شنود تلفن های سران کشورهای مهم اروپایی و میلیونها نفر از مردم این کشورها، مشکلات دست و پاگیری به وجود آورده و به گفته سخنگوی وزارت امورخارجه آمریکا، باعث ایجاد تنش بین امریکا و کشورهای اروپایی شده است.

بعداز برملا شدن این شنودهای اتفاقی و ناخواسته! ظاهرن آژانس امنیت ملی آمریکا بالاخره کوتاه آمده و به اروپائی ها قول داده است از این به بعد در توالت و اتاق خواب رهبران این کشورها میکروفن کار نگذارد تا اوقاتی را که در آنجا می گذرانند، آرامش داشته و خوش باشند!

از طرف دیگر بعد از آن که سفرای فرانسه، آلمان و اسپانیا در رابطه با شنود تلفنی و جاسوس بازی های امریکا به وزارت خارجه این کشورها احضار و سین جیم شدند، تعدادی از روسای جمهور کشورهای پرت و پلای جهان به امریکا اعتراض کردند که: همه جا تبعیض اینجا هم تبعیض؟ چرا ما را داخل آدم حساب نمی کنید و به تلفن های ما گوش نمی کنید؟ مگر ما دل نداریم؟!

می دانید که در دنیا کشورهایی وجود دارد به اندازه یک کف دست و قد دهکده امین آباد نزدیک شاه عبدالعظیم که آقای احمدی نژاد آنها را کشف کرد به آنها لقب کشور داد!

 ایشان برای این کشورهای نیم وجبی، رئیس جمهورهم انتخاب کرد و چند میلیونی ریخت به حسابشان تا آبی به صورت شان بزنند، دوشی بگیرند، برای خودشان کفش و لباس و ماشینی بخرند و بشوند حامی ایران!


دیگه اینجور قیافه نگیر. باورکن وقتی با شوهرت حرف می زدی من در یکی از گوشهام را می گرفتم!

یکی از این رئیس جمهورها که قبل از آنکه آقای احمدی نژاد کشورش را کشف کند اغلب با تنبان گشاد کنار رودخانه می نشست و برای قورباغه ها نی لبک می زد، به خبرنگار ما گفت من از رئیس جمهور آمریکا تقاضا دارم به آژانس امنیت ملی آمریکا دستور بدهد ما را هم داخل آدم حساب کنند و تلفن های ما را هم شنود کند، بلکه دنیا اسم کشور ما را هم بشنود و ما هم سری توی سرها دربیاوریم.

او می گفت از وقتی دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد به پایان رسیده، ستاره اقبال ما هم غروب کرده. دیگر حتی یک نفر هم سراغ ما را نمی گیرد و ماه به ماه کسی پیدا نمی شود که بپرسد: رئیس جمهور چطوری؟ تا دل ما خوش باشد. گویی به جای اسرائیل که قرار بود از صفحه روزگار محو شود، کشور ما محو شده.

او با خواهش و التماس به خبرنگار ما می گفت به اوباما بگو آب که از سر گذشت چه یک گز، چه صد گز. حالا که معلوم شده امریکا حتی به تلفن دستی خانم مرکل صدراعظم آلمان هم گوش می کرده، خواهش می کنم به تلفن دستی من هم گوش کند. آقای احمدی نژاد برای من یک تلفن دستی دست دوم آورده بود که هنوز کار می کند و من به خیلی از جاها حتی منزل عمه ام تلفن می کنم. اگر آقای اوباما به تلفن ما گوش کند قول می دهم که از خنده روده بر شود چون من و عمه ام وقتی با هم صحبت می کنیم آنقدر جوک های خنده دار درباره گاو وگوسفندهایمان تعریف می کنیم که هرکس می شنود غش و ریسه می رود !

 

درجستجوی نام بهتری برای بردگی ….

به گزارش رادیو فردا، تحقیقات یک گروه مدافع حقوق بشر نشان داده است که در حال حاضر ۳۰ میلیون نفر در جهان بردگی می کنند که نیمی از این عده در هندوستان هستند.

http://www.peykeiran.com/Content.aspx?ID=68104

به دنبال انتشار این گزارش، یکی از برده داران بزرگ هند که فارسی را به طور شکسته بسته ای صحبت می کرد، تلفن کرد به خبرنگار ما و از انتشار این گزارش شکایت کرد.

خبرنگارما هرچه سعی کرد به طرف حالی کند که والا بلا من هیچکاره ام طرف مثل کسی که سیب زمینی داغ توی دهانش باشد یک ریز حرف  زد وکوچکترین توجهی به توضیحات خبرنگار ما نکرد.

می گفت در دنیا میلیون میلیون آدم بیکار وجود دارد که خودشان و زن و بچه شان گرسنه می خوابند. بروید از این آدمها بپرسید حاضری در مقابل یک نان بخور و نمیرشب و روز کارکنی وگاهی یک پس گردنی هم بخوری؟ حتماً جواب می دهد بعله. و اگر احتمالا جرات کرد بگوید نه، از جانب من محکم بخوابانید توی گوشش تا من خودم بیایم و حسابش را برسم!

من خودم از همه کارگرهایم  این سئوال را کرده ام و همه جواب داده اند بعععععله  چون می دانستند اگر بگویند نه، چنان پدری ازشان درمی آورم که رب و روب شان را یاد کنند.

این برده دار بزرگ می گفت آنچه مایه عذاب برده هاست،کلمه بردگی است نه چهار تا شلاقی که  می خورند.

این صحیح نیست که با پیشرفت جهان و گسترش تکنولوژی کاری که ما می کنیم هنوز برده داری نامیده شود. پس اینهمه اندیشمند و اینهمه  فرهنگستان توی دنیا چه غلطی می کنند؟ چرا نام بهتری برای برده داری پیدا نمی کنند که باعث آبروریزی نباشد، زیبنده بشر قرن بیست ویکم باشد و برده ها را نیز خشنود کند؟

چطور بلدند اسم کامپیوتر را که نه گفتنش سخت است و نه مشکلی ایجاد می کند عوض کنند و بگذارند رایانه، اما نمی توانند اسم بردگی را عوض کنند و مثلا بگذارند “کارنانه”  یعنی کار در مقابل نان؟

او می گفت من بعد از مدتها مطالعه و فکر به این نتیجه رسیده ام که خیلی چیزها را اگر اسمش را عوض کنی مشکل حل می شود. همچنانکه در خیلی از کشورها اسم دیکتاتوری را عوض کردند و گذاشتند دموکراسی، الان هم مردم راضی هستند و هم حکام شان. در چنین کشورهایی که حکومت  شان دموکراسی مایل به دیکتاتوری است الان دیگر چیزی به نام مشکل و نارضایتی وجود ندارد!

این برده دار دلسوخته هندی می گفت فقط عوض کردن اسم خیابانها و میدان ها که کافی نیست. باید اسامی چندش آوری مثل بردگی را هم عوض کرد.

چرا اسم بردگی را نگذاریم سروری؟ چرا نگذاریم آقایی؟ چرا کاری نکنیم که برده مادرمرده دلش به اسم خودش خوش باشد؟

درکارگاه ها و کارخانه های من هزاران نفر کار می کنند. به تعبیری می توان گفت که من ده ها هزار نان خور دارم. سوءتفاهم نشود، به آنها آب هم می دهم و بهتر است بگویم ده ها هزار نان و آب خور دارم. حالا اگر کسی تنبلی کرد و از زیرکار در رفت و من عصبانی شدم با لگد زدم توی آبگاهش یا با شلاق زدم به تخته پشتش، همه زحمات من و آنهمه آب و نانی را که به او داده ام کوفت کند، باید ندیده گرفته شود؟

خبرنگار ما خواست حرفی بزند که برده دار محترم تشر زد: ساکت باش و فقط بنویس، و ادامه داد:  خیر سرمان، ما داریم در قرن بیست ویکم زندگی می کنیم. این صحیح است هنوز از نامی استفاده کنیم که متعلق به چند هزار سال قبل است؟ از اسمی استفاده کنیم که امپراتورهای قدیم روم و یونان و فراعنه مصر به کار می بردند؟ نامی را به کار ببریم که بوی کهنگی می دهد؟

برده دار مورد بحث با عصبانیت اولتیماتومی صادر کرد و گفت من به همه فرهنگستان های جهان یک ماه مهلت می دهم که برای بردگی نام شایسته ای انتخاب کنند که برده ها حظ کنند به آن نام نامیده شوند بعد از یک ماه اگر بازهم ببینم کسی از کلمه بردگی استفاده می کند خدا شاهد است با همین شلاق می افتم به جانش و بلایی به روزگارش می آورم که مرغان هوا برایش مراسم ترحیم و شب چهل برگزارکنند!

آپارتمان دو هزار متری به دردتان می خورد؟

این فیلم را ببینید.

http://youtu.be/zhDWFmc0QCY

فرض می کنیم همسر جنابعالی هم این فیلم را ببیند و بگوید عزیزم، بریم یکی از این آپارتمان ها را بخریم. فوری نگوئید باشه عزیزم، اجازه بدهید کاپشنم را بپوشم … چون اگر جنابعالی هم  مثل میلیونها کارمند، کارگر و معلم ایرانی، حقوق ماهیانه تان حدوداً ماهی ۵۰۰ هزارتومان باشد، برای اینکه بتوانید فقط یک متر از این آپارتمان ها را بخرید که ببینید چه مزه ای می دهد، باید حدود هفت سال هیچی نخورید، کرایه خانه ندهید و تمام حقوق تان را پس انداز کنید که بتوانید ۴۰ میلیون تومان برای خرید آن یک متر پس انداز کنید.

و اگر تمام آپارتمان را بخواهید، باید اول با خدا و پیغمبر وارد معامله شوید و چانه بزنید تا اجازه بدهند بدون آنکه چیزی بخورید و بیاشامید  ۱۳۳۳سال زنده بمانید.

بعد از این مدت، در حالی که با چند تا عصا و دولا  و سه لا  راه می روید، می توانید ۸۰ میلیارد تومان، قیمت یکی از این آپارتمان ها را جمع آوری و آنرا خریداری کنید (۲هزار متر، متری ۴۰ میلیون تومان) خب، با آن حال نزاری که دارید، این آپارتمان به این گنده گی را می خواهید چه جوری تمیز و گردگیری کنید؟

دیگه اینجا را که نمی شود گفت ایشالا کثیف نمیشه؟ ول کنید این فکر ها را. زنتان را دوست دارید که داشته باشید، هرچی گفت که نباید به آن عمل کرد. به چه دردتان می خورد آپارتمان به این گنده گی؟!

* میرزاتقی خان یکی از روزنامه نگاران و طنزنویسان پیشکسوت ایران و از همکاران تحریریه ی شهروند است.