بازنگری، نقد و بررسی آثار ادبی همیشه بخش بزرگی از فعالیت های هنری فرهنگی مطبوعات و رسانه های جمعی را به خود اختصاص می داد
شهروند ۱۲۶۶ – پنجشنبه ۲۸ ژانویه ۲۰۱۰
بازنگری، نقد و بررسی آثار ادبی همیشه بخش بزرگی از فعالیت های هنری فرهنگی مطبوعات و رسانه های جمعی را به خود اختصاص می داد. نویسندگان و صاحب نظران موضوعات ادبی نیز همیشه جای ثابت محکمی را برای خود در رسانه ها اختیار می کردند، اما در چند ساله اخیر به دلیل رکود موقعیت اقتصادی مطبوعات در کشورهای غربی و حذف فوق العاده کادر حرفه ای قلم زن در رسانه های فوق، جماعت اهل قلم را واداشته تا از موهبت ارزان و آسان وبلاگ نویسی بهره کامل بگیرند. در حال حاضر نه تنها اکثریت قریب به اتفاق رسانه های معتبر جهان مبادرت به بازگشایی وب سایت کرده اند، بلکه به شکل روزافزونی از وبلاگهای شخصی نویسندگان برای درج مقالات در رسانه های خویش استفاده می کنند. سانسور و بستن اجباری رسانه های جهان سومی نیز مزید علت دیگری است که افزایش گسترده حضور وبلاگ نویسان مسائل ادبی را باعث شده است. بی دلیل نیست که وبلاگ نویسان و قلم زنان موضوعات ادبی ایرانی هم به شکل چشمگیری در دنیای مجازی اینترنت جلوه گر می باشند. کمیت و کیفیت فوق العاده این دسته از وبلاگ نویسان ما را بر آن داشته است که فعالیت های آن ها را در بخش های متوالی منعکس سازیم.
سیب گاز زده
رمان جدید دکتروف
مطلب کامل را در سایت سیب گاز زده بخوانید.
غزلداستان
یک سادگی ناب از دست رفته
مطلب کامل را در سایت غزلداستان بخوانید.
شانای
با چارلز بوکفسکی و رمان زیبای عامه پسند
من با استعداد بودم. یعنی هستم. بعضی وقتها به دست هام نگاه می کنم و فکر می کنم که می توانستم پیانیست بزرگی بشوم. یا یک چیز دیگر. ولی دست هام چه کار کرده اند؟ یک جایم را خارانده اند، چک نوشته اند، بند کفش بسته اند، سیفون کشیده اند و غیره. دست هایم را حرام کرده ام. همین طور ذهنم را…
مطلب کامل را در سایت شانای بخوانید.
http://davoodpenhani.blogspot.com/2009/09/blog-post.html
افزایش ترجمه رمانهای عربی
برگردان: ونداد زمانی
بخش نخست
شکی نیست که شبکههای تلویزیونی نیز هر از چندگاهی، گزارش مستندی درباره کشف اشیای تاریخی و باستانی و یا حتی درباره جنگهای داخلی خاورمیانه ارائه خواهند داد، ولی آیا هیچ اشارهای به زندگی معمولی مردم کشورهای عربی میشود؟
امروزه نه تنها آمریکاییها میتوانند در ترجمههای وسیعی که از رمانهای عربی این اواخر به چاپ رسیده است، برای همه سئوالات فوق، پاسخهای جذاب و کامل استخراج کنند، بلکه قادر خواهند بود برای سئوالاتی که حتی به ذهنشان نمیرسید نیز جوابی بیابند.
چه بر سر مشتریان قدیمی مشروب فروشیهای فرسوده و کهنه قاهره آمده است؟ (رمان « مجتمع مسکونی یعقوبی» اثر علا ال اسوانی)، یا اینکه بازماندگان کشتار کمپ پناهندگان شتیلا چه احساسی دارند؟ (رمان «پنجره خورشید» نوشته الیاس خوری)
و یا اینکه بهترین تدبیری که یک دخترمتمول و مدرن عربستان سعودی میتواند به کار گیرد تا به دام ازدواج اجباری نیفتد چیست؟ دندانسازی خواندن یا دکتر شدن؟ (رمان « دختران ریاض» اثر رجاع آلثانی).
هرچند که تاریخ داستاننویسی مدرن، قدمتی طولانی در ادبیات عرب ندارد و عمر آن به بیش از یک قرن هم نمیرسد، ولی تاریخ طولانی بیتفاوتی درباره داستانهای عربی، ما آمریکایی ها را محدود کرده است به داستانهای کلیشهای و قدیمی عربی، داستانهایی از نوع ماجرای علاالدین و چراغ جادو.
داستاننویسی معاصر مدل غربی، در طی حمله و اشغال ناپلئون وارد مصر شد، هرچند طول اقامت ارتش فرانسه در مصر به بیشتر از سه سال نرسید و ناچار به ترک سرزمین اشغالی شد ولی رمانهای فرانسوی بالزاک و زولا هرگز مصر را ترک نکردند.
در نیمه اول قرن بیستم در مجموع، کمتر از پنج رمان عربی امکان ترجمه انگلیسی یافته بود. رمان های عربی از استقبال بیشتری برخوردار شدند وقتی که در سال ۱٩٨٨، « نجیب محفوظ» جایزه نوبل ادبیات را از آن خود کرد.
همه تلاشهای اواخر قرن بیستم برای ایجاد بازار انتشارات و فروش ادبیات ترجمه شده عربی در آمریکا، بر دوش مترجمانی بود که از روی عشق و علاقه شخصی با همکاری موسسات دلسوز انتشارات فرهنگی صورت میپذیرفت.
رمانهای عربی در داخل سرزمینهای عرب زبان نیز به دلیل پایین بودن قدرت خرید مردم رونق چندانی نداشت و نویسندگان ادبیات جدی قادر به امرار معاش از طریق نویسندگی نبودند. به همین دلیل بود که نجیب محفوظ ناچار شد که شغل اداریاش را تا ۶٠ سالگی حفظ کند.
در دهه اول قرن جدید، موقعیت ادبیات مدرن عربی وخیم تر از همیشه شده است و مدتهای مدیدی است که از پیدایش طنز تلخ «قاهره مینویسد، بیروت چاپ میکند و بغداد میخواند» میگذرد. وضعیت غمگینانهای که برای ادبیات عربی در
اخیرا به کمک نیروهای روشنفکری و فرهنگی داخلی و خارجی، تلاش همه جانبهای صورت گرفته است تا ادبیات جدید و امروزی کشورهای عربی را در معرض دید جهانی قرار دهد. از مهمترین این تلاشها، پایه گذاری و بنیان نهادن جایزه ادبی سالانهای است که از سال ٢٠٠٧ در ابوظبی، با پرستیژ تمام به راه افتاده است.
هدف اصلی کارگزاران جایزه ادبی فوق این است بشود با حمایت گسترده رسانهای، امکان ضمانت عملی و مالی برای چاپ آثار تقدیر شده به زبان انگلیسی نیز در کنار نشر عربی آن فراهم گردد.
موسسه انتشاراتی «فرانکلین» از دهه ۵٠ میلادی تا دهه ٧٠ به شکل گستردهای به چاپ متون ادبی، آموزشی و سرگرم کننده در کشورهای عربی اقدام ورزیده بود، ولی متاسفانه اکثریت آثار چاپ شده، برگردان آثار انگلیسی به زبان عربی بوده است.
ادامه دارد
By Claudia Roth Pierpont , Found in Translation, The contemporary Arabic novel
The New Yorker, Jan.10