در طول تاریخ دین و علم غالباً با یکدیگر در جنگ و ستیز بوده‌اند. در قرون وسطی دین محک تشخیص حق از باطل و تحقیقات علمی برای اثبات اصول دین و استوار ساختن عقاید بوده نه کشف حقایق. به طور مثال اولیای مذهبی مسیحی برخلاف حقیقت دیانت حضرت مسیح به صراحت می‌گفتند که ایمان بر عقل و تفکر مقدم است و متفکرینی که اظهاراتی مخالف کتب دینی و یا عقاید رؤسای مذهبی ابراز می‌نمودند دچار شکنجه، محاکمه، آزار و حتی اعدام می‌شدند. شرح حال گالیله را همه می‌دانند که نزدیک بود جان خود را به خاطر اعتقاد به مرکزیت خورشید و سیاره بودن زمین از دست بدهد و سرانجام پس از توبه و استغفار نجات یافت.

همچنین در اکثر کشورهای اسلامی نیز علما حقیقت دین رانادیده گرفته و محتویات ظاهری قرآن را به عنوان اصول مسلم اعتقادی می‌پذیرفتند و کسانی که برخلاف ظواهر قرآن حرفی‌ می‌زدند دچار شکنجه و حتی قتل می‌شدند. اصولاً علمای دین علم واقعی را علوم شرعی و الاهیات می‌دانستند و بقیه‌ی علوم از قبیل ریاضیات، فیزیک و شیمی را فنون می‌نامیدند و فقط برای علم طب ارزش قائل بودند.

با گذشت زمان متفکرین در اروپا با استفاده از روش‌های مشاهده در تجربه و استدلال قیاسی زمینه را برای عقیده اصالت عقل و ارجحیت آن بر دین آماده نمودند. در قرن ۱۹ میلادی تفکر اولویت عقل و علم بر دین به میزانی اوج گرفت که بسیاری از فلاسفه و دانشمندان از دین دوری و برکناری گرفتند. به همین رویه از نیمه‌ی دوم قرن ۱۹ به بعد به علت پیدایش اختراعات و اکتشافات جدید و ترقیات مادی که بر پایه‌ی بهره‌برداری از علم و صنعت می‌باشد گروه زیادی از مردم به کلی دین را کنار گذارده و اظهار کردند که تا عقل داریم از روحانیت بی‌نیاز می‌باشیم.

با وجود آن که اهمیت علم در آئین بهایی به طور مفصل شرح داده شده و مزایای لزوم آن مورد تأئید قرار گرفته است ولی انحصار ترقی شخصی یا بهبود جوامع بشری را فقط به عقل و علم کافی ندانسته و لزوم دین را تاکید می‌نماید.

به طور مثال همچنان که علم می‌تواند مورد استفاده اشخاص نیکوکار قرار گیرد، ولی تبهکاران نیز برای وصول به اهداف خود حداکثر استفاده از آن را می‌کنند و یا اگر چه استفاده از قدرت اتم که محصول علم و دانش است و مزایای فراوان دارد تا چه اندازه مورد بحث و گفتگوی بین کشورهاست و همه از احتمال سوء استفاده‌ی آن در هراسند. پس عالم مهم دیگری لازم است که این نقص را جبران کند.

بر طبق باور بهائیان عاملی که جبران این نقص را می‌کند آئین بهایی است که می‌تواند علم و دین را تحت تعالیم و نظم جهانی حضرت بهاءالله با هم آشتی داده تا که آنها از یکدیگر بهره برده باعث ترقی بشر به سوی کمال گردند، به شرط آن که هر کدام حدود و زمینه خود را شناخته و از آن تجاوز ننمایند.

دین ملاک ارزش‌ها را در آدمی بوجود می‌آورد و ترقی روحانی را که عبارت از شکوفایی ذوق و هنر، گذشت و ایثار، توجه به حق و هزاران صفات نیکو است، ایجاد نموده روح را به سوی حق سوق می دهد، در مقابل شواهدی موجودند که با وجود همه‌ی ترقیات مادی بسیاری از افراد خود را از دین مبرا دانسته به جسمانیات که عبارت از خور، خواب و خشم و شهوت است منحط گردیده، از مقام بزرگ و والای انسانی به مرتبه‌ی پست تنزل کرده، به پریشان حالی و آوارگی و سرگردانی دچار گردیده‌اند.

نتیجه عقل علم است، نتیجه علم صنعت و نتیجه صنعت قدرت. اگر این قدرت با دیانت توام نگردد منجر به انحراف به طرف تمایلات پست می‌گردد ولکن اگر با دیانت و استفاده از تعلیمات اخلاقی همراه گردد مفید برای نیل به سعادت عالم انسانی می‌شود.

خوانندگان عزیز، در صورتیکه مایل به دریافت نسخه‌ای از مقاله فوق از طریق ایمیل هستید و یا راجع به  تعالیم بهائی سؤالی دارید لطفا با ما تماس بگیرید:     پیامگیر :     7400-882-905 ،  ایمیل:  anyquestionsplease@gmail.com

وب سایت برای برخی از کتابهای فارسی بهائی  :      www.reference.bahai.org/fa