در صد و اندی سال گذشته، همواره بهای نان و نفت با سرنوشت مردم ایران عجین بوده است. درمورد نان، نخستین مورد نابسامانی ثبت شده در زمان ناصرالدین شاه قاجار بود.  در یکی از دوره های قحطی، چندهزار زن جلوی کالسکه شاه را گرفتند و درگیری هایی به وجود آمد. در دوران مظفرالدین شاه، درسال ۱۳۲۳ هجری قمری، هنگامی که او عازم سفر اروپا بود و محمدعلی میرزای ولیعهد از تبریز برای اداره امور به تهران آمده بود، کیفیت و قیمت نان درتهران به وضع نامطلوبی درآمد.  چند روز پیش از سفر به اروپا شاه به زیارت حرم حضرت عبدالعظیم رفت.  زنانی از تهران و شهرری در آنجا اجتماع کردند، فحش زیاد به او دادند و گفتند نان و گوشت و سایر اجناس گران و نایاب است.

در سال ۱۲۹۶ هجری خورشیدی، درپی خشکسالی قحطی به وجود آمد و دولت برای مقابله با گرسنگی گسترده مردم به پخت و توزیع دمپختک پرداخت و آن سال به “سال دمپختک” موسوم شد.

در زمان جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط نیروهای متفقین نیز شورشی به خاطر کمیابی و گرانی نان روی داد.  از نیمه دوم سال ۱۳۲۰ نابسامانی هایی در قیمت و کیفیت نان درسراسر کشور وجود داشت و بی غذایی و گرسنگی موجب واکنش مردم شد.  در بسیاری از شهرها از جمله کرمانشاه، نجف آباد، زنجان، سنندج، تبریز، داراب، رشت، قزوین، ملایر، اراک، گلپایگان و… مردم به انبارهای غله هجوم بردند.  در ۱۷ آذر ۱۳۲۱ گروهی از مردم به مجلس شورای ملی ریختند و چند تن از نمایندگان را کتک زدند.  گروهی دیگر هم به خانه قوام السلطنه نخست وزیر وقت حمله کردند و آن را غارت و Breadتخریب نمودند.  به دستور قوام السلطنه این شورش سرکوب شد و شمار زیادی کشته و مجروح به جای گذاشت.

 این سابقه موجب به وجود آمدن رابطه ای بین نفت و نان شد، به این معنی که همه دولت ها برای پرهیز از شورش مردم بخشی از درآمد فروش نفت را به تأمین نان با بهای ارزان اختصاص می دادند و این امر تا آخرین روزهای حکومت محمدرضاشاه ادامه داشت.  چنان که با وجود چندین برابر شدن بهای نفت در سال های آخر پیش از انقلاب ۱۳۵۷ و تورم ناشی از افزایش درآمدهای نفتی، بهای نان سنگک همچنان ۴ ریال و نان تافتون ۲ ریال باقی ماند.

 در اجرای برنامه موسوم به “هدفمندی یارانه ها” نیز دولت برای کاستن از فشار تورمی ناشی از بالا بردن قیمت حامل های انرژی و… علاوه بر یارانه ماهیانه ۴۱۵۰۰ تومانی، به هر فرد درماه ۴ هزارتومان نیز بابت یارانه نان پرداخت نمود و درکنار این کار نرخ ۷۵ ریالی آرد تحویلی به نانوایی ها را نیز حدود ۵۰ برابر افزایش داد.  از ماه ها پیش زمزمه هایی در مورد افزایش بهای نان به گوش می خورد تا این که هفته گذشته سخنگوی دولت مزورانه اعلام کرد که دولت قصد افزایش بهای نان را ندارد ولی با درخواست نانوایان برای افزایش حدود ۳۰ درصدی بهای نان موافقت کرده است.  این افزایش که در عمل به ۴۰ درصد رسید و احتمالا درآینده از این هم فراتر خواهد رفت، بهای نان سنگک را به ۸۰۰ تومان، بربری را به ۶۰۰ تومان و تافتون را به ۴۲۵ تومان رساند.

 از آنجا که نان قوت غالب قشرهای کم درآمد مردم ایران است، افزایش شدید بهای آن طبعا بر تشدید تورم و خالی تر شدن هرچه بیشتر سفره مردم اثرمنفی خواهد گذاشت.

 دولت ترفندباز و ناتوان شیخ حسن روحانی دردسر دیگری نیز دارد که مانع از آن می شود که به روال معمول با بخشی از درآمد نفت بهای نان را درحد توان خرید مردم پایین نگهدارد.  این دردسر دوم که از حدود ۶ ماه پیش آغاز شده، کاهش مداوم بهای نفت است.  به گزارش خبرگزاری “بلومبرگ”: «دانیل برگین نایب رئیس موسسه مشاور انرژی آی اچ اس و نویسنده تاریخ نفت که برنده جایزه پولیتزر شده می گوید: این یک شوک بزرگ در مسکو و تهران است».

“بلومبرگ” می نویسد: «روسیه به عنوان بزرگ ترین تولیدکننده جهان دیگر نمی تواند برای نجات اقتصاد زخم خورده از تحریم های اروپا و امریکا، بر همان درآمدهای نفتی اتکا کند.  رژیم ایران نیز که تحت تحریم های مشابهی قراردارد، مجبور است یارانه هایی که به نوعی عایقی برای جمعیت رو به رشد این کشور محسوب می شود را تقلیل دهد.  به نظر می رسد کاهش قیمت نفت این بار احتمالا همان تأثیرات سه دهه پیش که منجر به پایان کار اتحاد جماهیر شوروی شد را درپی خواهد داشت».

آنچه که به شوربختی نظام ولایت مطلقه فقیه می افزاید این است که به نظر نمی آید این کاهش بهای نفت پدیده ای گذرا و موقتی باشد تا به تعبیر سید علی خامنه ای بتوان با “اقتصاد مقاومتی” آن را چاره کرد.  به گزارش خبرگزاری فرانسه: «کارشناسان صنعت نفت با تأکید بر این که بازار نفت در حال تعدیل افزایش قیمت ها در سال های گذشته است، پیش بینی کردند روند کاهش قیمت ها درسال های آینده ادامه خواهد یافت».

نظر کارشناسان متکی به دلایل و عواملی است که از جمله آنها می توان افزایش تولید نفت در ایالات متحده، کوشش رقابت آمیز تولید کنندگان بزرگ اوپک از جمله عربستان در حفظ میزان تولید و دستیابی به بازارهای جدید، کاهش تقاضای جهانی به دلیل تداوم رکود اقتصادی و به ویژه کاهش تقاضای چین را برشمرد.

به این ترتیب، بخش تعیین کننده ای از مردم ایران که در ۳۶  سال گذشته در عین دست و پا زدن روز افزون در باتلاق جنگ، فقر، اعتیاد، فحشا، فساد، گرانی لگام گسیخته، انزوای بین المللی و… عملا از حکومت جابر و جنایتکار ولایت مطلقه فقیه – دستکم به صورت حضور در پای صندوق های رأی – حمایت کرده اند، اینک رودررو با واقعیتی جدید برای تصمیم گیری درباره آینده خود قرار می گیرند.  واقعیتی به نام هم زمانی دردناک کاهش و افزایش بهای نفت و نان!

* شهباز نخعی نویسنده در حوزه ی مسائل سیاسی، ساکن اروپا و از همکاران شهروند است.

Shahbaznakhai8@gmail.com