یکی از شگردهای رایج فریبکاری آخوندها این است که ابتدا دروغی می گویند، با تکرار آن را جا می اندازند و سپس با دروغی دیگر آنها را به هم می بافند و موجه جلوه می دهند.

 یکی از عرصه هایی که تاکنون بسیار درباره آن دروغ به هم بافته و به خورد مردم داده شده “جنگ تحمیلی” و “دفاع مقدس” است.

واقعیت آشکار و عیان این است که اگرچه صدام حسین در حمله به کشورمان متجاوز بود و جنایات بسیاری مرتکب شد، ولی درمورد “تحمیلی” بودن جنگ – به ویژه پس از بیرون راندن دشمن متجاوز از خاک کشور – دلیل هایی وجود دارد که می تواند تردید برانگیز باشد.  تحریک های کینه توزانه آیت الله خمینی در آغاز انقلاب، تهدید او به “صدور انقلاب” – که کشورهای عرب همسایه می توانستند نخستین هدف های آن باشند – و فراخوان او به ارتش عراق برای تمرد و نافرمانی و به ویژه اقدام زشت و نابخردانه گروگان گیری کارکنان سفارت امریکا – که بی گمان نقش موثری در دادن چراغ سبز امریکا برای حمله به ایران داشت – از جمله این دلیل ها است.  دانشنامه “ویکی پدیا” (که نقل قول های این نوشتار از آن است) در این مورد می نویسد: «پیش از آغاز جنگ روابط دو کشور به شدت تیره شده بود که خصومت شخصی صدام حسین و روح الله خمینی رهبران دو کشور و مهم تر از آن جاه طلبی های سیاسی و اختلافات مرزی و ایدیولوژیکی دلایل اصلی آن بودند».

در مورد نادرست بودن ادعای “دفاع مقدس”، به ویژه پس از بیرون راندن نیروهای متجاوز عراقی از خاک ایران در خرداد ۱۳۶۰ (۲۰ ماه پس از آغاز تجاوز صدام حسین) نیز “ویکی پدیا” می نویسد: «آزادی خرمشهر نشان از پیروزی قریب الوقوع ایران در جنگ داشت.  شرایطی فراهم شده بود که ایران بتواند غرامت قابل توجهی از عراق و متحدین عرب او (به ویژه عربستان سعودی) که به شدت ترسیده بود دریافت کند… مقامات ایران این پیشنهاد را رد کرده و خواهان بازگشت یکصدهزار شیعه عراقی که توسط صدام اخراج شده بودند به کشور عراق شده بودند… شرط دوم ایران پرداخت ۱۵۰ میلیارد دلار غرامت به جای ۷۰ میلیارد دلار پیشنهادی عربستان و شرط سوم برکناری صدام از قدرت بود».  بنابراین، پس از بیرون راندن دشمن متجاوز از خاک ایران و به ویژه پس از ورود نیروهای ایرانی به خاک عراق، جنگ دیگر نه “دفاع” بود و نه “مقدس”.

عکس از آلفرد یعقوب زاده

عکس از آلفرد یعقوب زاده

روز چهارشنبه دوم مهرماه ۱۳۹۳، پایگاه اطلاع رسانی دفترمقام معظم رهبری اعلام کرد: «رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (چهارشنبه) در دیدار جمعی از فرماندهان عالی رتبه نظامی و انتظامی، دوران دفاع مقدس را مایه ی آبرو برای ملت ایران دانستند و تأکید کردند: تجربه هشت سال دفاع مقدس نشان داد که با وجود همه تنگناها و فشارها و نبود اعتبارات مالی و مشکلات فراوان، می توان با عزم راسخ و توکل برخدا، در مقابل زورگویی و توقعات بی جای قدرت های جهانی ایستاد»!

در همین فراز ۳۰ – ۴۰ کلمه ای، چندین و چند دروغ و گزاره نادرست وجود دارد: نخست این که چنان که در بالا توضیح داده شد تمام مدت جنگ ۸ ساله “دفاع مقدس” نبود و پس از خرداد ۱۳۶۱ که دشمن متجاوز از خاک ایران بیرون رانده شد، تداوم جنگ با سردادن شعارهایی چون “جنگ، جنگ تا رفع فتنه از عالم”، “راه قدس از کربلا می گذرد” و… کاملا خلاف منافع ملی ایران و تنها در جهت مطامع سیاسی خمینی و یارانش از جمله مقام معظم رهبری بود.

دو دیگر، ازآن زمان به بعد، جنگ نه تنها “مایه آبرو برای ملت ایران” نبود، که با رد و نقض ۸ قطعنامه مصوب شورای امنیت سازمان ملل، کشورمان را در انظار بین المللی به عنوان یک کشور یاغی و متمرد معرفی و منزوی و بی آبرو کرد.

سه دیگر، ادامه جنگ پس از خرداد ۱۳۶۱، هیچ دلیل معقول و خردگرایانه ای نداشت و خمینی و یارانش از آن تنها برای تثبیت حکومت خودکامه خود سوء استفاده کردند: «روحانیت حاکم بر ایران علاقمند به تداوم و گسترش جنگ و استفاده از آن برای دستیابی به مقاصد سیاسی خود بود».

دروغ چهارم: “نبود اعتبارات مالی” است: «براساس آمارهای بین المللی، جنگ برای ایران ۶۳۷ میلیارد دلار هزینه داشته و همچنین بازسازی خرابی های ناشی از جنگ ۶۴۴ میلیارد دلار برآورد می شود… هزینه غیرمستقیم ناشی از کاهش درآمدهای نفتی و تولیدات کشاورزی برای ایران نیز ۶۳۷ میلیارد دلار برآورد شده است».

war-iran-iraq

دروغ پنجم: تداوم بیهوده و پرخسارت و تلفات جنگ برخلاف ادعای مقام معظم رهبری نه تنها موجب ایستادگی “در مقابل زورگویی و توقعات بی جای قدرت های جهانی” نشد، بلکه به “سرکشیدن جام زهر” و “معامله کردن آبرو با خدا” توسط آیت الله خمینی منجر شد که در مورد آن فریبکارانه چنین روضه خوانی کرد: «… خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند!  خوشا به حال آنان که دراین قافله نور جان باختند!  خوشا به حال آنهایی که این گوهرها را در دامن خود پروراندند!  خداوندا، این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روی مشتاقان باز و ما را هم از وصول به آن محروم مکن.  خداوندا، کشورما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه اند و نیازمند به مشعل شهادت، تو خود این چراغ پرفروغ را حافظ و نگهبان باش.  خوشا به حال ملت!  خوشا به حال شما زنان و مردان!  خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانواده های معظم شهدا!  و بدا به حال من که هنوز مانده ام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سرکشیده ام»!

از فحوای کلام مقام معظم رهبری چنین برمی آید که گرفتار در تنگنای خودکرده های بی تدبیر، در پی آن است که بار دیگر “خوشا به حال ملت!” شود.  مقام معظم بدون آن که کمترین اشاره ای به عواقب ویرانگر جنگ کند و بخشی از مسئولیت خیانت ها و خطاهای به درازا کشاندن آن را بپذیرد، با بی شرمی دروغ به هم می بافد که: «به واسطه ایستادگی ملت ایران در هشت سال دفاع مقدس، بسیاری از شخصیت های اثرگذار و ذهن های فعال در کشورهای اسلامی و غیراسلامی، به دفاع مقتدرانه با دست خالی اعتقاد پیدا کرده اند»!  البته کسر شأن مقام معظم رهبری است که به خود زحمت دهد و نمونه ای از این “شخصیت های اثرگذار و ذهن های فعال در کشورهای اسلامی و غیر اسلامی” را معرفی کند!  لابد مقصود مقام معظم افرادی چون بشار اسد، سیدحسن نصرالله، خالد مشعل و اسماعیل هنیه است که با برداشتن لقمه های چرب و نرم از سفره مردم “خوش به حال” ایران، با “با اعتقاد راسخ” به کشتن یا به کشتن دادن مردم خود مشغولند!

پوشاندن یک دروغ با دروغی دیگر از تخصص های آخوندی است.  مقام معظم رهبری بدون آن که برای دروغ پیشین خود سند و مدرکی ارایه کند می افزاید: «خاطرات و واقعیات درس های هشت سال دفاع مقدس، یک فرهنگ سازی جاری و سرچشمه ای است که اگر به درستی درک و فهم شود قطعا به سود ملت ایران و آینده کشور خواهد بود».  البته، به سود مخاطب است که در صحت فرمایش مقام معظم رهبری تردید نکند، زیرا علاوه بر تحمل عواقب داغ و درفش و زندان و شکنجه ای که درپی خواهد دشت، پیشاپیش نیز از جانب او به نداشتن “درک و فهم درست” متهم می شود!

برکسی پوشیده نیست که رهبر معظم، حکیم و فرزانه انقلاب هیچ حرفی را بدون مقصودی برای نتیجه گیری نمی زند.  در اینجا هم نتیجه مورد نظر آماده کردن ذهن ملت که قرار است باز خوشا به حالشان شود است که خود را برای یک معامله پرسود از قماش “هشت سال دفاع مقدس” آماده کنند: «با وجود آن که هزینه های مادی و معنوی جنگ تحمیلی بالا بود، اما دستاوردهای ملت ایران در هشت سال دفاع مقدس، در برابر هزینه ها بسیار عظیم است»!

تا اینجا صورت مسئله واضح و روشن است: اگر درگذشته معامله ای پرسود بوده – که بنابر گفته غیرقابل تردید مقام معظم رهبری “هشت سال دفاع مقدس” چنین است -، چرا نباید آن را تجدید و تکرار کرد؟  آنچه می ماند نظر ملت ایران است که آیا باز هم می خواهد از منافع سرشار آن معامله پرسود برخوردار شود یا نه؟!

به عبارت دیگر، آیا کارگاه دروغ بافی ولایت مطلقه فقیه می تواند با فریبکاری و پنهان کردن حقیقت بار دیگر ردایی از تار و پود دروغ ببافد و برتن ملت کند؟!

* شهباز نخعی نویسنده در حوزه ی مسائل سیاسی، ساکن اروپا و از همکاران شهروند است.

Shahbaznakhai8@gmail.com