“زن، تن و اختیار”

دانشگاه کلن ـ آلمان ، ۲۸ـ ۲۶ جولای ۲۰۱۳

 

درست ۱۶ سال پیش در راه آمدن به کانادا حدود دو ماهی در کلن بودم؛ جایی که فکر نمی کردم ۱۶ سال بعد برای کنفرانس بنیاد پژوهش های زنان ایران باز راهی آن شوم. این کنفرانس فرصتی بود برای دیدار با دوستان قدیمی و دوستان نادیده و همچنین زنانی که همیشه یک پای ثابت این کنفرانس بوده اند و در مونترال، واشنگتن و برکلی آنها را دیده بودم.

روز اول ـ جمعه ۲۶ جولای

با قطارهای خیابانی خود را به دانشکده علوم انسانی دانشگاه کلن رساندم؛ دانشگاهی بزرگ که سر و ته اش معلوم نبود، اما کمیته برگزاری تمام مسیر از ایستگاه تا دانشگاه را با تابلوهایی به فارسی علامت گذاری کرده بودند و همین باعث شد که سرگردان نشوم.

پس از ثبت نام و سلام و احوالپرسی با آشنایان، راهی سالن محل برگزاری کنفرانس شدم.

سالن تقریبا پر بود و دقایقی بعد با آواز و شعرخوانی دو هنرمند ایرانی و آلمانی مراسم آغاز شد.

دو نفر از سوی کمیته ی ۱۵ نفره ی برگزاری کنفرانس به حاضران خوشامد گفتند و درباره ی چگونگی انتخاب موضوع کنفرانس “زن، تن و اختیار” به دو زبان فارسی و آلمانی گفتند.

در ادامه با دعوت از خانم گتنر مسئول اداره ی ارائه ی امکانات برابر برای زنان و مردان دانشگاه کلن به روی سن از او برای همکاری اش در برگزاری کنفرانس سپاسگزاری شد و او نیز ضمن خوشامد برای حاضران از همکاری دانشگاه با کنفرانس گفت.

به رسم همیشه، نمایشگاه هنرهای تجسمی هنرمندان در این سه روز نیز برقرار بود که از هنرمندان شرکت کننده در آن دعوت شد به روی صحنه بیایند.

سودابه اردوان، علی باغبان، ژاله باقری، آرتا داوری، نغمه رومی، پروانه زرگر و روشنک زنگنه هنرمندانی بودند که آثارشان به نمایش درآمده بود.

جلد شهروند 1451 مورخ 15 آگوست 2013

جلد شهروند ۱۴۵۱ مورخ ۱۵ آگوست ۲۰۱۳

سخنرانی سوزانه بئر

اولین سخنران کنفرانس معمولا از شخصیت های کشور میزبان است.

سوزانه بئر، قاضی “سنای اول” دیوان عالی نظارت بر قانون اساسی آلمان، استاد رشته های حقوق مدنی و پژوهش های جنسیتی در دانشگاه های برلین و میشیگان آمریکا و دانشگاه اروپای مرکزی CEU در بوداپست بوده. زمینه های پژوهشی پروفسور بائر مطالعات جنسیتی، قوانین ضد تبعیض، حقوق فمینیستی و قانون برابری است و موضوع پایان نامه ی دکترایش “شأن انسانی و برابری” بوده. او اخیرا به خاطر دفاعش از برابری حقوقی زنان و مردان همجنس گرا و همچنین به عنوان یک زن لزبین مفتخر به دریافت جایزه Augspurg-Heymann-Preis 2013 شد. بئر سخنران این بخش کنفرانس بود که به آلمانی سخن گفت و از طریق گوشی سخنانش ترجمه می شد.

پروفسور بئر در سخنان خود، در مورد ارتباط بین حقوق زنان و قانون اساسی جمهوری فدرال آلمان و همچنین اهمیت محوری آزادی بیان، اجتماعات و مذهب در قوانین اشاره کرد. او گفت که به عنوان پژوهشگر حقوق مشغولیاتش نه به عنوان مسئولیت های سیاسی، بلکه به عنوان دفاع از آزادی، برابری و حقوق بشر است.

او در بخشی از سخنانش به برابری حقوق زن و مرد در قانون اساسی آلمان پرداخت و گفت: «بعد از سال ۱۹۹۴ و وحدت آلمان، جمله‌ای در قانون اضافه شده مبنی بر این که حقوق زن و مرد برابر است و دولت و حکومت موظف به اجرای این برابری است.»

او در بحث آزادی و برابری دینی گفت، آزادی مذهب در قوانین آورده شده و مهم است و بر این اساس منع حجاب مغایر این آزادی قرار می گیرد.

او در بخش پرسش و پاسخ که منیره کاظمی آن را اداره می کرد به پرسش های بسیاری پاسخ داد از جمله درباره ی پوشش برقع گفت که این موضوع به عنوان یک پوشش مذهبی همچنان حل نشده است.

خانم بئر همچنین گفت، باید از طریق بحث و گفت وگو بین حقوق بشر و حقوق مذهبی توازن ایجاد کرد.

ساغر غیاثی برنده جایزه حامد شهیدیان

حامد شهیدیان پژوهشگر، نویسنده، مترجم و استاد جامعه شناسی دانشگاه ایلینوی دانش پژوهی متعهد بود که زندگی سیاسی و دانشگاهی خود را وقف پیشبرد و ارتقا حقوق زنان و فمینیسم کرده بود. او به عنوان یک مرد پژوهشگر صمیمانه و با جدیت به فمینیسم پرداخت.

نسیم علائی جایزه حامد شهیدیان را به ساغر غیاثی اهدا کرد

نسیم علائی جایزه حامد شهیدیان را به ساغر غیاثی اهدا کرد

حامدشهیدیان علاوه بر تدریس جامعه شناسی سیاسی، جامعه شناسی زنان و جامعه شناسی زن در خاورمیانه، به پژوهش پیرامون جنبش های اجتماعی، مهاجرت و مسایل مربوط به فمینیسم اشتغال داشت.

او روز اول اکتبر ۲۰۰۵ بعد از دو سال جدال با بیماری سرطان درگذشت. به یاد حامد و به منظور پیگیری پژوهش های اجتماعی و علمی او، بنیاد پژوهش های زنان ایران در سال ۲۰۰۶ در کنفرانس بنیاد در مونترال اعلام کرد که هر ساله جایزه ای به نام او به پژوهش های فمینیسم انتقادی تعلق می گیرد.

جایزه ی امسال حامد شهیدیان به پژوهش ساغر غیاثی با عنوان “نقد و بررسی اثرات متقابل بین ناسیونالیسم و فمینیسم در ایران مدرن” تعلق گرفت.

این جایزه را نسیم علائی (خواهرزاده ی حامد شهیدیان) به ساغر تقدیم کرد.

ساغر در سخنانی گفت: افتخار می‌کنم به عنوان فمینیسم سکولار این فرصت را داشته‌ام که در هر دو جنبش زنان ایران و ایرلند ایفای نقش کنم. هر دوی این جنبش‌ها یک تاریخ مبارزه برای آزادی، برابری، استقلال و برابری جنسیتی زنان را با خود به همراه دارند. دستاوردهای متعددی تاکنون با اراده و رشادت‌های زنان و مردان به دست آمده است، اگرچه با‌ گذشت بیش از یک قرن، زنان هنوز به عنوان افراد مستقل به رسمیت شناخته نشده‌اند و همچنان در نظام مردسالار با محدودیت‌های فرهنگی- اجتماعی در ساختار خانواده، سنت‌ها، قوانین ضد زن و مذاهب در جایگاه فرودست قرار دارند.

(با ساغر غیاثی گفت وگویی جداگانه انجام داده ام که در همین شماره می خوانید.)

پس از این مراسم وقت ناهار اعلام شد تا فرصتی باشد دو ساعته برای گپ و گفت بین شرکت کنندگان در کنفرانس.

سخنرانی امل رمسیس از مصر

نخستین سخنران بعدازظهر جمعه، امل رمسیس از مصر بود. قرار بود او شخصا در کنفرانس حضور داشته باشد و به همین منظور از سلیمه ی فتحی، از زنان فعال عرب ایرانی دعوت شده بود تا گرداننده ی جلسه ی او باشد. اما امل رمسیس با توجه به شرایط حاد کشورش ترجیح داده بود که از کشور خارج نشود و در عوض از طریق اسکایپ تصویر و صدای او را داشتیم. او متن سخنرانی اش را قبلا به انگلیسی فرستاده بود و هایده درآگاهی آن را ترجمه کرده و در آغاز جلسه این متن را خواند و در ادامه پرسش و پاسخ با امل رمسیس از طریق اسکایپ پی گرفته شد.

سلیمه فتوحی، هایده درآگاهی در جلسه سخنرانی امل رمسیس از مصر

سلیمه فتوحی، هایده درآگاهی در جلسه سخنرانی امل رمسیس از مصر

امل رمسیس (Amal Ramsis) فیلمساز مصری در سال ۱۹۹۳ در رشته حقوق از دانشگاه مصر فارغ التحصیل می شود و سه سال به عنوان حقوقدان کار می کند. او از موسسین مرکز تحقیقات زنان “معا”(باهم) در سال ۱۹۹۲ است. او رشته ی کارگردانی را در مدرسه ی فیلم سپتیما آرس در مادرید می خواند و در کارنامه اش فیلم های کوتاه و فیلم های مستند زیادی دارد.

در سخنرانی امل با عنوان “موقعیت زنان پس از بهار عربی” آمده بود: دوست دارم از آنجا شروع کنم که ما انقلابمان را در ۲۵ ژانویه ۲۰۱۱ شروع کردیم. برای اولین بار در زندگی میلیون ها زن حس می کنیم که در بهشت برابری، احترام متقابل و بحث و گفت وگوی فعال هستیم. از همان بدو امر زنان شریک رهبری گروه های انقلابی اند که به اسم مردم صحبت می کنند و هیچکس نمی تواند حق ما را زیر سئوال ببرد. شرکت در زندگی سیاسی در پانزده سال گذشته در جهان عرب و بویژه در مصر به نحو بارزی در آثار بسیاری از فیلمسازان منعکس بوده است. قابل توجه است که اغلب فیلم ها درباره ی زنان فیلم های سیاسی بوده که به شدت به سیستم حاکم نقد داشته اند و با تهور و شجاعت بسیار آلترناتیوها را مطرح کرده اند. در کشورهایی از قبیل الجزایر، فلسطین، مصر و لبنان فیلمسازان زن در فیلم هایشان مرزهای سانسوری را که در مقابل خلاقیتشان وجود داشته، شکسته اند. در چنین متنی یک زبان سینمایی مستقل و خلاق رشد کرد که درگیر فعالیت سیاسی زنان در این جوامع بود، علیرغم اینکه قانون و سنت چنین حقی را در این جوامع برای آنان قائل نیست.

در ادامه، امل از تجربه اش از آن ۱۸ روز میدان تحریر می گوید و از یک سالی که مُرسی قدرت را در دست گرفت. او به اعتراضات و تظاهرات و دستگیری و کشته شدن معترضان اشاره کرده و گفت: بزرگترین تظاهرات زنان روز  بیستم دسامبر بود علیه دارودسته ارتش و اتحاد آنان با اخوان المسلمین که شروع کرده بودند در تظاهرات مختلف به زنان حمله کنند. خشونت هولناکی را به زنان نشان می دادند و در فیلم منعکس می کردند که جلوی شرکت زنان را در انقلاب و تظاهرات علنی آنان بگیرند و بعد پاسخ میلیون ها زن که به خیابانها آمدند، بسیار قوی و انقلابی به آنها می گفت که بدون زنها انقلابی در کار نیست و با این انقلاب ما به قدرت نظامی شما پایان خواهیم داد.

در پایان امل گفت که در این برهه ی حساس نیاز بوده که در میان مردم اش باشد و از اینکه در کنفرانس حضور ندارد، پوزش خواست. او همچنین از اینکه به اندازه ی کافی در مورد زنان نگفته، پوزش خواست و افزود: همانطور که می دانید در این لحظه مهم است وضعیت واقعی مصر را توضیح دهیم، حقایقی که هیچ ربطی به آنچه در رسانه های بین المللی منعکس است، ندارد.

پس از خواندن ترجمه ی متن سخنرانی امل رمسیس، بخش پرسش و پاسخ با او از طریق اسکایپ پیگیری شد. با توجه به حضور سلیمه فتحی، بهتر بود این بخش به او سپرده می شد تا پرسش و پاسخ به زبان عربی و فارسی انجام شود، ولی امل همچنان به انگلیسی به سخنانش ادامه داد. (گفت وگوی مرا با سلیمه فتحی در همین شماره شهروند بخوانید.)

یکی از پرسش ها درباره ی تجاوزهای صورت گرفته به زنان در میدان تحریر بود که امل گفت، این تجاوزها سازماندهی شده بوده و با تحقیقاتی که آنها کرده اند، مشخص شده که گروه هایی از اخوان المسلمین برای ایجاد رعب و وحشت بین زنان این تجاوزها را صورت داده اند.

زنان برگزیده ی سال۲۰۱۳ ـ گردانندگان نشریه “نیمه دیگر”

به رسم هر ساله در کنفرانس بنیاد، زن و یا زنانی به عنوان زن برگزیده ی سال معرفی می شوند. امسال گردانندگان نشریه “نیمه دیگر” زنان برگزیده ی سال بنیاد بودند.

اعضای هیئت تحریریه نیمه ی دیگر

اعضای هیئت تحریریه نیمه ی دیگر

در فیلمی ۲۵ دقیقه ای که در آغاز به نمایش درآمد پنج تن از زنان هسته ی اولیه از چگونگی گردهمایی خود و انتشار نشریه گفتند.

نشریه “نیمه ی دیگر” در پی انقلاب ۱۳۵۷ نطفه ی اولیه اش در ایران بسته شد و نخستین شماره اش در بهار ۱۳۶۰ به چاپخانه طوس سپرده شد، اما در پی فضای ترور و اختناق که از ۳۰ خرداد همان سال به وجود آمد، از زیر چاپ بیرون نیامد. فکر انتشار نشریه از بین نرفت و از سال ۱۳۶۱ چهار نفر گرد آمدند تا برای انتشار آن برنامه ریزی کنند و این گونه نیمه ی دیگر در سال ۱۳۶۳ در لندن شروع به انتشار کرد.

در بیانیه انتشار این مجله در شماره اول آن اهم وظایفشان بیان شده است:

«به عنوان زن نگاهی ویژه به تاریخ بیفکنیم و در پناه آن خود را در کلیت اجتماعی هر عصر و دوره ای ارزیابی و تبیین کنیم…
به عنوان زن نگاهی ویژه بر فرهنگ کشورمان بیفکنیم. ما شاهد انکار حقوق حقه زنان توسط خود آنان و نیز شاهد امر به معروف و نهی از منکر مردان در قالب « یا روسری یا توسری» بوده ایم… بدین مناسبت شناخت اسلام چه در حیطه تفکر و ایدئولوژی و چه در حیطه زندگی روزمره ، به عنوان یکی از عناصر غالب بر فرهنگ کشور ما از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
به عنوان زن نگاهی ویژه بر جریانات سیاسی کشورمان بیفکنیم. دیدیم که سنت مبارزات چپ از پیش با محظورات «اصولی» برای طرح مسئله زن روبرو بود. این محظورات، چه در حیطه نظر و چه در حیطه عمل، آن چنان سدهایی در مقابل جریان های پیشروی جامعه ما ایجاد کرده است که تبدیل مسئله زن به مسئله سیاسی را دشوار و ناممکن می سازد، لیکن ما شاهد آنیم که مبارزات آزادیخواهانه زنان در ایران زمینه عینی و اجتماعی یافته است. در شرایط حاضر [ ] مبارزه زنان از وزنه ویژه ای برخوردار شده است، آن قدر که می تواند در رهایی کل جامعه موثر افتد.

نهضت آزادیخواهی و برابری طلبی زنان در کشورهای مختلف جهان راه طولانی تاریخی را پیموده است. در پهنه مسائل تئوریک، مباحث فراوانی طرح شده است و در زمینه مسائل عملی قدم های بزرگی برداشته شده است. با توجه به سرشت مشترک مسائل ویژه زنان، البته آشنایی با تجربیات همه کشورها-به خصوص آنانی که بنا بر مقتضیات تاریخی راهگشای این مبارزات بوده اند- برای ما ارزنده خواهد بود.

باید به مسائلی نظیر جنسیت و مفاهیمی نظیر سرکوب زن در حیطه روابطش با مرد، چه در قالب خانواده و چه در پهنه اجتماع، پرداخت. باید با روح انتقادی و برخورد بنیادی مسائل ویژه زنان را طرح کرد و از برخورد نظرات استقبال کرد. ما خود پیرو نظر واحدی نیستیم و برخورد عقاید را برای شناختن و مبارزه کردن ضروری می دانیم. تنها معیار ما ، تنها تعهد مشترک ما ، تعهد به دفاع از حقوق زن و مبارزه برای رهایی است.»

اعضای اولیه هیئت تحریریه نیمه دیگر هشت زن هستند که اکثرا با نام مستعار می نویسند:لیدیا آوانسیان، زهرا امیدوار، میترا پشوتن، گلنسا رازی (سیما معتمد)، مریم صمدی، آذر طبری، ناهید یگانه(پروین پایدار)، شیدا گلستان). از شماره ۷، شیرین فروغی نیز به آن ها می پیوندد و افسانه نجم آبادی از سوی هیئت تحریریه به عنوان ویراستار انتخاب می شود.

مقاله “نیمه ی دیگر” ناهید کشاورز را در زنستان بخوانید.

گلناز امین لوح تقدیر را به فتحیه زرکش اهدا کرد

گلناز امین لوح تقدیر را به فتحیه زرکش اهدا کرد

از سوی هیئت تحریریه فتحیه زرکش به روی صحنه رفت تا لوح تقدیر بنیاد پژوهش های زنان را از دست گلناز امین، بنیانگزار بنیاد، دریافت کند. او ضمن تشکر از بنیاد، دقایقی با حاضران در سالن از نیمه ی دیگر گفت و از همراهان زن و مرد این مجله سپاسگزاری کرد. یکی از مردانی که نام برد، حسین باقرزاده (همسر فتحیه زرکش) بود که با مقالاتش با مجله نیمه دیگر همکاری دارد.

 

در ادامه حسین باقرزاده به روی صحنه رفت و شعری خواند که فشرده ای از مقاله ای بود که در نشریه نیمه دیگر به چاپ رسانده بود.

زبان را باید شست،
فرهنگ را باید صیقل زد.

زبان مذکر
فرهنگ ارزش‌های جنس‌گرایانه
«مرد»، «مردی»، «مردانگی»، «جوانمردی»، «پایمردی»
«زن»، «زن‌صفتی»، «زن‌ذلیلی».
یکی را نماد شجاعت و سخاوت گرفتن
و دیگری را نمود ترس و جبونی و ذلت.
تعبیرات جنس‌گرایانه،
ارزش‌های نابرابر.
زبان را باید از تعبیرات جنس‌گرایانه پاک کرد
ذهن را باید از ارزش‌های نابرابر پالود

زبان را باید شست
فرهنگ را باید صیقل زد

عشق و ازدواج
چرا زن شوهر «می‌کند» یا به شوهر «داده» می‌شود
و مرد زن «می‌گیرد»؟

حسین باقرزاده

حسین باقرزاده

و در طلاق نیز،
یکی طلاق «می‌دهد» و دیگری طلاق «می‌گیرد»؟
چرا واژه «باکره» فقط برای دختر ساخته شده
و باکرگی پسر مفهوم ناشناخته‌ای است؟
چرا مرد، همیشه «آقا» است،
ولی زن (بسته به وضع زناشویی یا بکارتش)
«دوشیزه»، «خانم» یا «بانو» خوانده می‌شود؟
(و آیا کاربرد عنوان «بانو» برای یک زن،
برخوردی جنس‌گرایانه نیست؟)
چرا در معرفی یک زن نامجرد،
همسر او نیز (یا فقط) نام برده می‌شود
ولی در معرفی یک مرد،
کسی نمی‌پرسد که او همسر کیست؟

زبان را باید شست
فرهنگ را باید صیقل زد.

زادن،
کاری سترگ از زن
من «باقر» زاده نیستم
(باقر و صادق، زادن نتوانند!)
«معصومه» زاده‌ام.
و تو، ای ناهم‌جنس من،
باقر «پور» نیستی
باقر «دخت» و یا شهین «دخت»ی.
و ای مأمور ثبت
که مشخصات مرا می‌خواهی،
پس از نام من تنها نام پدرم را مپرس،
من مادر نیز داشته‌ام،
فرزند او نیز هستم
(و این، از فرزندی پدرم، مسلّم‌تر است).
در زاده شدن، و پور/دخت بودن و هویت من،
مادرم بیشترین سهم را دارد.
چرا مادرم از زندگی من حذف شده است؟

آزادی جنسی
برای مرد مسئله‌ای عادی است
(از جمله، چند همسری)،
ولی زن را
«هرزه» و «هرجایی» می‌کند،
و مرد منسوب به او را
«دیّوث» و «بی غیرت».
«غیرت» فقط به مرد تعلق می‌گیرد
و «حسادت» به زن.
و «غیرت ناموسی»،
این صفت «مردانه»،
توجیه خشونت و قتل «ناموسی»
علیه زن (و گاه، مرد).

زبان را باید شست
فرهنگ را باید صیقل زد.

چرا در هم‌خوابگی،
یکی «می‌کند» و دیگری «می‌دهد»
و هر دو با انتساب فعل به مادینه زن؟
چرا وقتی مردی به مردی فحش می‌دهد
«خواهر» و «مادر» او را «می‌جنباند»؟
و چرا واژگانی مانند «جنده» و «قحبه»
معادل مردانه ندارند،
و برای فحش به یک «مرد»،
نثار بستگان «مؤنث» او می‌شوند؟

زبان را باید شست
فرهنگ را باید صیقل زد

زبان جنس‌آلود
فرهنگ مردسالار
پاسداران ارزش‌های نابرابر،
تحکیم کننده آن‌ها،
و ابزار بازتولیدشان.

زبان را باید شست
فرهنگ را باید صیقل زد
زبان را باید پالود
دید را باید تغییر داد
ارزش‌ها را باید برابر کرد
(بین زن و مرد)،
ذهن‌ها را باید روفت
زن را باید انسان دید:
انسان مستقل
انسان آزاد
انسان خودمختار.
زن.

میزگرد پیکر زن و حجاب در جوامع اسلامی

اولین میزگرد کنفرانس بعدازظهر جمعه با عنوان “پیکر زن و حجاب در جوامع اسلامی”

صدیقه وسمقی(سوئد)، شهلا شفیق(پاریس) و سیران آتش(برلین) سخنرانان این میزگرد بودند و چیلر فیرتینا از کلن گرداننده میزگرد.

صدیقه وسمقی، شاعر، نویسنده و اسلام پژوه، در رشته فقه و مبانی حقوق اسلامی از دانشگاه تهران دکترا گرفته و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و مدرس دانشگاه الزهرا بوده و به عنوان نویسنده مهمان در شهر اپسالا سوئد زندگی می کند.

او در بحث حجاب گفت: من این را در سطح کشور خودمان مطرح می کنم که در آن حجاب مسئله ای سیاسی شده و دلیلش هم روشن است، چون ما حکومت دینی داریم که مدعی ست که براساس فقه و شریعت اسلامی دارد کشور را اداره می کند و هر موضوعی که به نحوی با دین ارتباط پیدا می کند به حکومت مربوط می شود و وقتی با دیدگاه رسمی دولت در موضوعی مخالف شود، این مخالفتی سیاسی ست در حالی که مسئله ی پوشش و لباس زن، مسئله ای بسیار ساده است و به عقیده من مسئله ای نیست که شریعت و اسلام روی آن تأکید کرده باشد و اصلا حجاب شرعی و اسلامی عنوانی است که جدید به وجود آمده. اگر به تاریخ مراجعه کنیم ما پدیده ای به عنوان حجاب اسلامی نمی بینیم.

وسمقی دلیل پرداختن به این موضوع از جانب خودش را اینگونه عنوان کرد که مسئله ی حجاب و پوشش زن مسلمان دارد به وسیله اسلام توجیه می شود و ما با پاک کردن صورت مسئله نمی توانیم مشکل را حل کنیم.

از یک سو ما مردانی را داریم که به نام دین و شریعت مسئله حجاب و پوشش زن را دارند اثبات می کنند و صدها میلیون مسلمان این ادعا را پذیرفته اند و قبول دارند که پوشش زن مسلمان به این صورتی ست که در منابع فقهی دارد معرفی می شود. ما می خواهیم با چنین مسئله ای مخالفت کنیم و اگر نتوانیم استدلال صحیح و درستی برای این مسئله داشته باشیم، نمی توانیم ادعایمان را به کرسی بنشانیم.

او در این همین زمینه با پشتوانه تحقیقاتی که انجام داده به پدیده نشأت گرفتن لباس در تاریخ و بویژه تاریخ اسلام پرداخت.  او اعتقاد دارد که مسئله پوشش زن به صورت نادرستی تحریف شده و اسلام با آن رویکرد افراطی نداشته و پوشاندن سر را برای زنان الزامی نکرده و تنها توصیه اسلام به استفاده از لباس به عنوان یک پدیده ی پسندیده در جامعه بوده است.

وسمقی افزود، شما در مدارک تاریخی نمی توانید پیدا کنید که زنان در صدر اسلام برای پوشش خود تحت فشار بوده باشند و به آنها ظلم و ستمی شده باشد.

وسمقی در نتیجه گیری از سخنانش گفت، باید با این ها به طور منطقی مبارزه کنیم. مبارزه با آن افراط گرایی، برهنگی نیست. ما می توانیم شعارهایمان را به سطح درک مردم نزدیک کنیم تا حرف هایمان را به آنها انتقال دهیم. من فکر می کنم منظور همه ی ما این است که بدن من به عنوان یک زن محترم است و بدن من نباید تحت سلطه ی هیچ کس باشد، ولی منظور این نیست که من اختیار بدنم را دارم و هر کاری دلم بخواهد با آن می کنم.

میزگرد اول

میزگرد اول

سخنران بعدی سیران آتش بود. او در شش سالگی به عنوان فرزند کارگر مهمان از ترکیه وارد آلمان شد. حقوق خوانده و تا سال ۲۰۰۶ به وکالت اشتغال داشته. او نویسنده است و برای کتاب هایش جوایز بسیاری برنده شده است.

سیران سخنش را در مخالفت با آخرین جمله ای که صدیقه وسمقی گفت، آغاز کرد و گفت: تن  من مال منه و هرکاری دلم می خواد می تونم بکنم.

او افزود، شأن انسان ها قابل دستبرد نیست و انسانها می توانند آزاد زندگی کنند. اما این آزادی و حدود را کس دیگری تعیین می کند. وقتی ما تن خود را حجاب می کنیم، این نشان اختیار زن نیست، بلکه نشانه ی یک تفکر مردسالارانه برای اجبار به پوشش زن است.

آتش با اشاره به کشور زادگاهش ترکیه گفت، در ترکیه جنبش اعتراضی بزرگی از سوی زنها آغاز شده چون از یک طرف می خواهند از آنها برای تولید مثل استفاده کنند و از سویی به زنان حامله می گویند باید شکمش را پنهان کند که دیده نشود. آنها به این نگاه اعتراض دارند. از چارچوب یک دیدگاه مردسالارانه است که زن باید خودش را بپوشاند.

سخنران افزود: وقتی اسلام گرایان از برهنگی صحبت می کنند یعنی تمام شما که در این سالن هستید برهنه اید.

او با اشاره به اینکه نقش زنان از دیدگاه مردسالارانه ابژه سکسوالیته است، گفت، همه ی ما زنان نیمه برهنه را در تبلیغات ماشین و موتور دیده ایم که این نقش زن را ابژه سکسوالیته می کند. این مرا عصبانی می کند چرا که با همین نگاه زن به زیر حجاب کشیده می شود.

آتش افزود: من در فرهنگی بزرگ شدم که درک کردم زن ارزش گذاری می شود. این ارزش گذاری سیاسی همان آپارتاید جنسیتی است. مثلا وقتی به روسری می رسیم می گویند این که مثل ختنه ی زن درد ندارد پس اهمیت نده، ولی برای من روسری هم درد دارد.

سیران تأکید کرد، ما نیاز به یک انقلاب جنسی در اسلام داریم.

سخنران سوم این میزگرد، شهلا شفیق بود. شهلا شفیق نویسنده و پژوهشگر از ۱۳۶۱ پیامد ترک ناگزیر ایران، در فرانسه زندگی می کند. او مدیر انجمن “توسعه روابط بین فرهنگی برای گسترش شهروندی” است. تز دکترایش در جامعه شناسی با عنوان “اسلام سیاسی، سکس، جنسیت و جامعه در پرتو تجربه ایران” جایزه روزنامه لوموند را دریافت کرد. از بنیانگزاران شبکه ی بین المللی همبستگی با زنان ایران در ۲۰۰۷ و گروه “مانیفست آزادی ها” در ۲۰۰۴ است. چندین کتاب از او به فارسی و فرانسه انتشار یافته است.

شهلا شفیق با اشاره به مشاهدات و کارهای تحقیقی اش درباره ی اسلام سیاسی و مسئله زنان و تجربه ایران و مشاهده اش از جامعه فرانسه گفت، در جامعه فرانسه امروزه مسئله بازگشت حجاب یکی از مسائل سیاسی مهم است در حالی که جدایی دین و دولت جاری ست.

شفیق چندین پرسش مطرح کرد که به اعتقاد او جنبش فمینیستی با این چالش ها روبروست: آیا مسئله ی حجاب امروزه یک مسئله سیاسی ست؟ او در پاسخ گفت: حجاب فقط به اسلام مربوط نیست، در بسیاری از مذاهب حجاب مطرح شده و پیش از اینکه اسلام حجاب را مطرح کند نزد یهودیان و مسیحیان مسئله حجاب بوده و در همه جا فقط حجاب به زنان اختصاص داده شده. پرسش این است که چرا این نوع پوشش مختص زنان است؟ اگر به این سئوال پاسخ دهیم به این پرسش می رسیم که حجاب ادامه ی نظم جنسیتی است و حفظ سلسله مراتب جنسیتی در خدمت قدرت است. به این معنی که حجاب همیشه مسئله سیاسی بوده.

شفیق افزود: خانم وسمقی حق دارند که می گویند در صدر اسلام حجاب نبوده ولی ما می بینیم که بعدا هر جا که اسلام قانون می شود، حجاب اجباری می شود. بنابراین مسئله ای صددرصد سیاسی است و تنها جایی که بار سیاسی اش از بین می رود زمانی ست که قانون و دین از هم جدا شوند و دین تبدیل شود به یک امر شخصی.

شفیق در ادامه به رابطه ی زنان با حجاب پرداخت و گفت: در رابطه با اختصاص حجاب به زنان، آیا اگر بگوییم این یک نظم پدرسالار است، مسئله را حل کرده ایم؟ به نظر من نه. برای اینکه در جامعه فرانسه و یا خود مصر که جنبش فمینیستی وجود داشته، می بینیم حجاب به این صورت وجود نداشته ولی ما با یک پدیده ی جدید مواجه می شویم و آن حجاب انتخابی ست. حجابی که از طرف زنان تحصیلکرده و دانشگاه رفته استفاده میشه و این پدیده نوع نوینی از حجاب است و ربطی به حجاب سنتی ندارد و نمادی از فمینیسم اسلامی یا فمینیسم مسلمان آن را در نظر می گیریم. دومین پرسشی که پیش می آید این است که آیا انتخاب به این معنی است که حجاب دیگر آن معنی قدیمی را ندارد؟

شفیق با اشاره به اینکه “انتخاب تبدیل شده به یک امر مقدس”، پاسخ سیمون دوبوار در مقدمه ی جنس دوم را در این مورد نقل کرد. به گفته ی دوبوار، انتخاب یک مسئله ی ذهنی ست و خوشبختی و پذیرش و رضایت یک مسئله ی ذهنی ست. شما می توانید امروز راضی باشید و فردا راضی نباشید. ما نمی توانیم بگوییم چون زنی با این انتخاب راضی ست، پس این مسئله درست است. ما باید ببینیم در چه شرایطی این رضایت اتفاق افتاده. مثل زنی که در سن بیست سالگی به خاطر یک عشق از تحصیل صرفنظر می کند، ولی در پنجاه سالگی به این فکر می رسد که اشتباه کرده است، بنابر این تقدیس انتخاب اشتباه است و باید روی شرایط بحث و تحلیل کرد. تقدیس انتخاب در شرایط نئولیبرالیسم است. فکر نئولیبرالیسم با اندیشه های اسلام گرایی کاملا تطبیق دارد و با هم خیلی نزدیکند و بقیه ی جنبش های مذهبی ـ سیاسی هم در تفکر نئولیبرالیستی به خوبی می توانند رشد کنند.

شفیق در پایان سخنانش گفت: بحث دیگر این است که درون جنبش فمینیستی به تقدیس این انتخاب می پردازند و مسئله را می برند به عنوان اتیکت های جدیدی برای فمینیسم مطرح می کنند و فمینیسم هویتی می شود و این هویت با حجاب برای زنان تعریف می شود و ما از طریق فمینیسم می رسیم به اندیشه ای که دست در دست اسلام گرایی می گذارد. این هم یکی از چالش های مهم جنبش فمینیستی ست.

بخش بعدی برنامه پرسش و پاسخ بود.

پس از استراحت و صرف شام، پایان بخش برنامه های روز جمعه، برنامه های هنری بود. تکنوازی گیتار کریکلا، رقص عربی راشا، موسیقی آذربایجانی با آواز سیما خالقی که همه هنرمندان ساکن کلن بودند به همراه پیانوی مریم ارونقی از ایران، اولین روز کنفرانس را با نوای موسیقی به پایان برد.

گزارش روز دوم را  اینجا بخوانید.

گزارش روز سوم را اینجا بخوانید.

گفت و گو با ساغر غیاثی برنده جایزه حامد شهیدیان را اینجا بخوانید.

گفت وگو با سلیمه فتوحی زن فعال عرب ایرانی را اینجا بخوانید.

عکس های کنفرانس را در فیس بوک شهروند ببینید.