شهروند ـ ما مردم اگر اندیشه ی حفاظت از کوشش های فرهنگی را نداشته باشیم، امید به دستیابی به دمکراسی و آزادی میهنمان اگر نه ناممکن که بی گمان دشوار خواهد شد. کوشش های فرهنگی و آثار هنری و ادبی در ذات خود تفاوت ها و گوناگونی ها و دلبستگی های آدمیان را به نمایش می گذارند، و شاید همین خوی و خصلت ادب و فرهنگ و هنر مردمی و نه فرمایشی و دولتی ست که چون خاری به چشم دیکتاتورها فرو می رود و آنها را به صرافت این می اندازد که کمر به نابودی فرهنگ و هنر ببندند و یا در تلاشی بیهوده برای به خدمت گرفتن آن.
اما به قضاوت تاریخ این تلاش های مذبوحانه هرگز راه به جایی نبرده است، چرا که دیکتاتورها نمی توانند ذهن خلاق انسان را به بند بکشند حتی اگر جسم اش را خرد و له کنند.
شهروند در نزدیک به ۲۴ سال گذشته کوشیده است، در حد توان و امکانات اندک خود، هم به امر فرهنگ، و هم دمکراسی دست کم در جهان زبان فارسی یاری رساند. در نتیجه نه دربست به خدمت تبلیغات درآمده و نه از بخت فروش نسخه های چاپی و یا الکترونیکی بهره مند بوده است، و طبیعی ست که رسانه های این چنینی اگر از پشتیبانی مردمی بی بهره باشند، بخت دوامشان بسیار اندک خواهد بود.
زنده یاد داریوش همایون که کمتر کسی در استادی او در امر روزنامه نگاری تردید دارد، روزی به ما گفت که می خواهد مردم عاصی و عصبانی از دست رژیم را محک بزند، و تأکید می کرد که ما مردم باید از مرحله ی سخن و ادعا بگذریم و در عمل نشان دهیم آینده ی آن مملکت و مردمان او برایمان اهمیت دارد. و گله مند از این که یکی از گرفتاری های ما هزینه نکردن برای امر فرهنگ است. این ها را از ذهن و از یاد مانده هایمان از آن دیدار با زنده یاد داریوش همایون نقل می کنیم، به قول بزرگواری “این یاد مانده است به درک ما از یاد و مانده هر دو”.
و البته که تردید نیست فرهنگ بدون مشارکت ملی زنده نخواهد ماند. و ای کاش زنده یاد داریوش همایون بود تا می دید که مردم اگر در مقطعی زیر فشار و زور، به ظاهر تن به بی عملی می دهند، اما در نهایت کاری خواهند کرد کارستان، و اثبات این مدعا در طول تاریخ برای ما ایرانیان “هفتاد و دو ملت” با تورقی در کتاب های تاریخ آسان است، زیرا آن چه به جا مانده فرهنگ و هنر و زیبایی و ادبیات و شعر بوده است و جشن و پایکوبی.
این ها را گفتیم که برسیم به سپاسگذاری از هنرمندان و ایرانیان تورنتو. در همه ی جهان ایرانی، تورنتو به شهری فرهنگی و با حضور جمعی از بزرگان کم مانند فکر و فرهنگ مشهور است، این مهم بی گمان در آینه ی رسانه های شهر و آن رسانه ها که به امر فکر و فرهنگ می پردازند، دیده شده است.
یکشنبه اول دسامبر در مرکز هنری ریچموند هیل هنرمندان نازنین ایرانی ساکن تورنتو نشان دادند که این شهرت تورنتو بی مسما نیست. هنرنمایی این هنرمندان که همه آمده بودند تا از شهروند پشتیبانی کنند و برنامه هایی به آن زیبایی برگزار کردند، نشان از همدلی فرهنگ ورزانه و میهن دوستانه ای داشت که در کمتر شهر ایرانی نشینی می توان مانند او را سراغ کرد.
هنگام که برنامه ی شب حمایت از شهروند را اعلام کردیم با استقبال چشمگیر هنرمندان خوب شهرمان که با دست و رویی گشاده اعلام آمادگی و همکاری کردند روبرو شدیم. آنان بی لحظه ای تردید دست ما را گرفتند و مجلسی آراستند رنگارنگ و زیبا، مفرح و دلپذیر، دوست داشتنی و مردمی و مهربان. در برگیرنده و همه شمول. آنها در موجزترین زمان و شرایط تمام زیبایی های ایران مان را که بسیار متنوع و متفاوت است در قالب موسیقی و رقص و آواز به نمایش گذاشتند و بار دیگر تأکید کردند که هیچ قدرتی قادر نیست فرهنگ و هنر و ادب ما ایرانیان را به تاراج برد. آنان بار دیگر قدرت مردم و قدرت هنر مردمی را به نمایش گذاشتند و در دل همه ی ما بذر امید کاشتند برای تصور و تحقق ایرانی آزاد و دمکرات و شاد و مغرور.
ما خانواده ی شهروند یکبار دیگر از این که همشهری شما مردم و هنر پذیر این هنرمندان هستیم احساس غرور می کنیم.
و در انتها سپاس بی دریغ مان نثار هنرمندان(به ترتیب حضور در صحنه):
یوسف ساوالان (آواز ترکی)
گروه رقص ترکی آراز(لاله جوانشیر، صمد پورموسوی، نیلوفر خلیلی، سمین افتخارنژاد، هومن برادران و اصلان اصلانلی)
علی اتابکی (سنتور)، آراد پیشه گر (فلوت)، پویا حصیری (ویلن)، مونا مرادی (تنبک)، امیر صمیمی(دف)، لیزبث هلگه سن (آواز التو)، گلرخ امینیان (آواز سوپرانو)، امیر رهبر (پیانو و رهبر ارکستر)
شهروز احمدی (آواز کردی)
گروه رقص کردی ماین زرد(اشکان لاهوری، آوا هما، عدنان گویلی ، سهیلا دشتی، امید زروریان، فرحناز بهرامی، بیتا جعفری، هانا دباغی و مصطفی نصرتی)
محمد کمالی (آواز گیلکی) به همراه گروه رقص گیلکی (از کانون دوستداران گیلان ـ تورنتو)
نرمینه افندیوا (پیانو) ، حسن انعامی(وکال)
از هنرمند ارجمند و همکار نازنین مان حسین افصحی که با مدیریت شایسته خود ما را در اجرای این برنامه یاری رساند؛
از پشتیبانان مالی این شب که در تمام طول حیات شهروند یاریگر و همراه ما بوده اند و همواره با حمایت های بی دریغشان دوام و بقای شهروند را ممکن کرده اند؛
از مردمان خوب شهرمان که همواره در کنار شهروند و با شهروند بوده اند، و نیز از همکاران عزیز شهروند که بی دریغ توان و دانش و انرژی خود را در راه بالندگی شهروند گذاشته اند، سپاسگزاریم.
گفتم دلُ دین بر سر کارت کردم
هر چیز که داشتم نثارت کردم
گفتا، تو که باشی که کنی یا نکنی
آن من بودم که بی قرارت کردم!
عکس ها از بابک منطق (عکاسی پیور کانسپت پروداکشن)
عکس های این برنامه را در صفحه فیس بوک شهروند ببینید