عباس شکری

 خانم “لیندا پولمن” روزنامه نگار و نویسنده ی هلندی است که برای رونمایی کتاب اخیرش، «کاروان بحران» که به نروژی ترجمه شده است، هفته ی پیش میهمان شهر اسلو بود. در جلسه ای که در “خانه ی ادبیات” شهر اسلو برگزار شده بود، بیش از پانصد نفر حضور داشتند تا انتقادهای روزنامه نگاری که خود نیز دو سال است در هائیتی زندگی می کند را بشنوند.

 آمده بودند تا ببینند که کمک های مالی و غیرمالی شان چگونه هزینه می شود و آیا آسیب دیدگان هر فاجعه ای نصیبی از کمک های اعطایی آنها می برند یا بیشترین سهم آن برای مخارج اداری و تشریفات هزینه می شود و مصداق آفتابه لگن صد دست، شام و ناهار هیچی، می شود؟ آنچه در زیر می خوانید، گزارش کوتاهی است از سخنان  “لیندا پولمن” در مراسم رونمایی کتاب «کاروان بحران».

***

 “مرگ بر دزدان امدادرسان”، شعاری است که بر یکی از دیوارهای بین فرودگاه شهر پورتو پرینس و مقر موقت ریاست جمهوری هائیتی نوشته شده است.

هائیتی یکی از کشورهای جهان است که تعداد زیادی از نهادهای موسوم به غیردولتی فعالیت دارند. خبرگزاری آسوشیتدپرس که شاهد شعار فوق بوده، می نویسد که بیش از نهصد نهاد غیردولتی در بعداز زلزله هائیتی در ماه ژانویه در این کشور مشغول به کار می باشند. براساس گفته ی رئیس جمهور، “رنه پریوال” فقط هفت میلیون دلار از مجموع دو میلیارد دلاری که برای کمک به مردم کشور هائیتی، بعداز فاجعه ی زلزله، به این کشور روان شده، به دست دولت رسیده است.

آقای “رنه پریوال” در گفتگویی با روزنامه ی «میامی هرالد» گفته است که میلیون ها دلاری که اکنون به سوی هائیتی سرازیر است، همه در اختیار نهادهای غیردولتی قرار می گیرد.

 کاروان عیاران

منتقدان بر این باورند که نهادهای غیردولتی کاملا مهار نشده عمل می کنند و از کنترل خارج شده اند و در هماهنگی های لازم برای کمک رسانی، هیچ تلاشی نمی کنند. اکنون هم قریب به اتفاق این نهادها سعی دارند که موقعیتی برای خود دست و پا کنند تا موضع خود را پیش از کنفرانس کشورهای یاری دهنده ی هائیتی که قرار است در سی و یکم ماه مارچ (این کنفرانس روز سه شنبه همین هفته برگزار شد) سال جاری در نیویورک برگزار شود، هم مستحکم کنند و هم خوب جلوه دهند.

خانم «لیندا پولمن» نویسنده ی کتاب «کاروان بحران» که اهل هلند است و روزنامه نگار مقیم هائیتی، می گوید: “مشکل اصلی این است که فعالان واحدهای کمک رسانی کارکردی مانند ماشین لباسشویی یا کارخانه ی تولید نوشابه، دارند. آنها در رقابتی بزرگ با یکدیگرند”. خانم «پولمن» مدت دو سال است که برای یک شبکه ی رادیویی که هلندی ها سرمایه گذاری کرده اند، در هائیتی کار می کند. هم او معتقد است که کمک های امدادرسانی بعد از زلزله ی هائیتی، بیش از آن که انسانی باشد، بیمارگونه است. در کتاب مزبور، ایشان به این موضوع اشاره می کند که بی برنامه گی و بی نظمی واحدهای کمک رسانی، موجب شده که مجریان نهادهای کمک رسانی، برای به دست گرفتن اجرای برنامه های بیشتر، حتی رو در روی یکدیگر قرار گیرند که تفسیری غیر از به دست آوردن پول و قدرت نمی توان بر کارکردشان گذاشت. رقابت این نهادهای کمک رسانی برای پول و قدرت، منتهی به این می شود که همه ی آنهایی که محتاج کمک اند، از یاری های لازم محروم بمانند. محرومیت برای کسانی که با هدف یاری رساندن شان رنج سفر به منطقه بلازده را هم قبول کرده اند.

ایشان در بخشی از سخنان خود اشاره کرد که وقتی سازمان ملل در تلاش بود تا تعداد سازمان های غیردولتی در جهان را سرشماری کند، عدد سی و هفت هزار آنها را متوقف کرد. بر اساس بررسی های آماری، اگر درآمد همه ی سازمان های غیردولتی جهان را جمع کنیم، این سازمان ها در مجموع پنجمین قدرت اقتصادی دنیا می باشند.  

خانم “پولمن” به کشورهای اهداکننده کمک اشاره می کند که سالانه مبلغی بالغ بر صدوسی میلیارد دلار برای کمک های اضطراری و پشتیبانی از برنامه های توسعه، فراهم می کنند. 

این صنعت بین الملی است که میلیاردها دلار ارزش دارد. برای مصرف و هزینه ی این همه پول، مدام بر تعداد نهادهای غیردولتی کمک رسانی افزوده می شود و هیچ کس نمی داند که تعداد دقیق آنها چقدر است. چرا که در بازار آزاد از تعداد کارگزاران کمتر عدد و رقم منتشر می شود. فقط می توانم بگویم که همین حالا، من و شما هم می توانیم یک سازمان غیردولتی تأسیس کنیم.

کاروان بحران همین نهادهایی هستند که بی وقفه در مناطق فاجعه زده در رفت و آمدند؛ جاهایی مثل مناطق بحران و اردوگاه های پناهندگی. این نهادها اکنون عادت کرده اند که کشورهای شوربخت و فاجعه زده را دور بزنند و یکدیگر را دنبال کنند و باز یکدیگر را در همان جاهایی که باید دیدار کنند و در جلسه های پایان ناپذیری با هم مناقشه کنند.

خانم «پولمن» اضافه می کند: “این رقابت انسانی شامل این است که نهادهای کمک رسانی باید بر اساس علاقه ی کشورهای اهدا کننده ی کمک مالی؛ منطقه ی مورد علاقه، روش کار و حتی کارکرد دستگاه کمک رسانی، برنامه های خود را طراحی کنند.”

 بر این اساس می شود چنین گمانه زنی کرد که سازمان های کمک رسانی غیردولتی کارکرد خود را بر اساس منافع تجاری انتخاب می کنند و نه الزاما بر اساس علاقه مندی های اخلاقی. همین جا با دیدی انتقادی، اضافه می کند که اگر کسی قصد کمک و نجات جان انسان های بلازده را دارد، باید علاقه مندی های اخلاقی اش خیلی بیش از منافع اقتصادی اش باشد تا بتواند در این زمینه کارساز باشد.

نابودی کمک رسانی

پس از گذشت دو ماه از وقوع زلزله در هائیتی که تاکنون دویست و سی هزار کشته برجای گذاشته و هم چنان بیماری های مالاریا ناباورانه شیوع پیدا کرده و باران و سیل فراوان هم در راه است، گزارش سازمان ملل حاکی از آن است که تنها نیمی از زلزله زدگان پناهگاهی یافته اند تا از گزند باران در امان باشند.

خانم «پولمن» معتقد است که کار کمک رسانی از همان ابتدا با ناهماهنگی شروع شد. ایشان یکی از دلایل این که عملیات کمک رسانی درست پیش نرفته است را در بدگمانی بین خارجی ها می داند. حضور بی سابقه و فوق العاده زیاد نیروهای نظامی آمریکایی، بدگمانی بین نهادهای غیردولتی را نیز افزوده بود. آنچه من شاهد بودم، ورود ناهماهنگ و بی شمار نیروهای کمکی به کشور هائیتی بود که بیشترین آنها آمریکایی بودند. بارها دیدم که نیروهای آمریکایی خطر دزدی، کشتار یا تجاوز را به مردم فقیر هائیتی نسبت می دادند. حتی دیدم که آنها را انسان های خطرناکی قلمداد می کردند و از نیروهای کمک رسان می خواستند که به آنها نزدیک نشوند.

آنچه در هائیتی رخ داد این بود؛ به گفته ی خانم «پولمن» نه تنها کمک رسان های سازمان های غیردولتی که روزنامه نگاران هم به این ترتیب دچار سوء ظن شده بودند. هم او می افزاید که اگر عملیات کمک رسانی با تأخیر فراوان شروع شد به این دلیل بود که آنها برای حفظ امنیت و جان خود خواهان همراهان مسلح بودند و حاضر نبودند تا این امنیت تأمین نشود، فرودگاه را ترک کنند.

خیلی ها به هلاکت رسیدند که اگر کمک رسانی به موقع انجام می شد، شاید جان سالم به در می بردند. موضوع هم این نبود که کمک نرسیده بود، بلکه مسأله این بود که نیروهای کمک رسان به علت هراسی که برای شان ایجاد شده بود، جرأت ترک فرودگاه و رفتن بین مردم بلازده را نداشتند. اتفاقی که موجب مرگ و میر بیشتر شد و واقعا به رنج و عذاب مردم هم افزود.

شش روز پس از وقوع زلزله، خانم «پولمن» در گفتگو با “تایم” گفت که به طور متوسط هر روز چهارده نفر از مرگ نجات می یابند و این در حالی است که بیش از ۱۷۳۹ مددکار در منطقه به سر می برند. خیلی از مددکاران هم از همان روز اول، گلایه می کردند که نیروهای آمریکایی اجازه ی فرود هواپیماهای حامل وسایل کمک رسانی؛ چادر، دارو، مواد غذایی و لباس، در فرودگاه را نمی دادند و این در شرایطی بود که تصویر خوش و انسانی تری از فرودگاه را در چشم جهانیان می نشاندند. هم او اضافه می کند که هواپیمای حامل بیمارستان صحرایی سازمان صلیب سرخ نروژ درست بیست و چهار ساعت پس از حادثه در آسمان هائیتی بود تا اجازه ی فرود به او دهند، اما این هواپیما پس از سرگردانی فراوان، مجبور شد در فرودگاه دومنیکن فرود آید و سه روز بعد به کار کمک رسانی بپردازد.

به اعتقاد خانم «پولمن» نیروهای نظامی آمریکایی خود تصمیم نمی گرفتند که کدام هواپیما باید در فرودگاه اضطراری فرود آید و کدام یک فرود نیاید. آنها این کار را بر اساس اولویت ها به سازمان های غیردولتی واگذارده بودند که آنها هم متأسفانه هیچ برنامه ای که اولویت ها را تعیین کند، نداشتند. هر یک از این سازمان ها، خود را و احتمالا هواپیمای کشور متبوعش را در اولویت فرود قرار می داد و همین موضوع جز مشاجره و سرانجام به موقع نرسیدن کمک ها به مردم آسیب دیده، ثمری نداشت.  

راه چاره؟

در پاسخ این پرسش که به نظر ایشان چه کار  دیگری امکان پذیر بود که انجام نشد؟ گفت: “با وجود آنکه میزان فاجعه زلزله در هائیتی فوق العاده زیاد بود، اما در نوع خود، از دیگر فجایع رخ داده در جهان چندان هم بزرگتر نبود”. به نظر ایشان، سازمان های غیردولتی می بایستی برای اجرای بهتر کارهای کمک رسانی، کتاب راهنمایی درست کنند تا هر یک در موقع وقوع حادثه ای بداند که باید در کدام زمینه و یا حوزه مشغول کار شود. دفترچه راهنمایی که تا امروز اصلا کاری برای تنظیم آن انجام نشده که در این صورت از هرج و مرج جلوگیری می شود و امکان حیف و میل شدن کمک ها هم کاهش پیدا می کند.

اکنون بار دیگر به مکانیسم بازار برگشته ایم: سازمان های کمک رسانی متأسفانه در همکاری با یکدیگر کار نمی کنند که هیچ، گه گاه حتی علیه یکدیگر برنامه ریزی و کار می کنند. آنچه روی می دهد این است که اعطا کنندگان دولتی، کمک های شان را با نیروها و سازمان های خود وارد میدان کمک رسانی می کنند که هر یک هم برای مددکاری و کمک رسانی برنامه ی خود را می خواهد اجرا کند و به همکاری با دیگران هم هیچ اهمیتی نمی دهد.

خانم «پولمن» می گوید:”آنها هرگز دور هم ننشستند تا از یکدیگر بپرسند که موضوع و مسأله ی اصلی چیست تا برای حل آن راه چاره ای پیدا کنند.” البته این معضل ویژه هائیتی هم نیست که دشواری سال های دراز نهادهای غیردولتی و صنعت مددکاری یا کمک رسانی است در سراسر جهان.

در بخش دیگری از سخنان خود، خانم “پولمن” اضافه می کند که مردم هائیتی سال ها است که حضور سازمان های غیردولتی را در کشور خویش شاهدند. سازمان های غیردولتی محلی یا بین المللی. به خاطر عملکرد ضعیف این سازمان ها، باور مردم به آنچه آنها می کنند بسیار ناامید کننده است. در این سرزمین فقیر، رشوه و رشوه خواری بیداد می کند و همه گیر است. چیزی که موجب شده است تا برای نرساندن مستقیم کمک ها به دست مقامات دولتی، مورد استفاده قرار گیرد. البته یادمان باشد که تعدادی از سازمان های غیردولتی محلی، بلافاصله عملیات کمک رسانی و نجات مردم را شروع کردند. دقیقا بعد از وقوع زلزله.

ایشان در جواب این پرسش که چه نوع سازمان های غیردولتی محلی در هائیتی فعال هستند؟ می گوید: “تا آنجا که من خبر دارم و تجربه کرده ام، سازمان های توسعه و رشد، وجود ندارند بلکه بیشتر سازمان های خیریه در آنجا فعال می باشند. هستند کلیساهایی که مردم را در سوادآموزی کمک می کنند، مهدکودک دایر می کنند تا از کودکانی که مادرشان مشغول کار است نگه داری کنند، مرکز نگهداری از سالمندان دارند و پروژه های کوچک دیگری هم در برنامه های شان نیز هست که در صورت توان اقتصادی آنها را اجرا می کنند. خیلی از این سازمان ها بیش از ده سال است که کار کمک رسانی را به خوبی انجام می دهند.

شرم آور

در ماه فوریه سازمان ملل متحد به کشورهای عضو اعلام کرد که برای بازسازی هائیتی در سال اول، نیاز به مبلغ یک میلیون و چهارصد هزار دلار دارد و کشورهای مختلف هم قول دادند که این مبلغ را برای کمک رسانی و بازسازی در اختیار این سازمان قرار می دهند. اما سخنان هفته پیش آقای “جان هولمس” مدیر کمک های انسانی سازمان ملل، حاکی از این بود که کشورهای مختلف برای کشوری که بیش از یک میلیون بی خانمان دارد، فقط نیمی از این مبلغ را دریافت داشته که برای اجرا و عملی کردن بازسازی هائیتی کافی نیست.

خانم «پولمن» نظر خوشی به کنفرانسی که روز سی و یکم ماه مارچ برگزار خواهد شد (هفته جاری این کنفرانس برگزار شد) ندارد و معتقد است که باز هم هزینه برای کنفرانس و برای مردم هائیتی هیچ چیز. این بار هم مراسمی برگزار می شود که گفتمان های انسانی و قول برای کمک. اما آن گاه که باید پول به حساب های لازم واریز شوند، از کمک خبری نخواهد بود یا پول ها می آیند اما با هزاران محدودیت در هزینه کردن آن؛ پدیده ای که تازگی هم ندارد. و در پایان هم سرانجام قول داده شده به دست فراموشی سپرده می شود.

در پایان مراسم رونمایی از کتاب «کاروان بحران»، خانم “پولمن” می گوید: “اگر واقعا و به طور جدی با مردم هائیتی احساس همدردی می کنیم، اگر واقعا بر این باوریم که مردم این دیار به کمک نیازمندند، باید به طور دقیق پیگیر این باشیم که کشورهای کمک رسان و سازمان های مجری کمک رسانی در آنجا چه می کنند. اگر چنین شود این امکان پیش می آید که آنها را مسئول بدانیم و یا از آنها مسئولیت پذیری طلب کنیم. چرا که رفتار و کردار تاکنونی آنها شرم آور بوده است.

 * عباس شکری نویسنده و مترجم آزاد در اسلو ـ نروژ و از همکاران شهروند در اروپاست که بویژه اتفاقات آن بخش از اروپا را پوشش می دهد.