در این مراسم علی باباچاهی، علی اکبر معصوم بیگی، بکتاش آبتین، علی صولتی، کبوتر ارشدی و میثاق مولوی از علیشاه گفتند

مراسم یادبود علیشاه مولوی، ۱۹ اسفند، با حضور جمعی از اهل قلم در مؤسسه نیکوکاری رعد برگزار شد.

در این مراسم ابتدا علی باباچاهی به بیان برخی از خاطرات خود با علیشاه مولوی پرداخت و گفت: واقعیت امر این است که خیلی تلخ است که مدام وقتی به دفترچه تلفن‌مان مراجعه می‌کنیم با حجم زیاد شماره ‌تلفن‌های سوخته دوستان مواجه می‌شویم و این تحمل و صبر زیادی می‌طلبد.

این شاعر سپس به یکی از دیدارهای خود با علیشاه مولوی اشاره کرد و گفت: در این دیدار که به مناسبت رونمایی از یک مجموعه شعر برگزار شده بود علیشاه مولوی با بغضی فروبرده و اعتراضی فروخفته به شاعرانی اشاره کرد که با درک مصلحت‌آمیز وقت، شعر یا شعرهایی با نیت چندگانه می‌سرایند که هم ما از آن‌ها خوش‌مان می‌آید و هم دیگران، و علیشاه مولوی به این وضعیت اعتراض داشت.

علی باباچاهی و علی اصغر معصوم بیگی در مراسم تدفین علیشاه مولوی

علی باباچاهی و علی اکبر معصوم بیگی در مراسم تدفین علیشاه مولوی

باباچاهی در ادامه به برخی دیگر از خاطره‌های علیشاه مولوی و شعرهای او اشاره و اظهار کرد: اگر حالا که در حال سخن گفتن هستم چهره‌ام حزن‌آلود نیست به این معنا نیست که حزن درون ندارم. به گمان من علیشاه مولوی الآن در میان ماست و اگر دروغ نگویم هم‌اینک او را می‌بینم. گویی به من اشاره می‌کند که به شیوه خودت حرف بزن و فکر نکن اگر لبخندی به لبان دوستان آمده من آزرده می‌شوم.

او همچنین درباره ویژگی‌های شعر علیشاه مولوی گفت: شعرهای علیشاه مولوی تأیید نوع نگاه من به شعر نو معاصر است، به این معنا که نمی‌توان شعر را تنها به دو ژانر ساده و پیچیده خلاصه کرد. علیشاه مولوی با شعرهایش ثابت کرد که حداقل شعر ساده به یک نوع ختم نمی‌شود. او در شعر ساده‌اش سعی کرده با شعر ساده معاصر تمایز داشته باشد و آن را به شکل منحصر به فردی درآورد، به همین خاطر است که مثلا در شعرش به سینما استناد می‌کند یا به شعر کانکریت توجه کرده است.

نکته دیگری که در شعر علیشاه است این است که او می‌خواهد شعر را از شعر ساده بودن رایج نجات بدهد، بنابراین از عنصر بینامتنیت استفاده می‌کند، به شکلی که وقتی شعرش را می‌خوانیم می‌بینیم که گویی شعرش مونتاژ دیگران است و هیچ چیزی از علیشاه مولوی در آن نیست. البته این صحبت‌های من به معنای توضیح شعر علیشاه مولوی است نه نقد و تعریف. در واقع این صحبت‌های من برای تبیین فوری شعر علیشاه است.

او با خواندن برخی شعرهای علیشاه مولوی گفت: نکته دیگری که در کار علیشاه مولوی دیدم متلاشی کردن روایت در شعر است که به نظرم خود سرآغاز یک حرکت است.

باباچاهی صحبت‌هایش را با خواندن شعری از آخرین مجموعه شعر علیشاه مولوی به پایان برد.

در ادامه این مراسم علی‌اکبر معصوم‌بیگی با اظهار تأسف از درگذشت علیشاه مولوی گفت: آرزو می‌کردم حداقل چند سال دیگر علیشاه مولوی در بین ما بود. البته خود او به طول و درازای عمر توجهی نداشت و ژرفای زندگی برایش مهم بود، به همین خاطر اگر چند سال دیگر زنده بود ما کارهای دیگری از او می‌دیدیم.

این مترجم همچنین گفت: علیشاه کسی نبود که به شعر فله‌یی دل ببندد و بخواهد دفترهای شعرش را افزایش دهد، آن هم در عصری که کمیت بر دیگر مسائل چیرگی دارد.

معصوم‌بیگی با بیان این‌که علیشاه مولوی به شاعر اجتماعی بودن شهرت داشت، اظهار کرد: علیشاه شاعر اجتماعی بود، اما ما شاعر اجتماعی زورکی زیاد داشته‌ایم. علیشاه از این‌ها نبود. صداقت او چشم‌گیر و ذاتی خود او بود. زور نمی‌زد تا شاعر اجتماعی شود. علیشاه روشنفکری متعهد بود که به آزادی، تبار انسان و انسانیت انسان متعهد بود. در سراسر عمرش آدمی نبود که به آن‌چه در اطرافش می‌گذرد بی‌اعتنا و بی‌تفاوت باشد. این حساسیت به اطراف که حساسیت مدرنی هم هست همواره با علیشاه مولوی بود.

معصوم‌بیگی سپس به دیدار چند روز قبل خود با علیشاه مولوی اشاره کرد و در این‌باره گفت: چندی پیش که در جمع مشورتی کانون نویسندگان ایران او را دیدم از دو چیز بیش از اندازه حرف می‌زد و من دو نکته را در صحبت‌هایش برجسته دیدم و آن دو نکته چیزهایی بود که در سراسر عمرش با او بود؛ یکی از آن دو حساسیت به آن‌چه در اطرافش می‌گذشت بود و شامل هجمه‌ای که اخیرا بر ضد روشنفکری بیدار به‌وجود آمده بود و دیگری عشق بی‌کرانش به جوان‌ها. به خاطر عشق بی‌اندازه‌اش به جوان‌ها گاهی فکر می‌کردم که این عشق به افراط رسیده است ولی واقعیت این است که او برخلاف دیگر شاعران که با جوانان به رقابت برمی‌خیزند و با لفظ ورزشکارانه پیشکسوت در بین جوان‌ها دنبال مرید جمع کردن هستند، با جوان‌ها برخورد می‌کرد.

در ادامه مراسم بکتاش آبتین نیز درباره ویژگی‌های شخصیتی و نوع زندگی حرفه‌یی و شخصی علیشاه مولوی اظهار کرد: علیشاه شیرینی هیچ مجلسی نبود و در هیچ مجلسی هم به این خاطر که کسی دوستش داشته باشد کسی را نمی‌خنداند.

حافظ موسوی در کنار علیشاه مولوی

حافظ موسوی در کنار علیشاه مولوی

این شاعر اظهار کرد: ما نمی‌خواهیم از علیشاه اسطوره بسازیم. او ضعف‌های بسیار زیادی داشت و گاهی وقت‌ها خیلی خوب نبود، چون انسان بود. اما چیزی که او را از هم‌نسلانش جدا کرد وفاداری به آرمان‌هایش بود. او آیینه شرافت نسل جوان امروز بود و غفلت‌هایی را که برخی از پیشکسوت‌ها به آن دچار شدند، جبران کرد. علیشاه شاعر آرمان‌های از دست‌رفته ما بود.

سپس علی صولتی درباره علیشاه مولوی اظهار کرد:‌ علیشاه مولوی مشخصا در زمانه ما یک استثنا بود، چون از هرگونه گفت‌وگو با هر قدرتی سر باز‌ می‌زد و از این بابت مشخص او یک استثنا بود و البته هزینه‌های این فاصله‌گیری از قدرت و گفت‌وگو با آن را هم پرداخت. آن‌چه علیشاه را استثنا کرد اصرار او به عدم هرگونه نزدیک شدن به قدرت و رسمیت یافتن بود؛ چیزی که درباره دفن نشدن در قطعه هنرمندان هم رخ داد. علیشاه مولوی‌ در روزهایی که بسیاری از روشنفکران ادبی، سیاسی و اجتماعی بیرون از قدرت بودند و امروز در حال هضم در قدرت هستند، یک استثنا بود و شاید به همین خاطر است که امروز همه ما برای او جمع شده‌ایم.

در پایان این مراسم کبوتر ارشدی نیز درباره علیشاه مولوی گفت: شعر علیشاه زن را ستود و این ستودن به معنای تنانه‌اش نبود، بلکه زن را در ساحتی که فکر و زندگی می‌کند و صداقت می‌ورزد، ستود.

این شاعر افزود: علیشاه آرمان‌هایش را با بی‌چیزی و تنهایی تمام زیست.

همچنین میثاق مولوی – فرزند علیشاه مولوی – در پایان مراسم سخنانی را بیان کرد و از حاضران در این مراسم یادبود تشکر کرد.

در این مراسم افرادی از جمله محمد رحمانیان، حافظ موسوی، محمود معتقدی، هرمز علی‌پور، فرهاد عابدینی، ناهید توسلی، فریبرز رئیس‌دانا، غلامحسین سالمی، فرخنده حاجی‌زاده و… حضور داشتند.

این مراسم با آواز و موسیقی سه‌تار نیز همراه بود. همچنین بخشی از فیلم مستند زندگی علیشاه مولوی به کارگردانی بکتاش آبتین به نمایش درآمد که با تشویق حاضران همراه شد. چندین‌بار نیز صدای علیشاه مولوی در حال شعرخوانی پخش شد که از سوی حاضران مورد تشویق قرار می‌گرفت.

منبع: بهارنیوز