بدون تردید یکی از بزرگترین کوچ ایرانیان در طول تاریخ به خارج کشور بعد از انقلاب ۱۳۵۷ صورت گرفته است که هزاران نفر از ایرانیان که اکثراً تحصیلکرده و یا صاحبان حرفه ها و تجار و نخبگان جامعه محسوب می شدند، از کشور خارج شدند.
این مهاجرت عظیم به کشورهای آمریکا، کانادا، اروپا، استرالیا و تا حدودی کشورهای آسیایی بوده است.
علل این مهاجرت تاریخی و یا کوچ بزرگ ایرانیان یکی جنگ خانمانسوز ایران و عراق بود که صدها هزار کشته و زخمی و معلول و اسیر به جای گذاشت و ویرانی شهرها و تخریب زیرساخت های وسیع اقتصادی و اجتماعی را به دنبال داشت و هنوز این آثار مخرب در جای جای کشور عزیزمان متبلور است، و ثانیا عدم هماهنگی فرهنگی و اجتماعی و سیاسی مردم با نظام اسلامی نوظهور که عدم تفاهم فکری و بینش اجتماعی را به همراه داشت و همچنین ناسازگاری سیستم سیاسی و حکومت استبدادی ایران و فشار سنگین و همه جانبه و دخالت های گسترده در امور خصوصی و روزمره ایرانیان، این کوچ و مهاجرت را دامن زده که همچنان ادامه دارد و دولت ایران به صراحت اعلام کرده است که هر ساله ۱۵۰هزار نفر از تحصیلکردگان و نخبگان، که آن را فرار مغزها نامیده است، از ایران خارج می شوند.
ایرانیان کانادا
از حدود یک صد سال پیش گروه بسیار کوچکی از ایرانیان به کانادا مهاجرت کرده اند که اکثراً برای کسب تحصیل و یا موقعیت های تجاری و اقتصادی بوده است. رقم این مهاجرت ها تا دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ بسیار اندک و ناچیز بود، ولی بعد از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ موج کثیری از ایرانیان به کانادا مهاجرت کردند و رقم مهاجران روز به روز افزایش یافته است. طبق سرشماری دولت کانادا در سال ۲۰۱۱ تعداد ایرانیان مقیم کانادا ۱۶۳۲۹۰ نفر بوده است که در سه استان انتاریو، کبک و بریتیش کلمبیا مستقر بوده اند و اکثریت آنان به همان دلایل پیش گفته مهاجرت کرده اند. معمولا سفارتخانه ی هر کشوری که دارای رایزنی های فرهنگی و سیاسی و اجتماعی و اقتصادی می باشد، ساختارهای فرهنگی و سیاسی و اجتماعی کشور متبوع خود را نمایندگی می کند و همچنین خدمات کنسولی در اختیار شهروندان آن کشور قرار می دهد و بیشتر نهادهای اقتصادی، فرهنگی و شرکت های تجاری از کمک سفارتخانه برخوردار هستند، اما در مورد ایرانیان با توجه به مسائل پیش گفته از جمله عدم هماهنگی فرهنگی و عدم تطابق بینش های فکری و اجتماعی و گرایشات مختلف سیاسی با نظام به شدت مذهبی ایران، وضع را به گونه ای دیگر رقم زده است.
در اکثر کشورهای مهاجرپذیر مانند کانادا ایرانیان به گروه های اجتماعی بزرگی تبدیل شده اند و سازمانها و نهادهای مختلف اجتماعی، صنعتی و اقتصادی خاص خود را شکل داده اند که طرز فکر و بینش سیاسی و اجتماعی مهاجران را نمایندگی کند.
ایرانیان مهاجر اکثرا روابط اجتماعی و فرهنگی و نگرش های سیاسی برخاسته از فرهنگ کهن ایران که نشان و جایگاه ارزشمندی در تاریخ و تمدن جهانی دارد را نمایندگی می کنند.
به عنوان مثال آنچه که در معرفی آیین های نوروزی، یلدا، مهرگان، تیرگان در خارج از کشور در این مدت ۳۵ سال اتفاق افتاده است، هرگز در سال های متمادی قبل از انقلاب سابقه نداشته است.
روز جهانی نوروز در بسیاری از کشورها به وسیله پارلمان ها و دولت ها به رسمیت شناخته شده و در بسیاری از دفاتر سیاسی سیاستگذاران و رهبران بین المللی و در اکثر کمیسیون های سازمان ملل جشن گرفته می شود و همه ی اینها نشان دهنده ی آن است که ایرانیان مهاجر چگونه فرهنگی را نمایندگی می کنند، بنابراین معلوم است که کنگره ایرانیان کانادا متعلق به کیست.
کنگره ایرانیان کانادا متعلق به مهاجران و فرهیختگان ایرانی است که با طی کردن مراحل سخت و طاقت فرسای مهاجرت توانسته اند رنج و ملالت های بسیار سخت دولت اسلامی را پشت سر گذاشته و در محورهای جدید اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور برگزیده ی خود فعالیت کنند و با توجه به منشور حقوق و آزادی های کانادا به صورت آزاد در هر انتخاباتی شرکت کنند و به هر کس که مایل باشند رأی دهند، دقیقا اقدامی که جناب رضا بنایی به طور شخصی انجام داده است.
کنگره ایرانیان کانادا
کنگره در سال ۲۰۰۷ به همت بعضی از فعالان اجتماعی تشکیل شد و نشیب و فرازهای گوناگونی را تاکنون پشت سر گذاشته است که بعضی خوشحال کننده و بعضی تأسف بار بوده است.
برای این که به وضعیت کنگره ایرانیان کانادا بپردازیم باید اول به وضعیت سایر نهادهای ایرانی بپردازیم از جمله انجمن ایرانیان کانادا که با این که از کمک های بی دریغ دولت کانادا از نظر مالی و سیاسی برخوردار بود به دلیل درگیری داخلی ایرانیان و حملات پی در پی و انتقادات سنگین و جنگ و گریزهای بی حاصل به خاموشی گرائید و متلاشی شد و بودجه آن به کلی قطع گردید. سایر نهادهای ایرانی نیز وضعیت مشابه دارند گرچه با کمک افراد فرهیخته و بعضاً کمک ایرانیان هنوز کورسویی می زنند و به راه خود ادامه می دهند.
کنگره ایرانیان در بدو تأسیس به دلیل عدم پیگیری روش های دمکراتیک در تدوین اساسنامه و شروع کار مورد انتقاد قرار گرفت که در مدت کوتاهی با اصلاح روش ها و ایجاد سازمانی دمکراتیک و متکی به رای مردم ادامه مسیر داد و از حمایت نسبی جامعه ی ایرانی برخوردار گشت، اما از همان سال های اولیه با کمبود شدید نیروی انسانی و فقدان بودجه و عدم کمک رسانی جامعه ایرانی همراه بوده است که مانند شیر بی یال و دم و اشکم به کار خود ادامه می دهد.
کنگره ایرانیان همیشه با کمبود نیروی انسانی لازم بخصوص برای تعیین هیئت مدیره و تشکیل کمیته های اجرایی آن روبرو بوده است. دلیل آن هم روشن است اول این که باید افرادی برای هیئت مدیره انتخاب شوند که از افراد فرهیخته جامعه ایرانی بوده و از بضاعت علمی و تجربی کافی در فعالیت های اجتماعی و اقتصادی و سیاسی کانادا برخوردار باشند. همچنین بتوانند در برابر موج حملات پی درپی و همیشگی بعضی از افراد مشخص جامعه ی ایرانی که نهایتا به تخریب کنگره می انجامد مقاومت کنند، مانند آنچه که در حال حاضر شاهد آن هستیم.
بسیار تأسف بار است که گروه اندکی که مرتب کنگره ایرانیان را مورد حمله قرار داده اند، بعضا از افراد هیئت مدیره سابق همین کنگره بوده اند که باید از آنان پرسید که به راستی پرونده ی فعالیت شما در کنگره و یا در سایر سازمانها چگونه بوده است؟ و از آنها خواست تا کاستی ها و اشتباهات خود را هم بنویسند. گرچه مردم مقایسه می کنند و همه را به خوبی می شناسند و از روش های تخریبی همیشگی شما چه سازمان یافته و چه سازمان نیافته آگاهند.
نمی خواهم به گذشته بپردازم چون در حوصله ی این مقاله نیست، ولی در صورت تداوم روش های تخریبی و غیردوستانه پیشنهاد می کنم در یک یا چند برنامه ی رادیو و تلویزیونی به طور مستند به گوشه گوشه ی آنها مراجعه کرد.
بودجه ی کنگره ایرانیان
کنگره ایرانیان کانادا از هیچ سازمانی چه دولتی و چه غیردولتی کمک مالی دریافت نکرده است و برای مخارج روزمره اش در مضیقه است و تا به حال ندیدیم از این دوستان به شدت منتقد و منفی گرا و ناسازگار قدمی در راه حل مشکلات مالی و انسانی این کنگره بردارند.
وظیفه ی کنگره ایرانیان در درجه اول گسترش روابط عمومی و برقراری همکاری با سازمان های ایرانی از یک طرف و مقامات سیاسی استانی و کشوری کانادا از طرف دیگر است تا بتوانند حضور ایرانیان فرهیخته و صاحبان حرف و نخبگان جامعه ایرانی را در محورهای فرهنگی، اقتصادی و سیاسی کانادا نهادینه کنند.
اگر به سابقه ی تمامی دوره های گذشته و وضعیت حاضر کنگره نگاه کنیم پر واضح است که در دوره های اخیر فعالیت بسیار چشمگیر و قابل ملاحظه ای انجام گرفته است، به عنوان مثال بزرگترین گردهمایی کنگره ایرانیان کانادا در هتل مجلل یورک در مرکز شهر تورنتو با حضور نزدیک به یک هزار نفر با شرکت سیاستمداران و مقامات برجسته کانادا و با حضور فرهیختگان جامعه ایرانی برگزار شد که سابقه نداشته است و در این جا باید از هیئت مدیره و هیئت مشاوران سابق بخصوص جناب رضا بنایی که نقش بسیار ارزنده ای در برگزاری چنین اجتماع باشکوهی را برعهده داشت و همه ما شاهد آن بودیم قدردانی و سپاسگزاری نمود.
و همین طور در دوره ی گذشته هیئت مدیره کنگره توانست بیشترین و گسترده ترین ارتباط را با مقامات بلندپایه رسمی کشور کانادا از جمله نخست وزیر و وزیران ارشد دولت کانادا و نمایندگان پارلمان برقرار سازد که بی سابقه است و دولت کانادا کنگره ایرانیان کانادا را به عنوان تنها سازمان انتخابی و مردمی جامعه ی ایرانیان به رسمیت شناخت و معرفی کرد.
برای اولین بار بیشترین و گسترده ترین ارتباط جامعه ایرانی کانادا با رسانه های مختلف فارسی زبان و انگلیسی زبان و اربابان جراید برقرار شد که باید از هیئت مدیره و هیئت مشاوران از جمله جناب رضا بنایی تشکر کرد. در چنین وضعی بود که گنجایش و کارآیی کنگره ایرانیان کانادا و نقش رهبری آن در جامعه ی ایرانی و کانادایی عملا روشن گشت و باعث شد که این نهاد مورد توجه مقامات کانادا از یک طرف و مورد عنایت و لطف اکثریت جامعه ی ایرانی قرار گیرد که از طریق ایمیل و تلفن و در شبکه های مجازی انعکاس یافت و حتی گسترش آن با سایر استان های کانادا مورد بررسی قرار گرفت و چندین ملاقات و مشاوره بین رئیس کنگره ایرانیان، دکتر زندی و نمایندگان جامعه ایرانی در آن استانها انجام شد.
حال قضاوت کنید که با این خدمات ارزنده و مستند کنگره ایرانیان آیا انصاف است که این عزیزان هیئت مدیره و هیئت مشاوران به این شکل مورد حمله افرادی انگشت شمار که آنها را می شناسید و همیشه در تخریب سازمان های ایرانی نقش ارزنده داشته اند، قرار گیرند؟
اگر به پاسخ این سئوال رسیده اید می توانید قضاوت کنید که چرا آقای رضا بنایی مورد حمله سازمان یافته گروه مشخص هر چند اندک قرار گرفته.
و اما در مورد انتخابات و شرکت کاندیداهای جامعه ایرانی
کنگره ایرانیان کانادا با تشکیل جلسات متعدد و با حضور گروه کثیری از فرهیختگان و فعالان اجتماعی و همچنین حضور کاندیداهای ایرانی در هماهنگی با انتخابات کانادا پیشقدم شد که سه هدف مشخص را دنبال کرد:
۱ـ معرفی کاندیداها به جامعه ایرانی و جلب توجه ایرانیان در شرکت در انتخابات و پروسه ی دمکراسی در کانادا
۲ـ ایجاد هماهنگی بین کاندیداها به طوری که در حوزه های انتخاباتی که بیشتر از یک نفر ایرانی کاندیدا شده بود فرد اصلی انتخاب و معرفی گردد و دیگران به نفع فرد اصلی کناره گیری کنند تا سرمایه و نیروی انسانی جامعه یک کاسه گردد و نتیجه مطلوب تری حاصل شود.
۳ـ به سئوالات جامعه ی ایرانی پاسخ دهند که اگر انتظار از جامعه ایرانی است که منحصراً به آنها رأی دهند، آیا ملاحظات کامیونیتی ایرانی از جمله سیاست خارجی دولت کانادا در رابطه با مسائل ایران از جمله حقوق بشر و وضع پناهندگان و غیره را مد نظر قرار می دهند؟
کنگره ایرانیان در مورد اول موفق ولی در سایر موارد توافقی صورت نگرفت و نتیجه ای حاصل نشد.
اولا در چند حوزه ایرانیان روبروی هم قرار گرفته اند و در مورد ملاحظات کامیونیتی ایرانی که کنگره متعلق به آنهاست جواب رد داده شد و گفتند آنها نمایندگان منطقه ی خود در پارلمان کانادا خواهند بود و نمی توانند جامعه ی ایرانی را نمایندگی کنند.
با توجه به مطالب فوق به دلیل این که در هر حوزه کاندیداهای ایرانی بیشتر از یک نفر بود و ملاحظات جامعه ی ایرانی نیز مورد نظر قرار نگرفت کنگره در انتخابات بی طرف باقی ماند و بنابراین افراد عضو کنگره و هیئت مدیره حق داشتند که خارج از کنگره با میل شخصی طبق منشور آزادی و دمکراسی کانادا از هر کس که بخواهند پشتیبانی کرده و رای دهند و جناب رضا بنایی با نظر شخصی بدون استفاده از منابع کنگره می تواند در هر انتخاباتی شرکت کند.
در خاتمه کنگره ایرانیان متعلق به اکثریت قریب به اتفاق ایرانیان مهاجر و متواری از ایران، پناهندگان ایرانی، زنان و کودکان زجرکشیده ایست که با مشقت زندگی در کشور جدید را سروسامان بخشیده اند.
پیشنهاد:
به جای حملات پی در پی، بدون دلیل، غیرمستند و تفرقه انگیز که بعضاً اهداف سیاسی و سازمانی را نمایندگی می کند، با هم متحد شویم و با کمک رسانی بخصوص جذب نیروی انسانی کارآمد و بودجه لازم کنگره ایرانیان را یاری دهیم.
اینجانب از همه افرادی که در همه سازمانها به صورت داوطلب خدمت می نمایند و باعث سربلندی و سرافرازی جامعه ی ایرانی شده اند و می شوند و بخصوص تمامی کسانی که در این دوران از کنگره حمایت کرده اند، سپاسگزاری می نمایم و همچنین از رسانه های فارسی زبان تشکر و قدردانی می کنم و استدعا دارم تمام کوشش خود را در جهت همدلی و همکاری و موفقیت جامعه ی نوپا و فرهیخته ی ایرانی به کار گیرند.
.دکتر سیاوش اسدپور کارشناس ارشد جمعیت و توسعه، و از اعضای هیئت مدیره دوره پیش کنگره ایرانیان است*
جدا از مسائل خط مشی کنگره ایرانیان، جای تاسف است که آقای سلطانپور که خود را روزنامه نگار می دانند اینطور نسبت به دادن اطلاعات نادرست راجع به افراد بخصوص دکتر هادی مهابادی اقدام می فرمایند.
آقای سلطانپور می پرسند “آیا در بین استادان ایرانی در کانادا کسی در رده دکتر هادی مهابادی نبود؟” جواب اینست که خیر، ایشان اولین ایرانی هستند که بدلیل فعالیتهای علمی شان و ریاست مرکز تحقیقات شرکت عظیم زیراکس نشان
Order of canada
را دریافت کرده اند و هیچ ایرانی دیگری موفق به این کار نشده است. در نتیجه انتخاب ایشان برای دریافت چنین جایزه ای دور از ذهن نبود. آقای سلطانپور کدام استاد دیگر ایرانی در کانادا را در نظر دارند؟
دوم اینکه ایشان را به نمایندگی مسعود رجوی در کانادا متهم کرده اند. حداقل یک گوگل سرچ ساده نشان می دهد که دکتر مهابادی که در کنار اعضای جبهه ملی عضو شورای ملی مقاومت (و نه سازمان مجاهدین) بودند بیش از بیست سال پیش در اعتراض به این سازمان از شورای مزبور جدا شدند در نتیجه ادعای نماینده رجوی بودن به ایشان نادرست و تحریف آمیز است.
متاسفانه آقای سلطانپور بطور معمول در اکثر نوشته های خود لجن پراکنی را با روزنامه نگاری اشتباه می گیرند ولی نمی دانند در زمانی که همه به اینترنت دسترسی دارند تحقیق در مورد ادعاهای ایشان چندان دشوار نیست.
صادق دامغانی عزیز، روا نمی دارم که در این مکان از خود به دفاع برخیزم که آن بی حرمتی به این مقاله و این نشریه است. این را هم میپذیرم که ما میتوانیم بر سر موضوعی نظرات مخالف هم داشته باشیم، که امکان بیان آن بدون ترس از اتهامات و پرخاش دیگران از برکات دموکراسی میباشد.
از جنابعالی معذرت میخواهم که با حقیقت گویی ام باعث خشم و کینه و نفرت شما شده ام که چهره کریهی که در همه ما وجود دارد آشکار گشته و به جای جوابگوئی به سئوالات مطرحه، پرسنده سئوال را به زیر سئوال میبرید.
سعی کردم که نشانی از شما در اینترنت پیدا کنم که آنجا با شما به محاوره در رابطه با سئوالاتی که در رابطه با شخص بنده کرده بودید بپردازم. متاسفانه انگاری شما در دنیای مجازی وجودیتی ندارید. باشد که این نام و نشان مستعار نباشد. ولی به عکس پیدا کردن من بسیار ساده است. اگر مایل هستید که سئوالاتتان مثل سئوال هائی که من از جناب اسدپور کرده ام بی جواب نماند با من تماس حاصل نمائید.
با سلام
جامعه ای که یک نفر مانع رشدش شود ، نشا ن می دهد چقدر مشکلات ساختاری و بنیانی دارد
بنابراین ، مانند جمهوری اسلامی که همه فساد اقتصادی و عدم مدیریت علمی و سالم را گردن امریکایی ها می اندازد
کم کاری ها و سیاسی کاری های کنگره را تقصیر یک نفر و دو نفر نیندازید .
۲- کنگره ایرانیان هنوز تا اشاوا سفر نکرده است چطوری از نظر قانونی و اخلاقی خودش را از ابتدا تا به امروز صدای جامعه ایرانی می داند .
۳- اقایی که به مهدی شمس حمله می کنند
” نقل قول
شما به چه حقی به خودت اجازه میدهی به کنگره توهین کنی؟ شرم بر تو باد نه کنگره! اصلا میفهمی که چه میگوئی؟”
وقتی در رسانه طرفدار کنگره چنین می نویسد و ازادی بیان ( شاید نطرغیر مسولانه ای باشد ولی نظر است )
و ابا در بین این همه استا د دانشگاه ایرانی کسی واجد شرایط تر از اقای هادی مهابادی نماینده مسعود رجوی در کانادا نبود ، جایزه دادان به ایشان و تقدیر از وی و همه ایرانی ها خوب است بشرط اینکه هم در شهروند و هم در کنگره به سابقه سیاسی ایشان هم اشاره شود این حق خوانندگان و جامعه ایرانی است که خطوط سیاسی ادمها را بدانند .
اینجاست که سوال پیش می اید چرا همه خط و سوی کنگره سالهای اخیر با مجاهدین رجوی است . که به نادرستی به تمامی سیاستمداران کانادا از جیم کرجیانیس یا خانم جودی سرگیو ( نماینده فعلی لیبرال ) و اقای استاک ول دی وزیر سابق امنبت کانادا و از موسسان حزب محافظه کار کنونی و جان برد وزیر امور خارجه گفته اند و می گویند که تنها الترناتیو ایران و نماینده مردم ایران هستند .
ایا واقعا مجاهدین نماینده شما هستند ،؟ اگر یک جریان انحصار طلب خشونت گرا ضدقوانین حقوق بشر کانادا چنین ادعایی را می کنند و کنگره هم همسو با انان حرکت می کند ، و موضع روشنی نمی گیرد انوقت باید چنین کنگره ای را تقویت کرد ؟
۴- :
کنگره ایتالیایی های کانادا وقتی تشکیل شد ه است که ایتالیایی ها در جنگ جهانی دوم با کشتی به کانادا می امدند . بشدت کار می کردند تا زندگی را بگذرانند . جو پانته لونی معاون شهردار سابق دیوید میلر در مصاحبه اش با من که در شهروند سالها پیش منتشر شد می گفت تا دهه ۷۰ اگر ما سر کوچه ۳ تا جوان ایتالیایی صحبت می کردیم پلیس می امد با باتون می گفت متفرق بشوید
اگر ما الان از ازادی ها ی بیان و حق نشر به زبان فارسی را داریم مدیون مبارزات ایتالیایی ها -یهودیان -هندی ها و چینی ها هستیم که درجه دو محسوب می شدند
کنگره ایرانیان بدون فداکاری و تلاش می خواهد نمایندگی جامعه ایرانی را برای اهداف سیاسی جریان خاصی پیش ببردبنابراین باید فرق بین ان جوامع با ما ایرانی ها را متوجه شده باشید بقول سعدی نابرده رنج گنج میسر نمی شود مزد ان گرفت جان ( برادر و خواهر ) که کار کرد .
اگر برای جامعه ایرانی کار صادقانه کنید تمام دنیا هم بیاییند نمی تو.انند مانع پیشرفتتان شود ولی اگر سیاسی بازی کنید ، حتی یک منتقد برایتان تهدید می شود
،
با احترام،
Thank you Dr Asad-pour for your informative article,Mr Banei is a hardworking and honest person who cares about Iranian , and that is the reason some well known people attack him.
آقایان محترم بس کنید تا کی ما میخواهیم دشمن هم باشیم به جای همکاری در اعتلای جامعه ایرانی دائم جلوی پای همکاران سنگ میاندازیم
The above sentence is so ture..
specially Mr. Said Mohebi / Soltanour.
medi shams says: You should have talk with Niaz Salimi, Sholeh Khalili & Mafi Nezam,, ask them what they did??
nahid says: What is this Nahi Khanoom, if this is your name? , Are you Okay.. do you know what are you saying? What is your right that Banie stopping it??? You really need to know what is going on here!!!stop accusing people? I am not sure how long you are here but I can tell you NOT much.. I cannot blame you, if you are a refuge that means you are here not too long and I see the scar of the Mulat regime on your mind.
I came here as refuge long time ago.. and very glad I pick Canada as a second home. Hang in there you will be okay..
Be kind to others and don’t get involved with something that you don’t have enough information, good luck
November 9, 2014 at 1:11 pm Agyan amoozegar va soltanpour agar begoozarand kanoon sar o saman khad gerft .vali eslah tabani chon anan ba poole favaneshan roozegar ra bar ma Iranian panadeh tang kardeh ,va haghe ma Iranian ra paimal kardehand.omidvaram aghaye banie ra az door kharej nakonad ta ma ham haghee dasheh basheem.
آقایان محترم بس کنید تا کی ما میخواهیم دشمن هم باشیم به جای همکاری در اعتلای جامعه ایرانی دائم جلوی پای همکاران سنگ میاندازیم کنگره ایرانیان در این موقعیت زمانی جایگزین انجمن از بین رفته ایرانیان شده کنگره ایرانیان که بودجه ای ندارید ولی انجمن ایرانیان بیش از ۷۰۰ هزاردلار بودجه تصویبی داشت و بعلت اشتباهات و خود رایی بعضی از اعضای هیئت مدیره آن تمام بودجه انجمن حیف و میل شد و بعلت اختلافات بین
اعضای هیئت مدیره انجمن نام کامیونیتی ایرانی از کمک مالی و ساپورت دولت کانادا حذف شد چرا همان اشتباهات را تکرار میکنید چرا مقاصد جمهوری اسلامی را در این شهر پیش میبرید بگذاریید نام ایرانی در کامیونیتی کانادایی عاری از اختلاف باشد بکذارید هیئت مدیره کنگره کار اصلی خودش را پیش ببرد
Agyan amoozegar va soltanpour agar begoozarand kanoon sar o saman khad gerft .vali eslah tabani chon anan ba poole favaneshan roozegar ra bar ma Iranian panadeh tang kardeh ,va haghe ma Iranian ra paimal kardehand.omidvaram aghaye banie ra az door kharej nakonad ta ma ham haghee dasheh basheem.
با درود
من به عنوان یک ایرانى از زحمات اقاى بنایى تشکر میکنم ایشان یک ایران دوست واقعى هستند .
متاسفانه چند نفرى هستند که ظاهران دلسوزى برای ایران و ایرانى میکنند میخواهند ایشان را کنار بزنند و خودشان أوضاع را بدست بگیرند و براى ژریم ایران کار کنند نه ملت ایران اینها باید به جامعه ایرانى معرفى بشنوند
درود و صد درود به اقاى بنایى
ما در کنار ایشان هستیم
زنده باد ایران و ایرانى
پاینده باد پرچم زبیاى سه رنگ شیر و خورشید
مهدی در پاسخ شمس :
آقای شمس:
شما به چه حقی به خودت اجازه میدهی به کنگره توهین کنی؟ شرم بر تو باد نه کنگره! اصلا میفهمی که چه میگوئی؟ برنامه یی که آقای اسد پور از آن صحبت کرده نامش ” بزرگداشت دستاورد های ایرانیآن- کانادایی است” که در تقویم سالیانه کنگره گنجانیده شده و تا به حال دو دوره آن برگزار گردیده. در این برنامه ها که با همت و یاری هیات مدیره قبلی و گروه مشاوران آن و کمک مالی و معنوی صاحبان مشاغل و کارآفرینان موفق کامیونیتی برگزار گردیده از افرادی چون آقای دکتر مریدی و آقای دکتر مهابادی و خانم افخم مردوخی تقدیر به عمل آمده و شمه یی از زحمات آنان که سبب رشد و ارتقا کامیونیتی ایرانی را فراهم کرده در برنامه با شکوهی برای ایرانیان مقیم تورنتو باز گفته شده است .
شما که از گرد راه رسیده و مشخص نیست که تا کنون کجا بوده و اکنون نیز به دنبال چه هستی در جایگاهی نیستی که کنگره را اینگونه خطاب کنی و کارهای موفق آنرا زیر سوال ببری. کارنامه شما چیست که اینگونه به خود حق میدهی زحمات دیگران را پایمال کنی. در طول زندگی در کدام نهاد تا بحال شرکت کرده یی و چه خدماتی انجام داده یی که اینگونه از نهاد ها و کامیونیتی حساب پس میگیری؟ نهاد کنگره ، یک سازمان غیر انتفاعی و کاملا بدون درآمد است. افراد کامیونیتی با نیت خیر و کمک رسانی بدون چشم دا شتی پا به این نهاد میگذارند. ، اینگونه پرخاش و بی ادبی به آنان فقط موجب دلسردی دیگران در پیوستن به کنگره است و این آن هدفی است که امثال شما دنبال میکنند.
خجالت و حیا از اوصافی است که از آن بهرمند نیستی وگر نه هیات مدیره گذشته این نهاد و اعضا آنرا اینگونه خطاب نمیکردی.
خودت را پشت “پناهندگان “مخفی کرده یی و فکر میکنی که کسی متوجه اعمال مخرب و موذیانه شما نیست؟ کسی که منشا هیچگونه کاری در این شهر نبوده چگونه فعالیت ها و دست اورد های یک نهاد چون کنگره را اینگونه به تمسخر میگیرد؟ به حرکات و کارهای خودت کمی توجه کن و پس از آن شاید متوجه شوی که شرمنده واقعی کیست.
سمت و سوی نوشته ها و نظرات آقای “سلطانپور” برای آنانی که در تورنتو مسائل کامیونیتی ایرانی را دنبال میکنند روشن است.
اما ضروری است که به چند نکته مطرح شده از سوی وی پاسخ داده شود.
مگر کنگره ایتالیایی های- کانادایی و یا هندیان- کانادایی و یا اوکراینی- کانادایی ها و……تمام افراد ساکن این قومیتها در کانادا را شامل میشود که کنگره ایرانیان نیز چنین باشد ؟ خیر . اما آنها “سلطانپور ” ندارند که به این کشف بسیار مهم نائل شده باشد. کنگره ایرانیا ن – کانادا به منظور تشکل دادن ایرانیان کانادایی تاسیس گردیده و از آغاز کار تا به امروز رشد کرده است.ولی علیرغم کمبود منابع مالی و انسانی به راه خود ادامه داده تا بتواند ایرانیان –کانادایی بیشتری را برای عضویت در آن ترغیب نماید. اکنون دو روش برای برخورد با کنگره میتوان در نظر گرفت، یکی روش مشارکت سازنده و پویا از طریق عضویت در آن و تاثیر گذاری بر سیاستها و اصول کاری آن در کانادا است و دیگری دوری گزیدن از آن و تخریب آنچه که به همت خیر خوا هان کامیونیتی ایرانی ایجاد شده و منفی بافی و تشویق دیگران به عدم مشارکت در آنست. شما راه دوم را پیوسته برگزیده اید و بر آن نیز اصرار داشته و نوشته شما نیز بر این حقیقت پای میفشارد.
کنگره از افراد حمایت و پشتیبانی نمی کند بلکه به مشکلات و مسائل به صورت کلی وارد میشود. مسله پناهندگان نیز در همین چارچوب با مسوولان میز ایران در وزارت خارجه کانادا در میان گذارده شده است.
افزون بر آن لازم است به شما که در این کشور از موهبت آزادی و دمکراسی برخوردار هستی یاد آوری گردد که:
یک- آقای استفان هارپر اگر از حزب محافظه کار است ولی نخست وزیر تمام کانادائیان میباشد. به همین جهت نیز زمانی که به کشورهای گوناگون سفر مینماید و یا وقتی که در سازمان ملل حضور مییابد، به نمایندگی از تمام مردم کانادا صحبت میکند بنابرین تعداد آرا داده شده به وی در هنگام انتخاب شدن برای پارلمان و تعلق حزبی وی بیمورد است. زبان و گویش شما نه محترمانه است و نه منطقی و این حاکی از عادت شما میباشد . مگر محافظه کار بودن جرم است که شما عنوان میکنید: کنگره “به نخست وزیر محافظه کار کانادا” نامه مینویسد؟ نخست اینکه نامه مزبور در جهت محکوم کردن حملات تروریستی به پارلمان کانادا که سمبول آزادی و دمکراسی این کشور است فرستاده شده، و شما بایستی مسرور هم باشید که ارگان و یا فرد و یا نهادی پیشقد م شده و این حمله وحشیانه و سخیف را حتا به “نمایندگی از سوی جامعه ایرانی-کانادا یی” بلافاصله محکوم نموده تا مبادا “چفیه “دا ر بودن صورت و بوشش حمله کننده به پارلمان که همزمان یکی از نشانه های بسیار رایج و پوشش رایج دور گردن نیروهای تروریستی سپاه پاسداران و بسیج جمهوری اسلامی است، وسیله یی شود تا از این وجه تشابه بسیار زیاد خسارتی به کامیونیتی ایرانی در کانادا وارد گردد. مگر اینکه ناراحتی شما از این جهت باشد که در آن نامه این حمله “تروریستی” قلمداد شده و به جهت مغایرت با مواضع شما که بر روی بلاگ خودتان به روشنی آمده موجب تشویش و ناراحتی شما را فراهم کرده.
دمکراسی خوا هی شما هم از اندست ادعا های جالب است. پا یبندی به فرهنگ غیر دمکراتیک ” شاه و شیخ” آنگونه که شما میگوید ، در ادبیات و نوشته های شما بیشتر دیده میشود تا در کنگره و انتشارات آن.
شما که اصلا عضو کنگره نیستید چگونه میدانید که اقلیت هیات مدیره کیست و چه میگوید و اکثریت آن کیست و چگونه به اقلیت توجهی ندارد؟ آیا تا کنون شما به سهم خود گامی برای کمک به کنگره برداشته اید؟ شما که نیاز به عضویت در کنگره را در خود احساس نمیکنید از کی دلتان برای اقلیت هیات مدیره آن میسوزد؟ ما میدانیم این “اشکها”برا ی چیست و کیست. در پشت الفاظ و عبارتهای دلفریب نمیتوان سنگر گرفت و نقش دایه مهربان تر از مادر را بازی کرد. عملکرد هر کسی که برای کنگره زحمتی کشیده پشتوانه گفته وی است نه گفته امثال شما و این آقای شمس یار دیگر شما در پائین همین نظرات.
“بسیار تأسف بار است که گروه اندکی که مرتب کنگره ایرانیان را مورد حمله قرار داده اند، بعضا از افراد هیئت مدیره سابق همین کنگره بوده اند که باید از آنان پرسید که به راستی پرونده ی فعالیت شما در کنگره و یا در سایر سازمانها چگونه بوده است؟”
فکر نمیکنید که به جای به زیر سئوال بردن شخصیت سئوال کننده به جا باشد تا توجه بیشتری به سئوالات و انتقادات آنان شود. مگر نه اینکه آموخته ایم که پند گیریم حتی اگر نوشته شده باشد بر دیوار.
“باید افرادی برای هیئت مدیره انتخاب شوند که از افراد فرهیخته جامعه ایرانی بوده و از بضاعت علمی و تجربی کافی در فعالیت های اجتماعی و اقتصادی و سیاسی کانادا برخوردار باشند.”
مطمئنن این صفات لازم ولی کافی نمیباشند. آنچه بیشتر از همه کمبودش ملاحظه میشود، عشق و علاقه به خدمت کردن به جامعه بدون در نظر گرفتن منافع و اهداف شخصی است که متاسفانه به ندرت در اعضای هییت مدیره ها تا به امروز دیده شده است.
“…. به عنوان مثال بزرگترین گردهمایی کنگره ایرانیان کانادا در هتل مجلل یورک در مرکز شهر تورنتو با حضور نزدیک به یک هزار نفر با شرکت سیاستمداران و مقامات برجسته کانادا و با حضور فرهیختگان جامعه ایرانی برگزار شد که سابقه نداشته است و در این جا باید از هیئت مدیره و هیئت مشاوران سابق بخصوص جناب رضا بنایی که نقش بسیار ارزنده ای در برگزاری چنین اجتماع باشکوهی را برعهده داشت و همه ما شاهد آن بودیم قدردانی و سپاسگزاری نمود.”
واقعن جای شرمندگی و تاسف برای کنگره ایرانیان میباشد، که مهمترین فعالیت در کارنامه دوساله یکی از هییت مدیره هایش یک گردهمائی نمایشی باشد. جای دارد که به اطلاع جناب اسد پور برسانم که بعد از شش ماه، با اینکه مکررن تقاضای کرده ایم، هنوز نتوانسته ایم به گزارش مالی سال قبل، اسامی اسپانسر ها و مبالغ اهدائی آنها دسترسی پیدا کنیم. فکر نمیکنید که “نقش ارزنده جناب بنائی در برگزاری این اجتماع باشکوه” و ریاست انتصابی ایشان در هییت مدیره فعلی در این قصور نقشی باشکوه تر بازی میکند؟
” اگر به سابقه ی تمامی دوره های گذشته و وضعیت حاضر کنگره نگاه کنیم پر واضح است که در دوره های اخیر فعالیت بسیار چشمگیر و قابل ملاحظه ای انجام گرفته است.”
ایکاش جناب اسدپور این زحمت را به خود میداد و لیست خدمات کنگره را در دوره دوساله ای که ایشان افتخارعضویت آنرا داشتند عنوان مینمودند که بهتر از هر گونه شعار و حاشیه روی میباشد.
جناب سلطانپور با سپاس از نکاتی که اشاره کردید که بعضا با شما موافقم
۱- کنگره نماینده تمام ۱۶۳۲۹۰ نفر ایرانیان نیست بلکه صدای جامعه ایرانیست
۲- کنگره بدلیل کمبود نیروی انسانی و بودجه هنوز نسبت بانجام خیلی از امور مربوته عقب است شکی نیست
۳- در مورد ملاقات با مقامات کانادائی اینجانب همانروز اول که از اتاوا امدیم بصورت مفصل با رسانه های فارسی زبان مصاحبه کردم که قطعا میدانید
۴- در هر صورت کنگره نیاز به کمک انسانی و بودجه دارد نه حملات تخریبی و پی در پی
Dear Mr. Asadpour, What Mr. Banaei did, was unethical, In my knowledge when you are a board member of a nonprofit organization, you should know about the code of ethics. One of obvious Code of ethics is Conflict Of Interest (COI). A conflict of interest (COI) is a situation occurring when an individual or organization is involved in multiple interests, one of which could possibly corrupt the motivation.
A conflict of interest is a set of circumstances that creates a risk that professional judgement or actions regarding a primary interest will be unduly influenced by a secondary interest.Primary interest refers to the principal goals of the profession or activity and here is ICC goals, The secondary interests which are mostly personal, are not treated as wrong in themselves, but become objectionable when they are believed to have greater weight than the primary interests. If you are a professional like Professional Engineer, physician, Pharmacist, Lawyer,and doing something unethical you can lose your licence for practicing that profession. Here we do not deny the good works which Mr. Banaei has done for ICC, but he should follow the code of conduct and ethics which is stands higher than law for a professional.
All The Best
Saeed Ziaee
با تشکر از توضیحات اقای اسد پورکه هم نکاتی را روشن می کند وهم سوالاتی را ایجاد
نتیجه گیری می کند.اقای اسد پور در پایان مقاله شان .
“در خاتمه کنگره ایرانیان متعلق به اکثریت قریب به اتفاق ایرانیان مهاجر و متواری از ایران، پناهندگان ایرانی، زنان و کودکان زجرکشیده ایست که با مشقت زندگی در کشور جدید را سروسامان بخشیده اند”.
.
در اول مقاله ایشان تعداد ایرانی ها در کانادا را
را اعلام می کنند براستی چند درصد از این ایرانی ها پناهنده هستند ؟- ۱۱۶۳۲۹۰
که کنگره نمایندگی انها را به عهده دارد ؟
۲-
ااگر ادعای اقای اسد پور در مورد نمایندگی پناهندگان درست باشد
پس چگونه تا کنون در کنگره از ابتدا تا امروز از هیچ پناه جوی ایرانی در کاناداحمایت نکرده است ؟
۳-
پناهندگان یا باید سیاسی باشند و یا همجنسگرا و یا بهایی و یا
نو مسیحیان و هر کدام وابسته به تشکلات خاص خودشان هستند . یعنی کنگره نمایندگی جریانات سیاسی را به عهده دارد که هم
تاییدی است بر نظر منتقدان کنگره که می گویند کنگره سیاسی کاری با اهداف مشخصی را پیش می برد در حالی که بر خلاف اساسنامه کنگره است که سیاسی و یا مذهبی باشد
۴- تعداد شرکت کنندگان در انتخابات کنگره در هیچ دوره ای بیش از ۳۰۰ نفر نبوده است
نظر اقای اسدپور در اینکه خودشان و هیت مدیره را که بالاترین رایش ۲۰۰ عدد هست با جمعیت ۱۶۹ هزار نفری نماینده جامعه ایرانی خواندن ، نقض اصول دمکراسی واخلاق هست . اقای اسد پور می دانند که بسیاری از افراد جامعه ایرانی وکالتی به کنگره و هیت مدیره ان برای نمایندگی خود نداده اند . کنگره تنها یک صدای جامعه ایرانی هست نه نماینده ان .
۵- “همین طور در دوره ی گذشته هیئت مدیره کنگره توانست بیشترین و گسترده ترین ارتباط را با مقامات بلندپایه رسمی کشور کانادا از جمله نخست وزیر و وزیران ارشد دولت کانادا و نمایندگان پارلمان برقرار سازد که بی سابقه است و دولت کانادا کنگره ایرانیان کانادا را به عنوان تنها سازمان انتخابی و مردمی جامعه ی ایرانیان به رسمیت شناخت و معرفی کرد ”
اقای اسد پور چرا گزارش کامل از نام مقامات دولتی کانادا و یا غیر کانادا یی و اینکه در چه موضوعات گفتگو شده است را تاکنون منتشر نکرده اید ؟ ایا مردم غریبه هستند ؟
۶- چه کسی به اقای بنایی نمایندگی داده است که از طرف جامعه ایرانی کانادایی به نخست وزیر محافظه کار کانادا نامه بنویسد
البته در متن فارسی ترجمه می شود از طرف کنگره .
۷- چگونه جناح غالب به نظرات اقلیت هییت مدیره به بهانه اینکه اکثریت هست و دمکراسی گوش نمیدهد.
متاسفانه فرهنگ استبداد شاه و شیخ در کنگره ریشه کرده است و انتقادات هم به شیوه غیردمکراتیک در ادعای باطل نمایندگی جامعه ایرانی هست .
ادامه شیوه های انحصار طلبانه ریشه به تیشه کنگره می زند و انرا به سرنوشت انجمن ایرانیان که قربانی بازی های سیاسی شد که اتفاقا یکی از ان گروه ها ی خشونت طلب مجاهدین علاقه و تلاش فراوانی برای کنترل این نهاد برای سو استفاده های سیاسی بنام جامعه ایرانی علیه مردم و ملت بزرگ ایران و کشور ایران به بهانه مبارزه با جمهوری اسلامی دارد .