گفت وگو با حسین افصحی، کارگردان و بازیگر

از زمانی که اولین کار حسین افصحی را بر روی صحنه ی نمایش در تورنتو دیدم، ۱۲ سال می گذرد. سال ۲۰۰۲ بود که افصحی “شهرقصه امروز” را پس از تور اروپایی اش به تورنتو آورد، و در پایان نمایش هم به عنوان کارگردان به روی صحنه آمد تا به تشویق تماشاگران پاسخ دهد.

پس از آن هر نمایشی که بر صحنه آورده تماشاگرش بودم: روزگار سپری شده(۲۰۰۴)، سوپر بقالی ایرانی (۲۰۰۵)، در دیزی بازه (۲۰۰۷) و غیرت در غربت (۲۰۱۰).

نمایی از نمایش غیرت در غربت

نمایی از نمایش غیرت در غربت

قبلا بیشتر ساکن آلمان بود تا تورنتو و در اینجا میهمان محسوب می شد، ولی چندی ست که دیگر صاحبخانه شده و نامش در لیست هنرمندان ایرانی ـ تورنتویی رفته است.

قرار است نمایش غیرت در غربت او روز شنبه ۱۱ اکتبر ۲۰۱۴ ساعت ۸ شب در مرکز هنرهای نمایشی ریچموندهیل به روی صحنه رود.

در این پیوند با حسین افصحی که هم بازیگر و هم کارگردان این نمایش است، گفت وگوی کوتاهی انجام دادیم تا بپرسیم چرا دوباره پس از حدود پنج سال این نمایش به صحنه می رود؟

پاسخ داد: به چند دلیل. یکی اینکه وقتی پنج سال از یک نمایش می گذرد، می بینی که با تغییراتی که می دهی، قابلیت تازه بودن را دارد. چون تم این نمایش هنوز تمی به روز است و به خاطر همین فکر کردم می شود این را نمایش داد و چون در اروپا تورش را گذرانده بود و تور آمریکا را در پیش داشت، خواستم یک بار دیگر در تورنتو و مونترال هم آن را به صحنه ببرم.

حسین افصحی دانش آموخته ی تئاتر در ایران است. از سال ۱۳۵۰(۱۹۷۱) در اداره برنامه های تئاتر با گروه جعفر والی کار صحنه را آغاز کرده و با بسیاری از گروه های تئاتری ایران در اجراهای صحنه ای همکاری داشته است.

کار تلویزیون را در همان سال ها با سریال کودکان (کلیله و دمنه) شروع کرد و با سریال های شراب خام، صدا روزنامه صبح تهران و اعتیاد و …. به عنوان بازیگر و دستیار کارگردان همکاری داشت.

در سال های اوائل انقلاب کارگردانی سریال های خاطره انگیزی را در کارنامه اش دارد، سریال هایی چون: بورزید و بخندید، نوروز نامه، بهارک و مبارک، حواستو جمع کن، امانت و اولین سریال کمدی موفق بعد از انقلاب “بازم مدرسه ام دیر شد”. او چند کار دیگر هم انجام داده از جمله “بچه خوب می دونه” و “هوشی و موشی” که هنوز در توقیف هستند و به نمایش درنیامدند. افصحی همچنین در سریال های “محله برو بیا” و “روزهای زندگی” نیز حضور داشته است.

حسین افصحی از سال ۱۹۸۶ به گفته خودش به آلمان پرت شد و از همان سال های نخستین در تبعید (۱۹۸۷) با دو گروه تئاتر آلمانی در شهر هامبورگ (گروه تئاتر مردم و تئاتر شهر) به مدت ۱۰ سال همکاری کرد. در همان سال ۱۹۸۷گروه تئاتر تماشاخانه را نیز پایه گذاری کرد و بیش از ۲۰ نمایش برای ایرانیان در اروپا و کانادا به روی صحنه برده است. نمایش هایی چون محاکمه سلمان رشدی، دیوان عدل اسلامی، بن بست، دیروز ـ امروز ـ فردا، بازپرسی رستم بیچاره، شهر قصه امروز، وروره جادو و ماه پیشانی، سوپر بقالی ایرانی، در دیزی بازه، دوران سپری شده و غیرت در غربت.

غیرت در غربت در دور دوم نمایش اش در اروپا در کشورهای آلمان، انگلیس، سوئد، فرانسه، دانمارک و هلند به صحنه رفت.

در پاسخ به اینکه در دور دوم نمایش غیرت در غربت، استقبال چگونه بوده، می گوید: با توجه به نوع نمایش و وجود دو بازیگر استقبال بسیار خوب بوده. فقط در لندن ما بیش از پنج اجرا داشتیم و استقبال از همه جا بهتر بود.

حسین افصحی

حسین افصحی

از او می خواهم خلاصه ای از نمایش را برایمان بگوید:

ـ موضوع این نمایش برای بسیاری از ایرانی ها موضوعی آشناست. بسیاری از زوج هایی که به خارج کشور می آیند، پس از مهاجرت دچار یک سری مشکلات می شوند و آن نگاه مردسالار مرد ایرانی ست به طوری که فکر می کند چون محیط عوض شده خودش اجازه دارد به هر خواسته ای که می خواهد برسد ولی زن این اجازه را در خود نمی بیند و زمانی که زن می خواهد همان گونه رفتار کند، آغاز تراژدی زندگی شان می شود.

در مورد نقش هادی خرسندی و تغییراتی که او در نمایشنامه ی اصلی داده، افصحی گفت: این نمایش پیشنهاد خانم پروانه سلطانی که از بازیگران خوب ما در انگلیس است، بود که خودش هم آن را به فارسی ترجمه کرده. البته این کار، دقیقا آن نمایش داریو فو و فرانکا رامه نیست و ما کل نمایش را به هم ریختیم. با توافق خانم سلطانی نمایش را به دست هادی خرسندی عزیز سپردم تا با زبان طنز و ایرانی اش، دیالوگ ها را بنویسد و فضایی ایرانی به نمایش بدهد که به نظر اکثر بینندگان در این کار موفق بود.

چرا بیشتر کارهایت طنز هستند؟

ـ دلیل خاصی نیست. یکی اینکه چون تئاتر در خارج کشور و در مقوله ی جهانگردی که می کند باید هزینه ی خودش را تأمین کند و این هزینه باید از تماشاچی تأمین شود، چون تئاتر در تمام دنیا فقط با پشتوانه ی دولتی می تواند کار کند و اگر دولت نباشد تئاتر نمی تواند روی پا بایستد. ماها که عده ای هستیم که این تئاتر دربه دری یا تئاتر تبعید را انجام می دهیم با پشتوانه ی مردم داریم این کار را می کنیم به همین خاطر مردم به کارهای طنز و کمدی بیشتر راغب هستند تا به قول معروف به کارهای جدی. من هم با این اجرای دوباره ای که در تورنتو گذاشتم امیدم این است که با فروش این اجرا، کار بعدی ام را شروع کنم که آن نه طنز است و نه کمدی و بسیار هم تراژدی است و اگر بتوانم هزینه هایش را تأمین کنم، پولش را برای آن می خواهم استفاده کنم.

 

از کار بعدی ات می توانی برایمان بگویی؟

ـ چون هنوز تمام نشده، دلم نمی خواهد بگویم. بچه های تئاتری یک گرفتاری دارند و آن هم اینکه تا پرونده ی یک نمایش بسته نشده نمی توانند به سراغ نمایش بعدی بروند. من البته بسیاری از کارهای نمایش بعدی ام را کرده ام ولی هنوز در مراحل اولیه است. فقط می توانم بگویم که پرونده ی بعدی من در

جلد شهروند 1511

جلد شهروند ۱۵۱۱

مورد فریدون فرخزاد است.

آیا هدف تو در کارهای طنز فقط سرگرمی و خنداندن مخاطب است یا پیامی هم می خواهی بدهی؟

ـ تئاتر نمی تواند فقط سرگرمی باشد. حتی تئاتر بوف (کمدی) ایتالیا هم نمی تواند سرگرمی صرف باشد. تئاتر در حقیقت یک نشریه ی تفکری ست. یعنی تماشاگر وقتی وارد تئاتر می شود و نمایش را می بیند بعدش باید راجع بهش فکر کند، مزمزه کند، اینکه خودش بود چه تغییراتی در آن می داد. تئاتری موفق است که تماشاچی را به فکر وامی دارد، باعث شود وقتی که از سالن بیرون آمد با کسی دیگر در مورد آن حرف بزند، خودش را به جای کارگردان یا کاراکترها بگذارد، تغییراتی که

دوست دارد در ذهنش به موضوع بدهد و این خودش ایجاد فکر و تفکر می کند.

نقدهایی که در مورد نمایش ات نوشته می شود، در اجراهای بعدی به دیده می گیری؟

ـ اگر که نقدگونه با کار برخورد شده باشد، صددرصد، ولی جاهایی هست که دوستان آن را قابل نقد می دانند در حالی که من به عمد چنین کرده ام. به عنوان مثال، من آخر نمایش را باز می گذارم تا تماشاچی تصمیم بگیرد. در حالی که دوستان به من ایراد گرفتند که در کارهای داریو فو آخر نمایش مشخص است ولی در کار تو مشخص نیست. من پاسخ دادم که من به عمد چنین می کنم چون تئاتر نباید پیام دهد و هدایت کند، فقط باید مطرح کند و آگاهی دهد. پیام مال احزاب و سازمان های سیاسی

ست. برای همین از بعضی نقدها استفاده می کنم و از بعضی از آنها نه. یک بزرگی درباره ی تئاتر موفق می گفت، تئاتری موفق است که اگر صد تماشاگر داشته باشد، صد برداشت مختلف از آن نمایش بکنند.

از هنرمندانی که در خارج کشور کار طنز می کنند و موفق هم هستند، نام ببر.

ـ این سخت است که بگوییم چه کاری طنز است و چه کاری نیست. یکی از کسانی که در نوشتن نمایش طنز تبحر دارد و خارج کشور هم او را خوب می شناسد، و موفق هم بوده، هوشنگ توزیع است. همینطور پرویز صیاد در این کار موفق بوده و رگ تماشاچی را می شناسد. هادی خرسندی هم که اتوماتیک کارش طنزنویسی ست و حالا با نمایش “صیغه در کوپه” به سمت تئاتر آمده، اتفاقا الان یک نمایش جدید یعنی دومین نمایش مستقلش را در لندن به روی صحنه آورده. اسم این نمایش که پروانه سلطانی در آن بازی می کند، “محاکمه ی خواهرِ شیرین عبادی” است و طنزی بسیار قوی دارد.

اینها کار طنز بود، اما دیگرانی هم هستند که کار کمدی می کنند. کار کمدی فقط برای خنده Afsahiبه لب آوردن است، مثل جوک است که می شنوی و یک لحظه می خندی و بعد فراموش می کنی، اما طنز هم لبخند به لب می آورد و هم تو را به فکر وامی دارد.

اجراهای بعدی غیرت در غربت، شنبه یازده اکتبر در تورنتو، دوازده اکتبر در مونترال، شنبه ۱۸ اکتبر اورنج کانتی و یکشنبه ۱۹ اکتبر در لس آنجلس است. به احتمال زیاد چون شروع تور از لندن بوده، ممکن است یک اجرای دیگر برای خداحافظی در لندن داشته باشند.

و پرونده این نمایش بسته می شود و پرونده ی نمایش بعدی باز می شود..