ایرانیان جهان و دستاوردهایشان/ ۶۶
در شماره های گذشته مهوش ثابت، آوا هما، سمیرامیس کیا، سونا مقدم، مهدی رضانیا، مریم حفیظی راد، سارا رحیمی، سعید ولدبیگی، نسرین متحده، سوسن رشیدی، بامداد اسماعیلی، عصمت صوفیه، کامران وفا، یارا شهیدی، سایه اسکای، مهران انوری، گلریز قهرمان، وحید رجب لو، شکوفه آذر، زهرا نعمتی، مریم ناظمی، مهسا قربانی، مینو اخترزند، بهروز بوچانی، آرش کمالی سروستانی، بیتا دریاباری، فرح کریمی، گلاره زاده، اشرف قندهاری(بهادرزاده)، تیمور الیاسی، اعضای تیم فوتسال زنان ایران، رضا مریدی، مریم طوسی، گلدی قمری، سیروس حبیب، پریسا تبریز، پی یر امیدیار، امیر خدیر، ساندر ترپهاوس، لیلا اسفندیاری، پیام اخوان، فاطمه معتمدی، دلارام جهانی، دارا بهمنش، مرضیه ابراهیمی، عبدالله رئیسی، لیلی آهی، علی صمدی احدی، ستاره فرمانفرمائیان، ژیلا مساعد، شاهین ایزدیار، الهام امامی، حمید نطقی، گلاره ناظمی، هلاکو رحمانیان، زوج نیکوکار علیرضا افضلی پور و فاخره صبا، علیرضا نبی، زیبا عزیزی، بدرالزمان تیمورتاش، آلنوش طریان، عفت تجارت چی و مه لقا ملاح، بهمن دادگستر، بیبیخانم استرآبادی آشنا شدید.
این هفته با معلم بازنشسته اهل انزلی صفورا غلهزای، پاککننده محیط زیست آشنا می شوید.
او می گوید: «برای اولین بار فردی در تبریز این کار را انجام داده بود. پس من هم در بندر انزلی حدود دو سال با کمک دانشآموزان و همکاران به جمعآوری در بطری پرداختیم و بعد هزینه فروش آن را صرف کمک به افراد دارای معلولیت کردیم»، به این معنی که «با پولی که از فروختن این درها به دست آمد توانستیم چهار ویلچر برای بیماران و افراد ناتوان در بهزیستی تهیه کنیم.»
اقدام بعدی این معلم علوم اجتماعی جمعآوری کاغذهای باطله بود. او تصمیم می گیرد سیستمی به وجود آورد تا به فرهنگسازی در بندر انزلی کمک شود. او که خود از یک خانواده فرهنگی است از آموزشوپرورش درخواست می کند این موضوع به شکل بخشنامه به مدارس ارسال شود تا کاغذهایی که دور از استفاده هستند، تحویل داده شوند. او آموزشوپرورش را بازوی کمکی خود در این پویش میداند. صفورا غلهزاری کاغذ باطلههای شهر را جمع میکند و با پولش کتابخانه میسازد. ساخت شش کتابخانه در یک سال و نیم حاصل کار اوست.
او عاشق محیط زیست است و داشتن شهر بی زباله یکی از آرزوهای بزرگش به شمار میرود.
صفورا خود را صرفا معلمی میداند که به بحث تفکیک زباله و کاغذ اهمیت میدهد.
«نزدیک امتحانهای بچهها بود که تصمیم گرفتم به مدارس اعلام کنیم که دانش آموزان کتابهای درسی و دفاتر خود را بعد از مدرسه دور نیندازند و جمعآوری کنند تا پس از ساماندهی هزینه آنان یک هدف جدی را دنبال کنیم. چون اولین بار بود این موضوع انجام میشد هدفی را که برای آن در نظر گرفتم، ایجاد کتابخانههای کوچک بود. یکی از مدیران، انبار مدرسه خود را در اختیار من قرار داد تا این موضوع را در بین خانوادهها، دانش آموزان و افراد جامعه جا بیندازیم و کاغذهای باطله را در این انبار جمعآوری کنیم. در ظرف دو سال حدود سیزده تن کاغذ را از دانشآموزان، دانشجویان و افرادی که در انبارهایشان کاغذ داشتند، جمعآوری و هفت کتابخانه در اماکن عمومی مانند بیمارستان، زندان، باشگاه های ورزشی، انجمن ناشنوایان و شهرداری راهاندازی کردیم.»
این معلم بازنشسته ولی آرزوهایش محدود به انجام و ایجاد کتابخانه نمی شود، بلکه با فروش کاغذهای باطله صد جلد کتاب به زندانیان شهر انزلی نیز اهدا کرده است.
صفورا غله زای هدف های بزرگ تری پیش رو دارد. می گوید: «راهاندازی کتابخانههای کوچک به سرانه کتاب کمک نکرد و من نیز به هدف خود نرسیدم. به همین دلیل میخواهم با همکاری همراهانم در انجمن طرفداران توسعه بندرانزلی، کتابخانه متمرکز باهدف گیلانشناسی را راه اندازی کنیم.»