کشف یک فساد مالی جدید، به کسانی که در این رشته استعداد دارند، سرمایه گزاری کرده اند یا فعالیت می کنند روحیه تازه ای بخشید.

اولین فسادی که برملا شد و رهبر ایران فرمودند کشش ندهید، سه هزار میلیارد تومان بود. یادش بخیر، آنوقت ها سه هزار میلیارد تومان برای مردم رقمی بود نجومی ….فرمایش رهبر را مردم و روزنامه ها اطاعت کردند و قضیه را کشش ندادند، اما اختلاس کنندگان اعتنایی به این دستور نکردند و سوءاستفاده هایشان را جوری کش دادند که هر اختلاسی بزرگتر از اختلاس قبلی شد و هر فسادی فاسد تر از فساد قبلیekhtelas.

بعد از اولین اختلاس بزرگ که سه هزار میلیارد تومان بود، آقای بابک زنجانی پیدایش شد، رقم سه هزار میلیارد را کش داد و رساند به هشت هزار میلیارد تومان و با فساد هشت هزار میلیارد تومانی اش، رکورد قبلی را شکست و نام خود را به عنوان یک قهرمان جدید درکتاب گینس به ثبت رساند.

هفته گذشته با کشف یک فساد ۱۲ هزار میلیارد تومانی،که آنهم در زمان آقای احمدی نژاد، پاک ترین دولت تاریخ! پایه ریزی شده بود، رکورد بابک زنجانی هم شکسته شد و قهرمانان جدیدی پا به عرصه وجود گذاشتند.

بنا به گفته علی طیب نیا، وزیر اقتصاد ایران، پروسه زمانی این فساد ۱۲ هزار میلیارد تومانی، نزدیک دو سال طول کشیده است.

می دانم که شما هم مثل من از اینکه چرا مردم را باید دو سال معطل گذاشت تا فساد تازه ای به بار بیاید و به ثمر برسد، دلخورید، ولی باید توجه داشته باشید که کارهای بزرگ زمان می طلبد. خمره رنگرزی نیست که پارچه را فرو کنی توی رنگ و بیرون بیاوری…

اختلاس و فساد برنامه ریزی می خواهد، یارگیری لازم دارد و پس از پایه گزاری های اولیه، تازه باید شروع به کارکرد و هرکاری سختی ها و مشکلات خودش را دارد.

ادیسون سالها تلاش کرد تا توانست برق را اختراع کند و ناسا سالها جان کند تا توانست انسان را به کره ماه برساند آنوقت شما انتظار دارید کسانی که در فساد مالی ۱۲ هزار میلیارد تومانی شرکت داشته اند شب بخوابند و صبح بلند شوند و پولها را بردارند و د برو؟ نه عزیز من آن طورها هم که شما فکر می کنید ساده نیست.

همین خیابان جلوی منزل ما را یک سال طول کشید تا اسفالت کردند و لوله های پوسیده پنجاه سال پیش را عوض کردند!

 

گران شدن نان ایرانی ها را خوشحال کرد!  

 

برخلاف پیش بینی مفسران، و برعکس نوشته خبرگزاری ها و علیرغم آنچه جامعه شناسان انتظار داشتند که گران شدن نان، ایجاد ناراحتی و تنش کند، افزایش عملی ۴۰ درصد به قیمت نان، موجی از شادمانی برای مردم ایران به همراه داشت!

به دنبال این رویداد شادی آفرین، عده زیادی از مردم از وزارت کشور درخواست اجازه برگزاری یک کارناوال شادی کردند، اما مسئولانی که معتقد بودند شادمانی ناگهانی و بیش از حد برای قلب آدم خوب نیست، با این کار موافقت نکردند.

آنها با یادآوری مردی که در ایتالیا برنده ۳۰۰ میلیون دلار شده و از زور خوشحالی سکته کرده بود، مردم را قانع کردند که به یک جشن کوچک خانوادگی بسنده کنند و حداکثر در منزل قری بدهند و قضیه را ختم به خیر کنند.

دلیل شادمانی بیش از حد مردم این بود که بالاخره و بعد از ۳۶ سال، یکی از دولت ها به قولی که داده بود به موقع عمل کرد و دلیل دوم این بود که فراتر از آنچه وعده داده بود عمل کرد و سخاوت به خرج داد.

به گزارش خبرگزاری فارس، نرخ نان که قرار بود از دوشنبه ۹ آذر سی درصد گرانتر شود، چهل درصد گران شد و این دست و دلبازی! دولت، مردم را بیش از آنچه انتظارش را داشتند شادمان کرد.

به گزارش همین خبرگزاری، پیش از این، قیمت هر قرص نان لواش ۱۶۰ تومان بود که اکنون ۲۲۵ تومان اعلام شده است. نان بربری نیز از ۵۰۰ تومان به ۷۰۰ تومان، نان تافتون از ۳۰۰ تومان به ۴۲۵ تومان و نان سنگک از ۶۰۰ تومان به ۸۰۰ تومان رسیده است.

مردم با خوشحالی به یکدیگر می گفتند همین که دولت آقای روحانی به یکی از وعده هایش عمل کرده است برای خوشحال کردنمان کافیست. آنها ده درصد اختلاف نرخ گرانی را ناچیز می دانستند و می گفتند ده درصد قابلی ندارد که بابت آن دوستی مان را با دولت به هم بزنیم.

مردم ایران یادشان نرفته است که آقای احمدی نژاد آمارهایی می داد که به اندازه یک استخر آب قاطیش بود و خودشان را با این استدلال راضی می کردند که مگر خود ما وقتی میهمان داریم آب آبگوشت یا آبدوغ مان را زیاد نمی کنیم؟ بنا براین سی درصد با چهل درصد تفاوت چندانی ندارد و ده درصد اختلاف قابل یک ملت هفتهزار ساله را ندارد. مهم این است که خدا را شکر دولت خلف وعده نکرده و نان را بموقع گران کرده است.

خبر خوش دیگر اینکه بی بی سی گزارش کرد وزارت صنعت و معدن و تجارت به زودی درباره گران شدن نان اطلاع رسانی می کند. آگاهان امیدوارند با این اطلاع رسانی، مردم نان را ارزانتر از نرخ اعلام شده نخرند وکلاه سرشان نرود!

دختران سلیکونی

ازدواج سفید که عده ای آن را همباشی، برخی آن را خوشباشی و جمعی آن را همخوابگی مسالمت آمیز می نامند در ایران زیر سئوال رفته و رئیس دفتر رهبر اعلام کرده است که با این نوع ازدواج بدون عقد و صیغه، حرام زادگی جانشین حلال زادگی می شود.

سوای حرام زادگی و حلال زادگی که بحثی است جداگانه، اصولا ازدواج سفید در جامعه ایران مطرود است چون درکشور ما شادترین رنگ، رنگ سیاه است و دانشمندان و مخترعان مان به همین رنگ سیاه هم راضی نیستند و دارند تلاش می کنند که ببینند رنگی سیاه تر از سیاه پیدا می کنند که آن را به عنوان رنگ رسمی کشور اعلام کنند یا نه؟zan

شاید به دلیل همین نکته و بحث ازدواج سیاه و سفید و حرام زادگی و حلال زادگی باشد که مخترعان چینی زنانی اختراع کرده اند که همه مردان می توانند بدون شیربها و مهریه یکی از آنان را بخرند و یک زندگی شاد و پرنشاط را آغاز کنند.

به نوشته خبرگزاری ها بدن این زنان مصنوعی از سلیکون ساخته شده و قابلیت ارتجاعی دارد، و اگر سازندگان چینی فکری برای حجاب آنها بکنند، مشکل خرید و فروش شان در ایران برطرف می شود.

بدیهی است برای صیغه کردن این زنان سلیکونی، باید یک دکمه “قبلتو” هم پشت گردن یا گوش آنها کار گذاشت که خریدار وقتی شرایط صیغه موقت را برای او خواند، بتواند آن دکمه را فشار بدهد و کلمه قبلتو را از زبان دختره بشنود.

خوبی این دختران مصنوعی این است که اسیدپاش ها هم می توانند راحت به صورت آنان اسید بپاشند و عقده های روحی و روانی خود را خالی کنند و بعد بروند یک مدل جدیدتر، خوش اخلاق تر و زیباتر از مدل قبلی را بخرند و مورد استفاده قرار دهند!

نقطه ، سرخط …

خانمی در فیسبوکش گلایه کرده بود که وقتی زلزله می آید، مردان خانواده خیلی راحت پا به فرار می گذارند، اما ما باید قبل از هرچیز به فکر مانتو و روسری مان باشیم و اضافه کرده بود که یک بار چیزی نمانده بود که خود من به همین علت زیر آوار بمانم.

با خواندن این مطلب به فکر من رسید که بهتر است مسئولان کشورمان کلاسی تحت عنوان فرار از دست زلزله تشکیل دهند و به خانم ها بیاموزند که تمام بیست و چهار ساعت حتی وقتی زیر دوش هستند، گوشه چادرشان را محکم با دندان نگه دارند.

این همه کلاس آشپزی و خیاطی وگلسازی برای خانم ها می گذارند چه عیب دارد که یک کلاس فرار از زلزله هم تشکیل بدهند و به خانم ها آموزش بدهند که چطور باید هرلحظه منتظر حادث شدن زلزله باشند.

ماجرایی شبیه این را خانم کارن الیوت هاوس، برنده جایزه پولیتزر، در سال ۲۰۱۲ درکتاب (On Saudi Arabia) شرح داده است.

به نوشته این نویسنده و محقق، در عربستان مدرسه دخترانه ای آتش می گیرد و پلیس دخترانی را که بدون حجاب کامل قصد فرار از مدرسه را داشتند با زور به داخل مدرسه باز می گرداند و۱۴ نفر از این دانش آموزان در آتش می سوزند اما خوشبختانه! هیچ مردی آنها را بی حجاب نمی بیند و به گناه نمی افتد.

اینگونه پلیس ها و اینگونه حکومت ها معتقدند به فرض اینکه زنی در اثر زلزله یا آتش سوزی جانش را از دست بدهد جای هیچ نگرانی نیست چون شوهرش براساس جمله معروف (نقطه، سرخط) می تواند زنی تازه و نو بگیرد و زندگانی جدیدی را آغاز کند!

 

ذکر برخی از اسامی خطرناک است!

آقای پورمحمدی وزیر دادگستری ایران فرموده اند رفع حصر خارج از جایگاه تصمیم گیری دولت است.

یک مقام دیگر هم همین چند روز پیش همین حرف را زده بود. (حیفم می آید وقت نازنینم را صرف این کنم و درگوگل جستجو کنم و ببینم آن شخص که بود …)

آدم نمی داند این توضیح واضحات برای چیست؟ مگر کسی از دولت یا وزرایش انتظار دارد که جرات کنند و در مورد حصر آقایان موسوی وکروبی اقدامی بکنند؟ خدا کند همین که وزیر کشورمان جرات کرده اسم این دو انسان خطرناک را بر زبان آورده است برایش دردسرنشود!

 

ما را یاد گذشته ها نیندازید

 

دانشمندان معتقدند که فراموشی یکی از نعمت های بزرگ خداوند است و مثال می زنند که اگر انسان به عنوان مثال مرگ نزدیکانش را فراموش نکند، زندگی برایش از زهر هم تلخ تر می شود.

اما عده ای از مخالفان همین دانشمندان، انگارکه با آدم لج دارند، نمی گذارند یک لحظه آب خوش ازگلوی آدم پائین برود و دائم گذشته های تلخ را به یاد آدم می آورند.

همین آقای موسوی لاری یکی از آنها ….

به گزارش ایلنا، آقای موسوی لاری عضو ارشد مجمع روحانیون در ششمین حزب کنگره اسلامی فرموده اند یکی به ما بگوید آن ۳۰۰۰ میلیارد، آن ۷۰۰۰ میلیارد و آن ۲۷۰۰ میلیون یورو کجاست؟

به نظر من قبل ازاینکه یکی پیدا شود و به ایشان بگوید این پول ها کجاست، یکی باید از ایشان بپرسد آقا شما چرا نمی گذارید مردم خوش باشند و چرا هی داغ دل شان را تازه می کنید؟ مگر کسی که مرد و رفت، دوباره زنده می شود؟

خدا را خوش می آید ما ایشان را یاد رفتگان شان بیندازیم و بپرسیم چی شد که پدر بزرگتان فوت کرد یا جریان مرگ مادربزرگتان را تعریف کنید. پدربزرگ خانم تان به چه بیماری درگذشتند و مادر بزرگ مادرتان چی شد که مرد؟!

*میرزا تقی خان، طنزپرداز و سریال نویس پیشکسوت، با سابقه ۵۰ سال طنزنویسی در توفیق، کشکیات، کاریکاتور، کیهان و تلویزیون از همکاران افتخاری شهروند است. از این نویسنده کتاب “آدم های زیادی” به تازگی منتشر شده است.