چندی پیش دولت محافظه کار فدرال لایحه ی c-24 را برای تغییر در قوانین مهاجرت و شهروندی به مجلس ارائه کرد که با رای نمایندگان محافظه کار به تصویب رسید. تغییراتی که در این قانون درنظر گرفته شده، به گفته ی کارشناسان حقوقی، ناقض منشور حقوق شهروندی کاناداست.
ما در این مورد پیش از این در شهروند نوشته ایم. مقاله ی مفصل دکتر عزت مصلی نژاد در شماره ی پیشین نشریه، به خوبی تمامی جوانب و پیامدهای این تغییر را بررسی کرده است. همچنین با انتشار گزارش گردهمایی اعتراضی ایرانیان در مل لستمن، نیز گوشه هایی از دغدغه های ایرانیان کانادا را بازتاب دادیم.
در ادامه ی این انتقادات و اعتراضات، روز یکشنبه ۲۰ جولای ۲۰۱۴، جمعی از ایرانیان تورنتو در سالن اجتماعات مرکز امور شهری نورت یورک گرد آمدند تا به سخنان هفت تن از وکلا و فعالان اجتماعی کانادا در خصوص قانون جدید مهاجرت و شهروندی موسوم به C-24گوش دهند و در پایان جلسه موارد ابهام و پرسش هایشان را با سخنرانان در میان بگذارند.
مجید جوهری، گرداننده مراسم، امر معرفی سخنرانان را برعهده داشت.
نسیم میتووانی(Naseem Mithoowani)، وکیل، فعال اجتماعی و بلاگر از همکاران دفتر حقوقی والدمن و همکاران، اولین سخنران بود.
این دفتر حقوقی به صورت رسمی اعتراض به این قانون را آغاز کرده و روی تمام مفاد آن کار می کند. نسیم به طور مفصل به موارد ناقض حقوق شهروندی این قانون پرداخت و از جمله گفت، اگر مأمور بررسی تقاضای شهروندی شما احساس کند که قصد اقامت در جای دیگری جز کانادا را دارید، می تواند از اعطای شهروندی به شما خودداری کند.
نسیم به مورد دیگری نیز اشاره کرد و آن اینکه از این پس، اگر به فردی شهروندی داده شود و بعد از آن فرد تصمیم بگیرد برای تحصیل و یا کار به کشور دیگری برود، می توانند شهروندی اش را از او پس بگیرند.
نسیم گفت، این مورد شامل افرادی که متولد کانادا هستند، نمی شود، آنها هر چند سال که بخواهند می توانند خارج از کشور زندگی کنند، تنها مهاجران هستند که هدف این مورد هستند، یعنی آسیب پذیرترین بخش جامعه که برای حفظ شهروندی شان بایستی وفاداری شان را ثابت کنند و این یک تبعیض است و ناقض حق جابجایی در منشور حقوق شهروندی.
نسیم افزود: حتی اگر شما شهروندی را هم به دست آورده باشید، چنانچه به تروریسم چه در داخل کانادا و چه در خارج آن متهم شوید، شهروندی تان را از دست می دهید. در اینجا اشاره نمی شود که اگر کلاهبرداری کنید، یا سوءرفتار داشته باشید، فقط به تروریسم اشاره شده است در حالی که شهروندی نباید وسیله ای برای مجازات افراد قرار گیرد.
نسیم به افرادی که در ریسک قرار دارند، اشاره کرد و گفت: افرادی که تابعیت کشور دیگری را ندارند، در امان هستند. و در این رابطه موضوع ماهر آرار را مثال زد.
ماهر آرار، مهندس سوری تبار کانادایی است که پس از ۱۱ سپتامبر به اشتباه در فرودگاه نیویورک مورد ظن قرار گرفت و بازداشت و به سوریه بازگردانده شد و یک سال را در آنجا در زندان و شکنجه گذراند تا اینکه به کانادا برگردانده شد. او البته بیگناه بود و شاید اگر این قانون تصویب شده بود، او شهروندی کانادایش را از دست می داد
.
نسیم در پایان سخنانش گفت: دولت هارپر تلاش دارد تعریفی از شهروند ایده آل و غیرایده آل بدهد و اینکه چه کسی ارزش شهروند بودن را دارد و چه کسی کمتر ارزشش را دارد.
سخنران بعدی الفاروق کاکی (El-Farouk Khaki)، وکیل مهاجرت و پناهندگی، و همچنین فعال حقوق بشر در حوزه هایی چون برابری جنسیتی، گرایش جنسی و اسلام مترقی است. الفاروق لیست بلندبالایی از فعالیت های حقوق بشرانه دارد و دریافت کننده جایزه ی “قهرمان” از کانون وکلای کانادا است.
الفاروق در آغاز سخنانش با اشاره به اینکه قرار است از حقوقمان به عنوان کانادایی حرف بزنیم، تأکید کردکه اجداد اولیه ی این سرزمین ـ بومیان کانادا ـ در شرایط مطلوبی زندگی نمی کنند و هشتاد درصد آنها به آب آشامیدنی سالم دسترسی ندارند.
فاروق با اشاره به اینکه نسیم به تفصیل در مورد این قانون گفته است، شعری خواند از کشیش مارتین نیمولر ” اول سراغ سوسیالیست ها آمدند، من هیچ نگفتم چون سوسیالیست نبودم/ بعد به سراغ فعالان اتحادیه های کارگری آمدند، من هیچ نگفتم چون اتحادیه ای نبودم/ بعد به دنبال یهودی ها آمدند من هیچ نگفتم چون یهودی نبودم، بعد به سراغ من آمدند و دیگر کسی نمانده بود که چیزی بگوید”
فاروق به شرایطی که در جهان باعث پناهنده شدن آدم ها به دیگر کشورها می شود، اشاره کرد و به تغییراتی که در قانون پناهندگی دو سال پیش به وجود آمد. او گفت، اگر به عنوان پناهنده به کانادا بیایید امروزه کمتر به سیستم حقوقی و بهداشتی اینجا دسترسی خواهید داشت.
فاروق موضوع تابعیت دوگانه داشتن در این قانون جدید را به سال ۲۰۰۶ مربوط دانست، زمانی که اسرائیل به لبنان حمله کرد و هزاران لبنانی تبار کانادایی ساکن در لبنان خواستار خروج از آنجا شدند و دولت مجبور شد ترتیب بازگرداندن آنها را بدهد. از آن زمان دولت هارپر به فکر افتاد که در این زمینه کاری کند.
یکی از مواردی که در این قانون جدید روی آن تأکید می شود، فعالیت تروریستی است، ولی این مفهومی گنگ است زیرا به عنوان مثال شما ایرانی ها، دولت ایران را تروریست می دانید و دولت ایران شما را، بنابراین کی تعیین می کند چه کسی تروریست است و چه کسی نیست؟ در اینجا قانون را به عنوان یک اسلحه دارند به کار می گیرند و نه یک حامی و محافظ.
سخنران بعدی جودی ریبک، روزنامه نگار، نویسنده و کوشاگر مدنی پیشکسوت بود. در لیست بلندبالای فعالیت هایش، او رئیس کمیته ملی رسیدگی به وضعیت زنان بوده است.
جودی در آغاز با اشاره به سابقه ی طولانی مبارزه ی موفقیت آمیز خود و دیگر زنان علیه قانون سقط جنین (از۱۹۶۷) گفت، شاید به همین خاطر از من خواسته شده که در مورد استراتژی برای مبارزه با این قانون حرف بزنم.
او که متولد آمریکا و دارای شهروندی کانادا است، افزود، با این قانون جدید، من هم می توانم مورد هدف قرار گیرم، در حالی که رنگ پوستم سفید است و لهجه هم ندارم، ولی به دلیل فعالیت هایم، دولت هارپر از من بدش می آید. من هم از این دولت واقعا بدم می آید.
جودی به مواردی اشاره کرد که با این قانون می توانند به راحتی مورد هدف قرار گیرند. او از وقایع اوکرائین گفت و اینکه اوکرائینی های اینجا که در شرق اوکرائین فامیل دارند، ممکن است مورد این ظن که دارند شورشیان را حمایت می کنند، قرار گیرند.
او به مورد محمد فهمی، خبرنگار مصری ـ کانادایی که در مصر محکوم به زندان شده است، اشاره کرد و گفت، به این ترتیب می شود شهروندی او را لغو کرد.
جودی به نقش مهم افکار عمومی تأکید کرد و گفت دادگاه به تنهایی کاری نمی کند و به صدای شما هم گوش می کند. چنین جلساتی می تواند پایه ای برای شکل گیری ائتلاف ها باشد.
ونسان والایی، وکیل جوان و فعال ایرانی ـ کانادایی از مونترال سخنران دیگر این جلسه بود. او در هفده سال گذشته در حوزه ی حقوق عمومی بین المللی و حقوق شهروندی و مهاجرت کار کرده است. او پیشتر ریاست دو نهاد غیردولتی “اقدام برای پناهندگان کبک” و “انجمن وکلای ایرانی کبک” را برعهده داشته است.
ونسان والایی سخنانش را همراه با نمایش اسلاید به فارسی ارائه کرد.
والایی به پسزمینه پدید آمدن قانون سی ـ ۲۴ اشاره کرد و گفت: لایحه ی اصلاحیه C-425 که توسط نماینده مجلس آقای شوری، به مجلس ارائه شد نشان می دهد که از اول معلوم بود ادامه ی این مسیر چه خواهد شد. در این لایحه اشاره شده که افرادی که جرائم دیگری را مرتکب می شوند می توانند همچنان کانادایی باشند ولی کسانی که مرتکب عمل تروریستی می شوند، نمی توانند. در سال ۲۰۱۳ هم جیسون کنی، وزیر مهاجرت و شهروندی صحبت از مسئله وفاداری به کانادا کرد و در واقع پایه های این قانون کنونی ریخته شد.
در سال ۲۰۱۴ آقای الکساندر وزیر مهاجرت، این مسئله را مطرح کرد که “آیا تابعیت یک حق است یا یک امتیاز؟” و آن را امتیاز خواند. و روندی که در پیش گرفته شده، نشان می دهد که تابعیت کانادا شبیه یک سوپر ویزا می شود و فقط یک امتیاز است که هر وقت خواستند می توانند آن را پس بگیرند.
والایی اشاره کرد که اگر به هنگام دریافت تابعیت اعلام کنید که می خواهید در کانادا بمانید، ولی بعدا به عنوان مثال عاشق خانمی در فرانسه شدید و خواستید به آنجا بروید، به عنوان غلط جلوه دادن قصدتان در ابتدا، متهم به کلاهبرداری می شوید.
والایی افزود، آن حق و حقوق هایی که در قانون وجود داشت، کم کم دارد از بین می رود. دادگاهی دیگر در کار نیست و وزیر می تواند راجع به شهروندی شما شخصا تصمیم بگیرد. و اگر هم بخواهید به دادگاه فدرال بروید، دیگر مثل امروز که می توانید به راحتی پرونده تان را به آنجا ارجاع دهید، نمی توانید و باید حتما اجازه بگیرید. و این نشان می دهد که دارند یک سلسله مراتب تابعیت درست می کنند.
سخنران بعدی، علی احساسی وکیل فارغ التحصیل دانشکده حقوق اوزگود تورنتو بود. او از سال ۲۰۰۱ منحصرا در حوزه ی حقوق بین الملل و اداری تجربه دارد و کرسی اجرایی حقوق بین الملل در انجمن وکلای انتاریو را داراست.
علی احساسی نیز سخنانش را نیمی به فارسی و نیمی به انگلیسی ایراد کرد. او به اعتراضات و انتقادات به قانون جدید اشاره کرد و گفت، دولت محافظه کار می دانست که این موضوع حساسی است.
احساسی به اعتراضات مختلف وکلا و کارشناسان و مردم اشاره کرد و گفت: از روز اول بعد از خواندن لایحه در ماه فوریه، کانون وکلای کانادا تأکید کردند که مفاد مختلف این قانون مغایرت دارد هم با قانون بین الملل و هم با قانون اساسی. اما این اعتراض و همچنین تظاهرات اعتراضی بیست هزار نفره در بریتیش کلمبیا کوچکترین تأثیری در رویه ی دولت فعلی کانادا نداشت. این قانون قدرت را از دادگاه گرفته و به دست بوروکرات ها و وزیر داده است.
احساسی نیز چون همکارانش به تابعیت دوگانه داشتن افراد اشاره کرد و در این رابطه به مورد ژاپنی های کانادایی در جنگ جهانی دوم پرداخت که به واسطه ی جنگ، مورد ظن حمایت از دشمن (ژاپن) قرار گرفتند و بازداشت شده و به کمپ های مختلف در کشور فرستاده شدند.
او قانون جدید را دغدغه ی هر کسی دانست که تابعیت دوگانه دارد زیرا قانون جدید، قانون جنایی را با قانون شهروندی قاطی کرده است.
احساسی یکی از مفاد قانون جدید که از همه به گفته ی او بدتر است، را خواند و گفت، به نظر دوستان این قانون سیستم دو گانه ای به وجود می آورد، به نظر من سیستم سه گانه ای به وجود می آورد. همان طور که بین منِ مهاجر با آن فردی که زاده ی کانادا است، تفاوت به وجود می آید، افرادی هم که در آینده اقدام به گرفتن تابعیت می کنند، باز با مهاجران قبلی متفاوت خواهند بود. آنها باید قول بدهند که قصد زندگی در کانادا را دارند. این قول بعدها می تواند گریبانگیر افراد شود.
احساسی در پایان تأکید کرد که دولت فعلی می خواست این قوانین مبهم بماند و ترس و لرز برای افرادی که بعدا تابعیت می گیرند، باقی بماند
سخنران بعد، جیمز کلارک فعال شناخته شده، نویسنده و روزنامه نگار، بنیانگذار ائتلاف “جنگ را متوقف کنید” متشکل از ۷۰ سازمان از جمله انجمن های دانشجویی، اتحادیه های کارگری و سازمان های عدالت اجتماعی و همچنین از اعضای کمیته اتحاد صلح کانادا بود.
او شروع کمپین ها و ائتلاف های ضد جنگ را به روزها و هفته های بعد از ۱۱ سپتامبر ارجاع داد و گفت، ائتلاف ما بر سه ستون استوار بود. اینکه چگونه مردم عادی را علیه جنگ سازماندهی کنیم. دومین ستون علیه هرگونه نژادپرستی برخیزیم و سومین ستون دفاع از آزادی های مدنی است. بعد از ۱۱ سپتامبر در تمام دنیا قوانینی برای تحدید آزادی های مدنی برقرار شد از جمله قوانینی در کانادا و آمریکا در این زمینه تصویب شد. برای دفاع از این آزادی ها صدهاهزار تن به خیابان ها آمدند.
او به مواردی اشاره کرد که بدون هیچگونه شواهدی، مردم مورد ظن قرار گرفته و با دیپورت و شکنجه مواجه شده اند. در این قانون جدید، شهروند درجه یک و درجه دو داریم.
او در مورد کسانی که تابعیت دوگانه دارند، به پرونده ماهر آرار اشاره کرد که بدون هیچ مدرکی، بازداشت و به سوریه بازگردانده شد. مورد دیگر عمر خدر است که دولت تمام توصیه های حقوقی و دادگاه را در مورد نحوه ی رفتار با یک شهروند کانادایی ندیده گرفت.
کلارک با اشاره به اینکه این راه از ۱۱ سپتامبر شروع شده و ما باید قدم بعدی مان را تعیین کنیم که چه باید بکنیم. این کار یک کامیونیتی تنها نمی تواند باشد و همه در این مسئله ذینفع هستند. باید با کامیونیتی های دیگر در ارتباط بود و همچنین با گروه ها و سازمان هایی همچون اتحادیه ها در تماس بود تا صدای مردم عادی را به گوش مقامات رساند.
کلارک در پایان سخنانش تأکید کرد: باید کمپین های مردمی تشکیل بدهیم تا در انتخابات بعدی محافظه کاران را بر مسند قدرت ننشانیم. باید با نمایندگان مجلس تماس بگیریم تا از نقطه نظرات ما آگاه شوند. شما می توانید این لایحه را شکست دهید.
آخرین سخنران، دان هریس(Dan Harris)، نماینده مجلس فدرال از حزب ان دی پی بود. او سال ۲۰۱۱ از حوزه ی جنوب غربی اسکاربرو به مجلس راه یافت. او برای دو دهه جزو فعالان سیاسی و اجتماعی و حامی فعال مسکن مناسب، عدالت اجتماعی و اصلاحات اقتصادی بود. از سال ۲۰۱۳ او از منتقدان آموزش عالی در حزب بوده است.
هریس با اشاره به حرف های آخرین سخنران که توصیه کرد دوستان خودتان را در بین احزاب اپوزیسیون دولت پیدا کنید، گفت: من برای همین منظور اینجا هستم تا حرف های شما را بشنوم. انتخابات ۲۰۱۵ در راه است و این کافی نیست که آن زمان به محافظه کاران رای ندهیم، باید در این مدت با دوستان و فامیل و بقیه افراد در حوزه های مختلف گفت وگو کنیم تا بتوانیم شانس تغییر حکومت آینده کانادا را داشته باشیم و دولتی انتخاب کنیم که بیشتر عموم مردم کانادا را نمایندگی کند. کانادا که کشوری ساخته شده بر پایه ی مهاجران است و ما می خواهیم این طور باقی بماند. نوشتن نامه و تلفن زدن به نمایندگان مجلس، نوشتن طومارهای اعتراضی همه از اقداماتی ست که به نمایندگان دغدغه های مردم عادی را منتقل می کند و ممکن است آقای الکساندر را متقاعد به تغییر این قانون کند. آنها تنها به حرف اپوزیسیون گوش نمی کنند. حتی سال گذشته یک اشتباه گرامری در یک لایحه بود، ولی چون اپوزیسیون این اشتباه را گوشزد کرده بود، آنها از اصلاح آن خودداری کردند و همانطور با غلط آن را ارائه کردند.
شما باید به نمایندگان ان دی پی و لیبرال مجلس از دغدغه هایتان در مورد این قانون بگویید تا آنها بتوانند در مجلس آن را بازتاب دهند.
هریس بدترین بخش این لایحه را دادن قدرت به شخص وزیر مهاجرت خواند و گفت، آقای کریس الکساندر در پاسخ به خبرنگاری که پرسید وضعیت بچه های پناهنده ای که گناهی ندارند و مسئول کار پدر و مادر و کشورشان نیستند چیست که از خدمات درمانی در این کشور محروم می شوند، گفت: من مسئول این نیستم.
هریس با اشاره به تقسیم بندی شهروندان به خوب و بد گفت: دنیا سیاه و سفید نیست و پر از خاکستری است. مردم کانادا رنگارنگ هستند با پسزمینه های مختلف که باید به آن افتخار کرد و احترام گذاشت.
پس از پایان سخنرانی ها، بخش پرسش و پاسخ برگزار شد که نیاز سلیمی آن را اداره کرد.
در گفت وگو با نیاز سلیمی چند پرسش را با او مطرح کردم. اول از او در مورد سازماندهندگان این جلسه پرسیدم. او گفت: برگزارکننده ی این پنل من بودم. دوست جوانی به نام رسام طبسی با من همکاری کرد. دوست دیگری به نام لیلی صفحات فیس بوکی را درست کرد. یکی برنامه هایی که قرار است برگزار شود در آنجا اعلام می شود و دیگری صفحه ی کامیونیتی است که در آن گفت وگوها و بحث ها انجام می شود.
در این برنامه تعداد دیگری نیز به صورت داوطلبانه با من همکاری کردند.
چه معیاری برای انتخاب سخنرانان داشتی؟
ـ معیار من این بود که کسانی که در مورد مسئله مهاجرت تخصص داشته باشند و دیگر اینکه کسانی باشند که فقط در چارچوب حرفه ای و سیستم کار نکرده باشند بلکه در جاهایی که لازم بوده به عنوان یک اکتیویست با آن قوانین یا پروسه ای که غیرعادلانه بوده و بر علیه مهاجران و پناهنده ها بوده، مبارزه کرده اند. این معیار من برای انتخاب وکلا بود ولی در کنار آن به خاطر اینکه این مسئله ای است که احتیاج به سازماندهی و بسیج کردن داره، و یک پروسه ی طولانی مبارزه ی مدنی و قانونی هست چند نفر اکتیویست حرفه ای و با سابقه دعوت شدند که اینها راهکارهای جمع شدن و فعالیت کردن برعلیه یک قانون غلط را با توجه به تجارب خودشان به مردم بگویند.
آقاى دان هاریس نماینده ان دی پی به این دلیل دعوت شدند که جزو نمایندگان فدرالى بودند که در پارلمان مشخصا به این قانون و آقاى الکساندر اعتراض کرده بودند. کلیپ سخنرانى ایشان قبلا در صفحه مان پست کرده بودیم که اعضا از آن بسیار استقبال کردند.
در مورد انتخاب وکلای فعال گفتی، با توجه به اینکه آقای جوهری و آقای احساسی از دو حوزه ی انتخاباتی در تورنتو کاندیدا هستند، و در این برنامه حضور داشتند، چرا از دو کاندیدای دیگر که هم حقوق خوانده اند و هم فعالیت های حقوق بشری داشته اند، ـ خانم لیلی پورزند و آقای کاوه شهروز ـ دعوت به سخنرانی نشده بود؟
ـ برای من به عنوان برگزارکننده، مسئله کاندیدا بودن به هیچ عنوان شرط نبود. آقای احساسی کسی است که مستقیم با دولت کار کرده و کسی است که سالهاست از زلزله بم تا کنون باهم کار کرده ایم. آقای جوهری خودش به من مراجعه کرد و داوطلب شد که هر کاری هست انجام دهد و من پذیرفتم. اگر کس دیگری هم به من مراجعه می کرد و پیشنهاد می کرد حتما من به آن فکر می کردم. هیچ کدام از این افراد تماسی نگرفتند.
استقبال از این جلسه را چگونه دیدید؟
ـ استقبال خوب بود و غیر از یک مورد که از قبل هم وجود داشت و به جلسه هم کشیده شد و هدف تخریب بود، مسئله ی دیگری وجود نداشت. کسانی که دعوت شده بودند نسبت به حیطه ی سخنانشان بسیار آگاه بودند. تا آنجا که به من منتقل شد، مردم هم راضی بودند.
اگر کسانی در این مورد سئوال داشته باشند کجا می توانند سئوالاتشان را مطرح کنند؟
ـ ما با چند وکیل داریم صحبت می کنیم که آنها به این پرسش ها پاسخ دهند. الان داریم بر سر شیوه ی کار که چگونه باید این کار را انجام دهیم، صحبت می کنیم. اینکه آیا صفحه ی جدیدی باید باز کنیم، یا در همان صفحه کامیونیتی مان پرسش ها مطرح شود و ما آنها را دسته بندی کنیم و از وکلایی که داوطلبانه با ما کار می کنند بخواهیم هر کدام به تعدادی از سئوالات پاسخ دهند.
دیگر اینکه یک کلینیک حقوقی می خواهیم برقرار کنیم. هفته ای یک بار سه ساعت دو وکیل در یکی از اتاق های کتابخانه نورت یورک خواهند بود تا به پرسش های شهروندان پاسخ بدهند.
من در سالن هم اعلام کردم که ما چنین کاری درنظر داریم و وکلایی که مایل به همکاری هستند تماس بگیرند.
از شهروند هم خواهش خواهیم کرد که در این زمینه خبررسانی کند.
از صفحات “اعتراض عمومی علیه لایحه C-24دیدن کنید.
Public Protest Against Bill C-24 (event page)
Public Protest Against Bill C-24 ( community page)
با تشکر از فرح طاهری که اشاره ای هم به سئوالاتی کرد که افراد کامیونیتی در ذهن خود دارند. باید از نیاز عزیز که از تخریب صحبت میکند بپرسیم که منظورش از تخریب چه کسانی میباشد؟ برگزارکنندگان؟ کاندیدا های انتخاباتی؟ و یا این حرکت؟
چرا نباید سئوالت ما در باره نام برگزارکنندگان، دستور جلسه و نام سخنرانان بی جواب بماند؟ چرا نباید در باره انتخاب سخنرانان، نحوه عمل و حرکت با مردم مشورت و نظر خواهی کرد؟ چرا نیاز که مادام از شفافیت و شرکت دادن مردم در فعالیت ها و دموکراسی صحبت میکند خود این نکات را اجرا نمیکند؟ کدام یک از سخنگویان از نیاز تقاضای شرکت در این جلسه را کرده اند که او توقع آنرا دارد که لیلی و کاوه اینکار را انجام دهند؟ چرا وقتی این موضوع را با برگزارکنندگان درمیان میگذاریم به آن بی توجه باقی میمانند؟
دلیل دعوت از جان فیلیون نماینده شورای شهر از ویلودیل جهت سخنرانی در گردهمائی مل لستمن چه میبود؟ چه اصراری وجود دارد که علی احساسی که در گردهمائی مل لستمن سخنرانی کرده باز در گردهمائی دوم همان حرف ها را تکرار کند؟ آیا هدف از این گردهمائی باز تکرار مکرراتی میباشد که این روز ها هزاران بار به آن گوش داده و یا خوانده ایم؟ یا اینکه در میان گذاشتن نحوه عمل و پیشبرد این جریان میباشد که میبایست در آن جلسه دراولویت قرار میگرفت؟
تا زمانی که صداهائی وجود نداشته باشند تا حرف دل مردم را به زبان بیاورند، و یا تا زمانی که افکار عمومی آنچنان انسجام نداشته باشند که کسی جسارت آنرا پیدا نکند که بر خلاف منافع کامیونیتی قدم بر دارد، هر حرکت اشتباه باعث پراکنده شدن بیشتر جامعه و دلسردی بیشتر افراد خواهد بود.
چشم امید به آن دوخته ایم که نیاز این گفتار را به نیت نیک بشنود و در ادامه این حرکت بکار گیرد. آمادگی خود را اعلام میداریم که به هر نحوهی که ایشان صلاح میبیند با او همکاری داشته، و حتی المکان سعی میکنیم بر خلاف روش خود، سکوت اختیار نمائیم، تا مبادا باعث آن گردیم اصل موضوع که پیشبرد این حرکت است لطمه ای بیند.