یه یاد هنرمند ماندگار، زنده یاد محمود استادمحمد
تا عشق بود زنده، هنرمند نمیرد
با مرگِ تن، آزادهی دربند نمیرد
عشاق مهین سر به ره عشق سپردند
وآن نغمه که مردانه سرودند، نمیرد
پروانه بسوزد، شرر شمع نپاید
اسطورهی دلداده و دلبند نمیرد
با مرگ سخنور نشود محو پیامش
تخمی که هنرمند پراکند نمیرد
فردوسیِ تن مُـرد، ولی سِحر سخن بین
کاخی که به شهنامه پی افکند نمیرد
گو دام بنه، مرغ هوا را به قفس کن
اندیشهی پرواز، به ترفند، نمیرد
پژواک هنر مرز و حصاری نشناسد
دروازه ببندند و نبندند، نمیرد
بشکن قلمی، خانهنشین کن اثری را
با ضربهی صد تیشه، دماوند نمیرد
“راهی”! به دم عشق هنرمند نفس زد
پاینده به عشق است هنرمند، نمیرد!