با فوتبال ایران تا جام جهانی ۲۰۱۴

 

روز ۱۸ جون ۲۰۱۳ در رویارویی با تیم ملی فوتبال کره جنوبی در اولسان در شصتمین دقیقه مسابقه رضا قوچان‌نژاد  گلی را به ثمر رساند که تضمین کننده سرگروهی و حضور قطعی ما در جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل شد.

شش ماه بعد در شب ۶ دسامبر ۲۰۱۳ با انجام قرعه‌کشی با حضور لیونل مسی (بازیکن آرژانتینی) و فرناندا (مانکن برزیلی) گروه بندی نهایی مسابقات در برزیل مشخص شد و تیم ملی فوتبال ایران در گروه F با تیم های نیجریه، آرژانتین و بوسنی ـ هرزگوین همگروه شد که به ترتیب در روزهای ۱۶، ۲۱ و ۲۵ جون ۲۰۱۴  به  دیدار این تیم ها خواهد رفت؛ یعنی حدودا ۶ ماه دیگر.

آنچه پس از مراسم قرعه‌کشی به وقوع پیوست و جمع کثیری اقدام به ارسال پیامکهای مستهجن برای فرناندا و لیونل مسی کردند به وضوح نشان داد که ما تا چه حد نسبت به دنیای فوتبال حرفه‌ای ناآگاه و بیخبر هستیم. ما پیش از این به هنگام سومین حضور در جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان شاهد این وضعیت به وجه بارزی از سوی دست‌اندرکاران درجه اول ورزش کشور بودیم به نحوی که روی کاغذ تیم ملی فوتبال را تا مرحله نیمه نهایی بردند و وقتی واقعیت عیان شد برای تبرئه خود فضایی را به وجود آوردند که سرمربی تیم ملی، برانکو ایوانکویچ، از ترس جان جرات به ایران آمدن پیدا نکرد و حتی از حق و حقوق خود گذشت.

با توجه به آنچه گذشت ریشه این بیخبری و ناآگاهی در کجاست؟ چگونه است که مردم ما از بالاترین مسئولان ورزش تا عامی‌ترین تماشاگر علیرغم توجه به محبوبترین ورزش جهان، از چند و چون آن هم در وجه میدانی و هم در وجوه جانبی تا این حد بی‌اطلاع هستند؟

sport-H

پاسخ به این سئوال را شاید چنین بتوان داد که همه این امور به ساده بودن قوانین فوتبال برمی‌گردد. هر تماشاگری که برای اولین بار به تماشای فوتبال می‌نشیند با مختصر آگاهی در مورد آفساید می‌تواند از تماشای آن لذت ببرد. عنصر مهم دیگر آزاد بودن توپ و تعلق نداشتن آن به هیچیک از دو گروه است که به بازیکنان ماهرتر امکان می‌دهد با تکیه بر توانایی فردی به هنرنمایی بپردازد و تماشاگر را به وجد آورد. همین ساده بودن است که هر تماشاگری به خود اجازه می‌دهد در همان گام اول به قضاوت نشسته و بیخبر از ماهیت واقعی فوتبال در مورد آن اظهار نظر کرده و خیلی زود خود را تحلیلگر ممتاز آن بداند در حالی که از آن هیچ نمی‌داند: از نحوه استقرار بازیکنان (چیدمان) در زمین گرفته تا هدف میدانی هر بازی (استراتژی) و روش دستیابی به اهداف تعیین شده (تاکتیک).

جدا از این وجوه اولیه وقتی به وجوه پیچیده‌تر فوتبال از جمله صنعت فوتبال، فوتبال و اقتصاد، تجارت فوتبال، فوتبال و سیاست، فوتبال و فرهنگ، فوتبال و هنر و نظایر آن می‌رسیم آگاهی ها در حد صفر است. به چند مورد ساده این مجموعه نگاهی گذرا بیندازیم:

ـ در ایالات متحده فوتبال یا ساکر پس از فوتبال آمریکایی، بیسبال، بسکتبال، هاکی روی یخ در رتبه محبوبیت پایینتری قرار دارد و حتی در فرهنگ آمریکایی از فوتبال به عنوان یک ورزش نرم و زنانه یاد می‌شود با این حال در دوره‌های اخیر جام جهانی بیش از ۷۰% حامیان مالی فدراسیون جهانی فوتبال (فیفا) شرکت های تجاری آمریکایی بوده‌اند.

ـ در اسپانیا بانک ناسیونال مادرید یکی از مهمترین بانک های آن کشور سهامدار اصلی باشگاه رئال مادرید است. هرگاه طرفداران باشگاه از مدیریت باشگاه یا نتایج مسابقات رضایت نداشته باشند سپرده‌های خود را از بانک بیرون کشیده و موجب تزلزل اقتصاد شهر مادرید در گام اول و به تبع آن اقتصاد اسپانیا می‌شوند.

ـ در اواسط قرن بیستم میلادی عده کثیری از مردم السالوادور با توجه به فشارهای داخلی دولت و قدرت طلبی ژنرال اسوالدو لوپز آرلاندو(General Oswaldo Lopez Arellano)  اقدام به مهاجرت به کشور همسایه یعنی هندوراس کردند که زمین های کشاورزی ارزان در اختیار آنان قرار می‌داد. این مهاجران که تعداد آنها به ۳۵۰۰۰۰ نفر می‌رسید در سال ۱۹۶۶ اتحادیه کشاورزان و دامداران هندوراس را ایجاد کردند و از این طریق مبارزه علیه دولت السالوادور را شکل بخشیدند. پیامد این وقایع غرور ملی مردم هندوراس را جریحه‌دار کرد و به دنبال آن این مردم شروع به آزار و اذیت و در مواردی قتل مهاجران السالوادوری کردند. در اوایل ۱۹۶۹ دولت هندوراس با گذراندن لایحه زمین اقدام به مصادره زمین های مهاجران السالوادوری کرد و تنش بین دو کشور به شدت بالا گرفت. در همین اوان دو تیم در چارچوب مسابقات انتخابی جام جهانی ۱۹۷۰ مکزیک در یک گروه قرار گرفتند. مسابقه اول روز ۶ جون در هندوراس برگزار شد که تیم صاحبخانه ۱-۰ به پیروزی رسید. مسابقه برگشت روز ۱۵ جون در سان‌سالوادور انجام شد و تیم السالوادور ۳-۰ برنده شد. بازی سوم روز ۲۶ جون در مکزیک برگزار شد که با نتیجه ۳-۲ به سود السالوادور خاتمه یافت. در ادامه دولت السالوادور در اعتراض به خشونت های مردم هندوراس روابط دیپلماتیک خود را با این کشور قطع و تنش در مرز دو کشور شدت گرفت و سرانجام در ساعات اولیه بامداد روز ۱۴ جولای نیروی هوایی السالوادور تهاجم به اهدافی در خاک هندوراس را آغاز کرد. جاده اصلی مورد استفاده ارتش های هر دو کشور قرار گرفت و جزایر متعلق به هندوراس در خلیج فونسکا که از آنها برای بهره برداری از منابع نفت استفاده می‌شد به وسیله نیروی هوایی السالوادور بمباران شد. سازمان کشورهای قاره آمریکا درخواست آتش بس کرد و این امر روز ۱۸ جولای ۱۹۶۹ به وقوع پیوست. بدین ترتیب جنگ ۱۰۰ ساعته بین دو کشور به جنگ فوتبال شهرت یافت چرا که علیرغم سالها اختلاف بین مردم دو کشور نهایتا نتیجه مسابقه فوتبال  جرقه جنگ را مشتعل کرد. دو کشور پس از یک دهه مذاکره و منازعات سیاسی در اکتبر ۱۹۸۰ معاهده صلح را امضا کردند.

ـ کسب رتبه چهارم جام جهانی ۲۰۰۲ به وسیله تیم ملی کره جنوبی اتفاقی غیرقابل تصور بود که از جهات عدیده مورد تحقیق و بررسی قرار گرفت. یکی از این بررسی ها مبین آن است که حضور زنان بیش از مردان در ورزشگاه ها از عوامل تعیین کننده و انگیزه مهم در کسب این موفقیت بود و از پیامدهای بارز این واقعه رشد صنایع الکترونیک آن کشور بود که موجب شد شرکت های نوکیا و سامسونگ پس از ده سال جایگاه اول را در تولید جهانی تلفن های هوشمند و تلویزیون کسب کنند.

فوتبال در جایگاه آمیزه‌ای از پدیده‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، انسانی، فرهنگی، هنری و … منعکس کننده بسیاری از این رویدادهاست. اما این فوتبال از کجا به خانه ما آمد؟ چگونه رشد و گسترش یافت؟ نقش فوتبال در جامعه امروز ما چیست؟ از دستاوردهای فوتبال چه می دانیم؟

برای یافتن پاسخ برای این پرسش ها و پرسش های بیشمار دیگر است که مجموعه مقالاتی فراهم شده که تا قبل از شروع جام جهانی پیش روی خوانندگان قرار می‌گیرد و در نهایت با شناخت جایگاه واقعی و رتبه حقیقی فوتبال ما قدم به جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل خواهیم گذاشت.  در زمان برگزاری آن مسابقه ها نیز قصد داریم به نحوی واقعگرایانه به تجزیه و تحلیل رویدادهای مربوط به فوتبال ایران بپردازیم.

* سیدعلی پورحسینی مترجم کتاب “راهنمای مربیگری و آموزش شگردهای فوتبال” برای فدراسیون فوتبال و مولف مجموعه ۴ جلدی آموزش سیستم ها در فوتبال است. مقالات و تحلیل های او در روزنامه جهان فوتبال، مجله دنیای ورزش و سایت زندگی فوتبال منتشر شده است.