مانایاد محمد مختاری در روز اول اردیبهشت سال ۱۳۲۱ به دنیا آمد و در ۱۲ آذر ۱۳۷۷ خورشیدی در ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای ترور شد. او از شاعران، نویسندگان، مترجمان و منتقدان معاصر ایران و از اعضای کانون نویسندگان ایران و همچنین عضو هیأت دبیران آن بود. مختاری چندین سال در بنیاد شاهنامه فعالیت داشت. ترور او، محمدجعفر پوینده، داریوش فروهر و پروانه اسکندری به قتلهای زنجیره‌ای معروف شد و مقامات وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در بیانیه‌ای اعتراف کردند که این قتل‌ها به دست عوامل این وزارتخانه صورت گرفته‌است. از مختاری دو فرزند به نام‌های سیاوش و سهراب حاصل پیوندش با مریم حسین‌زاده به جا مانده است.

زنده یاد محمد مختاری . این عکس در دفتر شهروند تورنتو گرفته شده است.

زنده یاد محمد مختاری . این عکس در دفتر شهروند تورنتو گرفته شده است.

مجموعه اشعار او:

در وهم سندباد (۱۳۵۵)، قصیده‌های هاویه (۱۳۵۶)، بر شانه فلات (۱۳۵۶)، شعر ۵۷ (۱۳۵۸)، منظومه ایرانی (۱۳۶۸)، آرایش درونی، وزن دنیا، سحابی خاکستری، خیابان بزرگ

آثار دیگر:

تمرین مدارا (بیست مقاله در بازخوانی فرهنگ و …) (۱۳۷۷)، حماسه زال، رستم و سهراب، انسان در شعر معاصر (۱۳۷۲)، هفتاد سال عاشقانه

در پیوند با شانزدهمین سالگرد از دست دادنش یک شعر و یک غزل از او انتخاب کرده ایم تا تقدیمتان کنیم.

*******

نزدیک شو اگر چه نگاهت ممنوع است.

زنجیره​‌ی اشاره همچنان از هم پاشیده است

که حلقه‌های نگاه

در هم قرار نمی‌گیرد.

دنیا نشانه‌های ما را

در حول و حوش غفلت خود دیده است و چشم پوشیده است.

نزدیک شو اگر چه حضورت ممنوع است.

وقت صدای ترس

خاموش شد گلوی هوا

و ارتعاشی دوید در زبان

که حنجره به صفت‌هایش بدگمان شد.

تا اینکه یک شب از خم طاقی یک صدایت

لرزید و ریخت در ته ظلمت

و گنبد سکوت در معرق درد برآمد.

یک یک درآمدیم در هندسه انتظار

و هر کدام روی نیمکتی یا زیر طاقی

و گوشه میدانی خلوت کردیم:

سیمای تابخورده که خاک را چون شیارهایش

آراسته است.

و خیره مانده است در نفرتی قدیمی

که عشق را همواره آواره خواسته است

تنها تو بودی انگار که حتی روی نیمکتی نمی‌بایست بنشینی

و در طراوت خاموشی و فراموشی بنگری.