متعاقب فراخوان «مرکز ادبیات کودک داروگ» و «جمعیت الغای کار کودکان در ایران» در پیکار جهانی علیه بی حقوقی کودکان در ایران، در تاریخ سیزدهم دسامبر ۲۰۱۳، کایلاش ساتیراتی، دبیر «گلوبال مارش»، نامهای در این مورد خطاب به رئیس جمهوری ایران منتشر کرده است، که ترجمه آن را در زیر میخوانید.
همینجا یک بار دیگر از همه انسانهای آزادیخواه، و از کلیه نهادها و سازمانها و موسسات مدافع حقوق کودک، میخواهیم هر طور که صلاح میدانند و با هر وسیله ای که در اختیار دارند از این پیکار جهانی علیه بی حقوقی کودکان در ایران حمایت نمایند. باشد تا همگامی و همراهی ما سرانجام به ایجاد یک زندگی شایسته، مناسب، و درخور حرمت انسانی کودکان ما در ایران بیانجامد.
بیست و پنجم آوریل ۲۰۱۴
www.darvag.com
* * *
به جناب آقای حسن روحانی
جمهوری اسلامی ایران، تهران
آقای رئیس جمهور
من این نامه را از طرف تشکل «رژه جهانی علیه کار کودک» («گلوبال مارش») برای شما مینویسم. تشکلی که ائتلافی جهانی است با اتحادیههای کارگری، اتحادیه معلمان جهان، سازمانهای مدافع حقوق کودکان، و با همکاران و اعضایی در بیش از ۱۴۰ کشور جهان و با یک تعهد مشترک جهت تقویت تلاشهای همه جانبه جهانی برای حفاظت و ترویج حقوق کودکان، به ویژه رهایی از استثمار اقتصادی و برخورداری کامل و تمام وقت از تحصیل اجباری، رایگان و با کیفیت.
جای بسی تاسف است که در کشور ثروتمند ایران، با وجود آن همه ذخایر نفتی، بیش از یک و نیم میلیون کودک مجبور به زندگی در خیابانها شدهاند. «گلوبال مارش» از شنیدن این خبر و اطلاع یافتن از آن بسیار نگران شده است، به ویژه که این وضعیت روز به روز وخیمتر هم میشود. این کودکان در معرض تجارت انسان برای بردگی و کار اجباری همراه با استثمار فیزیکی، روانی و حتی جنسی قرار می گیرند.
بیش از سه میلیون کودک در ایران از تحصیل محرومند که پنجاه درصد آنها را کودکانی که به کارهای اجباری در وضعیت بردگی میپردازند، تشکیل میدهند. این کودکان به وضوح از امر آموزش عقب ماندهاند و در دور باطل فقر، کار اجباری و بی سوادی گرفتار آمدهاند.
به نظر میرسد که پیشبرد امر کودکان و دستیابی به حقوقشان در دستور کار دولت ایران نیست و من بسیار رنج میکشم از این که ناچارم بگویم بسیاری از مواد قانونی از جمله ماده ۱۲۱۰، ۱۰۴۱، قانون مدنی جمهوری اسلامی، مواد ۷۹ تا ۸۴ قانون کار، و ماده ۴۹ و ۲۲۰ قانون مجازات عمومی با متن و روح قوانین و استانداردهای بین المللی درباره حقوق کودکان در تضادند و مخاطرات جدی برای حیات کودکان ایرانی به وجود میآورند.
«گلوبال مارش» همچنین نگران تصویب ماده ۲۷ «قانون حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان بی سرپرست یا بدسرپرست»، مبنی بر حق ازدواج سرپرست با فرزندخوانده در مجلس ایران است. این واقعیت که ماده ۲۷ به سرپرست اجازه می دهد با کودک تحت سرپرستیاش ازدواج کند، به شدت برخلاف حرمت رابطه مقدس والدین و فرزندان است. این قانون راه را برای خشونت فیزیکی و جنسی در محیط خانه باز میکند، جایی که میبایست کودکان بیشتر از هر جای دیگری احساس امنیت داشته باشند. این قانون نه تنها تمامی متن و روح قطعنامه حقوق بشر سازمان ملل متحد را نادیده میگیرد، بلکه همچنین معاهده ملل متحد راجع به حقوق کودکان، معاهده ۱۸۲ «سازمان جهانی کار» مبنی بر ممنوعیت کارهای سخت و پر مشقت برای کودکان و معاهده تکمیلی الغای بردگی، تجارت برده و موسسات و فعالیتهای مشابه با کار بردگی، که ایران هم آن را امضا کرده است، را زیر پا میگذارد و علاوه بر این به بردگی مدرن و سوءاستفاده از کودکان دامن میزند. این کودکان هرگز نمیتوانند از قید زنجیرهایی که استثمار بر دست و پایشان نهاده است، رها شوند؛ حقوقشان به مثابه حق زندگی و تحصیل لگدمال میشود؛ و داغ آن را برای تمام عمر بر پیشانی خود خواهند داشت.
این هم جای نگرانی است که قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران، سن رسمی ازدواج را برای کودکان دختر سیزده سال و کودکان پسر پانزده تصویب کرده است و همین قانون اجازه میدهد که دختران زیر سیزده سال و پسران زیر پانزده سال با توافق و رضایت والدینشان و با اجازه قاضی ازدواج کنند. این قانون آشکارا کودکان را در معرض ازدواج زودرس و اجباری قرار میدهد که نه تنها مستقیما علیه مصوبات بین المللی است، که جمهوری اسلامی متعهد به اجرای آن است، بلکه حتی علیه قانون حمایت از کودکان خود ایران نیز میباشد.
نظر به اینها، «گلوبال مارش» خواستار اقدامات زیر است:
ـ تامین مسکن و امکان تحصیل برای کودکان خیابانی تحت نظر سازمانها و نهادهای بین المللی توسط دولت ایران؛
ـ ممنوعیت کامل کار کودکان؛
ـ لغو قوانین نامبرده مدنی، کار و کیفری و تغییر آنها به قوانین حامی کودکان؛
ـ تجدیدنظر در قانون حمایت از کودکان و نوجوانان بی سرپرست یا بدسرپرست برای ممانعت از ازدواج سرپرست با فرزندخوانده؛
ـ قوانین داخلی میباید مطابق با قوانین و استانداردهای بین المللی در مورد منع ازدواج زودرس کودکان و وادار به ازدواج نمودن کودکان زیر هجده سال مورد تجدیدنظر قرارگیرد؛
ـ اجرای قانون شماره شش در مورد سازمانهای مدافع حقوق کودکان. حمایت از کودکان میبایست بدون مانع باشد، طبق این تبصره، سازمانها و نهادهای مدنی در ایران باید از حق دموکراتیک اطلاعرسانی در مورد آزار کودکان برخوردار باشند. علاوه بر این، حمایت قانونی و مصونیت اجتماعی و سیاسی تشکلها و افرادی که در زمینه حقوق کودکان فعالیت میکنند و سخنگوی حقوق کودکانند میباید از طرف حکومت تضمین گردد؛
ـ دولت میبایست قاضی را مسئول فسخ ازدواجهای قبلی یا اجباری کودکان نماید و همین طور در مورد ازدواج با فرزندخواندگان. این افراد باید محاکمه شده و به دادگاه کشیده شوند؛
ـ دولت ایران باید از طریق پروتکلها و مکانیزمهای الزامآور اقدام به نجات، ترمیم و جبران خسارتهای جانی و مالی و روحی کودکان بازمانده از تجاوز فیزیکی و جنسی، کودکانی که قبلا به اجبار شوهر داده شدهاند و کودکانی که با سرپرستان خود ازدواج کردهاند، بنماید. باید ترتیبی داده شود که کودکان بازمانده از این جنایتها، از طریق کسب مهارتهای آموزشی و حرفهای، به جامعه بازگردانده شوند.
من امیدوارم که شما بدون درنگ به موارد مطرح شده در این نامه پاسخ بدهید و برای به دست آوردن بهترینها برای کودکان ایران به این کودکان کمک کنید.
با احترام
کایلاش ساتیارتی
بیست و دوم آوریل ۲۰۱۴