شهروند ۱۲۴۹
در جریان برگزاری نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد، آمریکائی ها نشان دادند که بوئی از میهمان نوازی نبرده اند وگرچه شناسنامه آمریکائی دارند، درحقیقت اهل آمریکا نیستند و اهل کوفه اند!
هنگام سخنرانی آقای احمدی نژاد در این مجمع، نه تنها شمار زیادی از هیات های نمایندگی کشورهای جهان بی معرفتی کردند و در جلسه شرکت نکردند، بلکه با آغاز سخنرانی ایشان، بقیه هم شوخی شوخی جلسه را ترک کردند و تشریف بردند.
به گزارش خبرگزاری ها، هیات های نمایندگی لبنان، آمریکا، فرانسه، کانادا، آرژانتین، انگلیس، کاستاریکا، دانمارک، ایتالیا، آلمان، مجارستان و نیوزیلند از جمله کسانی بودند که مرتکب این شوخی بی مزه شدند!
لازم به تذکر است که براساس خبرهای منتشره، ۱۸ نفر از کسانی که نشسته اند و شما در عکس می بینید، همراهان آقای احمدی نژاد هستند و چند نفر بقیه هم لابد یا خواب بوده اند یا به علت کمردرد قادر به حرکت نبوده اند!
خوشبختانه آقای احمدی نژاد بیدی نیست که از این باد ها بلرزد. او وقتی دید جا تر است و بچه نیست، پوزخندی زد وگفت اینها خیال می کنند در یک سالن خالی نمی شود سخنرانی کرد و توجه ندارند برای خورشید بی تفاوت است که وقتی می درخشد کسی باشد که ازنور و گرمای آن استفاده کند یا نباشد!
بدون توجه به این نکته که به چه دلیل اکثر شرکت کنندگان در این مجمع جلسه را ترک کرده اند، بنده معتقدم اگر آمریکائی ها میهمان نواز بودند و حسن نیت داشتند، می توانستند مثل برق دوباره جای خالی آنها را پرکنند.
فرض می کنیم که هیات های نمایندگی همه این کشورها، به دلائل سیاسی یا به عنوان اعتراض به جمهوری اسلامی، بلند شده اند و از جلسه بیرون رفته اند. آمریکائی که ادعای ابرقدرتی جهان را دارد، اینقدر جربزه نداشت که صد تا از لباس شخصی ها را از توی خیابان صدا کند، به زبان خوش یا به زور پس گردنی یک ساعت روی این صندلی ها بنشاند و به قول معروف آبروداری کند؟!
خرجی داشت یا مردم حاضر نبودند بیایند روی این صندلی های راحت بنشینند و اینور و آنور را نگاه کنند؟
ما ایرانی ها برای حفظ آبرو، صورت خودمان را با سیلی سرخ نگه می داریم، آمریکا نمی توانست یک جوری آبروی خودش و آقای احمدی نژاد را حفظ کند؟ هرچه باشد ایشان میهمان آمریکا بودند، ما جان خود را فدای میهمانمان می کنیم، لقمه را ازگلوی خود می زنیم و به دهان میهمانمان می گذاریم آنوقت آمریکا با آنهمه ادعا از آوردن صد تا آدم به جلسه عاجز بود؟ نه جانم، آمریکائی جماعت اسماً آمریکائی است اما رسماً اهل کوفه است!
شفاف سازی خوب است برای همسایه؟
کشف یک سامانه اتمی جدید در نزدیکی قم، چنان برق ازکله هرچه ابرقدرت است پرانده که در دنیا کمتر سابقه داشته است.
اوباما یک جور تهدید کرده است، سارکوزی یک جور دیگر، نخست وزیر انگلیس یک جور قیافه گرفته است و صدراعظم آلمان جور دیگر و کار به جائی رسیده است که دوستان عزیزتر از جانمان، روسیه و چین نیز چین بر جبین فکنده اند و خواستار شفاف سازی در این مورد شده اند.
یکی نیست به این ابرقدرتها بگوید ابرقدرتها! خودتان بی ارزش ترین چیزهایتان را از مردم مخفی می کنید، آنوقت انتظاردارید ما بیائیم مهمترین چیزهایمان را رو کنیم؟
آیا اوباما تا به حال به مردم آمریکا گفته است که چند جفت جوراب یا چند دست لباس زیر دارد که انتظار دارد جمهوری اسلامی بگوید چند تا مرکز غنی سازی اورانیوم دارد؟!
آیا سارکوزی تا به حال یک کلمه در مورد اینکه چند دست ملحفه و چند رنگ حوله دارد بروز داده است که انتظار دارد ما به ایشان خبر بدهیم چند تا مرکز اتمی در حال کار یا در حال ساخت داریم؟
خانم آنجلا مرکل حتی به مالیات دهندگان آلمانی نمی گوید چند دست استکان نعلبکی توی منزلش دارد، آنوقت گفته است ایران باید ریزه کاری های غنی سازی اش را به مردم دنیا خبر بدهد و شفاف سازی کند.
وضع برلسکونی که از همه بدتراست. او حتی به همسرش نمی گوید چند تا دوست دختر دارد، آنوقت انتظار دارد ما بیائیم به ایشان خبر بدهیم که چند تا سانتریفوژ داریم!
بی انصافها، یک سوزن به خودتان بزنید یک جوالدوز به مردم. این فقط مائیم که پنهانکاری می کنیم؟ پنهانکاری های خودتان را نمی بینید؟ اگر شفاف سازی خوب است چرا خودتان شفاف سازی نمی کنید؟ مرگ حق است برای همسایه؟ خودتان همه چیزتان را مخفی می کنید بعد انتظار دارید ما همه چیزمان را روکنیم؟ والا به خدا قباحت دارد!
تهرانی ها عوضی می شنوند
هوای تهران واقعاً آلوده است. دوستانی که به تهران می روند و برمی گردند، از آلودگی هوا داستانها تعریف می کنند و مهمترینش اینکه یواش یواش به خاطر این آلودگی و رسوب آن، گوش همه تهرانی ها عوضی می شنود!
یکی از دوستان با استناد به فیلم هائی که در یوتیوب هست می گفت آقا گوش تهرانی ها دیگر گوش بشو نیست. در نمازجمعه بلندگوهائی کار گذاشته اند به این بزرگی (دوستم دو تا دستهایش را تا آنجا که می توانست، به چپ و راست باز کرد) با وجود این، مردم آنچه را از این بلندگوها می شنوند و موظفند تکرارکنند، عوضی می شنوند.
بلندگو فریاد می زند مرگ بر آمریکا، اما مردم جواب می دهند مرگ بر روسیه! دوستم می گفت اگر مردم به جای مرگ بر آمریکا می گفتند مرگ بر آفریقا، آدم می گفت خوب گوش ها سنگین شده است، اما وقتی آمریکا را روسیه می شنوند، وضع گوششان باید خیلی خراب باشد؟!
دوستم می گفت تازه رهبر مملکت همین مرگ بر روسیه را می شنود: به به چه انتخاباتی! . واقعاً باید فکری به حال شنوائی ما ایرانی ها کرد.
و یک حرف جالب
وسط این هیر و ویر، حجت الاسلام قرائتی، (اون آخوند بامزه هه) فرموده اند آنها که شعار داده اند نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران، یکدفعه نمازشان را هم تغییر بدهند و بگویند السلام علینا و علی ایرانیان.
یعنی که به زعم ایشان، طرفداری از غزه و لبنان مثل آیات قرآن و نماز، جزء احکام دین است و دست به ترکیبش نمی شود زد.
خدا پدرش را بیامرزد که نگفته است از این به بعد در نمازهایتان باید بگوئید: السلام علی هوگوچاوز و برکاته!
کروبی فرق ۵۷ و۸۸ را نمی داند!
آقا این آقای کروبی پاک از مرحله پرت است. دوباره نامه ای نوشته است به آقای رفسنجانی که بیا و ببین، یعنی برو و بخوان!
از آقای رفسنجانی پرسیده است مگر شما همان نبودید که حتی در مقابل امام، اگر نکته ای را صلاح می دانستید گوشزد می کردید و در زمان شاه اینطور و آنطور شهامت بخرج می دادید وووو؟
و نوشته است: جنابعالی در اجلاس خبرگان نه تنها یک کلمه در انتقاد از وضع موجود سخنی نگفتید، بلکه در اختتامیه این جلسه حضور هم نیافتید تازه به عنوان رئیس این مجمع اجازه دادید دیگران تقاضای اخراج آیت اله دستغیب را هم بکنند چرا که از اوضاع جاری انتقاد کرده است.
نوشته است…. بمن چه جانم، اگر می خواهید بدانید نامه ایشان تمام و کمال در اینترنت هست، بروید و بخوانید.
به نظر بنده آقای کروبی با وجود اینکه خیلی چیزها سرش می شود یک عیب بزرگ دارد و آن اینکه فرق ۵۷ و ۸۸ را نمی داند!
جناب کروبی، نمی داند برای آنکه از ۵۷ برسیم به ۸۸، باید سی سال صبرکنیم و در این سی سال سی هزار جور اتفاق می افتد.
در سال ۵۷ هنوز دوز بازی اختراع نشده بود که کسی بتواند دو دوزه بازی کند و هنوز لحاف دوزها چیزی بنام لحاف ندوخته بودند که آدمهای زرنگ بتوانند وسط آن بخوابند تا از هر طرف که کشیده شود، سرما نخورند!
آقا جان یک آدم یک لا قبا را که با یک آدم ثروتمند مقایسه نمی کنند. کجای کاری پیرمرد؟!
ایمیل نویسنده:
mirzataghikhan@yahoo.ca