مانایاد محمد مختاری در روز اول اردیبهشت سال ۱۳۲۱ به دنیا آمد و در ۱۲ آذر ۱۳۷۷ خورشیدی در ماجرای قتلهای زنجیرهای ترور شد. او از شاعران، نویسندگان، مترجمان و منتقدان معاصر ایران و از اعضای کانون نویسندگان ایران و همچنین عضو هیأت دبیران آن بود. مختاری چندین سال در بنیاد شاهنامه فعالیت داشت. ترور او، محمدجعفر پوینده، داریوش فروهر و پروانه اسکندری به قتلهای زنجیرهای معروف شد و مقامات وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در بیانیهای اعتراف کردند که این قتلها به دست عوامل این وزارتخانه صورت گرفتهاست. از مختاری دو فرزند به نامهای سیاوش و سهراب حاصل پیوندش با مریم حسینزاده به جا مانده است.
مجموعه اشعار او:
در وهم سندباد (۱۳۵۵)، قصیدههای هاویه (۱۳۵۶)، بر شانه فلات (۱۳۵۶)، شعر ۵۷ (۱۳۵۸)، منظومه ایرانی (۱۳۶۸)، آرایش درونی، وزن دنیا، سحابی خاکستری، خیابان بزرگ
آثار دیگر:
تمرین مدارا (بیست مقاله در بازخوانی فرهنگ و …) (۱۳۷۷)، حماسه زال، رستم و سهراب، انسان در شعر معاصر (۱۳۷۲)، هفتاد سال عاشقانه
در پیوند با شانزدهمین سالگرد از دست دادنش یک شعر و یک غزل از او انتخاب کرده ایم تا تقدیمتان کنیم.
*******
نزدیک شو اگر چه نگاهت ممنوع است.
زنجیرهی اشاره همچنان از هم پاشیده است
که حلقههای نگاه
در هم قرار نمیگیرد.
دنیا نشانههای ما را
در حول و حوش غفلت خود دیده است و چشم پوشیده است.
نزدیک شو اگر چه حضورت ممنوع است.
وقت صدای ترس
خاموش شد گلوی هوا
و ارتعاشی دوید در زبان
که حنجره به صفتهایش بدگمان شد.
تا اینکه یک شب از خم طاقی یک صدایت
لرزید و ریخت در ته ظلمت
و گنبد سکوت در معرق درد برآمد.
یک یک درآمدیم در هندسه انتظار
و هر کدام روی نیمکتی یا زیر طاقی
و گوشه میدانی خلوت کردیم:
سیمای تابخورده که خاک را چون شیارهایش
آراسته است.
و خیره مانده است در نفرتی قدیمی
که عشق را همواره آواره خواسته است
تنها تو بودی انگار که حتی روی نیمکتی نمیبایست بنشینی
و در طراوت خاموشی و فراموشی بنگری.