هتک حرمت افراد و شخصیت ها به یک سنت حسنه در میان ایرانیان تبدیل شده است و در طول تاریخ معاصر به بهانه های مختلف و با پرچم افشاگری و نقد، جای اتهام زنی و تهمت و افترا را با نقد علمی و رادیکال و افشاگری مستدل عوض می کنند. این سنت ضد انسانی چپ و راست را نمی شناسد و به یک اپیدمی به ویژه در بین نیروهای سیاسی و اپوزیسیون مبارز تبدیل شده است. گویی تمام شیوه ی رفتاری حکومت ها که با هر بهانه ای مخالفان شان را ملحد و فتنه خطاب می کرده اند، همچون یک ژن موروثی به بخش عمده ای از فعالان سیاسی و اجتماعی منتقل شده است. این رفتار زشت و ناپسند تمامی ندارد و هر روز یکی را نشانه می رود. روزی رهبر اپوزیسیون سیاسی را به بهانه ی نقد بی حیثیت می کنند، روز دیگر شرافت یک نویسنده و شاعر را نشانه می گیرند و امروز هم شادی امین را مورد حمله بی رحمانه غیر مسئولانه و غیر انسانی خود قرار می دهند.
من سالهاست که شادی امین را می شناسم. چه به عنوان یک فعال سیاسی، چه به عنوان یک فعال حقوق زنان و چه در سنگر مبارزه برای حقوق همجنسگرایان. خصوصیت بارز شادی امین خستگی ناپذیر و پیگیر بودن او در سنگری است که مبارزه می کند. هیچ گاه در مورد جمهوری اسلامی اغماض نکرده و در هر سنگری که بوده با تمام توان رنگ روحیه مبارزه پیگیر با جمهوری اسلامی را به آن پاشیده است. در حالی که اکثر سازمان های مدافع حقوق همجنس گرایان در تلاش هستند که مبارزه برای حقوق همجنسگرایان را از جایگاه سیاسی آن جدا و سیاست زدایی کنند، شادی امین ثابت می کند که مساله همجنسگرایان در ایران سیاسی است و در چارچوب قوانین موجود امیدی به اصلاح قوانین نیست.
شروع آشنایی نزدیک من با شادی امین به چند سال پیش برمی گردد، زمانی که در راستای پروژه تحقیق در مورد پناهجویانی که در زندان های رژیم به آنها تجاوز شده بود به عنوان همکار با شادی به ترکیه رفتم. من در طول این سفر با شادی امین به جاهای مختلفی رفتم، فعالیت های او را از نزدیک دیدم و با روحیات او آشنا شدم. در برخورد با پناهندگان ترنس و همجنسگرا و دیگر پناهندگان سیاسی و بهایی بسیار مهربان و دلسوز بود و با تمام وجودش پیگیر کار آنها بود. تمامی این وقایع را نه کسی برای من روایت کرد و نه از زبان خودش این تعاریف را شنیدم. من در تمامی این مراحل شاهد نزدیک رفتارهای او بودم.
در بسیاری از این موارد، کیسهایی که شادی امین در ترکیه با آنها کار میکرد، گلایهها و شکایتهایی را از دیگر سازمانهای همجنسگرا مطرح می کردند. او خود را وارد این دعواها نمی کرد و همیشه می گفت که “هر کسی سنگی را جا به جا کرد کارش ارزشمند است و من در جایگاهی نیستم که بتوانم کسی را محاکمه کنم”. این روش شادی امین در پاسخ به تمامی گلایه ها و شکایات از این سازمان ها و افراد بود.
به تازگی، از طرف چند صفحه ی فیسبوکی با هویت جعلی، اتهامات بی پایه و اساسی به این فعال حقوق همجنس گرا وارد شده که با ارایه یک سری مدارک علنی و روتین در تلاش هستند شرافت و حیثیت شادی امین را نشانه بگیرند. مخالفان شادی امین با استفاده از ادبیات کیهان شریعتمداری و به سبک روزنامه نگاری او، ملحد و فتنه و فاسد می تراشند و با اسامی مستعار در تلاش هستند که فعالیت های ضد رژیمی شادی امین را نشانه بگیرند. ابتدایی ترین حق شادی امین این است که چه سازمان و افرادی می خواهند اتهام بزنند؟ این ابتدایی ترین حق افراد است که بدانند از طرف چه جریانی مورد حمله قرار می گیرند. انتشار یک سری اسناد ثبت شرکت که با یک سرچ ساده در گوگل پیدا می شود و افشای اسم واقعی شادی امین که به دوستان نزدیک او پوشیده نیست و همچنین اتهام فساد مالی بر او بستن و بعد فرار کردن و پاسخگو نبودن فرد اتهام واردکننده سنت آشنایی برای همه ما است. سنتی که سال ها در داخل ایران دیده ایم.
امروزه بسیاری هستند که به صورت داوطلبانه فعالیت می کنند و کارهای بزرگی را انجام دادهاند، در کارنامه شادی امین از این دسته کارهای داوطلبانه کم نیستند، اما گرفتن منابع مالی در دنیای مدرن و متمدن آنقدر پیش پا افتاده است که برای برخی از پروژه ها و توجیه آن باید منابع تامین مالی آن مشخص شود. شادی امین در دنیای مدرن و در چارچوب قوانین تعریف شده همین کار را می کند و کارنامه عملی او هم همین مساله را نشان می دهد. این مساله را به عنوان تخلف شادی امین مطرح کردن برای کسی که کوچک ترین فعالیت اجتماعی و عام المنفعه داشته باشد، بیش تر خنده دار است.
این افراد بی پرنسیپ با هویت های جعلی حتی از طرف حسن بهزاد، همسر سابق شادی امین نیز شروع به نامه نگاری کرده اند، اما حسن بهزاد در این رابطه تکذیبه ای منتشر کرد و نوشت:
«در طی روزهای اخیر متنی توسط ایمیل از جانب عده ای به نام من در فضای مجازی انتشار یافته و نویسنده آن مدعی شده که “همسر سابق شادی” امین است. بدینوسیله اعلام می کنم که نامه مذکور توسط من، حسن بهزاد (همسر سابق شادی امین) نوشته نشده، هیچگونه دخالتی در آن نداشته و بنابر این ارسال و انتشار آن نیز توسط من نبوده است. در همینجا چنین تهمت و افترازنی هایی را نیز به شدت محکوم می کنم.
تنظیم این نامه سراپا جعلی توسط فرد یا افرادی انجام گرفته که به صورت شبکه ای طی هفته های گذشته به شنیع ترین شکل ممکن و با تقسیم کار معین مابین خود شانتاژی را با اهداف خاص علیه شادی امین به راه انداخته اند. به راستی اینان چه کسانی هستند؟
آیا بایستی به دنبال رد پای جریانات معلوم الحالی که تا کنون نیز از این شیوه ها برای بی اعتبار کردن فعالان جنبش های اجتماعی استفاده کرده اند گشت؟
پاسخ این سئوال را آینده روشن خواهد کرد.»
شادی امین، اولین و آخرین قربانی این سنت کثیف دولتمردان که ظاهرا به انسان های مختلف در جایگاه های متفاوت سرایت کرده نخواهد بود. بر تمامی انسان های آزادیخواه و شرافتمند و مخالف جمهوری اسلامی ضروری است که با دفاع از شرافت و حیثیت انسان ها و خط قرمز قرار دادن هتک حرمت افراد، از تکرار این رفتار غیر انسانی جلوگیری کنند.