با نام و یاد آنانی که برای آزادی ما از جان خود نیز دریغ نکردند
به مناسبت ۵ ژوئن و تصویب لایحه محکومیت قتل عام زندانیان سیاسی ایران در تابستان ۱۳۶۷ و شناسائی آن به عنوان جنایت علیه بشریت از سوی مجلس کانادا
ویرانگری های آیت اله خمینی
بی گمان گزافه گویی نخوا هد بود اگر گفته شود که ایران با روی کار آمدن آیت اله خمینی و برپایی حکومت جمهوری اسلامی و ولایت خود ساخته وی تاریکترین، خونبارترین و زیانبارترین دوران تاریخ خود را تاکنون تجربه کرده است. واپس گرائی، دیکتاتوری، سرکوب و اختناق، شکنجه، جنایت و اعدام ، جنگ و ویرانی، پایمالی حقوق اولیه انسانی بویژه زنان و کودکان، فقر، فحشا و فساد و اعتیاد گسترده، دزدی و ارتشا، تخریب و نابودی منابع انسانی و محیط زیست، حیف و میل و تاراج اموال و دارائی های ملی، بی اعتباری و بی آبروئی بین المللی، و راندن و متواری نمودن بیش از ۵ میلیون نیروی انسانی متخصص و با تجربه از سرزمین مادری، بخش های اصلی کارنامه سیاه رژیم اسلامی آیت اله خمینی را شامل می شود. به فرموده شاعر گرانمایه نعمت آزرم: آن پیر هیچ باور ایران سوز.
برگزاری آئین “بزرگداشت ” برای آیت اله خمینی
حکومت جمهوری اسلامی ایران هر ساله در ایام سالمرگ آیت اله خمینی با تعطیلی گسترده و با به صحنه آوردن تمامی سرمایه های مادی و معنوی خویش تلاش می نماید تا یاد و نام بنیانگزار جمهوری اسلامی را زنده نگه دارد. البته در گذشته این کار را فقط در درون کشور انجام می داد، اما با فطرتی که در میان اپوزیسیون خارج از کشور پیدا شده به گفته نویسنده ارجمند مزدک بامدادان: “جمهوری اسلامی نیز چنان گستاخ شده که برای درگذشت رهبر درگذشته و بنیانگذار دروغ و کشتار و تبهکاری در دل جهان آزاد آئین بزرگداشت برگزار میکند. “۱ جانشینان آیت اله خمینی در پی آنند تا از این راه ضمن بالا بردن روحیه و توان نیروهای سرکوبگر خود با به رخ کشیدن “کمیت و کیفیت” این نیروها، بذر ناامیدی از یافتن راهکاری برای برون رفت از شرایط اسفناک موجود را هم در اذهان ایرانیان پراکنده نمایند. از جمله اهداف دیگر برگزاری پر هزینه و پر هیاهوی “بزرگداشت” آیت اله خمینی به وسیله روحانیت حاکم، گزافه گویی و دادن القاب و صفات بی ربط و نامتجانس به وی است تا بتوانند در گذر زمان به همان صورت که بسیاری از نادرستی های مذهبی و خرافی را در بین مردم به صورتی وارانه رواج داده و در نزد افکار عامه جا انداخته اند، از شخصیت و اندیشه ویرانگر آیت اله خمینی نیز قدیس و یا فرشته ی نجاتی بی همتا و آسمانی ترسیم نمایند. این تلاشها در داخل و خارج از ایران به صورت همزمان و با یک فرم مسخره و ابتدائی برای فریب برخی از نیروهای ناآشنا به حقایق تاریخی و رویدادهای امروزی ایران با صرف هزینه های سرسام آور از جیب ملت ایران پی گیری می شود.
در این مسیر، در چند روز گذشته در اخبار آمده بود که در کتابخانه ملی تهران “همایش بین المللی جهانی عاری از خشونت در اندیشه امام خمینی” به زعامت هاشمی رفسنجانی و حسن خمینی و علی یونسی و با فاصله یکی دو روز از آن چند کیلومتر آن طرفتر در وزارت خارجه “کنفرانس امام خمینی و سیاست خارجی: امام و نفی خشونت و افراطی گری” به سرپرستی جواد ظریف به مناسبت بیست و ششمین سالمرگ آیت اله خمینی برگزار گردید. از سویی دیگر شاهد آن بودیم که همزمان در تورنتو نیز بزرگداشت آیت اله خمینی با عنوان “بیداری در مقابل نابرابری جهانی” از جانب شخصی به نام ظفر بنگاش که با جمهوری اسلامی رابطه دارد برپا گردید. نگاهی بر برخی از تصاویر “بیداری” این جماعت خالی از لطف نیست!
از همه جالب و خنده دارتر انتخاب عناوین بی ربط و کاملا دروغین و گمراه کننده برای این گونه مراسم فرمایشی و مسخره و بی ارزش است. تا جایی که انتخاب این گونه عناوین نامتجانس موجبات انبساط خاطر شده و خواننده را به یاد ضرب المثل معروف کچل مو فرفری می اندازد! کیست که نداند خشونت را آقای خمینی در ایران نهادینه کرد؟ و این آیت اله خمینی و ولایت مطلقه فقیه بود که فقر و نابرابری و اختلاف طبقاتی وحشتناک را بر سراسر ایران گستراند
.
کافی ست خوانندگان محترم برای فقط لحظه ای چشمان خود را بسته و جهانی به کل “عاری از خشونت ” را تصور بفرمایند که به رهبری آیت اله خمینی و کارگزارانش مانند آقایان رفسنجانی، خامنه ای، احمد جنتی، مصباح یزدی، احمد خاتمی، علم الهدا، صدیقی، پورمحمدی، نیری، خلخالی، هادی غفاری، محتشمی، موسوی خوئینی، خاتمی و سایر شرکا برپا شده است! درست مانند جامعه “سرشار از برابری و عاری از خشونت” که به همت این حضرات در ایران زمین در این ۳۶ سال ایجاد شده و مردم در امنیت کامل در آن به زندگی مشغول و غرق در لذت اند! به راستی که آزرم و شرم در نزد این جماعت کالای کمیابی است.
کارگزاران رژیم اسلامی ایران به دلیل نداشتن پایگاه مردمی داخلی پیوسته در فکر و تلاش برای خرید تعدادی طرفدار در دیگر نقاط دنیا بوده تا از این راه بتوانند به گونه یی مشروعیت برای خود دست و پا کنند. برگزاری مراسم “بزرگداشت” سالمرگ آیت اله خمینی در شهر تورنتو به وسیله فردی به نام ظفر بنگاش که به ایران رفت و آمد داشته و با کارگزاران حکومت جمهوری اسلامی رابطه نزدیکی دارد را می توان در این همین راستا ارزیابی نمود.
وظیفه ایرانیان خارج از کشور در اعتراض به “بزرگداشت ” آیت اله خمینی
نقش هولناک و زیانبار آیت اله خمینی و رژیم ولایت فقیه در گذر ۳۶ سال گذشته در پایمالی حقوق و آزادی های اولیه انسانی در کشور مادری ما بر همگان روشن است. از این رو ایرانیانی که فرصت و شانس آن را پیدا کرده تا از ستم و ظلم روزانه حکومت رهائی یافته و در کشورهای دمکراتیک نسیم آزادی را به سینه های خود وارد نمایند، نسبت به سایر هموطنان در بند تعهد انسانی و اخلاقی سنگینی دارند. بر خود نام ایرانی نهادن و فرهنگی دیرینه و سرشار از دوستی، میهمان نوازی، و همزیستی صلح آمیز با همنوع، همسایگان و ملل دیگر را به همراه داشتن، مسئولیتی دو چندان را بر دوشمان می گذارد.
اکنون که دیگر سایه اهریمنی اختناق و دیکتاتوری را بر بالای سر نداشته و می توانیم آزادانه سخن گفته و ابراز نظر کنیم، دیگر جایز نیست تا پایمالی و نقض حقوق اولیه انسانی را که در طول ۳۶ سال گذشته بر مردم میهنمان رفته افشا و محکوم ننمائیم. فراموش نشود که هر یک از ما می بایستی تفاوت ایرانی بودن خود را با آنانی که با غصب حکومت در ایران به دروغ خود را “ایرانی” هم می نامند نشان دهیم. در غیر این صورت مردم جوامعی که ما به سوی آنان کوچ کرده ایم سردرگم و حیران می مانند که آیا ما هم از جنس و نوع آیت اله خمینی و یا جانشینان وی هستیم یا نه؟!
بنابرین در پی گیری این وظیفه خطیر در بدو امر ما نیاز به یک معرفی جدید از ایرانی بودن خود داریم. این مهم با معرفی اندیشه و فرهنگ اصیل ایرانی و همزمان با نشان دادن ناسازگاری آن با آن چه که امثال آیت اله خمینی تبلیغ و ترویج کرده و می کنند انجام می پذیرد. روشن است که برای رسیدن به این مقصود اعتراض به نقض حقوق انسانی بوسیله آیت اله خمینی و یاران و جانشینان وی و محکوم کردن آن، گام نخست جدا سازی ما ایرانیان اصیل از کسانی است که به دروغ خود را ایرانی نام نهاده و به نام ایران و ایرانی به این گونه اعمال غیر انسانی و پلید مشغولند.
مخالفت با “بزرگداشت ” آیت اله خمینی یک عمل سیاسی نیست
!
در پایان اشاره به این حقیقت هم ضروری است که مخالفت و اعتراض به برگزاری آئین “بزرگداشت” برای فردی که مسبب بسیاری از بی عدالتی ها و پایمالی حقوق زنان و کودکان و همچنین جنایت و اعدام و کشتار و جنگ در ایران و منطقه خاورمیانه بوده یک امر انسانی و اخلاقی در چارچوب دفاع از حقوق بشر است. پشتیبانی از حقوق از دست رفته زنان و اقلیت های قومی و مذهبی که بنابر سیاست های تبعیض گرایانه مذهبی با فرمان های آیت اله خمینی جاری شده، پیش از آن که یک عمل و یا رویکرد سیاسی باشد یک وظیفه و رسالت انسانی و اخلاقی است. کسانی که تلاش می کنند تا چنین مخالفت های به حق ایرانیان را رنگ و بوی سیاسی دهند در حقیقت در ابتدا منکر وجود رعایت اصول اولیه انسانی و اخلاقی در نزد خود شده و علاوه بر آن قصد زیر پا نهادن اصول نخستین اداره جوامع دمکراتیک یعنی پایبندی و رعایت حقوق اولیه شهروندی را دارند. بگذریم از اینکه شاید هدف دیگر آنان مضافا هراس افکنی در میان برخی از هموطنانی باشد که هنوز از فکر تبعات کار و فعالیت سیاسی به واسطه وجود شرایط خفقان و دیکتاتوری در ایران نگران هستند.
از یاد نبریم که سکوت و برنخاستن و فریاد به اعتراض نگشودن بر کسی که به فرمان وی هزاران انسان در بند قتل عام شدند آن هم درکشوری که پارلمانش این عمل را جنایت علیه بشریت نام نهاده است، افزون بر چشم پوشاندن بر پایمالی حقوق انسانی، پشت کردن به آرمان های آزادیخواهی و اصول دمکراسی نیز می باشد.
چنین مباد!
پی نوشت:
۱ـ ر.ک. به مقاله روشنگر مزدک بامدادان در تارنمای ایران امروز
زیرنویس عکس ها:
کنفرانس بیداری اسلام در تهران
ظفر بنگاش و تمامی سرمایه آیت الله خمینی در تورنتو
ظفر بنگاش نفر اول سمت راست در محضر علی اکبر صالحی