چه بدبختند آدم هایی که به خدا معتقد نیستند، و چه خوشبختیم ما چون خدایی داریم که می توانیم همه کاسه کوزه ها را سر او بشکنیم!

بدیهی است چون نمی شود همه گرفتاریها و ندانم کاری هایمان را گردن خدا بیندازیم، از وجود معصومین و مقربان درگاه خداوند نیز استفاده می کنیم. مثلا آقای احمدی نژاد دیواری کوتاهتر از دیوار امام زمان پیدا نکرده بود، او را مسبب همه بدبختی های مملکت می دانست و می گفت مملکت را امام زمان اداره می کند تا خود را بی تقصیر جلوه دهد و در مورد میلیاردها تومن پولی که گم شد و به صندوق دولت واریز نشد، امام زمان را مقصر جلوه بدهد!

یعنی راستی راستی خانم اشتون داره از خوشحالی می رقصه؟ توافقنامه اینقدر به نفع غربی هاست؟

یعنی راستی راستی خانم اشتون داره از خوشحالی می رقصه؟ توافقنامه اینقدر به نفع غربی هاست؟

الان هم که ایران و قدرت های بزرگ جهان در مورد مسایل اتمی به توافقی آبکی دست یافته اند، باز آن را به خدا نسبت می دهند که اولا کسی نتواند ایرادی بگیرد و ثانیاً اگر در آینده کسانی به این موافقتنامه ایراد گرفتند و پرسیدند چطور پس از ده سال چانه زدن به چنین توافق ضعیفی دست یافته اید، جواب بدهند خواست خدا بود!

به گزارش تسنیم، قبل از دست یابی به توافق با کشورهای بزرگ، وزیر امور خارجه ایران در جمع خبرنگاران درباره نتیجه و پیش‌بینی مذاکرات پیشِ‌ رو گفت: مذاکرات انجام خواهد شد و نتیجه آن با خداست.

بعد از امضای توافقنامه هم آقای روحانی رییس جمهور ایران  این موافقتنامه را یک موفقیت الهی دانست.

حالا این سئوال پیش می آید که اگر این توافقنامه خواست و کار خدا بوده، چرا مردم در فرودگاه به استقبال آقای ظریف رفته اند؟ و چرا شعار ساخته اند که: نیگاش نکن ظریفه، شیش کشورو حریفه، اینجا خدا نقشی نداشته و همه کارها رو آقای ظریف کرده؟!

۹۳۰ تا ساختمان دولتی گم شده!

 

راستش آدم بعضی از خبرها را که می خواند، چنان خنده اش می گیرد که دلش می خواهد همه خبرها همینجوری ها باشد.

خود من هم وقتی خبر صبحانه آنلاین را در سایت پیک ایران خواندم همین آرزو را کردم .

خبر نقل شده این بود که ۹۳۰ ساختمان دولتی در دوران حکومت آقای احمدی نژاد در تهران گم شده است

گم شدن کیف پول و تلفن دستی را زیاد شنیده بودم، خودم هم یکبار دسته کلیدم را گم کردم که کلی برایم آب خورد. گم شدن بچه همسایه و پدربزرگ یکی از دوستان را هم شنیده بودم و ناراحت شده بودم ولی از خواندن خبر گم شدن ۹۳۰ تا ساختمان دولتی چنان به خنده افتادم که همسرم به خیال اینکه بلیتم برنده شده، خوشحال از آشپزخانه دوید بیرون.

دلیل خنده من هم یک لحظه به خاطر آوردن ضرب المثل “آش با جاش” بود . یعنی دیگه یک جوری شده که فقط پول های یک اداره یا یک بانک را بالا نمی کشند، بلکه آش را با جاش و پول ها را با ساختمانش یکجا قورت می دهند.

ترس من این است که پس فردا اگر هوس کردیم برویم سری به رامسر بزنیم ببینیم کل استان مازندران غیب شده و همه دارند دنبالش می گردند!

استعدادهای حرام شده!

 beggar

کشورهای اروپایی سال هاست برنامه های سرگرم کننده ای دارند با عناوینی از قبیل استعدادهای استثنایی و سوپر تالنت و از این جور چیزها …

ما متاسفانه هنوز چنین چیزی در ایران نداریم یا اگر هم مشابه اش را داشته باشیم، زمینه برای شرکت همه آماده نیست.

مثلا این گدانمای محترم! که با تذکر پلیس از جا بلند شد و شروع کرد مثل آدم راه رفتن، اگر با این استعدادی که دارد در آلمان زندگی می کرد و در برنامه سوپر تالنت شرکت می کرد، به طور یقین برنده صد هزار یورو می شد و زندگی اش زیرو رو می شد.

والا به پیر به پیغمبر این طور نشستن هنره. یکبار امتحان کنید اگر راهی بیمارستان نشدید هرچه دلتان خواست بگویید!

 

نکته

ماهی فروشه می گفت دودی که توی هوای تهران هست برای هرکی بده برای ما خوبه چون ماهی سفید میارم نیم ساعته و اتوماتیک تبدیل میشه به ماهی دودی و ما هم به قیمت ماهی دودی می فروشیم!

نگاهی طنز آمیز به تاریخ

یقیناً شنیده یا خوانده اید که بسیاری از مورخان، شاهان قاجار را مردانی زن باره خوانده اند؟princess-1

بزرگترین سئوالی هم که ذهن این مورخان را اشغال می کرده این بوده که فتحعلیشاه به عنوان مثال، شام و ناهار چی می خورده که می توانسته در آن واحد از هزار زن در حرمسرایش نگهداری کند و دستی به سر و گوش آنان بکشد؟

این مورخان ساده اندیش اگر به همین دو تا عکسی که من از عصمت الدوله دختر ناصرالدین شاه برایتان انتخاب کرده ام نگاهی انداخته بودند، دلیل آنهمه ازدواج را می فهمیدند

و راز آن نیروی جنسی افسانه ای را درمی یافتند.

princess-2

وقتی دختر شاه مملکت این پری پیکری باشد که عکسش را می بینید و خدا نکند شب به خواب هیچ تنابنده ای برود، تکلیف دخترهای معمولی مملکت روشن است.

فتحعلیشاه مادرمرده هی زن می گرفته، بلکه یکی از آنها شبیه زن از آب دربیاید، اما وقتی وارد حجله می شده و چشمش به سبیل های عروس خانم و هیکل سینمایی او می افتاده، نعره زنان و یا ابوالفضل گویان پابرهنه فرار می کرده و این یکی هم مثل آنهای دیگر بیخ ریشش می مانده!

* میرزاتقی خان یکی از روزنامه نگاران و طنزنویسان پیشکسوت ایران و از همکاران تحریریه ی شهروند است.