مثل اینکه نذر و نیاز هم مثل خیلی از چیزهای دیگر آمد و نیامد دارد؟ خود من مدتهاست نذر کرده ام که اگر بدون اختلاس و سوءاستفاده یک میلیون دلار نصیبم بشود، پنجاه تا شمع پنجاه سنتی (از اون بلندها) در راه رضای خدا روشن کنم ولی تا به حال که از آن یک میلیون دلار خبری نشده است تا نذرم را ادا کنم.

در نماز جمعه هفته قبل هم نمازگزاران برای سلامتی پروستات آقای خامنه ای نذر کردند روزه بگیرند و۱۴میلیون صلوات بفرستند که هنوز در حال شمارش ۱۴ میلیون هستند وکسی نمی داند کجای کارند و تا چند شمرده اند؟

از میان نذر و نیازهای دیگری که ظاهرن به جایی نرسید، نذری است که گویا آقای احمدی نژاد کرده بود. به قراری که شایع است ایشان نذر کرده بودند اگر برای تاسیس دانشگاه ۱۶ میلیارد تومانی خود مجوز بگیرند، با همه حرف و حدیث ها بروند و از اقای خامنه ای که پروستات شان را عمل کرده اند، ahmadi-khameneعیادت کنند.

ایشان برای نشان دادن خوش حسابی خودشان به خداوند، جلوجلو رفتند بیمارستان و نذرشان را ادا کردند، ولی متاسفانه نذر ایشان هم مثل نذری که بنده کرده بودم بی خاصیت از آب درآمد و بعد از این عیادت خبرگزاری ها اعلام کردند که دانشگاه احمدی نژاد مجوز نگرفت.

خوشبختانه ایشان ضرری نکرده اند. موقعی که هنوز در راس قدرت بودند از مردم خواستند نفری ۲هزار تومان بابت دانشگاهی که می خواهند تاسیس نمایند پرداخت کنند. ۱۶ میلیارد تومان ناقابل هم هیات وزیران خودشان لطف کردند و به حساب ایشان واریز کردند که بدکی نیست. ولی من چی؟ بسکه دعا کرده ام زبانم مو درآورده است و هنوز که هنوز است کوچکترین خبری از آن یک میلیون دلار نیست… !

بی سوادان را باسواد نکنید!

نفهمیدم دوشنبه گذشته روز بزرگداشت بی سوادی بود یا مبارزه با بی سوادی؟! که تلویزیون منزل ما خیلی شلوغش کرده بود. جوری در موردش شعار می داد و حرف می زد که سرمان را درد آورد. شاید به همین خاطر بود که نهضت سوادآموزی در ایران خبرداده است که تعداد بی سوادان کشور از سه میلیون و۸۶۰ هزار نفر در سال ۹۰ ، به دو میلیون و هفتصد هزار نفر در سال ۹۳ رسیده است.

خبر کم شدن بی سوادان اگر چه ظاهر خوشحال کننده ای دارد، در باطن بسیار دردآور و غم انگیز است. یعنی نشان می دهد که روز به روز از تعداد آدم هایی که از همه جا بی خبرند و راحت زندگی می کنند کم می شود و بر تعداد افرادی که می فهمند در دنیا چه خبر است و ناراحت، افزوده می شود.

کسی که سواد خواندن و نوشتن ندارد نه می داند که میلیارد چند تا صفر دارد و نه می داند اختلاس را با سین می نویسند یا با صاد. اگر هم یکی از همسایگان به او بگوید: شنیدی؟ تلویزیون گفت بابک زنجانی کلی اختلاس کرده می خندد و می گوید اختلاط کردن خیلی خوب است. منهم شب ها بعد از شام می نشینم و با زن و بچه ام اختلاط می کنم!

آدمی که سواد ندارد وقتی صحبت از نقض حقوق بشر می شود با خنده می گوید حقوق من که خدا را شکر نقصی نداشت. صبح رفتم بانک هم حقوقم را گرفتم و هم یارانه ام را. یک قرانش هم کم نبود.

و اگر به او بگویی آقای قرائتی گفته دخترانی که دنبال تحصیل می روند (بی مشتری) می مانند می گوید آی قربان دهنش، گل گفته. خود من اگر یک مشتری دست به نقد پیدا شود و بدهی هایم را به بانک بدهد، سر قیمت زیاد سخت نمی گیرم و دخترم را مایه کاری یا حتی زیر قیمت، شوهرش میدم بره خوشبخت بشه!

پلنگ صورتی در جهنم!

pink 

سایت الف متعلق به احمد توکلی نماینده اصولگرای مجلس پرسیده است آیا رعایت حجاب برای فیلم های انیمیشن وکارتون ها هم الزامی است که یک مادر تنها در خانه را با حجاب نشان می دهند؟ آیا این کار باعث دین گریزی نمی شود؟

آقای توکلی خودشان بهتر می دانند که مردان منحرف ایران حتی اگر یک پیرزن ۹۵ ساله چروکیده و تنها را ببینند، بلافاصله چشم هایشان را هم می گذارند و مجسم می کنند که این پیرزن ۷۵ سال پیش چه تیکه ای بوده و شروع می کنند به فکر های بدبد کردن. بنابراین برای اینکه آنها به گناه نیفتند باید زن و مرد و بزرگ و کوچک و حتی کارتون و نقاشی را شب و روز و حتی وقتی که به تنهایی زیر لحاف خوابیده اند، با حجاب نقاشی کرد و نشان داد.

گناه که کارتون و انیمیشن سرش نمی شود. می گویند نه تنها خود والت دیسنی را به خاطر اینکه گاهی درکارتون هایش دختربچه های بدون حجاب را نقاشی کرده است به جهنم برده اند، حتی پلنگ صورتی را هم که یکبار به یک دختربچه خیره شده به جهنم برده اند و اکنون همه شان با هم در جهنم مشغول جلز و ولز هستند!

حق داریم که پز بدهیم!

شوخی نیست آقا، هفت هزار سال تاریخ نانوشته داریم و دو سه هزار سال تاریخ مدون. یعنی روز به روز، رقم به رقم و قلم به قلم کارهایی را که کرده ایم نوشته شده. بنابراین باید هم به مردم دنیا پز بدهیم. همچنانکه انرژی هسته ای حق مسلم ماست، حق مسلم مان هم هست که به مردم دنیا درس بدهیم که چه بکنند و چه نکنند. می خواهند باور کنند و می خواهند باور نکنند، ما نبودیم دنیا بدبخت می شد!

کی در دنیا می دانست که می شود یک حساب خصوصی باز کرد و ۱۶ میلیارد تومن پول بی زبان را از حساب دولت به حساب شخصی وارد کرد و بعد گفت می خواستم باهاش دانشگاه باز کنم؟

درکجای دنیا ۲ میلیارد و ۶۰ میلیون یورو یعنی یک اتاق اسکناس را داده اند به کسی و گفته اند برو باهاش تحریم ها را دور بزن در حالی که هنوز تحریمی درکار نبوده؟!

میگن وقتی به طرف گفته اند برو تحریم ها را دور بزن پرسیده تحریم ها چیه؟ گفتن یعنی هرچیزی که حرومه دور بزن. جواب داده چطوره برم با این پول یه دوری توی دنیا بزنم ببینم چی حلاله، چی حروم؟ گفتن آره دیگه خنگ خدا، برو تا دیر نشده!

کی غیر از ما عقلش می رسید که یک معدن سنگ آهن را با ۷۵۰ هزار تن ذخیره سنگ آهن می شود بخشید به همسر یک مدیر دولتی؟

غیر از ما ملت تاریخی، کی توی دنیا به فکرش می رسه که میشه ۱۳۸ تا شرکت و کارخانه را یکجا واگذار کرد به یک نفر و بعدش گفت کی بود کی بود من نبودم؟

و به خاطر همین عقل و شعوری که داریم و افتخارات جدیدی که کسب کرده ایم، هر جای دنیا که می خواهیم برویم، حتی زیمبابوه، وقتی همه مسافرها رفتند و رسیدند به خانه هایشان مامورین فرودگاه هنوز مشغول زیرو رو کردن پاسپورت های ما هستند که ببینند می خواهیم برویم به مملکت شان که چه گلی به سرشان بزنیم؟ یعنی در واقع می خواهیم چه کلکی سوار کنیم؟!

آژیرخطر!

tanz-1 

محمدباقر نوبخت، سخنگوی دولت ایران، در گفتگو با خبرنگاران بدحجابی را نوعی بیماری خواند و گفت سه دهه از پیروزی انقلاب می گذرد و هنوز ما این نوع مطالب را مطرح می کنیم و این نشان می دهد که نهادهای فرهنگی ما باید کارهای نوآورانه تری را انجام بدهند.

خبرنگار ما از ایشان پرسید نوتر از فحش و کتک و زندان و جریمه؟ اینها که ثمربخش نبود، به نظر شما چه باید کرد؟

ایشان کمی فکرکردند و فرمودند راهکار تازه ای که به عقل من می رسد این است که مثل زمان جنگ از آژیر خطر استفاده کنیم. یعنی اول در تمام گوشه وکنار مملکت پناهگاه ایجاد کنیم و آژیر خطر کار بگذاریم، بعد منتظر بنشینیم تا یک دختر بدحجاب پایش را از منزل بگذارد بیرون.

به محض اینکه دختره از خانه خارج شد، مامورین که پشت کیسه های شن کمین کرده اند، آژیر خطر را به صدا در بیاورند تا مردم سراسیمه به پناهگاه ها هجوم ببرند.

خبرنگارما پرسید خب، که چی؟ خاصیت این کار چیست؟

ایشان فرمودند خاصیت این کار این است که اولا مردم از اشعه خطرناکی که به قول آقای بنی صدر از موهای زن شعله می کشد در امان می مانند و میکروب بیماری واگیر و مهلک بدحجابی که از ایبولا و وبا هم خطرناک تراست، به آنان سرایت نمی کند. دوماً آن زن یا دختر خودش را درخیابان بی کس و تنها احساس می کند، هول برش می دارد و از ترس اینکه بلایی به سرش بیاید، با عجله برمی گردد به خانه و خطر زندان و جریمه و شلاق برای خود او هم منتفی می شود!

*میرزا تقی خان، طنزپرداز و سریال نویس پیشکسوت، با سابقه ۵۰ سال طنزنویسی در توفیق، کشکیات، کاریکاتور، کیهان و تلویزیون از همکاران افتخاری شهروند است. از این نویسنده کتاب “آدم های زیادی” به تازگی منتشر شده است.