نوروزی دیگر از راه رسید و چون هر سال، مرکز هنری نوا با جشن نوروزی خود به استقبال آن رفته. کمال طراوتی بنیانگزار و سرپرست این مرکز از زمانی که به تورنتو آمده، هر سال این جشن را برپا کرده، اوایل جشنی کوچک از کنسرت هنرجویان مرکز موسیقی و با امکاناتی ابتدایی، اما چند سالی ست که این جشن شکل شایسته اش را یافته، و پا را از مرزهای کانادا بیرون گذاشته و با دعوت از هنرمندان ایرانی مقیم کشورهای دیگر، کم کم دارد مهر جهانی بر خود می زند.
میهمان این بار جشنواره نوروزی، دکترسوسن مطلوبی با نام هنری «سروش ایزدی» از کشور اتریش است. خواننده ای با صدای آسمانی که مرا یاد روح انگیز می اندازد. در گفت وگویی با او این را پرسیدم، “تا به حال شده به شما بگویند صدایت آنها را یاد چه خواننده ای می اندازد؟”
ـ بله، خیلی ها گفته اند یاد قمر و روح انگیز می افتند.
با تمام ناآگاهی ام نسبت به موسیقی، این یکی را اشتباه نکرده بودم، ولی خودش صدای بنان و دلکش را خیلی دوست دارد.
سوسن مطلوبی، عشق به موسیقی را از پدر و مادرش گرفته.
می گوید، “در خانه مادرم با صدای گرم و لطیف ترانه های روحانگیز و قمرالملوک وزیری را می خواند و پدرم با تار او را همراهی می کرد.”
در هشتسالگی در برنامهی کودک رادیو تهران آواز می خواند و از بین خواهر و برادرها، تنها او هم به راه علم می رود و هم هنر.
می گوید، در دوران نوجوانی، روزها به دبیرستان و عصرها به هنرستان آزاد موسیقی ملی ایران می رفتم. ابتدا آقای عبدالله دوامی استاد من بود و بعد آقای محمود کریمی. در آنجا محمدعلی امیرجاهد ترانه هایش را به من یاد می داد. ایشان آهنگساز و ترانه سرای قمر بودند و ترانه هایی که قمر خوانده بود با من کار کردند که یکی از آنها “امان از این دل” بود که با ارکستر فرامرز پایور در گلچین هفته ی رادیو اجرا کردم.
سوسن مطلوبی، همپای فراگیری موسیقی، به تحصیلاتش هم ادامه می دهد. در دانشگاه تهران، پزشکی می خواند. همزمان در رادیو می خواند. از آن زمان چنین یاد می کند:
ـ ردیف آوازی را پیش آقای کریمی تمام کردم، و وقتی وارد دانشگاه شدم آنجا هم فعالیت هنری داشتم و به دانشجویان تعلیم آواز می دادم و در مسابقات هنری دانشگاه ها و در گروههای موسیقی دانشگاه تهران شرکت می کردم.
زمانی که رزیدنت بیمارستان بودم و دوره ی تخصص کودکانم را می گذراندم، آقای هوشنگ ابتهاج (سایه) سرپرست گلچین هفته ی رادیو بودند. ایشان از من دعوت کردند که به رادیو بروم. من نمی خواستم که حرفه ی پزشکی ام با هنری یکی باشد، آن زمان احساس می کردم که اگر مردم بدانند خانم دکتری دارد می خواند یک پیشداوری برایشان می شد، من می خواستم بدون تیتر و عنوان باشم و ببینم صدایم چه اثری روی مردم دارد، بنابراین دنبال نام هنری بودم که آقای سایه، سروش ایزدی را پیشنهاد کرد و من هم قبول کردم.
سروش ایزدی، در سال ۱۳۵۳ دانشکده پزشکی دانشگاه تهران را تمام کرد. در این زمان با تلویزیون ملی ایران و برنامهی گلچین هفته رادیو همکاری داشت و با گروههای فرهنگ و هنر (گروه پایور)، سماعی، مفتاح، شیدا و ارکستر بزرگ رادیو تلویزیون ملی ایران اجراهایی داشت.
در آغاز راه شهرت بود که انقلاب شد.
می پرسم چرا مهاجرت کردی؟ می گوید: بعد از انقلاب، شرایط و محدودیت هایی بود برای موسیقی و بویژه محدودیت هایی برای خانم ها، من حجاب اجباری را نمی توانستم تحمل کنم، برای همین در سال ۱۹۸۱ مهاجرت کردم و از همان زمان در وین پایتخت اتریش اقامت دارم.
دکتر سوسن مطلوبی در سال ۱۹۸۹ از دانشگاه وین دکترا و سپس در سال ۱۹۹۰ تخصص کودکان می گیرد و در کنار حرفه ی پزشکی به فعالیت های هنری اش هم ادامه می دهد.
از نوع موسیقی اش می پرسم و اینکه بیشتر به عنوان خواننده ی سنتی خوان شهره است، می گوید: به آن صورت دیگر سنتی نمی خوانم. الان ترانه هایی که در گذشته در ایران معروف بود و خودم هم خیلی دوست داشتم، می خوانم. دو آلبوم دارم که کارهایش همه جدید است.
سروش ایزدی از آهنگسازانی که با آنها کار می کند، می گوید: با آهنگسازانی چون جلال اخباری، مسعود عطایی، کاظم عالمی، سعید فرصت و حمید نوین کار کرده ام و غیر از اشعار حافظ و سعدی و مولوی، از فریدون مشیری، نادر نادرپور و سایه هم خوانده ام.
سروش ایزدی، در مهاجرت، هم درس خوانده، هم کار پزشکی کرده، هم کار هنری کرده و هم دو دختر موفق بزرگ کرده است. می گوید، سپیده و ساویز هر دو در اتریش به دنیا آمدند، تحصیلات دانشگاهی شان را تمام کرده اند. سپیده اقتصاد اروپا خوانده و ساویز جهانگردی و در حال گذراندن دوره ی فوق لیسانس منابع انسانی ست و جالب است که هیچکدامشان خواننده نشدند.
او می گوید، زمانی که بچه ها کوچکتر بودند، من به خاطر اینکه بیشتر با بچه ها باشم قبول نکردم مطب داشته باشم، و فقط به کار دولتی ام می رسیدم. الان می بینم چه کار خوبی کردم و بچه ها هم از این تصمیم من راضی اند.
می گویم از زندگی در اروپا راضی هستی؟، می گوید: از مهاجرت خیلی راضی ام و خوشحالم که در وین زندگی می کنم، از نظر فرهنگی و تاریخی زیباست و از همه مهمتر این است که “وطن جایی ست که آزاری نباشد، کسی را با کسی کاری نباشد.”
دکتر مطلوبی، امروزه، از کار پزشکی بازنشسته شده و به گفته ی خودش “فقط به علاقه ی اولیه و اصلی اش”، یعنی موسیقی می پردازد. او در کشورهای متعددی کنسرت داشته و دو بار نیز در کنفرانس بنیاد پژوهش های زنان ایران، زمانی که این کنفرانس ها در وین و استکهلم برگزار شدند، برنامه ی هنری اجرا کرده است.
دکتر مطلوبی کتابی هم نوشته با عنوان «سروش ایزدی و سیری در موسیقی ایران» ، که در آن به تاریخ هنرایران، از ایلامیان تا ایرانیان برونمرزی پرداخته. در مورد این کتاب می گوید: این کتاب زندگینامه ی هنری من است و پژوهشی ست در مورد موسیقی ایران و هر جا که رفتم برنامه اجرا کردم و یا تعلیم دیدم، پیشینه ی آنها را هم نوشته ام مثل پیشینه ی هنرستان، دانشگاه، رادیو و تلویزیون، همچنین از خاطرات و تجربیات خود با موسیقی دانان برجسته ایران گفته ام و حتی وقتی به خارج کشور آمدم، در مورد سالن هایی که در آن کنسرت دادم، و اشعاری که در این کنسرت ها اجرا کردم، هم نوشته ام.
دو سی دی همراه این کتاب است که در آن ترانه ای با صدای مادرم، صدای کودکی ونوجوانی ام، ترانه های گلچین هفته رادیو وکنسرت ها در این مجموعه آمده است.
گفتنی ست یکی از سی دی های سروش ایزدی که به دعوت کمپانی AVIDIS در فرانسه تهیه شده، از سوی روزنامهی لوموند پاریس، مدال موزیک استثنایی شوک را دریافت کرده است.
از او می پرسم در کنسرت روز شنبه ۱۵ مارچ، چه ترانه هایی را اجرا می کند، گفت:
در این کنسرت با ارکستر و گروه کر ملی ایران به سرپرستی کمال طراوتی سه ترانه می خوانم: “ز فروردین” از ساخته های یحیی زرین پنجه، “صبح نوبهاری” ساخته انوشیروان روحانی سروده ی نواب صفا، سرود “ای وطن” ساخته ی علینقی وزیری با شعر عبدالعظیم قریب که این سرود را قبل از انقلاب در گلچین هفته رادیو با ارکستر بزرگ رادیو تلویزیون ملی ایران به سرپرستی فریدون شهبازیان اجرا کرده بودم.
برای حرف پایانی، خانم مطلوبی (سروش ایزدی) پیامی برای هموطنانش دارد: نوروز ۱۳۹۳ را به همه شهروندان ساکن تورنتو تبریک و شادباش می گویم و امیدوارم سال خوبی داشته باشند.
به امید دیدار همه دوستداران موسیقی و هنر و نوروز
شنبه ساعت ۸ شب، مرکز هنرهای نمایشی ریچموندهیل، ۱۰۲۶۸ خیابان یانگ