آقای دکتر امیر حسن پور از مدینه ی فاضله ای سخن می گفت که دسترسی به آن تعویق به محال بود
شهروند ۱۲۶۰ ـ پنجشنبه ۱۷ دسامبر ۲۰۰۹
نگاهی به مناظره دکتر حسن پور و دکتر رهنما
جمعه ی هفته ی گذشته به همت فدراسیون دانشجویان ایرانی دانشگاه ها و کالج های تورنتو جلسه ی مناظره ی سیاسی برگزار گردید که به علت استقبال عمومی و مدیریت اصولی برگزارکنندگان آن درخور تحسین و توجه بود. برگزار کنندگان جوانان پرشوری بودند که می خواستند از زبان باتجربه ها جواب سئوالات خود را بیابند و به راستی چه متواضعانه و صبورانه به مدعوین سپیدموی خود گوش فرادادند و بی هیچ گونه ادعائی از آینده ی جنبش مردمی ایران می پرسیدند و دوست داشتند راه حل های عملی و ممکن را بر اساس تجربه برگزارکنندگان مناظره بشنوند. با این که پلاتفرم مناظره بسیار جذاب و قابل تأمل انتخاب شده بود، اما گویی مسیر این مناظره امتداد دو خط متنافر را دنبال می کرد.
بی سبب نبود که شرکت کنندگان ناظر هیچگونه چالش جدی فکری نبودند، یک طرف مناظره از بهشت موعود سخن می گفت و طرف دیگر مناظره از جهنم موجود.
آقای دکتر امیر حسن پور با تمام احترامی که برای ایشان قائل هستم و اتفاقاً این ارادت پس از برگزاری این مناظره به خاطر شخصیت متین و صبور ایشان بیشتر گردید، از مدینه ی فاضله ای سخن می گفت که دسترسی به آن تعویق به محال بود. ایشان در پاسخ پرسشی که رهبری جنبش کنونی ایران در صلاحیت و در توان چه نیروئی است به صراحت می گوید این رهبری باید به دست حزب کمونیست و طبقه ی کارگر ایران باشد. همین جا عرض می کنم که آقای دکتر حسن پور ما را با جنابعالی گفتگوئی نیست. ایکاش امکاناتی فراهم می گردید تا ایشان به ایران سفری داشته باشند و ضمن این سفر حتماً از مسجد جمکران بازدید می کردند و به وضوح می دیدند که چگونه لشگر پرولتاریا عریضه به دست منتظر است تا گوشه ای از گرفتاری ها و مصائب خود را به جهت دریافت پاسخ به چاه جمکران بیندازد. آقای دکتر حسن پور تا زمانی که بی عدالتی، نابرابری و استثمار در جهان برقرار است مارکسیسم به عنوان یک راه حل و آلترناتیو زنده است و راقم این سطور با تمام احترام و اعتقادی که نسبت به این مکتب اومانیستی دارد عرض می کنم که جنبش مردم ایران منتظر تشکیل حزب طبقه ی کارگر و رهبری آنها نخواهد ایستاد. مردم ایران روزانه، قدم به قدم و صبورانه جنبش آزادیخواهی خود را به پیش می برند هر چند که گاه ممکن است عقب نشینی هایی هم داشته باشند.
اما طرف دیگر مناظره آقای دکتر سعید رهنما که بسیار مسلط ظاهر گردیدند و با اطلاعات کامل و نافعی قدم به صحنه مناظره گذاشته بودند و کمتر از یوتوپیا سخن می گفتند، توجه ویژه ای به جنبه های عملی و امکاناتی این جنبش داشتند. اطلاعات و تفاسیر ایشان جنبه ی بسیار ملموس تری داشت و در صورتی که طرف دیگر مناظره از برج عاج قدم بر زمین سرد می گذاشت، شرکت کنندگان می توانستند ناظر مناظره مفیدتری باشند.
جنبش های مردمی به جهت ارتقاء و تصحیح نیاز به نقد شدن دارند، بویژه اگر این خیزش ها همچنان زنده و در جریان باشند. ای کاش فدراسیون دانشجویان فردی را برای مناظره با آقای دکتر سعید رهنما انتخاب می نمود که با ایشان از موضع نقد جنبش سبز اعتراضی مردم ایران به گفتگو می نشست. چنانچه شعارها، رهبری، طیف وسیع تشکیل دهندگان جنبش و موقعیت زمانی و مکانی این حرکت مردمی مورد نقد و بررسی قرار نگیرد و انحرافات آن به دیده ی اغماض نگریسته شود، در آینده دچار آفاتی خواهد شد که حرکت های مردمی یک صد ساله اخیر ایران از آن بی نصیب نبوده است. عناصر روشنفکر با تجربه باید این توان را درخود ببینند که بی محابا و بدون ترس ضعف های جنبش را نمایانده و زوایای تاریک این راه طولانی را روشن نمایند.
۳۰ نوامبر ۲۰۰۹