سازمان ناسا پس از سالها این در و آن در زدن وکوچه پسکوچه های آسمان را گشتن، ستاره ای کشف کرده است که بسیار شبیه زمین است. آنقدر شبیه که اگر کتاب فروش ها آن را کشف کرده بودند می گفتند: جلد دوم کره زمین منتشر شد!

این ستاره که همین گوشه و کنارها دارد برای خودش می چرخد و به ما چشمک می زند، فقط ۱۴۰۰ سال نوری با زمین ما فاصله دارد. یعنی اگر جنابعالی چمدان هایتان را ببندید و فردا صبح اول وقت سوار نور شوید، بعد ازظهر ۱۴۰۰ سال دیگر به سلامتی می رسید به کره مشابه زمین.

یادتان باشد که نور ساعتی ۳۰۰ هزار کیلومتر سرعت دارد بنابراین لطفن با شکم پر سوارش نشوید ممکن است حالتان به هم بخورد. سرپیچ ها هم مواظب باشید که اگر ماهی، خورشیدی، شهاب سنگی سر راهتان سبز شد بزنید کنار تا سنگه رد بشه. یک جاهایی عاقلانه اینه که آدم کوتاه بیاد و شکم خودش را با شاخ گاو درنندازه ….

لطف این سیاره براساس آنچه ناسا گفته این است که کاملا شبیه زمین است. یعنی جنابعالی در صورت سفر به آنجا به هیچ وجه احساس غریبی نمی کنید.

می دانید که نان سنگک دانه ای هزار تومان است و نان بربری هفتصد تومن. گوشت کیلویی ۴۰ هزار تومنه، معلم ها دور و بر یک میلیون تومن حقوق می گیرند، در حالی که باید برای یک آپارتمان ۷۸ متری توی نارمک آن سیاره هم، یک میلیون و دویست هزار تومان اجاره بپردازند!

اون نه، اون یکیه. اونی که بهش زل زدین شبیه ماهه!

اون نه، اون یکیه. اونی که بهش زل زدین شبیه ماهه!

در این ستاره ای که خواهرخوانده زمین نامیده شده بوکوحرام و داعش و طالبان قبلا جای های خوب را گرفته اند و مشغول بزن و بکوب به سبک خودشان هستند و آمریکا و روسیه همچنان جلودارند.

اونجا هم اتوموبیل هایی که بچه پولدارها سوار می شوند بالای یک میلیارد تومن قیمت دارند و بچه های خیابانی در آن کره هم به زبانی التماس می کنند که برای مسئولان قابل فهم نیست!

پارتی بازی و رشوه آنجا هم کارساز است و بنابراین کار آدم لنگ نمی ماند. آنجا هم پس از توافق اتمی، کشورهای اروپایی که سالها بود تف و لعنت تان می کردند صف بسته اند که مقداری از پول هایتان را که بلوکه کرده بودند و قرار است طی شرایطی بهتان پس بدهند، دوباره و به شکل دیگری از چنگ تان دربیاورند!

اونجا هم وقتی از حقوق بشر صحبت کنی همه خنده شان می گیرد و می گویند جوک جالبی بود، نشنیده بودم .

زنها آنجا هم پس از استفاده از مرخصی زایمان از کار بیکار می شوند.

در زمین جدید هم اگر اهل اختلاس و فساد باشید کارتان سکه خواهد بود و اگر به مشکلی برخوردید می توانید از بابک زنجانی آنجا راهنمایی بخواهید.

با توضیحاتی که ناسا داده است و بنده تکمیلش کردم، می توانید هرچه زودتر بلیت تان را رزرو کنید.

دوست زبلی که هر وقت کار خطرناک یا تجربه ای ناخوش آیند در پیش است یاد احترام به زنان و!ladys first می افتد، می گفت من توی شرکت کلی کار تلنبار شده دارم. اول خانمم را می فرستم تا سروصورتی به زندگی بده بعد که پیامک زد غذا حاضره، من سوار میشم و راه می افتم!

 

 

 

انسان هایی که کرگدن می خوردند!

 

این فرانسوی ها اصولن همینطورند. به محض اینکه بی پول می شوند، یا یک برج ایفل درست می کنند و مردم را برای تماشایش می کشند به فرانسه، یا مثل لوران فابیوس وزیر امورخارجه شان راه می افتند به طرف ایران تا قرارداد ساخت یک کارخانه اتوموبیل دیگر را با ایرانی ها امضا کنند و صنار سه شاهی برای مملکت شان جورکنند.teeth

در چنین مواردی به روی مبارک شان هم نمی آورند که این همان ایرانی است که تا پریروز صد جور بد و بیراه پشت سرش می گفتند.

حالا دو تا جوان فرانسوی یک راه حل دیگر هم برای ازب ین بردن بی پولی پیدا کرده اند: کشف دندان یک انسان ۵۶۰ هزار ساله !

یک دختر ۱۶ ساله به نام کامیل ژاک که از بی پولی زده بود به کوه و بیابان، یک تیکه استخوان کوچولو نظرش را جلب کرد، آن را برداشت، نشان دوست پسرش داد وگفت ببین چی پیدا کردم پسر. دندان یک انسان ۵۰۰ هزار ساله ….!

پسره با لبخند گفت مگه انسان هم ۵۰۰ هزار ساله میشه؟ آقای جنتی که سمبل عمر طولانی در ایران شده و صد تا جوک براش ساخته اند هنوز صد سالش نشده؟

و دختره خندید وگفت چقدر تو خنگی پسر. منظورم دندان انسانی است که ۵۰۰ هزار سال پیش زندگی می کرده. پسره خندید وگفت پس اقلا سرراست نگو ۵۰۰ هزار سال. مردم می فهمند چاخان کردی، بیا بگیم ۵۶۰ هزار سال پیش که مثلا دقیق باشه، کسی شک نکنه بلکه هم یک پول و پله ای گیرمان بیاد و بتونیم ازدواج کنیم. دختره گفت آره راست میگی. میگیم دندان یک انسان ۵۶۰ هزارساله پیدا کرده ایم که به گوشت اسب وگوزن وکرگدن هم علاقه داشته.

***

خبررا که در ایرنا خواندم گفتم به من چه، هرکی هرچی می خواد بگه ولی باز دلم طاقت نیاورد وگفتم آخر از کجا فهمیده اند که طرف ۵۶۰ هزار سال پیش گوشت اسب وگوزن وکرگدن می خورده؟ توی دفترچه خاطراتش نوشته بوده که ناهار کرگدن خوردم با سالاد کاهو و سس قارچ؟ یا از روی استخوان های اسب ها وگوزن ها و کرگدن هایی که دور و برش ریخته بوده فهمیده اند که صبحانه گوزن می خورده ظهرکرگدن و شب اسب؟

بعد از مقداری چانه زدن با خودم،گوشت اسب وگوزن را قبول کردم و گفتم جهنم، قبول. آدمیزاد گشنه اش که باشه علف هم می خوره چه برسه به گوزن و اسب ولی خوردن کرگدن یک مقداری دور از ذهنه…

قبول، اون موقع ها رستوران نبوده که یارو بره فیله مینیون یا بیف استروگانف سفارش بده ولی آخه کرگدن؟ لابد از روی درازی دندان یارو حدس زده اند که طرف کرگدن می خورده؟

حتمن هم پیش خودشون فرض کرده اند که یارو یک کرگدن را با کمند اسیر کرده بوده و داشته زنده زنده گازش می زده که دندونش توی پوست کلفت کرگدنه گیر می کنه و حیوان در حالی که جفتک می انداخته آنقدر طرف را اینور و آنورکشیده که اول دندونش کنده شده و سپس جان به جان آفرین تسلیم کرده؟

به خدا می ترسم این باستان شناسان آخرش این یک جو عقلی را هم که خدا بهمون داده ازمان بگیرند!

 

گم شد که شد !

 

من برخی از این خارجی ها را که می بینم خنده ام می گیرد. نه اینکه قیافه خنده داری داشته باشند یا لباس های مضحکی پوشیده باشند. نه، رفتار مضحکی دارند.

رفته بودم به سوپر مارکت نزدیک منزلمان خیار وگوجه فرنگی بخرم، رفتار دو سه تا از مشتریان جوان فروشگاه توجهم را جلب کرد. با کنجکاوی دنبال چیزی می گشتند که ظاهرن گم شده بود.

ایستادم و نگاهشان کردم بالاخره معلوم شد پیرمردی که روی صندلی چرخدار نشسته، شانه ای را که با آن سرش را شانه می کرده گم کرده و از جوانها تقاضا کرده برایش زیر قفسه ها را بگردند و پیدایش کنند که گشتند و خدا را شکر پیدایش کردند.

همانطور که کمی دورتر ایستاده بودم و تماشا می کردم توی دلم گفتم آدم هم اینقدر گدا؟ ما ملت در زمان پاکدست ترین دولت تاریخ مان میلیاردها دلار از پولمان گم شد گفتیم به درک جهنم! گم شد که شد، فدای سر رییس جمهورمان ولی اینها برای یک شانه ۹۹ سنتی آنقدر می گردند تا پیدایش کنند!

همین الان دکل نفتی مان که از یک زمین فوتبال هم بزرگتراست گم شده است، کی دنبالش گشت؟ من یا شما؟ اصلا این صحیح است که به این و آن بگوییم خانم یا آقا، دکل ما را ندیدی؟! وچرا نگشتیم شاید پیدایش کنیم؟ برای اینکه دست و دلبازیم، می دانیم چیزی که فراوان است دکل نفت است. خدا را شکر می کنیم که پول داریم و یک دانه نوتر و بهترش را می خریم.

تازه این ماجرا مال قبل از لغو تحریم ها بود. حالا که قرار است بیش از ۱۵۰ میلیارد دلار پول های بلوکه شده مان آزاد شود که دیگه هیچی …هرچیزمان گم شد که شد، خودمان گم نشویم کافیست!

 

وقتی میکرب ها جشن می گیرند…!

 

بشر خودخواه، نه که حشرات را داخل آدم حساب نمی کند، تصورش را هم نمی تواند بکند که آنها هم برای خودشان عقل و شعوری دارند و همزمان با زمان و پیشرفت های بشر، پیشرفت می کنند.

موشی که ده ها سال است در آزمایشگاه ها مورد آزمایش قرار می گیرد و صدجور تزریق روی آن انجام می شود و ده ها نوع دارو بخوردش داده می شود، با موش صد سال پیش که فقط پنیر لیقوان و مرگ موش را می شناخت، زمین تا آسمان فرق کرده است.

موش قرن بیست و یکم، سالهاست که سرد وگرم روزگار را چشیده، صدها نوع خوراکی خوب و بد و سموم مختلف را امتحان کرده و نتیجه تجربیات خود را در اختیار فرزندان و نوه و نتیجه هایش گذاشته و راه و چاه را نشان آنها داده است.

حشرات هم به همین ترتیب. تلنبه های امشی و خود امشی را یادتان می آید که چه وحشتی در دل مگس ها و پشه ها ایجاد می کرد؟ حالا اگر پیدا شود که پیدا نمی شود، مگس ها و پشه ها از دیدنش کیف می کنند و با آن عکس سلفی یادگاری می اندازند و توی موزه هایشان می گذارند چون دیگر در مقابل آن مصونیت پیدا کرده اند.

حتمن در اخبار خوانده اید که میکرب ها، همان موجوداتی که به محض احساس بوی پنی سیلین در دماغ شان را می گرفتند و توی سوراخ سنبه های بدن انسان مخفی می شدند، حالا دیگر در مقابل انواع پنی سیلین ها مصونیت پیدا کرده اند وگاهی که ما آدم ها آنتی بیوتیک مصرف می کنیم، مثل معتادهایی که از یک گل وگوشه ای مواد پیدا میکنند، دور هم جمع می شوند و بزن و بکوبی راه می اندازند که بیا و ببین!

در همین گرمای شدید امسال، بنده سه جور حشره کش مختلف خریده ام و به کار برده ام شاید حشرات مزاحم از بین بروند، اما به چشم خودم دیده ام که حشراتی که در فاضلاب حمام زندگی می کنند، چه جور دور و بر این حشره کش ها می چرخند و می خندند و روی قوطی آن سرسره بازی می کنند.

کارخانه های سازنده این سموم یا عقل شان نمی رسد یا به نفع شان است که به روی مبارک نیاورند که حشرات این دوران را نمی شود با یک مایع آبکی فریب داد و نابود کرد.

اگر برخی از موجودات دو پا در همان قرون سوم و چهارم هجری مانده اند و هنوز سر و دست می برند و آدم ازکوه پرت می کنند، حشرات اما همزمان با زمان پیشرفت کرده اند و با شعور شده اند!

 

*میرزا تقی خان، طنزپرداز و سریال نویس پیشکسوت، با سابقه ۵۰ سال طنزنویسی در توفیق، کشکیات، کاریکاتور، کیهان و تلویزیون از همکاران افتخاری شهروند است. از این نویسنده کتاب “آدم های زیادی” در سال ۲۰۱۳ منتشر شده است.