چندروزی است که شهر تکریت عراق؛ زادگاه صدام حسین، رئیس جمهور پیشین که پس از دستگیری توسط نیروهای آمریکایی اعدام شد، مورد حمله زمینی نیروهای نظامی منظم و نامنظم عراق و ایران و حمله هوایی آمریکا می‌باشد. این شهر بیش از یک ‌سال است که به دست نیروهای امارت اسلامی افتاده و بخشی از مردم منطقه هم یا از روی ترس و یا واقعن داوطلبانه از توحش امارت اسلامی حمایت می‌کنند.

پیش از این در نوشته‌های خود گفته بودم که درگیری اصلی در منطقه‌ی خاورمیانه، در کنار ستیز فلسطین و اسرائیل، جنگ قدرت است بین ایران و عربستان‌سعودی. جنگ قدرت این دو کشور اکنون به جنگ سنی و شیعه تبدیل شده و حتا روز یکشنبه هفته پیش، عربستان‌سعودی کشورهای عرب منطقه را به وحدت علیه ایران فراخواند. این سخنان زمانی بیان شد که هنوز هواپیمای جان کری وزیرخارجه‌ی آمریکا آسمان این کشور را ترک نکرده بود. گفته شده که جان کری در گفتگوهای خود با مقامات عربستانی، از آن‌ها خواسته که به گفته‌های نتانیاهو در کنگره‌ی آمریکا توجه نکنند. به آ‌ن‌ها گفته که توافق هسته‌ای با ایران، منافع کشورهای عرب منطقه را هم شامل می‌شود. اما با این ‌وجود، جنگ سردِ قدرت بی‌درنگ شروع شد. این جنگ را مقامات عربستان‌سعودی، در حالی دامن می‌زنند که دولت روحانی، هیچ توجهی به نگرش دولت‌های منطقه به ایران ندارد. روحانی و نیروهای پشتیبان او بر این باور هستند که در گفت و گو بودن با کدخدا؛ کشورهای پنج + یک، بهتر است تا درگیر شدن با کشورهای ریز و درشتی که افسارشان هم دست کدخدا است و در صورت لزوم، بند افسار را چنان سفت می‌کشند که راهی مگر تسلیم برای‌شان نباشد. همین سیاست و باور است که ایران را در کنار آمریکا قرار می‌دهد تا علیه نیروهای امارت اسلامی به سود عراق وارد کارزار شود. بدیهی است که مقامات سیاسی و نظامی ایران مانند همیشه حضور نظامی ایران در عراق را انکار می‌کنند و گاه دم خروس چنان

سردار قاسم سلیمانی در کنار پیشمرگه های کردستان عراق  پایین ژنرال همیسی

سردار قاسم سلیمانی در کنار پیشمرگه های کردستان عراق
پایین ژنرال دمپسی (چپ) در حال دیدار با یکی از فرماندهان ارتش عراق

بیرون می‌زند که انکار سبب خنده‌ی جهانیان می‌شود.

به همین خاطر با یکی از روزنامه‌نگاران نروژی که نمی‌خواهد نامش فاش شود و اکنون ده سال است که در عراق زندگی می‌کند تا بتواند با اشراف کامل بر وقایع عراق، خبرهای منطقه را پوشش دهد، گفت گو و نظر او را در مورد دخالت ایران و حضور نظامی‌اش جویا می‌شوم. او پیش از هر چیز با خنده می‌گوید که یکی از ژنرال‌های ایرانی نقشه عملیات حمله به امارت اسلامی را طراحی کرده و نیروهای نامنظم نظامی ایران و عراق هم مجری طرح او برای بازپس‌گیری تکریت هستند. آخر هفته پیش، نیروهای نامنظم شیعه که تحت فرماندهی ژنرال ایرانی هستند از شهر ال‌دور که صدام حسین در آنجا پنهان شده بود و نزدیک تکریت هست، عملیات خود را آغاز کردند. هم‌زمان با آغاز این عملیات ژنرال آمریکایی؛ مارتین دمپسی گفت که برای او مثل روز روشن است که نیروهای امارت اسلامی مجبور به ترک مواضع خود در تکریت می‌شوند و شکست را پذیرا خواهند بود.

چرا این ژنرال آمریکایی چنین با اطمینان از فروپاشی امارت اسلامی در تکریت صحیت می‌کند؟

چنانچه ژنرال دمپسی می‌گوید، بیش از ۲۳۰۰۰ نیروی میلیشیای شیعه و سربازان ارتش عراق حمله علیه چندصد جنگجوی امارت اسلامی را شروع کرده‌اند. عدم توازن قوا خود دلیلی است برای شکست جنگجویان امارت اسلامی. البته کارکرد عملیات به‌گونه‌ای است که انگار نیروهای نظامی و غیرنظامی در حرکتی نامنظم و سازماندهی نشده وارد کارزار شده‌اند و نشانی از یک مانور پیچیده نظامی دیده نمی‌شود.

گفتید که نیروهای آمریکایی هم در این عملیات شرکت دارند، ممکن است بگویید همکاری آمریکایی‌ها چگونه است؟

بیش و پیش از هر چیز، همکاری نیروهای آمریکایی، حمله‌های هوایی است در عمق مرزهای شمالی با سوریه و ترکیه و ارائه‌ی مشاوره به نیروهای کرد در شمال عراق. حمله‌های هوایی آمریکا موجب شده که نیروهای امارت اسلامی نتوانند نیروهای خود را برای تقویت مواضع نظامی خویش در تکریت، اعزام دارند. از سوی دیگر، جنگجویان امارت اسلامی امکان تقویت نیروهای خود در شمال عراق را هم پیدا نمی‌کنند. حمله‌های هوایی آمریکا و نیروهای ائتلاف موجب پریشانی و نابسامانی نیروهای امارت اسلامی در شهر نفت‌خیز باجی که در شمال تکریت قرار دارد، شده است.

با توجه به توضیحات شما، آمریکایی‌ها در خط مقدم جبهه نیستند.

نه. باوجود آن‌که وزیرخارجه‌ی آمریکا گفته است که نیروهای ارتش عراق در این حمله برنامه‌ی عملیات را طراحی و اجرا کرده‌اند، اما اگر حضور نیروهای ملیشیای شیعه در کنار سربازان عراقی ممکن نبود، موفقیت ارتش عراق هم در هاله‌ای از تردید قرار می‌گرفت. یادمان باشد که این توان فوق‌العاده‌ی نیروهای ملیشیای شیعه عراق، برآمد حمایت‌های بی‌دریغ ایران است از آنها.

می‌خواهید بگویید که سربازان ایرانی هم در این جنگ شرکت دارند؟

چنانچه آمریکایی‌ها می‌گویند؛ نیروهای ارتش ایران به طور مستقیم در این عملیات شرکت ندارند. اما نقش مشاوره و حمایت از عراقی‌ها را نمی‌توان انکار کرد.

نقش مشاوره‌ی ایرانی‌ها چه مقدار است؟

بی‌نهایت. در واقع چنانچه خبرگزاری آسوشیتدپرس گزارش کرده، این عملیات با برنامه‌ریزی قاسم سلیمانی فرمانده نیروهای قدس سپاه پاسداران ایران، آغاز شده است. قاسم سلیمانی که در اصطلاح نظامی و به سبب نقش پنهان او، «فرمانده در سایه» نامیده می‌شود، از سوی آمریکایی‌ها تحریم شده و تروریست به حساب می‌آید و اتحادیه اروپا هم به خاطر جنگ داخلی در سوریه، او را در فهرست تحریم خود قرار داده است. همکاری با یک تروریست برای نابودی دشمن مشترک، هم بامزه هست و هم خنده‌دار. یعنی هم‌زمان اشک و لبخند را بر چهره‌ی انسان می‌نشاند. این‌طور نیست؟

از اشک‌ها و لبخندها اگر بگذریم، جنگجویان امارت اسلامی چگونه از خود دفاع می‌کنند؟

تا آنجا که من شاهد بودم، آن‌ها برای کاهش دادن نیروی تهاجمی عراقی‌ها، از بمب‌های جاده‌ای و بمب‌های انتحاری استفاده می‌کنند. از زمانی که تکریت را تسخیر کرده‌اند، زمان زیادی می‌گذرد؛ در این معنا، به اندازه‌ی کافی وقت داشته‌اند تا استحکامات خوبی برقرار سازند و بتوانند در صورت تهاجم به مواضع‌شان، از خود دفاع نمایند.

سقوط تکریت چه معنایی برای امارت اسلامی و نیروهای عراقی دارد؟

بدیهی است که پیروزی نیروهای عراق بر شهر تکریت، زادگاه صدام حسین، به آن‌ها اعتماد به‌نفس می‌دهد. ضمن این که با این پیروزی، راه برای رسیدن به مواضع امارت اسلامی در شمال عراق نیز باز می‌شود. با باز شدن این راه، بازپس‌گیری شهر موصل نیز ممکن خواهد شد.

چالش‌های احتمالی پس از سقوط امارت اسلامی در تکریت، چه خواهد بود؟

نگرانی بزرگ این است که نیروهای شیعه ارتش و نیروهای نامنظم شیعه به ‌احتمال به مواضع سنی‌های ساکن تکریت حمله خواهند کرد و آتش جنگ را دوچندان فروزان خواهند کرد که اگر چنین شود، به نفع امارت اسلامی است که می‌تواند از آب گل‌آلود ماهی بگیرد. اما اگر نیروهای شیعه پیروز در تکریت، رفتاری انسانی، عادلانه و مناسب با سنی‌های شهر تکریت داشته باشند، به آنها چنین وامی‌نمایند که شیعی مذهب‌ها دشمن آنان نیستند و برای زیست انسانی نیازی به حمایت نیروهای وحشی امارت اسلامی ندارند.

سپاسگزارم که دعوت شهروند را برای گفت و گو پذیرا شدید و از دو روز حضورتان در اسلو، خوانندگان ما را بی نصیب نگذاشتید.