به درستی دموکراسی یکی از دستاوردهای مهم جهانی در عصر حاضر است. دموکراسی در حقیقت نوعی مدیریت سطوح مختلف جامعه است که در روند آن به جای فرد یا گروه خاص، مردم یا نمایندگان آنان قبول مسئولیت می کنند. بنابراین انتخابات یکی از مهمترین ابزار دموکراسی است که از طریق آن در صورتی که تمام ملزومات یک انتخاب آزاد، شفاف و سالم فراهم باشد، نمایندگان مردم که باید قبول مسئولیت نمایند، انتخاب می شوند.
برای موفقیت یک نامزد انتخاباتی شرایط لازم مثلاً تحصیلات علمی، تجربه کافی و مهارت لازم در قبول مسئولیت و مدیریت سطوح مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی یک ضرورت اجتناب ناپذیر می باشد. نامزد انتخابات بخصوص در سطح کشور باید جامعه نگر و ژرف اندیش باشد و با تفکر عمیق بتواند مسائل جامعه را به درستی تشخیص دهد و به دنبال راه حل های اساسی و بنیادی باشد و به شدت از رویکردهای قشری گرایانه پرهیز شود.
رویکردهای قشری گرایانه که محدوده فکری ضعیف تری دارند، نیازی به پیشرفت جامعه نمی بینند و می خواهند همان قوانین ابتدایی و قواعد موجود در نظام های عقب مانده و متحجر را بر امور روزمره حکم فرما نمایند که متاسفانه در بسیاری از کشورهای عقب نگه داشته شده نمونه های فراوانی می بینید که از دین و مذهب و اعتقادات به عنوان وسیله ای برای امرار معاش و ثروت اندوزی و استثمار مردم و به دست آوردن مقام و منزلت اجتماعی سوءاستفاده می کنند. اینان معمولاً خود را در بین سنت گرایان و کهنه اندیشان جای می دهند و همواره با استفاده از شیوه های افراطی خود را در مقامات و موقعیت های کلیدی و حساس قرار می دهند.
اینجانب در مقالات گذشته به روندی که یک مهاجر باید طی کند تا به یک شهروند کاملاً مطلع و مطلوب کانادایی تبدیل گردد، پرداخته ام و حال مختصری از آن را به استحضار می رسانم.
مهاجر کسی است که با انتخاب خود کشور و محل سکونت دائمی خود را تعیین می کند و مسلماً اطلاعات لازم در زمینه های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی محل مورد نظر را دریافت داشته و به آن علاقه مند است. بنابراین یک فرد مهاجر باید طی مراحلی پروسه ی تبدیل شدن یک مهاجر به یک شهروند کانادایی را بگذراند؛ مانند آموزش زبان، آشنایی به فرهنگ و باورهای آن کشور و همچنین شناخت قوانین و ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و شرکت موثر و فعال در محورهای پیش گفته شده.
اگر در مقام مقایسه بین ایران و کانادا برآییم در مورد محورهای توسعه اجتماعی و اقتصادی شباهت های نسبی وجود دارد، اما در محورهای سیاسی و ساختارهای دموکراسی و انتخابات آزاد و شفاف و وظایف و مسئولیت های نمایندگان مردم تفاوت های چشمگیر وجود دارد. شرکت در انتخابات در کشورهای پیشرفته از وظایف شهروندان و هم یک حق اجتناب ناپذیر است.
مهاجران ایرانی خوشبختانه در محورهای علمی، توسعه اجتماعی و اقتصادی بسیار موفق و درخشش قابل ملاحظه ای داشته اند، اما متاسفانه در امور سیاسی کانادا و بخصوص حضور فعال در انتخابات چه به صورت انتخاب کننده و چه به صورت انتخاب شونده و احساس مسئولیت در روند دموکراسی جامعه و همچنین اداره کشور فعالیت چشمگیری نداشته اند. جامعه ایرانی در تورنتو که بعد از لس آنجلس بزرگترین جمعیت ایرانی خارج نشین را تشکیل می دهد بعد از سال ها توانست یک نماینده پارلمان که وزیر استان انتاریو نیز می باشد، جناب دکتر مریدی را در ساختار سیاسی کشور کانادا داشته باشد، اما خوشبختانه امسال در بزرگشهر تورنتو جامعه ایرانی در امور سیاسی و انتخاباتی کانادا نقش موثرتری به عهده گرفته و شرکت فعالانه ای بخصوص در دو حوزه انتخاباتی ریچموندهیل و ویلودیل داشته است.
همانطور که در مقدمه از شرکت در انتخابات به صورت شفاف و سالم، آزاد و موثر که همراه با حفظ ارزش های انسانی و اخلاقی جامعه باشد، تاکید نمودم، در انتخابات اولیه حزب لیبرال برای تعیین نماینده نهایی آن در انتخابات سال ۲۰۱۵ در منطقه ریچموندهیل ما شاهد نکات مثبت و منفی این همایش انتخاباتی بخصوص بین دو نامزد ایرانی تبار بودیم. از نکات مثبت شرکت نسبتاً فعال نامزدها و همچنین پشتیبانی و همراهی شهروندان و هموطنان گرامی منطقه را می توان به حساب آورد و بسیار جای خوشحالی و خوشبختی است که نسل دوم ایرانیان مهاجر به عنوان شهروندان فرهیخته کانادا در این پروسه دمکراسی شرکت فعال دارند از جمله می توان از کاوه شهروز، حقوقدان برجسته کانادا و از شخصیت های جوان طراز اول جامعه ایرانی نام برد.
کاوه شهروز جوان شایسته ای ست از نسل دوم ایرانیان مهاجر که توانسته است نه تنها درجات رفیع تحصیلی را به شایستگی طی نماید و یک حقوقدان ارزشمند و فرهیخته گردد، بلکه روحیه انسانی و اخلاقی و شجاعت خود را در دفاع از حقوق بشر به نمایش بگذارد و با حضور فعال در ساختار سیاسی کانادا و شرکت در سازمان های حقوق بشر ثمرات چشمگیری را برای جامعه ایرانی به ارمغان بیاورد.
به نظر اینجانب آثار چنین خدمات ارزشمندی به هیچ وجه کمتر از نماینده ای مسئولیت پذیر و آگاه و مدیر آن چنان که کاوه می توانست باشد، نخواهد بود.
اما آنچه برای جامعه ایرانی باعث تاسف است و یکی از نکات زشت و غیراخلاقی و غیر انسانی ست، روش های تحریک گرایانه عده ای معدود در جامعه است. به هر کس و به هر دلیل که خوشمان نیاید به انواع دروغ ها و برچسب زدن های غیر واقعی و غیر حقیقی و بدون دلیل و مدرک روی می آوریم که هدفش بیرون راندن رقیب از صحنه است، البته برای روشن شدن افکار عمومی و انتخاب نماینده اصلح و مورد نظر، داشتن اطلاعات کافی و وابستگی های سیاسی و اقتصادی لازم است، ولی به شرطی که با تحقیق و مطالعه به آن چه می گوییم ایمان داشته باشیم. برچسب یک سازمان سیاسی (مجاهدین خلق) به کاوه شهروز نشان از عدم اطلاع و شاید هم اغراض شخصی باشد که چنین بی رحمانه و غیر منصفانه در تخریب شخصیت او به کار گرفته شده است.
در حالی که در عصر اطلاعات و وجود شبکه های مجازی اطلاعاتی و وجود مقالات و مصاحبه های مستند به سادگی می توان این دروغ بزرگ را برملا ساخت.
کاوه شهروز در تمام مصاحبه های مختلف و حضور در سازمان های رسمی دولتی و غیر دولتی خود را به صورتی شفاف معرفی کرده است که موجود است.
برای کاوه شهروز با توانمندی سیاسی با ارزش و وضعیت شغلی و … شاید نمایندگی پارلمان زیاد مثمر ثمر واقع نمی شد، اما برای جامعه ایرانی که باید ابزار و عوامل لازم را برای شرکت هر چه بیشتر فرزندان خود در همراهی با جامعه و حضور فعال در محورهای اجتماعی و اقتصادی و سیاسی فراهم کند، بسیار زیان بار بود. به طور یقین نه به دلیل این که نامزد دیگری پیروز شد، چون ایشان هم به صورتی فوق العاده فعال و از همه امکانات خود استفاده کرده بودند که پیروز انتخابات شوند، بلکه به دلیل دروغ پردازی های جاهلانه که ادامه ی آن سقوط اخلاقی و انسانی جامعه را سبب خواهد شد. توصیه نگارنده این است که هر چه بیشتر راستی و درستی را پیشه کنیم و از همراهی و هم بستگی با جوانان ارزشمند جامعه کوتاهی نورزیم و قبل از هر چیز و در مورد هر کسی مطالعه کنیم تا دچار تناقض گویی و قضاوت های غیر منصفانه نشویم.
در پایان برای همه شرکت کنندگان، انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان در انتخابات پیش رو آرزوی موفقیت و پیروزی دارم.
*دکتر سیاوش اسدپور کارشناس ارشد جمعیت و توسعه و از فعالان کامیونیتی ایرانی در تورنتو است.