پاره دوم

دیدار تیم های فوتبال تهران الف و منتخب بوشهر در مسابقات لیگ فوتبال قدس، سال ۱۳۶۶


در این دوران مسئولان رژیم که نگاهشان بیشتر به جنگ و سرکوب داخلی بود کمتر به امر اداره‌‌ی باشگاه‌ها می‌پرداختند. تیم‌ سرباز که بعداً به نیروی زمینی تغییر نام داد، ستاد مشترک و پاس تیم‌های نظامی بودند که در کنار تیم بنیاد شهید در مسابقات باشگاه‌های تهران شرکت داشتند. بنیاد شهید در سال ۷۲ امتیازش را به راه آهن فروخت و از تیم داری دست کشید.

ملوان بندرانزلی نیز که وابسته به نیروی دریایی بود در مسابقات باشگاهی گیلان شرکت داشت.

با این حال عناصر وابسته به رژیم و مدعی مکتب و انقلاب و اسلام، تلاش می‌کردند با باشگاه‌سازی و تیمداری بر اساس الگوهای اسلامی و مکتبی، خودی نشان دهند. تیم سعدآباد به سرپرستی مهدی اربابی که در شمیران پایه‌ریزی شده بود در سال ۶۰ یکی از تیم‌های ۱۸ گانه مسابقات دسته اول تهران بود. این تیم در سال ۱۳۶۳ امتیازش را به صدا و سیما فروخت و با نام جام جم و سپس صدا و سیما به فعالیت پرداخت و در سال ۶۵ توسط سازمان گسترش که به تیمداری روی آورده بود خریداری و مهدی دادرس سرپرست آن شد. محمد مهدی نبی مدیرعامل بعدی آن بود.  این‌ تیم پس از مدتی منحل شد اما دادرس مدیرعامل پیکان و سایپا و سرپرست تیم ملی شد و محمد مهدی نبی سر از اتحادیه فوتبال در آورد و عاقبت به دبیرکلی فدراسیون

فوتبال رسید.

 مقامات کویتی قبل از شروع بازی از بازیکنان دو تیم خواستند این‌گونه در کنار همدیگر عکس بگیرند. ملی‌پوشان ایران ایستاده از راست: جواد زرینچه، علی افتخاری، محمدحسن انصاری‌فرد، مهدی ابطحی، مرتضی فنونی‌زاده و محمد پنجعلی نشسته از راست: مجید نامجومطلق، مجتبی محرمی، مرحوم سیروس قایقران و شاهرخ بیانی

مقامات کویتی قبل از شروع بازی از بازیکنان دو تیم خواستند این‌گونه در کنار همدیگر عکس بگیرند. ملی‌پوشان ایران ایستاده از راست: جواد زرینچه، علی افتخاری، محمدحسن انصاری‌فرد، مهدی ابطحی، مرتضی فنونی‌زاده و محمد پنجعلی نشسته از راست: مجید نامجومطلق، مجتبی محرمی، مرحوم سیروس قایقران و شاهرخ بیانی

تیم کاخ جوانان یکی دیگر از تیم‌های ۱۸ گانه‌ی دسته اول تهران بود که نامش را به جوانان و سپس وحدت تغییر داد. علی محمد مرتضوی که به ریاست فدراسیون فوتبال رسید و به مدت سه دهه از اعضای تأثیرگذار اتحادیه فوتبال بوده ریاست باشگاه را به عهده داشت و همراه با حزب‌اللهی‌های محله‌ی سرآسیاب دولاب و عارف تهران آن را اداره‌ می‌کرد. این تیم در سال ۷۲ منحل شد و امتیاز آن را بهمن خرید. مهر شمیران نیز یکی دیگر از تیم‌هایی بود که توسط مهدی‌ دینورزاده اداره می‌شد که امتیازش را به بانک صنعت و معدن فروخت و در محاق رفت. تیم بنیاد شهید نیز آخرین بار در سال ۱۳۶۷ در مسابقات شرکت کرد و پس از آن منحل شد و پروژه‌ی تیم‌داری مکتبی با شکست به کار خود پایان داد.

پس از پایان جنگ در ۱۳۶۸ فوتبال رونقی دوباره گرفت و جام قدس در فصل ۶۹ـ ۱۳۶۸ بین تیم‌های باشگاهی در دو دسته ۱۱ تیمی برای اولین بار برگزار شد . از سال ۷۰ لیگ آزادگان شروع به فعالیت کرد و یک دهه تداوم داشت تا در دهه‌ی ۸۰ جای خود را به لیگ برتر فوتبال داد که ادعای حرفه‌ای بودن دارد!

هاشمی رفسنجانی در نخستین اقدام محدودیت‌ها و ممنوعیت‌های تجاری- تبلیغاتی را برداشت تا در جهت رهنمودهای اقتصادی بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول قدم بردارد. اما یک نظام عقب‌مانده با ساختاری پوسیده نمی‌توانست خود را با الگو‌های جهانی هماهنگ کند.

تأثیر این حرکت در فوتبال، تزریق پول‌‌های هنگفت توسط وابستگان هاشمی رفسنجانی که اداره‌ی وزارتخانه‌ها، ارگان‌ها و بویژه بانک‌ها را به عهده داشتند بود.

عیسی کلانتری، وزیر کشاورزی تیم کشاورز را پایه گذاشت و به بهانه‌ی حرفه‌ای کردن فوتبال مثل ریگ پول خرج کرد و به این ‌ترتیب با آغاز دهه‌ی ۷۰ شمسی، باشگاه‌های ریشه‌دار و سازنده پایتخت محکوم به مرگ شدند. کلانتری و معاونش صفی‌زاده از بودجه‌‌های عمرانی مربوط به کشاورزی به فوتبال پایتخت تزریق می‌کردند در حالیکه صرف بودجه تبلیغاتی در فوتبال اگر برای مؤسسات خصوصی و بانک‌ها توجیهی داشت، برای یک وزارتخانه دولتی هیچ توجیهی نداشت. کشاورز بهترین چهره‌های فوتبال کشور را جذب کرد و تا ۵ ‌برابر دیگر تیم‌های متمول به آن‌ها پول می‌داد. اما این تیم بدون آن که موفقیتی کسب کند در سال ۷۵ سقوط کرد و امتیازش را واگذار کردند.

بانک تجارت در سال  ۱۳۶۸ با خرید امتیاز تیم قدیمی و سازنده‌ی بوتان پا به عرصه مسابقات گذاشت ولی تا سال ۷۳ نتوانست به لیگ سراسری صعود کند و با تغییر مدیریت بانک باشگاه منحل شد.

دوران جدیدی در کشور شکل می‌گرفت و عناصر رژیم که از جنگ و سرکوب خونین دهه‌ی ۶۰ و قتل‌عام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ فارغ شده بودند می‌رفتند تا بیش از پیش اهرم‌های اقتصادی را در دست گرفته و به غارت و چپاول سرمایه‌های ملی بپردازند.

علاوه بر کلانتری وزیران دولت رفسنجانی مانند محمد جواد ایروانی، حسین محلوجی، و مدیران ثروتمند صنعتی و دولتی وارد فوتبال شده بودند و سرداران سپاه که می‌رفتند تا عنان باشگاه‌ها، فدراسیون و اتحادیه فوتبال را به دست بگیرند. به خوبی از تأثیر فوتبال و قدرت فزاینده‌ی آن باخبر بودند.

سپاه پاسداران بسیاری از نیروهایش آزاد شده بودند و در شرایط جدید در نهادهای مختلف نظام جاسازی می‌شدند تا گام به گام به سمت قبضه‌ی قدرت پیش بروند. ورزش و به ویژه فوتبال از آن‌جایی که با قشر جوان جامعه سر و کار داشت از اهمیت به سزایی برخوردار بود و به همین دلیل هدف شماره یک سپاه پاسداران و دستگاه امنیتی قرار گرفت و هرچه جلوتر رفتیم این سیاست بارزتر شد.

اسلامی(مصطفی رمضانی) سربازجوی بیرحم شعبه‌ی هفت اوین و یکی از بزرگترین و کارکشته‌ترین جنایتکاران علیه بشریت به هیأت فوتبال تهران راه یافت و به ریاست کمیته انضباطی رسید و جو سنگینی را در هیأت فوتبال حاکم کرد. در این دوران دو نفر از پاسداران سالن ملاقات اوین نیز در هیأت فوتبال تهران شاغل بودند.

 

جام «صلح و دوستی» و پروژه‌ی ناتمام آشتی‌کنان

سومین جام «صلح و دوستی» که در سال ۱۹۸۹ در کویت با تلاش شیخ صباح رئیس شورای المپیک آسیا براساس یک معاهده سیاسی ورزش برگزار شد که مبنای آن ترکیه ،‌ ایران ‌و عراق بود.

کویتی‌ها پس از برقراری آتش بس و در سال ۱۹۸۹ در تلاش بودند با برگزاری مسابقات جام «صلح و دوستی» آن را به مراسم آشتی کنانی بین عراق و ایران تبدیل کنند. مسابقات یادشده که در دو گروه برگزار می‌شد به گونه‌ای تنظیم شده بود که ایران و عراق هم در دور مقدماتی و هم در فینال با هم بازی کنند.

این دو تیم که در گروه‌شان اول و دوم شده بودند به مصاف کویت و اوگاندا تیم‌های اول و دوم گروه مقابل رفتند تا در صورت پیروزی بر آن‌ها در فینال در مقابل هم قرار گیرند. عراق،‌ کویت را در نیمه نهایی برد و ایران در ضربات پنالتی مغلوب اوگاندا شد و با باخت مقابل کویت به مقام چهارمی دست یافت تا رشته‌‌های مقامات کویتی پنبه شود. چیزی نگذشت که کشور کویت که قصد ایجاد صلح و دوستی بین ایران و عراق را داشت با حمله‌‌‌ی نیروهای عراقی مواجه شد و به اشغال این کشور درآمد.

این عکس مربوط به بازی رفت مقابل چین در شهر شن یانگ است، ایستاده از راست: مسعود معینی (کمک مربی) ، احمدرضا عابدزاده، مهدی فنونی زاده، رضا حسن زاده، سید مهدی ابطحی، سید علی افتخاری، کریم باوی، مهدی مناجاتی (سرمربی) نشسته از راست: محمد خاکپور، مجید نامجومطلق، فرشاد پیوس، مرتضی کرمانی، محمد تقوی.

این عکس مربوط به بازی رفت مقابل چین در شهر شن یانگ است، ایستاده از راست: مسعود معینی (کمک مربی) ، احمدرضا عابدزاده، مهدی فنونی زاده، رضا حسن زاده، سید مهدی ابطحی، سید علی افتخاری، کریم باوی، مهدی مناجاتی (سرمربی) نشسته از راست: محمد خاکپور، مجید نامجومطلق، فرشاد پیوس، مرتضی کرمانی، محمد تقوی.

 

تلاش‌های ناموفق تیم ملی برای شرکت در جام جهانی

 تیم ملی فوتبال ایران برای اولین بار پس از انقلاب در مسابقات مقدماتی آسیا برای شرکت در جام جهانی فوتبال ۱۹۹۰ شرکت کرد اما به دلیل محرومیت «اخلاقی» که فدراسیون فوتبال برای ۴ ستاره‌ی تیم ملی ایران سیروس قایقران، مجتبی محرمی، نادر محمدخانی و مرتضی فنونی‌زاده قائل شده بود در رقابت با چین شکست خورد و به مسابقات نهایی انتخابی آسیا نرسید. عاقبت تیم‌های کره جنوبی و امارات به عنوان نمایندگان آسیا در جام جهانی شرکت کردند.

در دیماه ۷۱ مجتبی محرمی، حمید روزبهانی، محمود کلهر و بهروز داداش‌زاده در یک میهمانی شبانه توسط نیروی انتظامی دستگیر شدند. دو نفر اول به یک سال محرومیت محکوم و کلهر و داداش‌زاده توبیخ کتبی شدند. در مملکت بدون قانون، مأموران حراست فدراسیون فوتبال روزبهانی را در دهه‌ی ۸۰ در خیابان ربوده و به زیرزمین فدراسیون بردند و پس از ضرب و شتم از وی همانجا مقابل دوربین اعتراف گرفتند که در ازای دریافت پول دلالی می‌کرده و به شاگردان فوتبالش قول می‌داده که آن‌ها را به تیم‌های فوتبال معرفی کند. این فیلم با صورت شطرنجی‌شده‌ی وی در برنامه‌ی پربیننده ۹۰ پخش شد.

http://www.mashreghnews.ir/fa/news/88710

قهرمانی ایران در بازی‌های آسیایی پکن (۱۹۹۰) و سپس پیروزی، تیم‌های استقلال و پرسپولیس در جام باشگاه‌های آسیا‌ و جام در جام آسیا نوید روزهای خوبی را برای فوتبال ایران می‌داد. اما این نوید به سرعت با شکست ایران برابر ژاپن و حذف از مسابقات جام ملت‌های آسیا (هیروشیما ۱۹۹۲) رنگ باخت. هرچند بعدها پاس یک بار دیگر قهرمان جام باشگاه‌ها شد اما بعد از گذشت دو دهه ایران دیگر موفقیتی کسب نکرد.

در مهرماه ۱۳۷۲ تیم ملی فوتبال ایران در مسابقات مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۴ آمریکا که در دوحه‌ قطر برگزار می‌شد شرکت کرد. مسئولان رژیم تمایلی به شرکت تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی نداشتند اما به خاطر واکنش افکار عمومی جرأت علنی‌کردن این موضع را نداشتند. مسئولان تربیت بدنی قبل از مسابقات به بازیکنان گفته بودند که در صورت صعود هم از آن‌جایی که جام جهانی در آمریکا برگزار می‌شود ممکن است مسابقات را تحریم کنند.

هرچند مرتضی (مجتبی) کرمانی مقدم، فرشاد پیوس و مجتبی محرمی سه بازیکن برتر ایران به خاطر ضرب و شتم جمال شریف داور سوری دیدار ایران و ژاپن در جام ملت‌های آسیا که در هیروشیما برگزار شد با محرومیت یک ساله مواجه شده بودند و محرمی محرومیتی داخلی را هم در پرونده داشت، اما از آن‌جایی که مسئولان امنیتی امکان صعود تیم ملی فوتبال به جام جهانی را می‌دادند در اقدامی خیانت‌کارانه تلاش کردند تا آن‌جا که ممکن است روحیه تیم را تضعیف کنند که با شکست در مسابقات مشکل تحریم پیش نیاید.

یکی از نقطه‌ امیدهای اصلی ایران در این مسابقات بهزاد غلامپور دروازه‌بان تیم ملی بود. قبل از بازی با کره‌جنوبی یکی از مسئولان حراست و اطلاعاتی‌های همراه تیم در استخر هتل سیلی محکمی به گوش غلامپور می‌زند. وی قصد بازگشت به ایران را می‌کند، اما با پادرمیانی همراهان تیم ملی با روحیه‌ای ضعیف در اردو می‌‌ماند. شب‌زنده‌داری و اجبار بازیکنان به

parvin

شرکت در مراسم دعا و ندبه به لحاظ روحی تیم را در وضعیت شکننده‌ای قرار می‌دهد. در اولین بازی تیم کم‌روحیه‌ی ایران روی اشتباهات هولناک غلامپور سه بر صفر به کره جنوبی باخت و وضعیت روحی تیم به شدت متزلزل شد. در بازی دوم هم غلامپور شرایط متعادلی نداشت و روی گلی که ژاپن زد مقصر بود .

پس از حذف ایران از بازی‌ها و هنگام بازگشت تیم ملی به ایران، علی پروین به دستور مقامات اطلاعاتی نه تنها از مربیگری تیم ملی بلکه پرسپولیس نیز برکنار و ورود او به ورزشگاه‌ها ممنوع شد!

در همان زمان بوقچی پرسپولیس را بازداشت و به شدت مورد ضرب و شتم قرار داده و تهدید کرده بودند که مبادا در استادیوم شعار به نفع علی پروین بدهد. هنگامی که او در بوقش می‌دمید و از مردم می‌خواست که پرسپولیس را تشویق کنند جمعیت با توضیح مردمی که در جریان امر بودند یک صدا علی پروین را با تأکید روی «سلطان علی پروین» تشویق می‌کردند و «سلطان» چیزی نبود که به ذائقه‌ی نظام خوش بیاید. نیروهای امنیتی با لباس شخصی و فرم به مردمی که شعار به نفع پروین می‌دادند حمله کرده و آن‌ها را دستگیر و مورد ضرب و شتم قرار می‌دادند. بردن نام علی پروین ممنوع بود.

سیاست دستگاه اطلاعاتی حذف کلیه چهره‌های سیاسی رقیب خامنه‌ای بود، بختیار و قاسملو و برومند و کاظم رجوی، فرخزاد و هرکس که دستشان می‌رسید در اروپا ترور کرده بودند. رژیم درصدد حذف دیگر چهره‌های سیاسی در داخل و خارج از کشور بود. فوتبال نبایستی «سلطان» می‌داشت. (۶)

«سلطان» فقط خامنه‌ای بود. پروین ۵ سال بدون آن که توضیحی داده شود از فوتبال حذف شد و سپس با اجازه‌‌ی صفایی فراهانی رئیس فدراسیون وقت در سال ۷۷ دوباره به فوتبال بازگشت. او که به اندازه‌ی کافی در دوران ۵ ساله تجربه کسب کرده بود می‌دانست برای حضور در فضای آلوده‌ی فوتبال کشور بایستی به نهادهای قدرت نزدیک شده و با شراکت آنها در غارت خان یغما سهیم شود. از این گذشته نسل فوتبال و فوتبال‌دوستان نیز عوض شده بود و او دیگر نقش گذشته را نداشت با این حال همچنان محبوبیت‌اش را حفظ کرده است. وقتی سریال ترکی «در حریم سلطان» خانه‌ ایرانیان را به تسخیر خود درآورد، یک مجله‌ هفتگی که معروف هم نبود با انتشار عکس خانوادگی علی پروین و با تیتر «در حریم سلطان» به فروشی فوق‌العاده دست یافت.

ادامه دارد…

پانویس:

(۶) محبوبیت علی پروین در فوتبال آن‌چنان بود که اوایل دهه‌ی ۶۰ سودجویان به نام او ملی‌پوشان پرسپولیس فروشگاه ورزشی باز می‌کردند و یا نام کفش‌های تولید‌ی‌شان را علی پروین می‌گذاشتند. این واقعه چنان دردسرآفرین شد که باعث صدور اطلاعیه از سوی پروین و پرسپولیس شد.

اطلاعیه تیم پرسپولیس و علی پروین

perspolis

بدین وسیله به اطلاع امت شهیدپرور و کلیه هم‌میهنان عزیز، ورزشکاران، ورزشدوستان و مصرف‌کنندگان کالاهای ورزشی می‌رساند : فروشگاه‌های ملی پوشان پرسپولیس واقع در خیابان جمهوری- چهارراه استانبول، و علی پروین واقع در خیابان لاله‌زارنو جنب سینما متروپل هیچ‌گونه رابطه‌ای با اینجانب و تیم پرسپولیس نداشته و از آن‌جا که مدتی است افرادی سودجو در

این فروشگاه‌ها خود را توسط تلفن با نام علی  پروین معرفی می‌نمایند و یا اگر کسی با بنده کاری داشته باشد با این فروشگاه‌ها تماس می‌گیرد که متأسفانه بدون اطلاع اینجانب افراد سودجو می‌گویند تا چند دقیقه دیگر به آن‌جا خواهد آمد در حالیکه بنده و اعضای تیم پرسپولیس هیچ رابطه‌ای با این فروشگاه‌ها نداشته و اصلاً تاکنون به آن‌جا مراجعه ننموده‌ایم …. ضمناً کفش‌هایی که به نام علی پروین تولید شده است، هیچگونه ارتباطی به بنده نداشته و از درجه اعتبار ساقط است.