economy

خودمانیم، بد تیتری زده است بی بی سی فارسی. تیتری هوس انگیز و اشتهاآور برای دولت ها و شرکت هایی که اهل لفت و لیس هستند… حیرت آور است. آنهمه آدم فرهیخته و آنهمه ژورنالیست حرفه ای در یک شبکه اینترنتی قلم  بزنند و آنوقت چنین تیتری از دست شان در برود؟

یعنی یک نفر توجه نکرده که این تیتر گمراه کننده است، وسوسه انگیز است و آنهایی را که اهلش هستند، به فکر سوءاستفاده می اندازد؟

معمولا در روزنامه های بزرگ یا شبکه های تلویزیونی و اینترنتی جهانی مثل بی بی سی، بعد از آنکه نویسنده مطلبی را نوشت، می دهد به دبیر سرویسی که مسئول سرویس است.

دبیر سرویس آن مطلب را بازخوانی می کند، اگر اشتباهی داشته باشد اصلاح می کند، اگر نکته ناصحیحی در آن باشد پاک می کند و وقتی مطلب شسته و رفته شد، تحویل سردبیرکل می دهد.

سردبیرکل هم با دید خودش به مطلب نگاه و آن را سبک و سنگین می کند، اگر حک و اصلاحی لازم دید انجام می دهد و اگر اشکالی نداشت برای چاپ یا انتشار به قسمت مربوطه می فرستد.

خیلی وقت ها پیش آمده که سردبیر کل نیز مطلبی را که در مورد آن تردید دارد در جلسه دبیران سرویس ها به بحث و اظهارنظر می گذارد و پس از گفتگو و احتمالا بگومگو، اگر اکثریت دبیران با آن موافق بودند، دستور انتشارش را می دهد …

و عدم توجه به همین نکات است که موجب حیرت من شده است.

فرض می کنیم نویسنده بی بی سی توجه نکرده و چنین تیتری زده باشد، دبیر سرویس چی؟ دبیرهای سرویس های خبری معمولا آدم های دوره دیده، سابقه دار و کارکشته ای هستند. یعنی دبیر سرویس هم توجه نکرده؟ مگر می شود؟ و سردبیرکل چرا متوجه نشده؟ چطور امکان دارد که سردبیر کل بی بی سی فارسی نداند که این تیتر اغواکننده و منحرف کننده است.

نمی خواهم بیشتر از این نگرانتان کنم و می دانم که بی بی سی حرفی را که  از دهان روحانی رئیس جمهور ایران بیرون آمده تیتر کرده، ولی مگر هرکه هرچه گفت آدم تیتر اول صفحه اش می کند؟!:

 درهای اقتصاد ایران به روی جهان باز است

تیتری است وسوسه انگیز. من که از خواندن این تیتر تنم لرزید، شما را نمی دانم. آخر سوءاستفاده چی که فقط نباید ایرانی باشد و اسمش خاوری و زنجانی و ضراب باشد… . در خارج از ایران هم کم سوءاستفاده نمی کنند.

تا حالا که درهای اقتصاد ایران باز نبود، چین هرچه آشغال ته انبارهایش بود به ایران می فروخت و روسیه هرچه توپولوف آماده سقوط داشت به ایران غالب می کرد، وای به روزی که بگوئیم و تیتر بزنیم درهای اقتصاد ایران به روی جهان باز است!

کاش بی بی سی حداقل کمی احتیاط می کرد و می نوشت درهای اقتصاد ایران باز است اما جان هرکس که دوست دارید، ملاحظه مردم بدبخت ایران را هم بکنید. یا بدون هیچ حرف و بحثی تیتر می زد: درهای اقتصاد ایران باز است اما حیای گربه کجا رفته؟!

 

 

ایران سرزمین فرصت هاست نه امریکا

 

نمی دانم کدام شیر پاکتی خورده ای این جمله را توی دهن ما ایرانیها انداخته است که آمریکا سرزمین فرصت هاست و هرکس برود آمریکا به هرچه بخواهد می رسد؟

و همین توهم اشتباه  است که باعث می شود هرچه دکتر و مهندس و دانشمند داریم راه بیفتند و بروند آمریکا، در حالی که یک نگاه به سایت های خبری نشان می دهد که الان دیگر ایران سرزمین فرصت هاست نه آمریکا.

سایت پیک ایران از نوزاد چندماهه ای خبر داده است که در قروه کردستان موفق شده است ۴۰۰ میلیون ریال وام بگیرد!

البته این نوزاد یکی از بستگان هیات مدیره بوده است ولی خب به هرحال موفق شده در حالی که شیشه شیرش را مک می زده،  دردسرهای اداری را پشت سر بگذارد و وام را دریافت کند.

حالا شما حساب کنید نوزادی که در قروه کردستان بتواند ۴۰ میلیون تومان وام بگیرد اگر در تهران به دنیا آمده بود و قوم و خویش یکی از کله گنده ها هم بود  چقدر می توانست دریافت کند؟

بودجه ای که با ایشالا و ماشالا تنظیم می شد

 

کارشناسان معتقدند بودجه سال ۹۳ را که آقای روحانی به مجلس برده هر عیبی که داشته باشد لااقل شبیه بودجه هست. درآمدها و هزینه ها با هم تناسبی دارند و شعر معروف :

بر احوال آن شخص باید گریست

که خرجش بود نوزده، دخل بیست

در تنظیم آن رعایت شده.

در بودجه ای که آقای احمدی نژاد به مجلس می داد در مورد خرج کردن دست و دلبازی کامل وجود داشت، اما درآمدها تقریباً به این شکل درنظرگرفته  می شد:

چهل پنجاه میلیارد دلار درآمد نفت که ایشالا اگر خدا بخواد بیشتر هم میشه و به یاری خدا یکی دو میلیاردش واسه ملت ایران می ماند

۲۰ میلیار تومان پولی که امیدواریم خدا از محل خزانه غیبش برساند

۱۷ میلیارد تومان از محل کمک های امام زمان

۱۵ میلیارد تومان هدیه حضرت عباس به ملت ایران

کسری اش را هم خدا خودش جورمی کند.

تازه کمک های سایر امامان بزرگوارمان را گذاشته ایم برای روز مبادا و دراین بودجه مد نظر قرار نداده ایم!

آمریکایی ها آش رشته دوست دارند!

 

به گزارش بی بی سی، آژانس امنیت ملی آمریکا، فن‌آوری محرمانه‌ای در اختیار دارد که امکان آن را می‌دهد تا از کامپیوترهایی که به اینترنت وصل نیستند هم جاسوسی کند.

راستش ما که دیگه مدتهاست چون می دانیم همه جا شنود می شویم و شب و روز زیر ذره بین آمریکایی ها هستیم، سر سفره یک بشقاب و قاشق و چنگال هم برای جاسوس های آمریکایی می گذاریم و قبل از خوردن یک بفرما هم بهشون می زنیم  شاید هوامون را داشته باشند.

جالب اینجاست که گهگاهی که آش رشته درست می کنیم، یکهو می بینیم آش با جاش نیست. حالا جاسوس های آمریکا چه جوری کاسه آش به آن داغی را می کشند توی لپ تاپ که یک قطره اش هم روی لپ تاپمون نمی ریزه، خدا می دونه!

شاخ حیرت …

sheep

کشف گوسفند چهار شاخ درگرگان، که عکس و خبرش را گویا نیوز منتشرکرده، گرچه باعث حیرت دانشمندان شد، اما مردم عادی آن را بسیار عادی تلقی کردند.

یکی از این مردم عادی و عامی به خبرنگار ما گفت آقا کجاش تعجب داره؟

وقتی وزارت بهداشت اعلام می کند که اختلالات روانی تهرانی ها ۸۰۰ برابر شده، می خواهید گوسفندها از ترس اینکه به تهران حمل شوند وحشت نکنند و شاخ اضافی در نیاورند؟!

در حالی که صنایع اتوموبیل سازی ایران در رکود دست و پا می زند، اما به گزارش ایسنا فقط در آبانماه امسال ۴۹ دستگاه اتوموبیل پورشه به قیمت ۳.۹ میلیون دلار وارد کشور می شود می خواهید گوسفندها دو تا شاخ اضافی روی سرشان سبز نشود؟!

درکشوری که پرداخت وام های کوچک تقریباً متوقف شده اما به گزارش روزنامه قانون ۱۷۳ نفر وجود دارند که ۲۲ هزار و ۹۷۰ میلیارد تومان به شبکه بانکی بدهکارند می خواهید گوسفند مادرمرده شاخ اضافی درنیاورد؟

درست است که گوسفند آدم نیست، اما بالاخره یک ذره شعور که دارد و یک ذره محبت و انسانیت که سرش می شود؟ سایت های خبری پر از خبرهایی است که هر آدمی بخواند شاخ در می آورد چه برسد به گوسفند که استعدادش را هم دارد!

گوسفندی که می بیند دیروز یک کیلو گوشتش سی هزار تومان بوده و امروز شده چهل هزار تومان می خواهید از حیرت دو تا شاخ دیگر روی کله اش سبز نشود؟

گوسفندی که می بیند فلان کارمند یا کارگر ماهی یک بار هم نمی تواند یک وعده آبگوشت بخورد ولی کسانی هستند که میلیارد میلیارد می چاپند و می خورند، می خواهید چهارشاخ نشود؟ سبز شدن دو شاخ اضافی روی کله گوسفند های گرگان موجب حیرت نیست، سبز نشدنش روی سر انسان ها تعجب آور است!

* میرزاتقی خان یکی از روزنامه نگاران و طنزنویسان پیشکسوت ایران و از همکاران تحریریه ی شهروند است.