خبرنگار شهروند این روزها به خاطر جشنوارهی هات داکز خواب و خوراک ندارد و تا آنجا که وقتش و سرعت دوچرخهسواریاش بین سینماهای مختلف اجازه میدهد به فیلمهای مختلف سر میزند. این بدون تلفات هم نبوده و روز سهشنبه که سعی کردیم پس از بستن شمارهی پر بار این شماره به نمایش ساعت ۱۱:۴۵ فیلم”مردم علیه جورج لوکاس” در سینمای بلور برسیم با جریمهی بیش از ۳۰۰ دلاری رد شدن دوچرخه از چراغ قرمز مواجه شدیم. اینها هم از عوارض جشنوارهبازی بیش از حد است!
رویهمرفته البته سطح جشنواره بسیار بالا است و بعضی از بهترین فیلمهای مستند جهان به تورنتو آمدهاند. در این شماره نقد چند فیلم را مشاهده میکنید. در طول جشنواره با سر زدن به وبسایت شهروند میتوانید آخرین نقدها را بخوانید.
“سوگند” برای چه؟
The Oath
فیلم “سوگند”
ساختهی لورا پویتراس
نمره شهروند: ۴ از ۵
از آن لحظهای که آن هواپیماهای کذایی در مرکز شهر نیویورک ظاهر شدند و آن حادثهی دلخراش را رقم زدند، کاوش برای بیشتر دانستن راجع به نیروهای سیاهی که مرتکب آن جنایت شد شدت گرفته است. اینها چه کسانی بودند؟ مرامشان چه بود؟ آدمهایشان که بودند؟ و ستون اعتقادیشان چه بود؟
از آن پس کوهی از نوشته در این مورد منتشر شده است و محققان بسیاری سعی کردهاند به قلب اسرار القاعده و اسلامیون سیاسی پی ببرند.
اما کارگردان این فیلم که محصول مشترک یمن و آمریکا است، شیوهی سادهای برای تلاش به پاسخ به این سئوال داشته است. او کسی را سوژهی فیلم خودش ساخته است که میتواند پاسخ خوبی به این سئوالها بدهد: بادیگارد شخصی بن لادن در طول چند سال.
تکاندهندهترین واقعیت در مورد “سوگند”همین است که ابو جندال، که هنوز بسیاری از عقاید خود را حفظ کرده و در واقع تنها در طول فیلم است که پی میبریم چگونه حاضر شده اینگونه به مصاحبه با دوربین کارگردان مراکشی تن دهد، خود را تمام و کمال به دوربین سپرده است و همه کار جلوی آن میکند: از بلند کردن پسرش ساعت ۵ صبح برای نماز خواندن، تا گرداندن تاکسیاش در صنعا و تا کلاسهای شبهجهادیاش برای نوجوانانی که شیفتهی داستانهای او از دیدارش با”شیخ اسامه” هستند.
پویتراس علاوه بر این تصاویر دیدنی از ابو جندال، ماجرای دادگاه یکی از اقوام او به نام سلیم حمدانی در گوانتانامو را هم دنبال میکند و از فیلمهای آرشیوی بسیار جالبی نیز استفاده میکند تا بیننده را یک قدم نزدیکتر به دنیای روابط درونی القاعده، از چشم یکی از نزدیکترین افرادش که انسان بودنش را جلوی چشممان میبینیم، ببرد.
پویتراس استادانه داستان پرماجرای جندال را پس و پیش میکند تا وقتی در اوایل فیلم میبینیم چطور با افتخار از ارتباطش با بن لادن حرف میزند و از عملیات ۱۱ سپتامبر دفاع میکند از خود بپرسیم چنین آدمی چطور مقابل دوربین به این راحتی حرف میزند؟ در ضمن مصاحبه با مامورین سازمان سیا را میشنویم که میگویند کمتر کسی در دنیا را مثل ابو جندال میخواهند.
سپس در طول فیلم میفهمیم که او زمان حمله (۱۱ سپتامبر) در افغانستان بوده و دستگیر شده و به یمن فرستاده شده و در آنجا در برنامهای دولتی شرکت کرده تا “به راه راست بازگردانده شود”. او دیگر تبلیغ جهاد نمیکند، اما معلوم است که همچنان به جهاد معتقد است و چنانکه گفتیم از تمام اعمال القاعده و بن لادن نیز دفاع میکند… حتی با اینکه “نسل جوانتر القاعده” او را تهدید مرگ کرده اما به نظر میرسد ابو جندال علیرغم هر کاری که کرده به “سوگند”ی که خورده وفادار است، گیرم اینکه شاید برای خود او این”سوگند” چیزی متفاوت و حتی فراتر از آن سوگند معروف و کوتاهی باشد که برای وفاداری به القاعده نزد بن لادن ایراد کرده است.
با “سوگند” به دل زندگی یکی از ارشدترین کادرهای سازمانی میرویم که جهان را به خود خیره کرده و این سفری است بس ارزشمند که ممکن شدن آن جلوی لنز دوربین باورنکردنی است. به نظر میرسد پویتراس با ساختن فیلم خواسته تصویر انسانی نیروهای اسلام سیاسی را هم تصویر کند و پیغام فیلم او شاید در دو صحنه است: وقتی ابو جندال میگوید نوشیدنی خارجی میخواهد و نه یمنی (که باعث شد تمام بینندگان در سالن ایزابل بیدر، تشویق کنند) و دیگری وقتی که وکیل سلیم میگوید غرب باید بفهمند که آشپزها و رانندههای القاعده، تروریست نیستند.
***
“غذا”ی خوشمزهای که سیر نمیکند
Dish: Women, Waitressing & the Art of Service
غذا: زنان، پیشخدمتی و هنر خدمات
ساختهی مایا گایوس
نمره شهروند: ۳.۵ از ۵
اگر فیلمهای مستند قرار است ما را تکان دهند، چشمهایمان را بشویند و دید جدیدی به ما بدهند “غذا” بیشک نمرهی قبولی میگیرد. مگر میشود بعد از دیدن “غذا” فیلمی که به حرفهی پیشخدمتی رستوران آن میپردازد، رفتارمان در رستوران تغییری نکند؟ خبرنگار شهروند خود باید اعتراف کند که وقتی پس از دیدن فیلم در سینمای بلور، به همراه دوستانش سری به کافهی فیوچرز در همان نزدیکی زد، احساس متفاوتی نسبت به پیشخدمتهای رستوران داشت. سه نفر از تماشاچیان فیلم که در همان کافه شام میخوردند نیز در مصاحبه با او از همین حس گفتند.
اما این نقطه قوت”غذا” دقیقا نقطه ضعف آن نیز هست. “غذا” ما را در سراسر دنیا می گرداند: از رستورانهای بین راه انتاریو که مخصوص راننده کامیونها هستند تا بارهای”سکسی” مونترال و رستورانی با پیشخدمتهایی سینهگنده و کافهای دیگر با پیشخدمتهای از کمر به بالا برهنه و البته دوربین او محدود به کانادا هم نیست و سر از پاریس و توکیو هم در میآورد. مایا گایوس ما را حسابی میخنداند، به ما راجع به جنبههای مختلف این حرفه در سراسر جهان میآموزد، اما جایی که کارش میلنگد به عمق نرفتن است.
از عنوان به این پرطمطراقی انتظار داریم بسیاری از فکرهایی که مطرح میشوند به سنتزی منطقی در فیلم برسند و مثلا نتیجهای راجع به تاثیر جنسیت بر “هنر خدمات” ببینیم اما “غذا” اینجاست که سیرمان نمیکند. با اینکه بخش مهمی از راه را طی میکند و بر ضعفهای مشخصی انگشت میگذارد، اما شاید کمی جهتگیری مدل مایکل موری آن چیزی است که فیلم مستأصلانه به آن نیاز دارد.
گایوس باید تصمیم بگیرد که آیا فیلمش دفاعی فمینیستی و آشکار شدن روابط قدرت جنسیتی در این حرفه است و یا نگاهی ژورنالیستی به وضعیت پیشخدمتها در چند شهر مطرح جهان و یا چیزی بین این دو؟
***
زمین خشکِ پاسخها
Stolen Land
زمین مسروقه
نمره شهروند: ۲ از ۵
از عنوان این فیلم و این واقعیت که در بخش”آمریکای جنوبی” جشنواره به نمایش در میآید میفهمیم که فیلمی راجع به یکی از قبایل بومی یکی از کشورهای منطقه است که در نبرد با دولتهای مرکزی بر سر مسئلهی بومیان و زمینهای به غارت رفتهشان هستند… اما پس از دیدن این فیلم هم چیزی بیشتر از همین نمیفهمیم.
“زمین مسروقه” ما را به میان قبیلهی ناسا در کلمبیا میبرد تا با تمرکز روی یکی از اعضای قبیله، داستان برخورد قبیله با دولت کلمبیا را بگوید. گرچه فیلم در ترسیم تصویری تاریخی موفق است ،اما به هیچ وجه موفق به تصویر تنشهای واقعی درون قبیله و ماهیت آنها نمیشود. حتی منازعه بر سر موضوع “عدم خشونت” و گروههای جوانی که میخواهند مستقیما با دولت راستگرای اوریبه بجنگند خیلی تصویر روشنی پیدا نمیکند.
بدتر از همه اینکه به هیچ وجه از چارچوب وسیعتر سیاسی با خبر نمیشویم و این باعث میشود مبارزهی قبیلهای برای زمینش در مقابله با دولت جذبهی چندانی برایمان نداشته باشد.
بومیهای قبیلهی ناسا شاید با موفقیت زمینها را آباد کنند، اما دوربین کارگردان فیلم پاسخی برای سئوالهایی که در بیننده ایجاد میشود ندارد.