تا دیروز همه فکر می کردند دلالان نفتی و سورچرانان بین المللی و بشار اسد و حسن نصرالله و نیکلاس مادورو رئیس دزدان دریایی کارائیب موافق مذاکرات هسته ای اند. کار به جایی رسیده بود که “کیم آخ جون” کره خر شمالی هم به تقلید از آلن ایر، بیت شعری به زبان فارسی خطاب به حسن آقا نوشته بود: یاری اندرکس نمی بینم پس این یارانه چه شد؟ و اضافه کرده: به سبد غذایی هم راضی هستیم.
اما برخی ها کندی مذاکرات ژنو را به جفتک اندازی های نتان یابو و فیس و افاده های فابیوس فرانسوی ربط می دهند؛ که نمی گذارند این دمِ آخری آب خوش از گلوی مقام رهبری پایین برود. عده ای هم معتقدند ۵+۱ که نماینده ۴۰+۱ هستند، دندان گردی می کنند والا مقام شامخ ولایت حاضر است کوتاه بیاید و همه رقم حال بدهد چون کفگیرش به ته دیگ خورده. و بر خلاف قضیه اختلاس ها مذاکرات را کش داد تا بلکه بابک زنجانی و الباقی شرخرها از خر شیطان پایین بیایند و سهم امام و خمسِ پولها را بدهند؛ اما وقتی نماینده های مجلس که شکم خود را برای پول های خُردِ جیب بابک خان و اختلاسگران خداجو صابون زده بودند، فهمیدند بابک خان در اوین نیست فریاد زدند: کجایی بابک جان؟ کجا قایم شدی، آقات خیلی نگرانه؟ و آنقدر رفتند توی اعصاب آقاش که یهویی وسط مذاکرات اتمی بند کردند به بورسیه های غیرقانونی. و یوکیا آمانو را واداشت تا به تهران برود که آقا جان، قضیه افشای بورسیه های غیرقانونی در دستور کار مذاکرات نبود و آقا جواب داده، از دهنم در رفت.
با تمام این اوصاف، اکنون کاشف به عمل آمده که تمدید مذاکرات به خاطر گل روی رئیسِ روسپی خانه شهر وین بوده. و جناب ظریف که گویا توسط لابیست های ایرانی روی بالکن از قضیه خبردار شده بود، فورا زنگ زده بود منزل و گفته بود یه توک پا بیا وین، و منزل ایشان جواب داده: چه خبرته هفته قبل بدو بدو به بهونه ملاقات با آقا اومدی، نکنه دومرتبه ویرت گرفته؟ ظریف التماس کرده بود بیا که کار داره بجاهای باریک می کشه، مگه نشنیدی رئیس فاحشه خانه های شهر وین خواهان تمدید مذاکرات شده.
هفته قبل در وین اعلام شد که رئیسِ فاحشه خانه های وین فرموده: هر وقت مذاکرات هستهای در وین برگزار میشود کار و بار ما سکه است. علم الهدی رئیس روسپی خانه مشهد مقدس هم جواب داده: شب جمعه ای خیرش را ببرید، فقط سهم امام یادتون نره.
***
تبلیغ اسلام رحمانی در فنلاند توسط حمید رسایی
به گزارش سایت تابناک حمید رسایی باز هم برای تبلیغ دین اسلام به اروپا رفت. او اینک در پایتخت فنلاند حضور دارد تا اسلام رحمانی را تبلیغ کند. رسایی در فنلاند یک جوان خوش تیپ را گیر می آورد و تصمیم می گیرد اسلام را فرو کند توی حلقش.
رسایی ـ هلو مستر، هواریو
فنلاندی ـ فاین تنک یو
رسایی ـ اسم شما چیه؟
فنلاندی ـ اسم من اونی هست، اینم دوست دختر من آدا.
رسایی ـ (آب از لب و لوچه اش سرازیر می شود) چه ادا و اطواری، چه اسم با مسمایی
فنلاندی ـ کیتوس( تنک یو)
رسایی ـ غرض از مزاحمت؛ بنده می خواستم شما و این دوشیزه وجیهه منوره را به اسلام دعوت کنم.
فنلاندی ـ اسلام چی هست؟ رستوران یا کافی شاپ؟
رسایی ـ نخیر اسلام دین رحمت هست، مثلا به شما یاد میده که بهتر زندگی کنید.
فنلاندی ـ وواو… وام دادی با یک هاوس عالی
رسایی ـ نخیر، به شما کمک می کنه که به معنویات بپردازید.
فنلاندی ـ معنویات چی هست؟
رسایی ـ به شما یاد میده دروغ نگویید.
فنلاندی ـ دروغ! اوه مای گاد، فنلاندی اصلا دروغ دوست نداشتی.
رسایی ـ آفرین، ملاحظه فرمودید؟ چند لحظه با بنده بودید و چقدرتحت تاثیر قرار گرفتید…
فنلاندی ـ اینجا از کیندا گاردن به کودک یاد دادی که اصلا دروغ نگفتی، دیگه چی؟
رسایی ـ به شما یاد میده سالم زندگی کنید.
فنلاندی ـ در فنلاند آدمها کم مریض شدی و بیشتر از صدسال عمر کردی.
رسایی ـ بعله خب، درسته که اینجا رفاه هست ولی وقتی مردید به بهشت نمی روید؟
فنلاندی ـ بهشت چی هست؟
رسایی ـ در بهشت حوری های زیبا مثل آدا خانم فراوان است، در بهشت هر روز شراب با عسل می خورید. ضمن اینکه از عذاب جهنم هم خبری نیست.
فنلاندی ـ اینجا هر پسر و دختر فنلاندی یک آدا و اوونی خوش تیپ و زیبا داشتی و هر روز به بار رفتی و شراب اعلا نوشیدی و البته نه با عسل، با شکلات سوئیسی. اینجا پول هم نداشتی بارمن توریست ها را مهمان یک لیوان شراب ناب می کنی، دختر زیبا هم اگر از شما خوشش آمدی با شما دوست شدی و کار بجاهای باریک کشیدی، ضمن اینکه در فنلاند عذاب معنا نداشتی.
رسایی ـ می شود بنده را به بهشت خودتان راهنمایی بفرمایید، خدایا منو ببخش دارم کافر میشم…
* اسد مذنبی طنزنویس و از همکاران تحریریه شهروند است. مطالب طنز او علاوه بر شهروند، در سایت های گوناگون اینترنتی نیز منتشر می شود. اسد مذنبی تاکنون دو کتاب طنز منتشر کرده است.