شهروند ـ فرح طاهری: روز یکشنبه ۹ فوریه ۲۰۱۴، چندین گروه در تورنتو گرد آمدند تا در پیوند با سی و پنجمین سالگرد جمهوری اسلامی به ۳۵ سال نقض حقوق انسانی در ایران اعتراض کنند و یاد زندانیان سیاسی را گرامی بدارند. اتحادیه ملی برای دموکراسی در ایران، جبهه متحد دمکراتیک ایران ـ برون مرز، جبهه متحد دانشجویی در تورنتو، شورای ملی ایران ـ شاخه تورنتو، کمیته دفاع از زندانیان سیاسی و گروه دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال ایران سازمان دهندگان این نشست بودند که در سالن اصلی مرکز امور شهری نورت یورک برگزار شد.

در آغاز، زرین محی الدین از سوی برگزارکنندگان به حاضران خوشامد گفت. سرود ای ایران اجرا شد و مجری برنامه، خانم شیوا مراسم را پی گرفت.

اشکان یزدچی پیام جبهه دموکراتیک ایران را خواند. اشکان یزدچی فارغ التحصیل رشته مهندسی صنایع از بازداشت شدگان عاشورای ۸۸ در ایران بوده است. او از خرداد سال ۹۲ ساکن تورنتو است و در شورای مرکزی جبهه دموکراتیک ایران در قسمت برون مرزی فعالیت می کند.

در بخشی از این پیام به فراخوان حشمت اله طبرزدی دبیر کل جبهه دموکراتیک ایران و سخنگوی همبستگی برای دموکراسی در ایران به مناسبت ۲۲ بهمن و افزایش مقاومت و مبارزات از زندان فرستاده، اشاره شده است:

… با نزدیک شدن ۲۲ بهمن که یادآور به قدرت رسیدن رژیم مستبد جمهوری اسلامی است، مقاومت های ضد استبداد مذهبی حاکم بر ایران در سراسر جهان شدت یافته و فعالان سیاسی، مبارزان، و تلاشگران حقوق بشری در روزهای ۲۲ الی ۲۷ بهمن بر محور خواسته هایی که نیاز کنونی جنبش های مردم ایران را بیان می کند، مشارکت اعتراضی خود را به صورت اکسیون های عملی در میادین شهرهای جهان و در مقابل سفارت خانه های جمهوری اسلامی به عمل تبدیل خواهند کرد. مشارکت هموطنان ما در کشورهای جهان در حمایت از خواسته های مرحله ای مردم ایران که در چهار مورد مشخص و از سوی مبارزان داخل کشور تعیین شده است، گام نخستین حمایت و تقویت مبارزات در داخل کشور است. این چهار خواسته محوری شامل:

بالا از راست: زرین محی الدین، شیوا، اشکان یزدچی، آویده مطمئن فر، سیاوش صفوی  پایین: دکتر رضا مریدی، سعید وفا، سیاوش اویسی،طاهره پیروی، صمد اسدپور

بالا از راست: زرین محی الدین، شیوا، اشکان یزدچی، آویده مطمئن فر، سیاوش صفوی
پایین: دکتر رضا مریدی، سعید وفا، سیاوش اویسی،طاهره پیروی، دکتر صمد اسدپور

۱ـ حمایت و دفاع از آزادی زندانیان سیاسی، مبارزانی که به خاطر دفاع از آزادی و حقوق مردم ایران توسط جمهوری اسلامی به بند کشیده شده اند.

۲ـ نفی و محکومیت عمل شنیع و ضد انسانی اعدام: کشتار وسیع و بیرحمانه ای که تنها در قاموس جمهوری اسلامی و حکومتهای ضد بشر امکان ارتکاب آن وجود دارد.

۳- دفاع از مردم ستمدیده به خاطر وضعیت سخت معیشتی آنان که محصول سیاست های ضد ملی جمهوری اسلامی است.

۴- نه به حجاب اجباری: که به دلیل فرهنگ تحمیلی دین سیاسی همراه با سرکوب وحشیانه بر علیه زن ایرانی توسط جمهوری اسلامی نیمی از جمعیت کشور ما از برابری در حقوق و حق انتخاب پوشش محروم شده است.
این مجموعه الگوی مبارزات عملی در مرحله کنونی پاسخی است به خواست تاریخی درون کشور.

در پایان این پیام آمده است: اکنون که فراخوان حشمت اله طبرزدی از زندان جمهوری اسلامی و دیگر مبارزان، از زندانی به نام ایران به گوش می رسد، جای بسی تامل برای همه ایرانیان خارج از کشور است، که به ندای این عزیزان پاسخ مثبت دهند و بر شدت تلاشها و حمایت از مبارزات بر حق این فداکاران و فرزندان ملت بیفزایند و با مشارکت و حضور هماهنگ خود، در اعتراضات ۲۲ تا ۲۷ بهمن این ایام را به روزهای ضد استبداد دینی حاکم بر ایران و دفاع از مردم ایران تبدیل نمایند.

نشست 35 سال نقض حقوق انسانی  در ایران ـ تورنتو

نشست ۳۵ سال نقض حقوق انسانی در ایران ـ تورنتو

سخنران بعدی دکتر آویده مطمئن فر بود. مطمئن فر، پزشک، روزنامه نگار و فعال حقوق بشر است و متنی خواند با عنوان نسل سوخته.

او در این متن مروری کرد بر سی و پنج سالی که از انقلاب گذشته. او نسل خود را نسل سوخته نامید که در کودکی و نوجوانی و جوانی با دو واقعه ی تاثیرگذار در زندگیشان روبرو شدند، انقلاب و جنگ.

در بخشی از این متن آمده است: من فکر می کنم بسیاری از مشکلات جامعه ی ایران، امروز نتیجه ی پروژه ای بود که برای تربیت یک جامعه ی اخلاقی آنهم با معیارهای بسته ی شیعه ی اسلامی و ندانم کاری هایی که بعد از انقلاب به دست افراد ناآگاه به نسل ما و جامعه ی امروز ما تحمیل شده است، و من به عنوان یک پزشک طبیعی است که از نظر سلامت افراد و سلامت جامعه به طور کلی از مشکلات این جامعه سخن بگویم.

او در پایان با اشاره به بیماری رفتارهای افراطی از جمله اعتیاد، و بیماری های جنسی و روانی در جامعه، گفت: به نظر من اگر می خواهیم جامعه رو به بهبود برود، در کنار تمام کارهایی که باید انجام شود، باید در مورد بدن و مشکلات بدن در فرهنگ حال حاضر ایران روشنگری کرد و از طریق آموزش های علمی جامعه را به سمت تعادل روانی پیش برد.

نوبت به سیاوش صفوی رسید. او عضو سازمان دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال و عضو شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت از دانشگاه مازندران است که پس از انتخابات ۸۸ به مدت یک ماه بازداشت شد. در سال ۸۹ تحصیلاتش را به پایان رساند و به دلیل ستاره دار بودن از شرکت در کنکور ارشد منع شد. در سال ۸۹ حکم شش ماه زندان و شلاق او تائید شد و در نتیجه مجبور به خروج از کشور و پناهندگی در ترکیه شد. او در ایران مترجم مطبوعات بود. در ترکیه به مدت یک سال با صدای آمریکا همکاری می کرد و اولین زمستانش را در کانادا تجربه می کند.

سیاوش صفوی در مورد شکاف گفتمانی و منافع ملی صحبت کرد. او در بخشی از سخنانش گفت: رژیم های توتالیتر و دیکتاتوری معمولا سعی می کنند یک سری گفتمان ها را در جامعه، در عوام و در بین روشنفکران جا بیندازند که از طریق آنها هیچوقت به طور کامل بین جامعه و رژیم شکاف اتفاق نیفتد. جمهوری اسلامی در این قضیه ظاهرا موفق شده. یکی از موفق ترین گفتمان هایی که در جامعه ی ایران توانسته بنشاند، شعار انرژی هسته ای حق مسلم ماست، است. شما با اکثریت فعالان و مردم صحبت کنید در هر زمینه ای هم مشکل داشته باشند، در این زمینه می گویند انرژی هسته ای حق مسلم ماست. ما باید کاری کنیم که با توجه به حقوق ملی و منافع ملی سعی کنیم که گفتمان خود را از جمهوری اسلامی جدا کنیم. به این صورت که بله، انرژی هسته ای حق مسلم مردم ایران است، هر چند که بحث های زیادی می شود کرد در زمینه ی منافع آن و این که آیا در کشور ما این انرژی منطقی ست یا نه؟ که بحث جداگانه ای ست. بحث ما این است که آیا در کشوری که سازمان برنامه و بودجه بسته می شود و نیمی از بودجه ی سال بعد کشور غیب می شود، در کشوری که یک زلزله ی شش ریشتر صدهزار کشته می دهد، در کشوری که دو قطار به هم می خورند و هزار نفر کشته می شوند و وزیر راه اظهار بی اطلاعی می کند، در کشوری که تصادفات راهنمایی و رانندگی بالاترین آمار را در جهان دارد، در کشوری که مردمش به صورت سیستماتیک توسط رژیم سرکوب می شوند و به زندان می افتند و کشته می شوند و تمام کشورهای منطقه از تروریست هایی که جمهوری اسلامی با پول مردم ایران دارد حمایت می کند، در هراس هستند، آیا در چنین کشوری ـ انرژی هسته ای که می دانیم دوازده سال داشته مخفیانه انجام می شده، منطقی هست و به ثبات جهانی کمک می کند؟

صفوی تفاوت بین کشورهای دمکراتیک و دیکتاتوری را در این خواند که کشورهای دمکراتیک در عرصه ی بین المللی قابل پیش بینی هستند و سیاست شان براساس منافع ملی شان هست. کشورهای دیکتاتوری غیرقابل پیش بینی هستند، چون ثبات ندارند در نتیجه در کشوری که ثبات ندارد، انرژی هسته ای حق مسلم ما نیست. چون در کشور ما انرژی هسته ای منجر به گروگان گرفته شدن ۷۰میلیون نفر می شود.

او افزود: در ایران دمکراتیک، در ایرانی که مردم رای می دهند و یک نفر انتخاب می شود، در ایرانی که کسی بالاتر از قانون نیست و منافع ملی برتر قرار می گیرد نه منافع ایدئولوژیک و امپراتوری شیعه، در آن ایران، انرژی هسته ای حق مسلم ماست.

صفوی در ادامه در مورد تحریم ها صحبت کرد و گفت مرتب در مورد تحریم ها علیه مردم ایران صحبت می شود، روشنفکران نباید به این دام بیفتند. او با اظهارنظری از موسویان گفت، این نشاندهنده این است که تحریم ها بسیار به رژیم فشار آورده بود.

او سوءمدیریت جمهوری اسلامی در عرصه ی سیاست داخلی و خارجی را مسبب نابسامانی های اقتصادی مملکت خواند، نه تحریم ها را.

در پایان به بیانیه ی حزب مشارکت در مورد تشویق به حضور در انتخابات ۲۲ بهمن اشاره کرد و آن را بازی دیگری با مردم خواند و آن را برگه ی تبلیغاتی برای رسانه های خارجی خواند که نشان دهد مردم ایران پشت حکومت هستند.

در این بخش برنامه، آراد و میلاد، ترانه ی رویای آزادی را اجرا کردند و با تشویق بسیار حاضران روبرو شدند.

نوبت به دکتر رضا مریدی، وزیر تحقیقات و نوآوری انتاریو، رسید.

دکتر مریدی لیستی از جنایات جمهوری اسلامی تهیه کرده بود که آنها را خواند. او گفت، وقتی فکر می کردم که فلسفه سیاسی این رژیم بر چه مبنایی ست، به دو نکته برخورد کردم، اول وقتی که در هواپیما از آقای خمینی پرسیدند چه احساسی دارید، گفت هیچ، کسی که بعد از پانزده سال از غربت به وطن برمی گشت، نشان داد که هیچ احساسی به آن مملکت و ملت نداشت. و دومین مسئله دروغ و مکر در این رژیم است. وقتی خمینی در فرانسه بود گفت ایران آزاد خواهد بود، خانم ها در لباس پوشیدن آزاد هستند. به امرای ارتش گفت آقای سرلشگر نمی خواهی آقای خودت باشی و وقتی به ایران برگشت، از او پرسیدند تو چنین گفته بودی و حالا کار دیگری می کنید، گفت آن خدعه بود. این نگرش این رژیم در این سی و پنج سال در ایران بوده.

دکتر مریدی در لیستی که تهیه کرده بود به آتش سوزی سینما رکس، اعدام امرای ارتش و سران حکومت، کشتار در کردستان، ترکمن صحرا و بلوچستان، جنگ و ویرانی و صدمه اقتصادی و میلیون ها کشته و زخمی و معلول، کشتارهای دهه شصت و قتل عام تابستان ۶۷ زندانیان ایران(کشتارهایی که سال پیش پارلمان کانادا آن را به عنوان جنایت علیه بشریت به تصویب رساند)، قتل های زنجیره ای، کشتار مردم در سال ۸۸ پس از انتخابات ریاست جمهوری، تجاوز در زندان ها، قتل و اعدام مخالفان سیاسی در داخل و خارج ایران، اشاره کرد.

دکتر مریدی ادامه داد: رژیم جمهوری اسلامی از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ که به قدرت رسید به ایجاد حکومت وحشت و پلیسی روی آورد. الان بیش از یکصد هزار زندانی در زندان های ایران به سر می برند و اوین و کهریزک به عنوان بدنام ترین زندان های جهان شهرت پیدا کرده اند.

دکتر مریدی در ادامه به نقض حقوق بشر مخالفان اشاره کرد همچون مسلمانان سنی مذهب، دراویش، بهاییان، و پیروان سایر مذاهب.

وزیر تحقیقات و نوآوری انتاریو در ادامه ی سخنانش به وضعیت فروش نفت، دوران احمدی نژاد، کمک های ایران به لبنان و سوریه اشاره کرد و در مورد انرژی هسته ای گفت، این خیال جمهوری اسلامی که به سلاح اتمی مسلح شود برای ملت ایران بیش از هزار میلیارد دلار هزینه در بر داشته است.

دکتر مریدی در پایان خطاب به اصلاح طلبان پرسشی مطرح کرد و گفت: آیا با این ادبیات و فرهنگ سیاسی، این رژیم قابل اصلاح است؟

در ادامه برنامه، مستندی به نمایش درآمد که سیاوش بهمن در مورد نقض حقوق انسانی در ایران با عنوان “۳۵ سال سقوط” تهیه کرده بود.

در این فیلم، نماهایی از زنده یاد شاپور بختیار، رفتن شاه و ملکه از ایران، آمدن آیت الله خمینی به ایران، تظاهرات خیابانی، شورش ها، اعدام مقامات و امرای ارتش رژیم گذشته، تظاهرات دانشجویان، حمله به کوی دانشگاه، جنبش سبز و شهدای آن به نمایش درآمد.

پس از فیلم، سعید وفا پیام فرانک صیدی راد، خواهر فریدون صیدی راد از زندانیان اعتراضات بهمن ۸۹ را خواند. در این پیام فرانک از برادرش گفته که یک وبلاگ نویس بوده و بعد از دستگیری مدتها در انفرادی بوده.

فریدون به سه سال حبس محکوم شده بود. (خوشبختانه یک روز بعد از این مراسم فریدون صیدی راد پس از تحمل حدود سه سال زندان آزاد شد) در پیام فرانک صیدی راد آمده بود: … با وجود اینکه در طول این سالها برادرم بهترین ایام جوانی اش را در پس دیوارهای زندان گذراند، و رنج های فراوان به خانواده ام تحمیل شد، شرم دارم در جایی که همچنان اولین و مسلم ترین حق انسان یعنی حق حیات را از بسیاری از افراد سلب می کنند، از تضییع حق برادرم سخن بگویم. در جایی که بسیاری از انسانها از آزادی و امنیت محروم هستند، حقوق اقلیت های قومی و مذهبی، حقوق زنان و کودکان، حقوق کارگران و اقشار ضعیف هر روز تضییع می گردد. در جایی که حق آزادی عقیده و بیان وجود ندارد. در جایی که حفظ کرامت و ارزش انسانها بی معنا شده و شاهد اجرای احکام ناعادلانه چون تبعید زندانیان، محرومیت از تحصیل دانشجویان و اخراج کارگران هستیم. در جایی که نه تنها پایبند تعهدات بین المللی نیستیم، بلکه حقوق افراد در چارچوب قوانین داخلی موجود نیز رعایت نمی شود، چگونه از حقوق بشر سخن بگویم.

دوستان گرامی تنها خواهشم این است که لطفا مسئله حقوق بشر در ایران را به زندانیان سیاسی محدود نکنید و همچنین زندانیان سیاسی را به افراد دستگیرشده در اعتراضات سال ۸۸ و به زندانیان سبز تقلیل ندهید و بیش از این به تبعیض رسانه ای دامن نزنید. حقوق بشر متعلق به همه ی انسانهاست. به آنهایی که در شبکه های اجتماعی حضور ندارند، بع آنهایی که شناخته شده نیستند، عکس ندارند، به آنهایی که کسی برای آزادی شان امضا جمع نمی کند، به آنها که نامه و بیانیه منتشر نمی کنند، به آنها که رسانه ندارند، آنها که صدایشان به هیچ جا نمی رسد، به آنها که حتی نمی توانند به زبان ملی صحبت کنند، به آنها که از ابتدا محکوم به رنج کشیدن و نادیده گرفتن بودند.

سعید وفا از فعالان اجتماعی اراک و از هواداران جبهه ملی ایران بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ دستگیر و به دو سال حبس و شلاق محکوم شد. او دو سال و نیم در ترکیه بود و به تازگی به تورنتو آمده است.

او پس از خواندن پیام خواهر دوست زندانی اش، به کوتاهی متنی از خود را خواند و گفت: نقض حقوق بشر در ایران تنها به زندانیان سیاسی، سرکوب حرکت های مردمی، حصر رهبران و مخالفان و اعدام های بی رویه ختم نمی شود. زندگی روزمره ی مردم ایران نقض حقوق بشر است. نابودی منابع طبیعی کشور بر اثر سوءمدیریت ها نه تنها نقض حقوق نسل ما که نقض حقوق نسل های آینده است. رشد سرسام آور بیماری های خاص همچون سرطان و ام اس، آمار بالای کشته شدگان حوادث جاده ای و حوادث طبیعی، آمار بالای نقض حقوق کودکان و زنان و کمبود قوانین حمایتی لازم، همه و همه جنبه های مختلف از نقض حقوق اولیه ملت ایران است.

وفا در ادامه از آمار کودکان مبتلا به بیماری های خاص و سرطان شهر خودش ـ اراک ـ گفت و افزود: خانواده ی من جزو قربانیان سوءمدیریت در زمینه ی مسائل پزشکی و درمان است. در سال ۸۵ در ابتدای دولت احمدی نژاد، تعداد زیادی واکسن تقلبی آنفولانزا وارد کشور شد که منجر به درگذشت عده ی زیادی از هموطنان منجمله مادر من شد. بعد از این که شکایت های ما به جایی نرسید تصمیم گرفتیم یک خیریه به نام مادرم در شهر اراک برای حمایت از کودکان مبتلا به بیماری های خاص تأسیس کنیم. بنیاد نیک اندیشی آذرمیدخت، در سال ۸۷ کودکان مبتلا به سرطان را در سطح شهر اراک شناسایی کرد که تعداد آنها کمتر از ۲۵ نفر بود.

سعید وفا در ادامه به افزایش هر ساله ی این آمار اشاره کرد تا جایی که در سال ۹۱ به بیش از ۱۱۰ نفر رسیده است.

او این کودکان را نمونه ی آشکار نقض حقوق اولیه انسان ها در ایران خواند و گفت: در سال ۹۲ مردم اراک بیش از ۱۸ هفته با برپایی تظاهرات و تجمع های مسالمت آمیز در میدان اصلی شهر خواستار برطرف کردن آلودگی هوای شهر شدند که با بازداشت عده ای از فعالان تظاهرات قطع شد.

سعید وفا با اشاره به طرح کمک به کودکان مبتلا به بیماری های خاص و کارهای انجام شده تا امروز، در پایان گفت: اگر دستمان کوتاه است از حمایت از قربانیان سیاسی نقض حقوق بشر در ایران، اگر برای جلوگیری از نابودی منابع طبیعی کشور کار خاصی نمی توانیم انجام دهیم، اما در زمینه ی حمایت از کودکان مبتلا به بیماری های خاص کار زیادی روی زمین مانده، که وظیفه ماست انجام دهیم.

برای آشنایی و یاری به این بنیاد به صفحه فیس بوک آنها با نام “بنیاد نیک اندیشی اراک” مراجعه کنید.

سخنران بعدی سیاوش اویسی بود که درباره نقض حقوق کردها سخن گفت.

اویسی گفت: با توجه به مسائلی که اینجا مطرح شد، یک جمع بندی از برنامه دارم. تنها موردی که به مسئله ملیت ها و قومیت های ایران اشاره شد، سخنرانی دکتر مریدی بود که به سرکوب آنها اشاره کرد. و یک مورد هم در نامه ی خانم صیدی راد بود، در حالی که در این مجموعه از مردم ایران، ملیت های ایران چه کرد، چه آذری، چه عرب، چه بلوچ متحمل بدترین سرکوب ها و شکنجه ها از جانب رژیم شدند چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب، طبیعتا بعد از انقلاب به شدت ناگوارتر بوده. توسعه نیافتگی به آنها تحمیل شده، ولی متأسفانه حتی در این ویدیو از همه چیز صحبت شد ولی به این مسائل اشاره نشد که جنایاتی در کردستان صورت گرفته، هشت سال جنگ داخلی بوده، دست کم شش سال جنگ جدی و شدید بوده، اعدام ها، تبعید ها، شکنجه ها بی پایان بوده. هنوز که هنوز است هزینه ای که آن منطقه می دهد بسیار به نسبت جمعیت و محدوده اش بسیار سنگین تر از جاهای دیگر ایران است.

سخنران افزود: نظام جمهوری اسلامی یک نظام توتالیتر و مبتنی بر یک ایدئولوژی حکومتی ست. فقدان وحدت ملی است تضاد درون کشورهاست که اینها را می کشاند به یک ایدئولوژی که بیاید جایگزین وحدت و هویت ملی شود. توجه به این موضوع از این جهت اهمیت دارد که هر اقدامی در جهت احداث دمکراسی در ایران، قبل از اینکه به مسئله ملی در ایران توجه شود، قبل از اینکه به این تبعیضات و عدم مشارکت در قدرت سیاسی توجه شود، و نمایندگی آگاهانه و مستقل آنها، به هیچ کجا نخواهد رسید و تبدیل خواهد شد به اقدامات بی نتیجه، کمااینکه می بینیم سی و پنج سال است که این اقدامات منجر به بقای این رژیم شده است.

اویسی اضافه کرد: کسانی که درک مشترکی از منافع ملی مشابه جمهوری اسلامی دارند، عملکردشان به همان نتایج ختم خواهد شد، کمااینکه اپوزیسیون همین کار را می کند. یعنی تحول دمکراتیک در عراق صورت نگیرد، چون تهدید است برای ایران، تحول دمکراتیک در سوریه یا افغانستان صورت نگیرد، چون تهدید است برای ایران… چرا همه چیز برای ایران تهدید است؟ چرا ما قادر نیستیم نظام و مناسباتی را تعریف کنیم که با توجه به هویتی که برای خود قائل هستیم، حافظ و تبیین کننده ی منافع همه ی ما باشد؟ مگر مفهوم دمکراسی غیر از این است؟ مگر چیزی غیر از این در دنیای غرب که داریم در آن زندگی می کنیم، وجود دارد؟

اویسی به مشارکت مردم کردستان در انقلاب اشاره کرد و گفت: مردم کردستان برای پیروی از مرجع تقلید برتر، آقای خمینی، نبود که در انقلاب شرکت کردند. مناسبات گذشته را ناعادلانه می دانستند و آمدند تا مناسبات جدیدی را پایه گذاری کنند که تعیین کننده ی حقوق آنان باشد. با مذاکرات شروع کردند و در پروسه ی تحولات مشارکت کردند، ولی جوابی که گرفتند سرکوب بود.

اویسی افزود: نهضت آزادی که در درگیری های اولیه بعد از انقلاب در کردستان، دولت را در دست داشتند، ناتوان بودند از حصول نتیجه، چرا؟ چون ماهیتاً نهضت آزادی ذهنیت و ایدئولوژی اش با شیوه های توتالیتر و سرکوبگر مناسبت نداشت. روند طبیعی تحولات، آن جریان افراطی را بالا آورد و آنها بودند که موفق شدند شیوه های خودشان را برای سرکوب در تمام ایران تعمیم بدهند. قدرت یابی جماعت ولایت فقیه و تندرو، زائیده ی یک پروسه ی تاریخی بود و صرفا یک توطئه نبود. این شرایط جغرافیایی ایران است که ما را به اینجا می کشاند و عدم اذعان به حقوق ملیت ها.

اویسی در مورد مبارزات کردستان افزود: بعد از جنگ های خونین داخلی که در کردستان صورت گرفت، جنگ به پایان رسید، و عملا جریانات کردی دچار فطرت شدند ولی مذاکرات را با جمهوری اسلامی آغاز کردند که نتیجه اش ترور یکی از بزرگترین رهبران ملت کرد، دکتر عبدالرحمن قاسملو، و بعدا ترور دکتر شرفکندی جانشین دکتر قاسملو، از سوی جمهوری اسلامی بود. منظور این است که ملت کرد مایل بود که اصلاحات صلح آمیزی صورت بگیرد. هیچ وقت جریانات کردی سعی نکردند که مدیریت محلی در آنجا مستقر کنند، یعنی آنچه که در عراق و سوریه انجام شد، ولی در ایران هیچگاه چنین چیزی دنبال نشد. یکی از دلایل عمده اش این بود که اپوزیسیون آن زمان، عمدتا جریانات چپ حامی ملیت ها و مسئله کرد بودند و این دلگرمی بود که در مجموعه ی ایران یک حس همگرایی وجود دارد. ولی حالا در شرایط فعلی اوضاع خیلی تغییر کرده، یعنی تحولاتی که بخواهد در منطقه صورت بگیرد با توجه به رویکردی که اپوزیسیون دارد، می تواند در کردستان خیلی شبیه سوریه یا عراق شود. این برای اعلام خطر نیست، بحث اصلی ام این است برای حفظ وحدت  در ایران ما باید به حقوق ملیت ها و حقوق مذهبی اذعان کنیم. در واقع این توهمی که متاسفانه در میان کشورهای جهان سومی وجود دارد که دمکراسی یعنی همه با هم برابرند، دقیقا دمکراسی برعکس این است، یعنی مردم حق دارند یک به یک با هم متفاوت باشند و ما باید این تفاوت را به رسمیت بشناسیم.

اویسی در پایان سخنانش اظهار امیدواری کرد در برنامه های آینده به مسئله ی ملی توجه شود، و افزود: مسئله ی ملی در ایران مسئله اول و مهمترین و اساسی ترین مسئله است.

در ادامه ی مراسم، طاهره پیروی پیام مهندس حشمت طبرزدی از زندان خطاب به ملت ایران را خواند.

طاهره پیروی، فوق لیسانس روانشناسی، از فعالان جنبش دانشجویی، عضو جبهه دمکراتیک ایران، چند بار سابقه دستگیری و زندان دارد و سه سال پیش به کانادا آمده است.

در بخشی از این پیام آمده است:

همان گونه که آگاهید، حاکمین بی کفایت و ماجراجو، با پیگیری سیاست های ضد ملی و برنامه هایی که صرفا در جهت تامین منافع ایدیولوژیک و مادی باند قدرت حاکم و سیستم دلالی وابسته به آن است، کشور و ملت را در ورشکستگی کامل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی فرو برده است. تورم، گرانی، فقر خانمانسوز، بیکاری، فساد، فحشا، اعتیاد و نا امیدی مفرط به آینده از یکسو و سرکوب ، سانسور، تفتیش عقاید، اعدام، زندان، خشونت و اجبار، از دیگر سو، از پیامدهای آشکار حاکمیت طی ۳۵ سال گذشته و به ویژه ۱۰ سال اخیر است. … بر همه ی شخصیت ها، سازمان ها و گروه های سکولار دموکراسی خواه ملتزم به اعلامیه ی جهانی حقوق بشر، فرض است با اتحاد ملی و عملی، راه برون رفت، از جهنمی که حاکمیت، برای ملت به ارث گذاشته است را بیابد.

بر همین پایه و در آستانه ی ۲۲ بهمن، به همه ی این گروهها که خود را ملزم به پذیرش و اجرای اعلامیه ی جهانی حقوق بشر و ضمایم آن می دانند، توصیه می کنیم، صرفنظر از اختلافات مرامی و سیاسی و البته با به رسمیت شناختن این اختلافات و با احترام به باورهای همدیگر، پیرامون خواست های مشخص، دست به اتحاد عملی بزنیم. خواست هایی چون، کارزار لغو گام به گام اعدام ـ “لگام” و آزادی کلیه ی زندانیان سیاسی، تامین دو میلیون تومان به عنوان حداقل دستمزد و لغو حجاب اجباری، می تواند در اولویت قرار بگیرد…. امید است، این اتحاد عملی، زمینه ی به وجود آمدن، جنبش اجتماعی نیرومند، به عنوان پشتوانه ی خواست های بعدی، باشد.

آخرین سخنران مراسم، دکتر صمد اسدپور بود. او در مورد جمعیت و توسعه در جمهوری اسلامی صحبت کرد. دکتر اسدپور پزشک و از مسئولان وزارت بهداشت در ایران بوده. او مسئول پروژه های آژانس های سازمان بین الملل متحد در ایران (سازمان توسعه بین الملل و سازمان جمعیت بین الملل) بوده و دو بار جایزه سازمان بین الملل را در زمینه توسعه و جمعیت دریافت کرده است.

دکتر اسدپور با ذکر اینکه مطالبی که تاکنون گفته شد نشانگر سرکوب و کشتار برای حفظ نظام جمهوری اسلامی ست،  افزود: گفته های من هم بیانگر این است که منافع ملی هم قربانی سیاستگزاری های نظام و صرفا برای حفظ نظام خواهد بود و هیچوقت منافع ملی، که هر کشوری آن را رعایت می کند، برای این ها در ایران مورد نظر نبوده. یکی از اینها مسئله جمعیت و منابع ایران است. جمعیت هم به عنوان مصرف کننده و هم تولیدکننده مطرح ترین مسئله ای است که در تمام سیاست های کشورهای مختلف چه سیاست های فرهنگی و چه اقتصادی و چه اجتماعی مطرح است. سیاست های جمعیتی یا رشد جمعیت بایستی همراه و هماهنگ با محورهای توسعه ی اقتصادی و اجتماعی کشور باشد. اگر یادتان باشد در دهه ی اول انقلاب به دلیل وضعیت نابسامان کشور و از بین رفتن زیرساخت های گذشته، بخصوص برنامه ی کنترل جمعیت، جمعیت کشور از ۳۴ میلیون به ۶۰ میلیون نفر افزایش پیدا کرد که آن پیک جمعیتی ۲۶ میلیون الان رسیده به حد جوانانی که در خیابان ها و در دانشگاه ها هستند. . . وقتی می گوییم جمعیت هماهنگ با محورهای توسعه باشد، یکی از محورها منابع است و مهمترین آن کشاورزی است.

در ایران ۹/۱۲ میلیون هکتار زمین کشاورزی دائر است. در کشورهای در حال توسعه یا عقب نگه داشته شده، برای یک نفر در طول سال که بتواند از تغذیه کامل بهره مند باشد، بایستی چهاردهم زمین زیر کشت داشته باشد. در کشورهای صنعتی این رقم ۹دهم است مثل کانادا یا آمریکا. بنابراین اگر تمام زمین های کشاورزی ایران زیر پوشش می رفت، ما برای ۳۰میلیون جمعیت غذا داشتیم و باید برای ۴۵ میلیون تن دیگر یعنی بقیه ی جمعیت از خارج مواد غذایی وارد شود. در دهه ی اول انقلاب به دلیل از بین رفتن زیرساخت های بهداشتی و تنظیم خانواده، رشد جمعیت از ۷/۲ به ۹/۳ یعنی بالاترین رشد در تاریخ جهان و تاریخ ایران رسید. از طرف دیگر قرار بود سالی یک میلیون هکتار از زمین های بایر و غیرقابل کشت (که حدود ۵۹ میلیون هکتار داریم) کویرزدایی شود و به زمین های کشاورزی اضافه شود، تا کنون نه تنها هیچ سالی یک میلیون هکتار کویرزدایی نشد، بلکه پیشرفت کویر در زمین های کشاورزی باعث تخریب این زمین ها شد. همچنین تغییر کاربرد زمین های کشاورزی بخصوص در شمال ایران با ساختمان سازی و از بین رفتن جنگل ها، آن هدف اولیه دوره ی بیست ساله دولت را نتوانست تأمین کند.

از طرف دیگر تعداد دانش آموزان واجب التعلیم به رقم ۲۱ میلیون نفر در دهه ی اول انقلاب رسید که متاسفانه در خیلی جاهای کشور مدارس چند شیفته دیده می شد. و از طرف دیگر قرار بود که هر سال ۳۰۰هزار واحد مسکونی ساخته شود و در طول دهه ی اول انقلاب ۱۳۰هزار واحد مسکونی ساخته شد.

تمام ابعاد توسعه منابع ما داشت از بین می رفت و دولت مجبور شد برای حفظ نظام دست به اقدامات کنترل جمعیت به صورت فوری بزند و من هم اولین مدیرکل جمعیت و تنظیم خانواده بعد از انقلاب و مجری این برنامه بودم که بعد از چند سال رشد، جمعیت به شدت کاهش پیدا کرد. دولتی که نسبت به تنظیم خانواده متعصب بود، اقدام به بستن لوله های زنان و مردان در روستاها و شهرها کرد. این را به این منظور می گویم که فقط این نیست که ببینید نظام پرنسیپی دارد و براساس آن کار می کند، هر جا که لازم باشد هر منافعی را از بین می برد، و هر جا هم که لازم باشد منافعی را به وجود خواهد آورد برای اینکه مهم حفظ نظام است.

دکتر اسدپور افزود: رشد جمعیت به کمترین حد خودش رسید و در حال حاضر به  ۲/۱ رسیده و هنوز هم که می گویند رشد جمعیت بالاست دروغ است. متوسط رشد جمعیت جهانی یک درصد است و رشد جمعیت کشورهای آسیایی ۳/۱ است، یعنی ما نه جمعیت پیر داریم و نه جمعیت زیاد داریم و همچنان با متوسط کشورهای آسیایی فاصله داریم. تعداد دانش آموزان امروزه ۱۲ میلیون نفر است. ایران برای این اقدامات در کنترل جمعیت در سال های ۹۸ و ۲۰۰۲ جایزه بین المللی برد.

دکتر اسدپور در پایان سخنانش گفت، اینکه می گویند ما جمعیت پیر داریم، درست نیست، آنچه که می تواند این کشور را به همان وضعیت گذشته ببرد و منابع، آموزش و پرورش و بهداشت و کل کشور را به خطر بیندازد، سخنان آقای خامنه ای است که می گوید ما باید جمعیت ۱۵۰ تا ۳۰۰ میلیونی داشته باشیم و ما اشتباه کردیم که برنامه ی کنترل جمعیت را اجرا کردیم. برای اینکه برای حفظ نظام در مناقشات بین المللی ما نیاز به فقر و بیچارگی آدم های زیادی داریم.