اورنگ مومنی یکی از چهره های پرتلاش و موفق ایرانی کانادائی ست که سالها پیش به نیروی پلیس تورنتو پیوسته است و اعتباری در جامعه ایرانی و کانادائی 

 شهروند ۱۲۶۹ ـ پنجشنبه ۱۸ فوریه ۲۰۱۰


 

گفت وگو با اولین افسر پلیس ایرانی تبار اورنگ مومنی


 

اورنگ مومنی یکی از چهره های پرتلاش و موفق ایرانی کانادائی ست که سالها پیش به نیروی پلیس تورنتو پیوسته است و اعتباری در جامعه ایرانی و کانادائی به دست آورده است. وی در مرکز پلیس ۳۲ در منطقه ایرانی نشین  یانگ و فینچ انجام وظیفه می کند و در ماه های اخیر و همصدائی ایرانیان تورنتو با جنبش دموکراسی خواهی مردم ایران، و تظاهرات دامنه دار، حضور پررنگی داشته است. با اورنگ گفت وگوی دوستانه ای داشتم که با هم می خوانیم.


 


 

تظاهرات ایرانیان در میدان مل لستمن حضور مرتب نیروی پلیس را می طلبد که این فشار زیادی بر روی آنها و بویژه مرکز شما وارد می آورد. همکاران شما در این مورد چه می گویند؟


 اورنگ مومنی اولین پلیس ایرانی تبار در کانادا

ـ اولا دید همکاران ما نسبت به ایران در این جریانات به طور مثبتی تغییر کرده است. آنها کاملا شرایط ایرانی ها را درک می کنند. از سوی دیگر درست است که فشاری مضاعف به بخش ما تحمیل شده است، ولی این بخشی از دموکراسی ست. وظیفه پلیس حفظ امنیت تظاهرکنندگان و دیگر شهروندان است.


 

جا دارد که از شما و نیروی پلیس به خاطر این همکاری تان تشکر کنم. من در گزارشهایم به این اشاره کرده ام که در ایران نیروهای انتظامی و پلیس در کنار نیروهای لباس شخصی علیه مردم قرار دارند، اینجا پلیس از ما مردم برای ابراز عقیده مان حفاظت می کند.

با تظاهرات پرسر و صدای گروه های ایرانی چگونه برخورد می کنید؟


 

ـ  ما آموزش دیده ایم. این حق قانونی  همه شهروندان است که تظاهرات مسالمت آمیز کنند. صدای بلندگوها خیلی بلند است، ولی تحمل می کنیم چون بر اساس  قانون است. ما هم اینجا هستیم که در صورت مشکل بین گروه ها،  از طریق گفت وگو با مسئولان هر گروه  به بهترین شیوه از گسترش آن جلوگیری کنیم.


 

چه شد که پلیس شدی تا آنجا که یادم می آید می خواستی وکیل بشی؟


 

ـ من از کودکی همیشه به این شغل علاقه داشتم ولی در ایران هیچ وقت موقعیتش را  نداشتم.  وقتی به کانادا آمدم در سال ۱۹۹۳ امکان پیوستن به نیروی پلیس را پیدا کردم .


 

آن سال ها ایرانی خیلی کم بود. جامعه ما هم شناخته شده نبود. بنابراین به عنوان یک خارجی مشکلات زیادی  سرراهت بود، با سختی ها چگونه مواجه شدی؟


 

ـ سال ۹۳ که وارد شدم حدود ۵ سال طول کشید که رتبه افسری را به دست بیاورم. همان طور که گفتی ساده نبود. من در سراسر شهرهای استان انتاریو تلاش کردم که وارد پلیس شوم. با پلیس استان (او .پی .پی)(۱) و پلیس فدرال (ار. سی . ام .پی)(۲) هم تلاش کردم. ۳ ماه طول کشید فقط برای گرفتن فرم پذیرش در حالی که الان به راحتی قابل دسترس است.


 

یکی از دلایل موفقیت ایرانی ها همین تلاش های فردی مانند خود شما بوده است که در سرزمین میزبان تلاش کردند تا جامعه ایرانی را بشناسانند. فرزند ۲۵ ساله همکار مان، دوست دارد به نیروی پلیس بپیوندد ولی مادرش که روزنامه نگار هم هست با وی چندان موافق نیست. من فکر می کنم این برمی گردد به دیدگاه نسل های ما به دو تشکیلات  متفاوت پلیس در غرب و شرق. در کانادا و ایران. یک گزارشی می خواندم در روزنامه محلی ریچموندهیل که یک مادر نیجری تبار وقتی فهمیده بود که دخترش وارد پلیس یورک شده است، از شدت ناراحتی گریه کرده بود. نظر شما چیست؟


 

ـ درست می گویید دو تا سیستم متفاوت است. در هر حال در مورد پلیس شدن باید بگویم که کار پلیس کار ساده ای نیست. باید علاقه زیادی داشته باشید. باید شب و روز کار کنید. وقتی همه خوابیده اند شما بیدار هستید.  وقتی آخر هفته همه دارند باربی کیو می خورند شما سر کار هستید. محدودیت های کاری و قانونی هم باید به آن اضافه کرد. ممکن است که شما به عنوان یک فرد خوشت نیاید ولی باید با آن روبرو شد. شهروندان معمولی صحنه های ناخوشایندی که ما با آن روبرو هستیم را نمی بینند.


 

مثل صحنه های قتل و تصادفات؟

ـ بله. در تصادفات شما به عنوان پلیس باید آنجا باشی و به مجروحان کمک کنی. معمولا پلیس و آمبولانس اولین نیروهائی هستند که وارد صحنه می شوند. کودکان مجروح و یا تجاوز شده، صحنه هایی هستند که تا آخر عمر همراه شما خواهند بود، حتی اگر با آن شخص شما هیچ آشنائی نداشته باشید. فشار روحی زیادی در این کار وجود دارد. من پیشنهاد می کنم ابتدا با سمتهایی مانند کمک داوطلبانه در پلیس(۳) شروع کنند تا ببینند در عمل مایل هستند و کار پلیس با روحیه آنان سازگاری دارد یا نه؟

البته پول نمی گیرند ولی وقتی که وقت داشته باشند با نیروی پلیس کار می کنند و این در مصاحبه استخدامی به آنان کمک می کند.


 

در پلیس تورنتو تبعیض وجود دارد. البته تلاش هایی برای رفع آن شده است. خودت گفتی که ۳ ماه طول کشید تا فرم پذیرش را به تو دادند. قبلا گفتی که ترفیع قانونی  تو چندان آسان نبود. نظر خودت چیست، آیا نیروی پلیس مسیر درستی می رود؟


 

ـ قوانینی گذاشته اند و تغییراتی داده شده است، ولی نباید فراموش کرد که وقتی پای انسان در کار است این تغییرات زمان بر می شود. وقتی با همکارانت کار می کنی و رابطه نزدیکی داری، اگر مسائل خاصی پیش بیاید و تو بخواهی اعتراض یا شکایت کنی دیگر در آن جو، همکاری سخت تر می شود. مسائل خیلی پیچیده ای هست و نیروی پلیس کانالهایی را باز کرده است تا اگر کسی شکایتی دارد از آن طریق اقدام کند که مثبت است. تغییرات وجود دارد ولی کند پیش می رود.


 

درجه بندی پلیس کانادا را برای ماتعریف می کنی؟


 

ـ وقتی وارد کالج  پلیس می شوی به شما  لقب دانشجو (۴) می دهند. وقتی فارغ التحصیل می شوی به شما لقب افسر (۵) می دهندکه با یک شماره ۴ شروع می شود. یعنی افسر  رده  ۴. بعد به مرور زمان و سابقه  به  رده ۳-۲-۱ تبدیل می شود . به رده " افسر یک" که رسیدید شما همان افسر باقی می مانید تا موقعی که در امتحانات و مصاحبه شرکت کنید. اگر درآن قبول شوید، رده بندی می شوید "سارجنت"(۶) که حالت سرپرستی دارد که سرپرستی۲۰ افسر پلیس را دارد. بعد از آن می شوید "سرپرست دفتری" که معمولا سه سارجنت زیر دستش هست. بعد از آن می شوید بازرس(۷). مرحله بعدی مدیریت(۸) است. بعد از آن می شوید معاون پلیس(۹) و بالاترین مقام رئیس پلیس(۱۰) است.


 

خوب به عنوان کسی که انگلیسی زبان دومش است، کار شما سخت تر خواهد بود.


 

ـ بله. کسی که در اینجا به دنیا آمده و یا به مدرسه رفته است، بالطبع زبان دغدغه وی نخواهد بود.


 

رابطه جامعه ایرانی با پلیس تورنتو چگونه است؟


 

ـ رابطه کامیونیتی با پلیس در مجموع خوب است. به نظر من جامعه ایرانی نمی خواهد شکایت کند. حس می کنم با پلیس راحت نیستند. زیاد علاقه ای به تماس با پلیس ندارند حتی اگر مظلوم واقع شده باشند، آن را درست نمی دانند.


 

همانطور که قبلا هم گفتم ما در جامعه ای بزرگ شده ایم که فقط آدمهای بد سر و کارشان به کلانتری می خورد. خیلی از ماها در طول عمرمان، پایمان به کلانتری نرسیده است. تازه در کلانتری ها سعی می کنند به نوعی مسائل را حل و فصل کرده و از تشکیل پرونده خودداری می کنند، در حالی که در کانادا، پلیس با قانون  جلو می رود و دستشان بسته است.


 

ـ البته قوانین استانی و کشوری و شهری داریم و قوانین سازمانی. پلیس تورنتو راهکارهای خودش را بر اساس قانون دارد که ممکن است با (پلیس)شهرهای دیگر متفاوت باشد. یعنی موضوعی را از راه دیگر پیگیری کند.


 

ما مشکلات عدم آشنائی با فرهنگ ها و قوانین را داریم. مثلا یکی از اصطلاحاتی که بسیاری ممکن است به کار ببرند و به غلط کلمه ی "می کشمت" در مواقع عصبانیت است، ولی واقعا کسی قصد کشتن کسی را ندارد ولی به کار بردن همین کلمه برای  جامعه ما دردسرساز بوده و خواهد بود. در کانادا به کار بردن این کلمه تهدید تلقی شده و جرم جنائی محسوب می شود و می تواند به زندان ختم شود.  در مدرسه ای  در یورک دو دانش آموز دعوا کرده بودند و دانش آموز ایرانی تبار به طرف گفته بود می کشمت و رئیس مدرسه هم بر طبق قانون پلیس را خبر کرده بود و پلیس هم دانش آموز را بازداشت کرده بود. مادر دانش آموز ایرانی هم از افسر پلیس می خواست که بچه اش را ببخشد و او هم قول می دهد که این کار تکرار نشود. پلیس مزبور که به مادر می گفت اگر از سر راه من کنار نروی تو را هم به عنوان مزاحمت برای اجرای وظایف پلیس، دستگیر می کنم. اینجا یک دوگانگی فرهنگی هست. چه می شود کرد؟


 

ـ مردم باید با  قوانین و سیستم کانادا  آشنائی بیشتری پیدا کنند. با مطبوعات انگلیسی و مطبوعات اصلی در ارتباط باشند. آنها را دنبال کنند، زیرا مطالب زیادی در ارتباط با پلیس و حق و حقوق شهروندی و قانون منتشر می شود که مفید هستند. از طرف پلیس، در برنامه هایی که من شرکت می کنم و سئوالاتی می کنند که فارسی زبانان می پرسند و من هم آنها را با وظایفشان و حقوقشان آشنا می کنم. یعنی شخص باید خودش تلاش کند و هم اینکه اجازه می دهند که من در برنامه های ارتباط با جامعه ایرانی شرکت کنم .


 

البته من در اینجا لازم می دانم از خانم دایان گوتیر رئیس کلانتری تان  تشکر کنم که اجازه مصاحبه با شما را به عنوان پلیس به ما داده است.


 

ـ خانم محترمی هستند که همکاری زیادی می کنند.


 

در مرکز پلیس (یانگ و فینچ) هستی که محل سکونت بسیاری از ایرانی ها است.  در مورد بخشهای خوب و یا بد آن برایمان بگو.


 

ـ متاسفانه من شاهد هستم که تعدادی از جوانان ایرانی تبار با گروه هایی که می شود آنها را در رده تبهکار دسته بندی کرد مرتبط شده اند. این مشکل بزرگی ست که این جوانان درک نمی کنند. این وظیفه سرپرست هاست که این جوانها را راهنمائی کنند. اخیرا یک جوان با گروهی اقدام به سرقت مسلحانه کرده بود که دستگیر شد. این جوان متهم به چندین فقره سرقت مسلحانه شده که باعث تاسف است.


 

هفته گذشته یک جوان ۲۵ ساله ایرانی تبار به جرم زخمی کردن یک ایرانی دیگر با گلوله در ارتباط با بدهی چند صددلاری مواد مخدر در ریچموند هیل، به ۷ سال زندان محکوم شد.(۱۱)


 

ـ درست است. دانستن این که جوانها  با  چه کسانی دوست هستند و به چه جاهائی تردد می کنند می تواند از به خطا رفتن این جوانان در جامعه جلوگیری کند و آنان به درستی به سن بلوغ برسند و زندگی سالم و درستی داشته باشند.

جوانها باید بدانند که تغییراتی در قانون جرایم نوجوانان در سال های اخیر داده شده که جوانانی را که جرایم جدی (مانند قتل و سرقت مسلحانه) مرتکب شده اند، اسامی آن ها را اعلام و در دادگاه های بزرگسالان محاکمه می کنند. جوانها باید بدانند که تمامی جرمها از پرونده پاک نمی شود. به خاطر پرونده جزائی شما نمی توانید به کشورهای دیگر بروید. نمی توانید شغل های خوب که نیاز به پاک بودن پرونده دارد، به دست بیاورید.

خانواده ها و جوان باید بدانند که تریاک مواد مخدر محسوب می شود و داشتن و یا کشیدن آن جرم است. ماری جوانا هم که برخی می گویند قانونی شده، اینطور نیست، ولی کشیدن آن هم جرم جنائی محسوب نمی شود. از سوی دیگر، سر هر کوچه یک پلیس نایستاده که مواد مخدر را کنترل کند. به همین دلیل ما به شهروندان دیگر نیاز داریم که به پلیس برای حل مشکل مواد مخدر و جرایم  کمک کنند تا جامعه بهتر و سالم تری داشته باشند. 

می دانیم که بسیاری مایل نیستند که نامشان در این موارد فاش شود و به همین دلیل علاقه ای به گزارش قانون شکنی ندارند.  البته در کانادا راه قانونی وجود دارد که می شود از طریق آن،  اطلاعات را به پلیس منتقل کرد که پیگیری کند. 


 

این را بیشتر توضیح دهید.


 

ـ دادگاه عالی کانادا، قانونی را تصویب کرده است که هر کسی که به سازمان "جلوگیری از جرم"(۱۲) تلفن کند و اطلاعاتی در مورد خلافی بدهد، حتی اگر ما اسم طرف را بدانیم حق نداریم که از آن در دادگاه نام ببریم. کانادا تنها کشوری ست که این قانون را دارد. یعنی کاملا محرمانه است. نیاز به اسم دادن هم نیست. تلفن آن ۸۴۸۷-۲۲۲-۴۱۶ و آدرس سایت اینترنتی www.222tips.com است.


 

در صورت گزارش غلط چه اتفاقی می افتد؟


 

ـ این طور نیست که تا این اطلاعات را گرفتیم برویم در خانه یا محل کار سوژه. از دور تحقیق می کنیم اگر گزارش صحت داشته باشد نیروهای پلیس مخفی خودشان برای پیدا کردن مدارک محکمه پسند، کار خواهند کرد.  اگر بررسی کردیم که این شواهد اشتباه بوده است، حتی پلیسی هم در خانه وی نخواهیم فرستاد، زیرا شواهدی وجود نداشته است.


 

گزارشی در روزنامه تورنتو استار آمده بود از "سازمان مادران علیه رانندگان مست" (MADD)که نوشته بود علیرغم این که آمار رانندگان مست کم شده است، ولی تعداد دستگیر شدگان کم به دلیل غفلت پلیس است. چرا کلا نوشیدن الکل را برای رانندگان ممنوع نمی کنید؟


 

ـ فراموش نکنید که در کانادا پلیس قانون را نمی سازد و فقط قانون را اجرا می کند. پلیس حتی در مورد قانون هم نمی تواند نظر بدهد. بنابراین برای عوض شدن قانون، شهروندان بزرگترین قدرت هستند. باید متحد باشند به نمایندگان مجلس فدرال نامه بنویسند. حتی به اعضای انجمن شهر که در دولت نفوذ دارند می توانند فشار بیاورند. در اروپا به این نتیجه رسیده اند که هر لیوان مشروب قدرت تصمیم گیری شما را کم می کند. در کانادا ۸۰ میلی گرم در ۱۰۰ میلی خون جرم است.

در مورد گزارش مادران علیه رانندگان مست باید بگویم که مشکل وجود دارد. پرونده های رانندگی در حال مستی بسیار پیچیده است. چیزی در حدود ۵۰ صفحه فرم دارد که هم وقت زیادی را می گیرد و هم تخصص می خواهد. از سوی دیگر این همه وقت گذاشته شده و ۵۰ صفحه گزارش تکمیل شده است دادگاه ها زیاد این مسائل را جدی نمی گیرند. یکی از مشکلات پلیس همین موضوع است. هم پلیس منضبط و وظیفه شناس وجود دارد که کارش را به نحو احسن انجام می دهد و هم ماموری که آنقدر دقت و زمان برای کارش نگذارد،  مثل همه مشاغل دیگر. 


 

شکی نیست که در جامعه دمکرات و قانونمند اگر پلیس سالم نباشد جو بی اعتمادی در جامعه فراگیر می شود.(۱۳) نظر شما چیست؟


 

ـ من با شما هم عقیده هستم. احترام و اعتماد به پلیس خیلی مهم است. به نظر من نیروی پلیس تورنتو در سالم نگهداشتن این سازمان تلاشی موفق داشته است. همکاری مردم با این سازمان که با پول خود مردم اداره می شود می تواند به سالم سازی شهر و محله و آینده بهتری برای فرزندان همه ما منجر شود. ما نمی توانیم همه جامعه را سالم نگه داریم بدون اطلاع و همکاری شهروندان.

ما می توانیم نیروی محدود پلیس را با کمک مردم به بهترین شیوه هدایت کنیم.


 

چند تن از جوانان ایرانی تبار در سالهای گذشته به قتل رسیده اند. در دو مورد متاسفانه پلیس تورنتو نتوانسته قاتل را دستگیر کند. سروش یداللهی جوان تحصیلکرده و ورزشکار در ژانویه ۲۰۰۴ در پشت فرمان اتوموبیلش در پارکینگ سنتنیال کالج اسکاربورو با یک گلوله به قتل رسید. وی در انرژی اتمی پیکرینگ کار می کرد. میثم جوان دیگری بود که در بیرون یک کلاب با چاقو کشته شد. من ازکارگاه های پرونده موضوع را پیگیری کردم که اظهار داشتند اطلاع جدیدی در دست ندارند. شما چطور؟   


 

ـ در مورد قتل ها خبر ندارم. باید بگویم یکی از دل نگرانی های پلیس این است که سعی می کند مدارک قابل استناد در دادگاه را به حد کافی تهیه کند، زیرا اگر فرد متهم به دلیل نقض مدرک توسط هیئت منصفه تبرئه شود، شما دیگر نمی توانید وی را محاکمه کنید حتی اگر مدرک معتبر هم پیدا کنید.  


 

آخرین سئوال را در مورد شوک الکتریکی بپرسم. بحث های زیادی دراین خصوص است. شما چه می گویید؟


 

ـ درمورد شوک الکتریکی (تیزر) باید بگویم تحت بررسی است.  به نظر من خیلی وسیله خوبی ست به جای این که باتون استفاده کنیم و دست و پای طرف مجروح شود. تیزر صدمه دائمی ندارد.


 

چند ولت است؟


 

ـ ۵۰ هزار ولت ولی این میزان برق نیست که می کشد. مرگ در بازداشتگاه های پلیس به عوامل مختلفی ارتباط دارد. من به عنوان تجربه شخصی می گویم. صدها نفر از افسران خودمان، داوطلبانه شوک الکتریکی گرفته اند ولی مرگ و میری در آن نبوده است. عوامل جانبی فرد دستگیر شده بسیار موثر است.


 

با تشکر از این که وقت ات را به ما دادی. اطلاعات خوبی برای جامعه دادی که امیدوارم از آن استفاده بشود.


 

ـ با تشکر از این که من را برای این گفت وگو دعوت کردید.


 

Special thanks to superintendent; Diane Gauthier.

پانویس:

۱. O.P.P (Ontario Province Police)

۲- R.C.M.P. (Royal Canadian Mounties Police)

۳-Auxillary police force

۴-cadet

۵-Constable

۶-Sergant

۷- Inspector

۸-superintendant

۹Deputy Chief

۱۰-Chief of police

۱۱- http://www.yorkregion.com/article/102631

۱۲- Crime stoppers

۱۳-http://network.nationalpost.com/np/blogs/toronto/archive/2009/08/31/top-ontario-court-asked-to-send-former-t-o-cops-back-on-trial-for-corruption.aspx