته برپا کرده اند، دروغ و تزویر و دوگانگی، قسمتی از زندگی روزمره مردم شده است و به نوعی فرهنگ رایج.
رفتار درون چهار دیواری خانوارهای ایرانی با آنچه که در بیرون از آن چهار دیواری تظاهر به آن می کنند آیا یکی است؟ چه کس یا کسانی و با کدام فرهنگ این دورویی را رواج داده است؟
آقای احمدی نژاد صداقت دانشجویان، کارگران، زنان، معلم ها و همه ی سازمان های مدافع حقوق بشر را به دروغ اقدام علیه امنیت ملی قلمداد می کنید تا فضای اعتماد و دوستی را چه کسانی در ایران تخریب نکنند؟
آقای احمدی نژاد آیا هر آنچه در ایران امروز جاری و ساری است مصداق دقیق جمله های خودتان که می گویید: “آنان رسماً اخلاق و ارزشهای متعالی را از مناسبات کنار گذاشتهاند و خودخواهی، برتریجویی، کینهورزی و تحمیل را جایگزین عدالت، احترام به دیگران، عشق، محبت و صداقت کردهاند. اینان همه خوبیها و زیباییهای زندگی را فدای مطامع خود میکنند”، نیست؟
آقای احمدی نژاد وقتی شما و دیگر مسئولان نظام اسلامی از عدالت لب به سخن می گشایید حسرت این که چرا به نام عدالت و مهرورزی، دروغ و تزویر و دورویی فرهنگ امروزین جامعه ایران شده است، بر دل می ماند.
ششمین بند از هشدارهای آقای احمدی نژاد به نقض قوانین بین الملل و نادیده گرفتن تعهدات برخی از قدرت های بزرگ مربوط می شود. در این بخش ایشان می گوید: “برخی از کسانی که خود واضع قوانین بینالمللی هستند، آشکارا و به راحتی آن را نقض و سیاست تبعیضآلود و دوگانه اعمال میکنند”.
آقای احمدی نژاد، اگر این کسان تبعیض را در مورد دیگر کشورها اعمال می کنند تا منافع ملی خود را حفظ کنند و رفاه بهتری را برای مردمشان فراهم کنند، در کشوری که شما ریاست جمهوری آن را بر عهده دارید، این تبعیض ها در مورد هموطنان خود اعمال می شود. دستگاه های آشکار و پنهان حامیان اسلامی سیاست “خودی و غیرخودی” را سال هاست که در دستور کار خود دارند و آن را اعمال می کنند. نابرابری جنسی از همان فردای بیست و دوم بهمن سال ۱۳۵۷ قسمتی از سیاست های اجرایی روحانیون و نهادهای اسلامی عقب مانده ای شد که امروز شما ریاست جمهوری تان را مدیون آنان هستید. اخراج های فله ای سال های ۶۲-۵۸ را از نهادهای دولتی به جرم این که مثل شما فکر نمی کردند را فراموش کردید؟ و اکنون موج اخراج اساتید با سابقه و فرهیخته دانشگاه را به نام بازنشستگی اجرا می کنید.
زنان را از ورود به بعضی از رشته های دانشگاهی به جرم زن بودنشان برحذر داشته اید و از کارهای کلیدی برکنار. اینها و هزاران نمونه دیگر که در اینجا مجالی برای پرداختن به همه ی آنها نیست، تبعیض آشکار حقوق انسانی هموطنان شما نیست؟ این تبعیض ها جز این که جوانان را سرخورده و تحصیل کردگان را راهی همان جاهایی کند که شما معتقدید که نقض حقوق بشر را در دستور کار دارند، نتیجه دیگری هم دارد؟
آقای احمدی نژاد، شما درست می گویید که بعضی از کشورهای بزرگ سیاست مسابقه تسلیحاتی را در حالی برای دیگران ممنوع می کنند که خود هر روز نسل جدیدی از این تسلیحات را آزمایش و وارد بازار فروش می کند. اما فراموش می کنید که شما هم به جای این که در اعتراض به این اقدام آنها در کنار کشورهای دیگر زبان به اعتراض بگشایید و دست به اقدامات جلوگیرانه بزنید، در این مسابقه شرکت می کنید. نه تنها شرکت که کشورهای همسایه را صریحا تهدید می کنید. مگر نگفتید که اگر آمریکا، خاک ایران را مورد تجاوز قرار دهد، اسرائیل از موشک های ما بی بهره نخواهد بود؟ تهدید از این روشن تر؟
آقای احمدی نژاد، امروز دیگر زبان زور، دیپلماسی جهان نیست. نگاه کنید به باتلاقی که آمریکا و انگلیس در خاک عراق برای خود کنده اند و شیطنت های دولت ایران هم این باتلاق را هر روز عمیق تر می کند. شورای امنیت رأی به حمله به عراق نداد اما آمریکا با زبان زور وارد خاک عراق شد. آقای احمدی نژاد، این که کشتار میلیون ها یهودی در جنگ جهانی دوم به دست فاشیسم هیتلری روی داده است و مردم فلسطین نباید تاوان اشتباه هیتلر را بپردازند، حرف درستی است اما امروز دیگر سخن گفتن از برداشتن اسرائیل از روی نقشه جهان هم نخ نما شده است. حالا باید راه حلی مناسب پیدا کرد تا مردم فلسطین و اسرائیل در صلح و صفا در کنار هم زندگی کنند.
مسابقه تسلیحاتی هم که متأسفانه شما به نام غرور و شرافت مردم ایران در آن شرکت کرده اید، همان زبان نخ نما شده ی زور است. توسعه و پیشرفت در زمینه هسته ای حق هر کشوری است، اعم از اینکه عضو آژانس بین المللی هسته ای باشد یا نباشد، قرارداد منع تولید سلاح های هسته ای را امضا کرده باشد یا نکرده باشد. در مورد ایران هم شرکت در این حرکت و رویارویی با کشورهای زورگو، تا آنجایی که به غرور ملی مردم ایران ارتباط داشته است، به باور من درست و حرکتی صحیح بوده اما الان دیگر حرکت شما ربطی به غرور ملی مردم ایران ندارد که اگر در یک رفراندوم آزاد از مردم ایران بپرسید، خواهید فهمید که مردم ایران آزادی بیان، نبود زندان و شکنجه، دادگاه های عادلانه، رفع تبعیض از زن و مرد، لغو اعدام و سنگسار و … را حق مسلم خود می دانند و نه تولید احتمالی سلاح هسته ای.
آقای احمدی نژاد، یک بار دیگر فرصت طلایی سال فتح خرمشهر را از دست دادید. در آن سال دولت عربستان سعودی و دیگر کشورهای عربی برای پایان جنگ حاضر شدند غرامت ایران را بپردازند و جنگ پایان پذیرد اما همفکران شما بر طبل جنگ کوبیدند و صلح را برنتافتند. سال قبل هم شما فرصت استفاده از امکانات هسته ای جهان برای دستیابی به تکنولوژی هسته ای برای مصارف صلح آمیز را از دست دادید و حاصل آن تا امروز دو قطع نامه شورای امنیت است و در دستور قرار داشتن سومین آن. کدام منطق به شما حکم می کند که منافع ملتی را فدای خودخواهی های عده ای بکنید که مردم ایران با رفتارهایشان بی اعتمادی خود به آنها را در عرصه های گوناگون به نمایش گذاشته اند؟
در قسمت دیگری ایشان می گویند: “… حق استقلال و حاکمیت بر سرنوشت ملتها را محترم نمیشمارند”. آقای رئیس جمهور، کشور ایران متشکل از چندین قوم است که در گوشه گوشه خاک ایران می زیند. در سال های اولیه پس از انقلاب بهمن، کردها خواهان خودمختاری در چارچوب ایرانی آزاد بودند، حاکمین آن روز این خواست را نه تنها برنتافتند که سرکوبشان کردند. امروز آیا دولت شما برنامه ای برای خودمختاری این اقوام به صورت فدراتیو دارد؟
اصلا باور دارید که هر یک از اقوام ایرانی حق دارد که حاکم بر سرنوشت خود در چارچوب ایرانی متحد باشد؟ اگر نه چرا به دولت های بزرگ ایراد می گیرید که حق استقلال و حاکمیت بر سرنوشت ملتها را محترم نمی شمارند؟
شما در پایان ششمین بند از گفتارتان به درستی می گویید که: “… قراردادهای رسمی خود را به راحتی و با تغییر سیاست زیر پا میگذارند. به قوانین مربوط به حفظ محیط زیست تن نمیدهند”.
اما جناب رئیس جمهور، در محدوده سرزمین با فرهنگ ایران که اکنون صفت اسلامی هم به ناحق به آن اضافه شده است، شما و همکاران تان به کدام یک از قوانین بین المللی پایبند بوده اید که اجرای آن را از سوی دیگران توقع دارید؟ کدام پیمان یا آئین نامه جهانی که دولت ایران آن را امضا کرده است را در مورد مردم ایران اجرا کرده اید؟ حقوق کارگران، زنان، دانشجویان، مطبوعات، نویسندگان و حتی کودکان را آیا محترم می شمارید؟ آقای احمدی نژاد در اجرای عدم احترام به حقوق بشر چنان گوی سبفت را از پیشینیان خود گرفته اید که برای سانسور بیشتر رسانه های مجازی اخیرا لایحه دو فوریتی به مجلس شورای اسلامی تقدیم می کنید و آنها هم برای این که این خیمه شب بازی را کمی رنگ و لعاب مردم پسندانه به آن بدهند، دو فوریت آن را به تصویب نمی رسانند. آقای رئیس جمهور، آزادی عقیده و دین، از ارکانهای اساسی حقوق بشر است، آیا در ایران بهایی ها، کمونیست ها، دراویش و … آزاد هستند که به طور رسمی و آزادانه تبلیغ عقیده خود را بکنند؟ اصلا پیروان دین مسیح حق دارند هر روز در خیابان با اجرای برنامه های خاص خود مردم را به مسیحیت دعوت کنند؟ اگر بگویید آری! باید تکلیف قانون ارتداد را هم روشن کنید که اگر کسی از دین اسلام به دین دیگری بگرود، مرتد و در نهایت محکوم به اعدام است.
جناب احمدی نژاد در ادامه گفته های خود در جلسه عمومی سالانه سازمان ملل می گوید:
“هر کجا که منطق آنان در میماند، به راحتی از زبان تهدید استفاده میکنند”. حضرتشان گویا نمی دانند که مسئولان دولت ایشان در کشوری که وی و همفکرانشان معتقدند، امن ترین و آزادترین سرزمین جهان است، روزنامه نگاران را تهدید می کنند که اگر درباره ی موضوع هسته ای و یا زندانی بودن دانشجویان مطلبی بنویسند، روزنامه مزبور تعطیل خواهد شد. حالا دیگر دولت ایشان روزنامه نگاران را کمتر دستگیر می کند تا لطمه کمتری هم مثلا به ساحت مقدسشان بخورد. آخر دولت آقای احمدی نژاد و دستگاه عدالت اسلامی در قوه قضائیه، تیشه را به ریشه می زند و کل روزنامه یا مجله را تعطیل می کند که هم روزنامه نگار بیکار شود و هم کسی از آن طریق زبان به اعتراض نگشاید.
در قسمت دیگری از سخنان خود، آقای احمدی نژاد گفته است:
“مردم اروپا که قربانی دو جنگ بزرگ و چند جنگ دیگر خانمانسوز و چند دهه جنگ سرد در قرن گذشته بودند، امروز نیز زیر سایه تهدید زندگی میکنند و منافع، امنیت و سرزمین آنان در سایه مسابقه تحمیلی از سوی برخی قدرتها در خطر قرار میگیرد”.
ای کاش ایشان این باور را در مورد مردم ایران هم داشتند. ای کاش ایشان که لالایی بلدند، خوابشان هم می برد. آقای احمدی نژاد، عملکرد نابخردانه دولت شما و پیشینیان مگر موجب سرافکنده شدن مردم ایران در انظار جهان نشده است؟
آخر شما را به هر چه دوست دارید سوگند می دهم بگویید کدام یک از رؤسای جمهور جهان این چنین در عرصه جهانی مضحکه می شود؟ مخالفت با سیاست های دولت های ابرقدرت حق هر دولتی است. به همین جلسه امسال نگاه کنید، موگابه هم، به دو دولت آمریکا و انگلیس اعتراض کرد و گفت که خدای من شما نیستید، گفت من رعیت شما نیستم که برایم حکم صادر کنید، اما هیچ کس در هیچ کجای عالم او را علیرغم سیاست نامردمی اش علیه مردم کشورش، دیکتاتوری کوچک نخواند. خواند؟
آقای احمدی نژاد اصرار شما بر تولید انرژی هسته ای به طور پنهانی امنیت مردم ایران را به مخاطره انداخته است. مداخله غیرمستقیم شما در امور دیگر کشورها با نام حزب الله، موجب شده است که همان قدرت هایی که شما معتقدید که امنیت منطقه را بر هم زده اند، برنامه حمله به ایران را همچنان در دستور کار خود داشته باشند. آقای رئیس جمهور، مردم ایران پس از هشت سال جنگ ناخواسته و تحمل صدها هزار کشته و میلیون ها دلار زیان ناشی از آن هنوز رنگ خوشی و شادی را ندیده اند. هنوز بعضی از آنها به خاطر مهرورزی دولت های قبلی و اکنون دولت شما نتوانسته اند حتی سرپناهی برای خود بسازند. آقای احمدی نژاد، این حقیقت در شرایطی روی می دهد که آسیب دیدگان جنگ ناحق اسرائیل در جنوب لبنان با نیروهای تحت حمایت شما، حزب الله، از بذل و بخشش های شما که از جیب مردم ایران به راحتی خرج می کنید، هر خانواده پنجاه هزار دلار برای بازسازی خرابی های حاصل از جنگ، دریافت کردند.
آقای احمدی نژاد، هیچ می دانید که سیاست های شما و تصمیم نابخردانه احتمالی آمریکا برای حمله به ایران، چه عواقبی خواهد داشت؟ هیچ می دانید که اگر جنگی در بگیرد، احتمال تکه تکه شدن ایران و احتمال جنگ داخلی و ملوک الطوایفی شدن ایران وجود دارد؟ بنابراین چه کسی با این شرایط موجب ناامنی مردم ایران می شود؟ دولت شما یا ابرقدرتها با همکاری عملکرد غیر دیپلماتیک دولت شما؟
و سرانجام در آخرین بند از سخنان آقای احمدی نژاد که در مورد ناتوانی ساز و کارهای بینالمللی و برپایی صلح و امنیت پایدار لب به سخن گشودند، چنین آمده است:
“آشکارا مشاهده میشود که سازمانها و ساز و کارهای موجود فاقد ظرفیت و توانمندی لازم برای حل مشکلات، رفع چالشها و تنظیم عادلانه مناسبات و برقراری صلح و برادری و امنیت هستند. کمتر دولت و ملتی است که برای احقاق حقوق و یا دفاع از استقلال، تمامیت ارضی و منافع ملی خود امیدی به این ساز و کارها داشته باشد”.
شنیدن این سخنان آن هم از زبان کسی که دولت متبوعش کرارا از این که سازمان ملل را قبول ندارند صحبت کرده و در همین جلسه هم به فرصت سوزی دست می زند، این پرسش را پیش می آورد که؛ افرادی مثل شما در سراسر جهان که کم هم نیستند و هرگاه که منافع گروهی شان ایجاب کند، از ساز و کارهای بین المللی چون ابزاری برای پیشبرد مقاصد خود استفاده می کنند و بلافاصله هم بر نامشروع بودن آن رأی می دهند، موجب بی کفایتی سازمان های بین المللی شده اند.
نزدیک به شصت سال پیش که سازمان ملل و در سال های بعد، سازمان های دیگر بین المللی بنیان نهاده شدند، هدف، رفاه و امنیت جهانی برای همه ی مردمان کره خاکی بود. اما توجه نکردن به خواست عمومی مردم از سوی دولت هایی که بطور نامشروع بر صندلی قدرت تکیه زده بودند و یا امروز تکیه زده اند، عامل بی اعتباری این سازمان ها شده است. البته بی اعتبار از نظر کسانی که خواهان این هستند که این سازمانها به ساز و آواز آنها برقصند. آقای احمدی نژاد، اگر این سازمان ها توان کافی در حل بحران ها و چالش های بین المللی را ندارند، به این خاطر است که کسانی چون شما، بوش، موگابه، سرکوزی و … که فقط بر طبل جنگ و نه صلح و آرامش می کوبند حق شرکت در جلسات عمومی آن را دارند و درهای آن به روی فرهیختگان جهان، همان هایی که آمال و آرزوهایشان، خواست میلیون ها انسان در سراسر کره خاکی است، بسته است.
آقای احمدی نژاد، این سازمانها روزی توانمند خواهند شد و ناآرامی جای خود را به آرامش خواهد داد که نمایندگان واقعی مردم و نه دولت ها در آن حق شرکت داشته باشند. دولت هایی که اگر سازمان ملل بنا بر خواست آنها عمل نکند، از پرداخت سهمیه سالانه خود سرباز می زنند، و یا اگر در صدور قطعنامه آن طور که آنها می خواهند، عمل نکند، حق وتو دارند، و یا دولت هایی مثل جمهوری اسلامی که اساسا منکر مشروعیت این سازمان ها می شود تا به این وسیله به هیچ یک از تعهدات خود که ملزم به رعایت آنها هست، عمل نکند. آقای احمدی نژاد، اشکال اساسی بر این سازمانها ، شرکت شما و امثال شما که به عنوان نمایندگان واقعی مردم جهان دور هم جمع شده اید هست و خالی بودن سازمان های غیردولتی و متفکرینی که دل به آرزوهای مردم جهان بسته اند و در چهار گوشه جهان به خاطر همین فعالیت ها مدام دستگیر، زندانی و بعضی هاشان هم اعدام می شوند.
آقای احمدی نژاد شکوه سر می دهند که در سازمان های ناکارآمد بین المللی؛ برخی قدرتها با حق ویژه و انحصاری در شورای امنیت، چه شاکی باشند و چه متهم، همزمان دادستان، قاضی و مجری حکم هم هستند. ایشان کاش کارنامه دستگاه قضایی ایران را هم به بررسی می نشستند که در پرونده متهمان، همان طوری عمل می شود که از آن در سطح جهانی شکایت می کنند. آقای رئیس جمهور فراموش می کنند که شورای نگهبان حق انحصاری رد صلاحیت کاندیداهایی دارد که مثل ایشان فکر نمی کنند. ایشان یادشان می رود که در سرزمین بزرگ ایران، حتی به پیشنهاد خود ایشان، کسی حق انتقاد از عملکرد نابخردانه مسئولان هم ندارد که اگر مطبوعات چنین کنند با خطر بسته شدن روبرویند همین طور که در طی سالیان متمادی، به طور فله ای بسته شده اند و دولت ایشان به همراه دستگاه عدالت خواه قضایی، حتی رسانه های مجازی را هم مورد هجوم قرار داده و سایت بازتاب را هم برنمی تابند و مهر ومومش می کنند.
آقای احمدی نژاد شکوه سر می دهند که در مورد دولت عراق، ابتدا این کشور را اشغال کردند و سپس از شورای امنیت جواز خواستند. درست است ولی مگر در ایران و در سایه مهرورزی شما، ایرانی تبارهای آمریکایی را اول دستگیر نکردید و بعد به فکر اتهامی برای آنها افتادید؟ آقای احمدی نژاد، عدالتی که شما از آن حرف می زنید اگر در کشور متبوعتان اجرایش کنید، مجوز شکوه از دیگران را خواهید داشت و نه اینکه بعد از نوزده سال از گذشت اعدام بیش از چهارهزار زندانی سیاسی در زندان های ایران، هنوز حتی به خانواده های آنها اجازه داده نمی شود که سالی یک بار بر گور ناشناخته فرزندانشان دسته گلی بگذارند. آقای احمدی نژاد، کدام عدالت حکم می کند که اتوبوس حامل نویسندگان کشوری را به عمد به سوی دره هدایت کنند و هیچ کس هم هیچوقت به خاطر آن محاکمه نشود؟
در پایان برای جلوگیری از دراز شدن این مقاله، از حضرت احمدی نژاد که می گویند:
” تنها راه اصلاح پایدار، بازگشت به تعلیمات انبیای الهی، یکتا پرستی، احترام به کرامت انسانها و جاری شدن عشق و محبت در همه تعاملات، مناسبات و قوانین و سپس اصلاح ساختارها بر همین اساس است”، می پرسم: “آیا اسلامی که حاکمان و مردم جهان را به آن دعوت کردید، همان عدالتی را که در سی سال گذشته در ایران جاری نبوده ادامه خواهد داد؟
آیا از آزادی های بنیادین انسانی در آن هم خبری نیست؟ آیا … ؟
آقای احمدی نژاد، چرا؟