به کدامین نگاه چهره معصومت را بنگرم   به کدامین نوا آه سینه ات را از سنگلوی نی بنوازم   تیر دل مغمومت را به سر کدامین کمان بگیرم …


شهروند ۱۲۴۶  پنجشنبه ۱۰ سپتامبر  ۲۰۰۹


 

در تسلی به مادران و خانواده های دلسوخته از جفا در ایران امروز


 

به کدامین نگاه چهره معصومت را بنگرم   به کدامین نوا آه سینه ات را از سنگلوی نی بنوازم   تیر دل مغمومت را به سر کدامین کمان بگیرم   آخر به کدامین گناه   آه دل خونینت را به گلبرگ کدامین گل رنگین کنم.   داد قلب مجروحت را بر سر کدامین آسمان فریاد زنم.   آه از آه مظلوم تو   فغان از مویه یاران به خون غلتیده تو   خورشید سر بر زانوانش در گوشه تنگ فلک اشکهای تو را از نگاه ابرها می شوید    ای قلبت آتشین   ای دامنت خونین   ای ایران  ای نازنین   چشم زاینده رود خون گریست و اروند سوخت از سوز دیده مادرانت   پروانه از خون لاله دوخت   عطر شالیزار از یاد جاده های سبز شمال  رفت    بم دوباره به خود لرزید   اگر صلابت دماوند امروز بغض خفته در گلوی جوانانِ دامان توست    اگر سبلان می گرید    اگر کویر درهم شکسته است    بگذار هم آوای بغضت شوم    هم نوای آهت    نی نوای تو بگذار بر التهاب گونه های خسته ات بوسه زنم    فارغ از هر نام و هر نشانی    تنها ترا ای هم وطن صلای محبت زنم جان من   هم وطنم   اسفند عشق من بر سوز دلت هزاران هزار بار افشان باد    و هزاران هزار ترانه مرهم هزاران هزار پیام تسلی بر زخم دل  آشیانه پرنده هایی که در آرزوی حس طعم پرواز به تیر جفا پرپر شدند   پرنده هایی که تنها بغض دیرینه دماوند را صدا شدند    جان من    هم وطنم   نام تو مثل جان   یاد تو مثل روان   جان تو جان من است   درد تو درد من است فدای غم زاینده رود   جان نثار آه دماوند   دردت بجانم بده    دردت بجانم بده    دردت بجانم بده    اگر امروز این چنین در بند    این چنین ویران    اگر قفس ات این چنین تنگ است    اما تو پرواز خواهی کرد    تو به اوج خواهی رسید    ماه بر پیشانی ات خواهد تابید    تک ستاره آسمانها   قلب زمین خواهی شد.


 

* این متن را یکی از خوانندگان خوب شهروند از تورنتو فرستاده و اظهار داشته که این متن را چند جوان بهائی ساکن آمریکا در تسلی به مادران و خانواده های دلسوخته ی ایران نگاشته اند.