شهباز نخعی
هرگاه سخن از جنایات حکومت ولایت فقیه به میان می آید، فجایعی چون کشتارهای دهه ۶۰، قتل های زنجیره ای، حمله به خوابگاه دانشجویان، تجاوزهای کهریزک و اعدام بیدادگرانه ۵ جوان بیگناه در ۱۹ اردیبهشت امسال در ذهن مجسم می شوند، اما به باور من، حکومت ولایت فقیه جنایت دیگری نیز مرتکب شده که حتی از این جنایت های فجیع نیز سهمناک تر بوده است. این جنایت، ناآگاه نگاه داشتن مردم از اقدامات پس پرده خود و نتایج آنها و هزینه هایی است که پرداخت آنها ناگزیر بردوش مردم بوده است.
به دو نمونه از اینگونه اقدامات اشاره می کنم: مورد نخست ادامه بیهوده جنگ پس از بیرون راندن دشمن متجاوز از خاک ایران بود. خمینی و یارانش به جای آنکه واقعیت ها را به آگاهی مردمی که برای بیرون راندن دشمن قربانیان بسیار داده بودند برسانند و نظر آنان را در مورد توقف یا ادامه جنگ جویا شوند، با پاشیدن خاک به چشم مردم از راه عوامفریبی هایی چون گذاشتن تابلو کیلومترشمار در جاده ها برای تصرف کربلا و سردادن شعارهایی مانند: “راه قدس از کربلا می گذرد”، “جنگ جنگ تا پیروزی” و “جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم” از بهار سال ۱۳۶۱ ـ که جنگ می توانست و می بایست پایان یابد ـ تا تابستان سال ۱۳۶۷، در مدتی بیش از شش سال صدها هزار کشته و مفقود و مجروح و معلول بر مردم ایران تحمیل کردند تا پایه های حکومت خود را محکم کنند.
مورد دیگری که حکومت از آغاز کوشیده و هنوز هم می کوشد مردم را از آگاهی از چند و چون پرونده آن بازدارد و هرازچندگاهی با تحریک احساسات، مسئله ای که در آن جز باخت نبوده را به عنوان پیروزی قلمداد کند، پرونده هسته ای است. در این پرونده، حکومت نه تنها از رسیدن کمترین آگاهی های لازم به مردم جلوگیری کرده، بلکه با دروغ ها و وارونه سازی هایش اعتبار خود را نیز از دست داده و به صورت چوپان دروغگو درآمده است.
تا سال ۱۳۸۲ ـ نیمه دور دوم ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی ـ مردم ایران کمترین آگاهی از چندوچون مسئله ای به نام “هسته ای” نداشتند. ناگهان اعلام شد که حکومت ولایت فقیه از سالها پیش از آن مخفیانه در پی غنی سازی اورانیوم بوده و برای این کار تأسیساتی نیز در نطنز، اراک، اصفهان و… به وجود آورده است. وزیران امورخارجه سه کشور انگلستان، فرانسه و آلمان سراسیمه به تهران شتافتند و دولت خاتمی را وادار به امضاء توفقنامه ای کردند که بنابرآن حکومت اسلامی به طور داوطلبانه! غنی سازی اورانیوم را به حالت تعلیق در می آورد. حتی در این مرحله نیز حکومت نه تنها از دادن آگاهی های لازم به مردم دریغ کرد، بلکه با تحریک احساسات آنان و سردادن شعارهایی چون “انرژی هسته ای حق مسلم ماست” کوشید آنان را از کسب آگاهی در مورد سود و زیان های این برنامه بازدارد.
با رفتن خاتمی و آمدن محمود احمدی نژاد، بار دیگر در غیاب مردم ورق برگشت، تعلیق داوطلبانه متوقف و غنی سازی اورانیوم همراه با شاخ و شانه کشیدن و رجزخوانی برای همه دنیا از سرگرفته شد. این برگشتن ورق پیامدهای سنگینی داشت که مردم ایران بدون آنکه دلیلش را بدانند، هزینه های آنرا می پردازند. از جمله این پیامدهای سنگین: انزوای هرچه بیشتر در دنیا، تصویب سه قطعنامه در شورای امنیت سازمان ملل متحد و افزایش تنش با بیشتر کشورهای دنیا بود.
در تداوم این تنش های نابخردانه و زیانبار برای منافع ملی کشور، در پاییز گذشته سعید جلیلی، دبیر شورای امنیت ملی و مذاکره کننده ارشد پرونده هسته ای، به پیشنهاد محمد البرادعی رییس پیشین آژانس بین المللی انرژی اتمی، در دیدار با نمایندگان پنج کشور عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد و آلمان مبادله ۷۵ درصد از اورانیوم غنی شده ۳.۵ درصدی ایران با ۲۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی شده ۲۰ درصدی برای تأمین سوخت مورد نیاز یک رآکتور اتمی دانشگاه تهران را پذیرفت، اما پس از بازگشت به تهران، مقامات کشور این توافق را نقض کردند و شرایطی از جمله تحویل همزمان سوخت در خاک ایران را پیش کشیدند. این پیمان شکنی، جامعه جهانی را به اعمال تحریم های شدیدتر و تصویب قطعنامه ای تازه در شورای امنیت سازمان ملل مصمم ساخت.
روز دوشنبه این هفته، ۲۷ اردیبهشت، در جریان یک گردهمایی سرهم بندی شده ۱۵ کشور در تهران، در آستانه ی تصویب قطعنامه ای جدید در شورای امنیت سازمان ملل، ناگهان بار دیگر ورق برگشت و در روندی خفت بار که به آن نامی جز یک عقب نشینی آشکار نمی توان داد، توافقنامه ای با دو کشور ترکیه و برزیل، که نقشی جز عضویت غیر دائم در شورای امنیت سازمان ملل ندارند، به امضاء رسید که به موجب آن حکومت ولایت فقیه مبادله ۱۲۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی شده ۳.۵ درصدی با ۱۲۰ کیلوگرم اورانیوم غنی شده ۲۰ درصدی در خاک ترکیه را پذیرفته است.
امضاء این توافقنامه در محافل بین المللی واکنش هایی را برانگیخت. سخنگوی کاترین اشتون، رییس سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفت: «این توافقنامه ربطی به درخواست های سازمان ملل متحد از ایران ندارد و روند تحریم را متوقف نمی کند». سخنگوی وزارت امور خارجه فرانسه نیز گفت: «اصل مسئله اتمی ایران ادامه غنی سازی در نطنز، رآکتور آب سنگین در اراک، پنهان کردن سایت (فوردو) قم و پرسش های بازرسان آژانس انرژی اتمی است که بی پاسخ مانده اند… مبادله اورانیوم تنها مسئله ای برای اعتمادسازی است، مسئله ای حاشیه ای». سخنگوی دولت انگلستان نیز گفت: «تا زمانی که رژیم تهران صلح آمیز بودن فعالیت های هسته ایش را ثابت نکند، مذاکرات برای اعمال تحریم علیه این رژیم ادامه خواهد داشت». سخنگوی بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد نیز گفت: «مهم ترین مسئله این است که پیش از این نیز قطعنامه هایی از جانب شورای امنیت به تصویب رسیده است که باید به آنها عمل شود». ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه انگلستان هم گفت: «اقدام رژیم تهران شاید صرفا یک تاکتیک وقت کشی باشد». و سرانجام، هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه ایالات متحده نیز این مجموعه واکنش های اعتمادآمیز، محترمانه و مهربانانه را کامل کرد و گفت: «ما درباره تهیه یک پیش نویس کارآمد با همکاری روسیه و چین به توافق رسیده ایم… کشورهای امریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه و چین به همراه آلمان در این مورد متفق القول هستند. ما قصد داریم این پیش نویس را در جلسه امروز (سه شنبه) شورای امنیت به مذاکره بگذاریم».
امضاء توافقنامه در داخل کشور هم بدون واکنش نبود. صادق خرازی، سفیر پیشین جمهوری اسلامی در فرانسه درباره اش نوشت: «همه گروه های سیاسی درعین این که ممکن است نسبت به عملکرد دولت در زمینه هسته ای اتفاق نظر نداشته باشند، باید از مذاکرات و توافقات جاری حمایت نموده و مسئولان ذیربط را در این برهه حساس یاری نمایند… ضروری است در توافقات آینده براین نکته قویاً تأکید شود که بیانیه تهران در صورت عدم پرداختن به موضوع تحریم های جدید در شورای امنیت معتبر خواهد بود. در غیر اینصورت چنانچه بعد از اجرای توافق اخیر، امریکا و شرکایش دوباره فرآیند تصویب قطعنامه را در شورای امنیت فعال نمایند، روشن نیست چه بهره ای از این موضوع نصیب جمهوری اسلامی خواهد شد؟»!
تارنمای “کلمه” وابسته به میرحسین موسوی هم نوشت: «نشست سه جانبه ایران و برزیل و ترکیه در حالی با توافقنامه سه جانبه به پایان رسید که به نظر می رسد دولت در عقب نشینی آشکار تمام شروط غرب را پذیرفته است… این توافقنامه [شامل] هیچگونه الزام واقعی و عملی برای دولت های فرانسه و روسیه که ملزم به تأمین اورانیوم غنی شده برای ایران هستند نمی باشد. نمایندگان دو کشور نیز از هرگونه اعلام نظر و تعهدی برای تأمین سوخت مورد نیاز رآکتور تهران خودداری نموده اند».
تارنمای “کلمه” همچنین در مورد دستاورد بزرگ توافقنامه تهران یعنی دستیابی به ۱۲۰ کیلوگرم اورانیوم ۲۰ درصدی برای رآکتور دانشگاه تهران نوشت: «دولت ایران درسال ۱۳۷۳ بدون هیچگونه تنش آفرینی و تنها با مذاکرات منطقی با آژانس بین المللی انرژی اتمی و بدون هزینه سنگین بین المللی و از دست دادن سرمایه ها توانسته بود محموله ای از اورانیوم مورد نیاز رآکتور تهران (۲۰ درصدی) را از آرژانتین فراهم سازد که این ذخیره تا پایان امسال نیز برای تداوم فعالیت رآکتور تحقیقاتی تهران کفایت می کند»!
با تمام این تفاصیل، آیا امضاء توافقنامه تهران با موافقت مقام معظم رهبری، که رأی خود را برتر از رأی هفتاد و چند میلیون ایرانی می داند، همراه است؟! به نظر نمی آید که چنین باشد. روزنامه “جمهوری اسلامی” که صاحب امتیاز آن مقام عظمای ولایت است، در سرمقاله سه شنبه ۲۸ اردیبهشت خود می نویسد: «رهبر معظم انقلاب سال گذشته تبادل سوخت با کشورهای گروه ۱+۵ را مشروط به سه شرط دانستند که عبارتند از:
۱ – تبادل همزمان سوخت ۲۰ درصد دربرابر اورانیوم ۳.۵ درصد.
۲ – انجام مبادله فقط در خاک ایران.
۳ – تعیین میزان اورانیومی که مبادله می شود براساس نیاز ایران.
متأسفانه در بیانیه دیروز تهران، هیچیک از این سه شرط رعایت نشده و… این نه تنها رعایت شرط های مذکور نیست، بلکه یک عقب نشینی آشکار در همه زمینه های اعلام شده قبلی می باشد»!
سرمقاله روزنامه “جمهوری اسلامی” برنکته حساس دیگری نیز دست می گذارد: «در بهمن ماه گذشته، رییس جمهوری کشورمان اعلام کرد دستور غنی سازی ۲۰ درصدی را توسط ایران صادر کرده تا نیازی به مبادله سوخت نداشته باشیم… با توجه به این اعلام و اقدام، چه نیازی به امضاء توافقنامه ای هست که درآن اینهمه عقب نشینی وجود دارد؟»!
درحالی که بیشتر صاحبنظران داخلی و خارجی بر عقب نشینی آشکار دولت محمود احمدی نژاد انگشت تأکید می گذارند، رفتار او در نشست امضاء توافقنامه رفتار یک فاتح بزرگ بود و با بالابردن مداوم دو انگشت به نشانه پیروزی، ظاهراً براین باور بود که پشت دشمنان را به خاک رسانده و به یک پیروزی بزرگ هسته ای دست یافته است!
* شهباز نخعی نویسنده در حوزه ی مسائل سیاسی و ساکن مونتریال کانادا و از همکاران شهروند است.