Logo-Talee-02کتاب هفته

  

نه محصول عشقم، نه لذت

دومین مجموعه شعر فریدا نارین

به فارسی و انگلیسی

۹۴ صفحه

ناشر: گوته و حافظ، بن، آلمان

 

در میان تعریف های زیادی که از عناصر شعر مدرن ارائه شده است من تعریف ادونیس پدر شعر آزاد عرب را از همه بیشتر می پسندم. او، شعری را ارج می نهد که از فشردگی (ایجاز)، توفندگی، رمزگرائی، معانی پنهانی، عادت زدائی و وحدت ارگانیک برخوردار باشد. از نظر من، زلال بودن و ناگهانی گری را نیز باید به این عناصر افزود.

 

در عین حال، امروز، زبان و ساختار آن در شعر اهمیتی بیش از همیشه یافته است. شعر پارسی، امروز با فاصله گرفتن از اوزان عروضی و نیمائی، بار سنگین تری را به دوش می کشد. این شعر باید دارای آهنگ درونی و جذابی باشد که بتواند کمبود وزن را در آن جبران کند. ما دارای نثر شاعرانه و شعر منثور هستیم، اما هیچ شعری جای نثر و هیچ نثری جای شعر را نمی گیرد.

frida-narin-book-H2

بخش عمده شعرهایی که در دوران معاصر می خوانیم، فاقد این آهنگ درونی و جذاب هستند. دلیل آن نیز به نظر من روشن است. بیشتر شاعران دوران ما، به ویژه نسل جوان، دورانی را که شاعران سه نسل در فاصله نیما تا همنسلان من طی کردند، تجربه نکرده اند. بیشتر شاعران آن دوران ابتدا با شعر کلاسیک آغاز کردند و بعد به تدریج از آن فاصله گرفتند، با وزن شکسته نیمائی ادامه دادند و سرانجام به شعر سپید و شعر آزاد رسیدند. در نتیجه در دوران تجربه های نخستین، وزن، درونمایه شعر آنان شد و هنگامی که به شعر آزاد رسیدند، می توانستند آهنگ را به گونه ای جایگزین کنند که کمبود وزن را کاملا جبران کند.

 

زبان، تنها با ریتم و آهنگ زیبا نمی شود. زلال بودن زبان، از هم نشینی مناسب واژگان و مفهوم بودن یا به تعبیر ادونیس معانی پنهانی، رمزگرائی و وحدت ارگانیک حاصل می شود. شما وقتی شعری را می خوانید که هر بند یا هر بخش آن سازی جداگانه می زند، در نهایت ممکن است از یک یا چند فراز آن به صورت جداگانه لذت ببرید، اما با تمام متن به درکی واحد نمی رسید و همین موضوع باعث می شود که شعر در گنجینه حافظه شما باقی نماند یا دیگر آن را هرگز بازخوانی نکنید. شعر موفق و تاثیرگذار، در واقع شعری است که به زمزمه خلوت خواننده تبدیل شود، نه این که خوانده و بلافاصله فراموش شود.

 

در دوران معاصر، تعداد شعرهایی که در حافظه می مانند بسیار اندک است. بخشی از این واقعیت ناشی از فاصله گرفتن شعر مدرن از وزن است. هرچند که در شعر مدرن وزن دیگر ارزش نیست، اما چیزی باید خلاء وزن را پرکند و آن چیزی نیست مگر زیبایی هارمونیک ریتم و ضرباهنگ های آن و وحدت ارگانیک شعر. شعری که این دو ویژگی را داشته باشد، شانس در خاطر ماندن بیشتری دارد. و شاعری که شعرهایش در خاطر بمانند، موفق است، حتی اگر شهرت زیادی نداشته باشد.

 

شاعران جوان اگر برای رسیدن به عناصر شعری که ادونیس بر آن ها اصرار می ورزد بکوشند و دریابند که شاعری تنها غریزه و استعداد نیست، بلکه بخش مهمی از آن اکتسابی است، می توانند به ماندگاری شعر خود امیدوار باشند. به نظر من اکثریت قریب به اتفاق شاعران امروز که “پایه گریز” شده اند، ماندگار نخواهند بود. بسیاری از آن ها “عادت زدایی” یا تابو شکنی را با “پایه گریزی” یکسان می دانند. در حالی که این دو مقوله کاملا متفاوت است. هیچ ساختمانی بدون پایه بنا نمی شود، اما معماری هر ساختمانی می تواند با ساختمان های پیش تر صد در صد متفاوت باشد.

 

نگاهی به یک مجموعه تازه

 

فریدا نارین شاعر، نقاش و روزنامه نگار جوان کردی است که به فارسی می سراید. نخستین مجموعه شعر او (سکوت خاکستری) را در سال ۱۳۸۵ خورشیدی نشر نگیما در تهران منتشر کرد. در آن زمان او ۲۳ ساله بود. فریبا اکنون در پاریس زندگی می کند و دومین دفتر شعرش را نشر گوته و حافظ آلمان با عنوان “نه محصول عشقم، نه لذت” به دو زبان فارسی و انگلیسی منتشر کرده است.

 

نشر گوته و حافظ در مقدمه این مجموعه می نویسد:”… شعر فریدا نارین گرفتار نوستالژی نیست، عادت رمانتیک تصاویر گذشته را در سر ندارد، مرزها در شعر نارین از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب خطوط جداکننده آدم ها نیستند. پرچم ها در شعر نارین بالا نرفته اند که جمعیت زمین را به تعداد پرچم های روی سر آن ها از هم جدا کنند، این پرچم ها باید به هم دوخته شوند و فرشی شوند برای کودکان احساس که بر روی آن غلت بزنند”.

 

اشاره ناشر در اینجا به تکه ای از شعر رقص آزادی است:

 

پرچم ها را به هم بدوزیم

فرشی کنیم برای کودکان

تا بر رویش غلت زنند

بازی کنند.

 

به لحاظ ایماژ و اندیشه، این تکه از شعر رقص آزادی زیبا است. اما به لحاظ زبان هنوز با کمال فاصله بسیار دارد. در عین حال سادگی قطعه آن را دلنشین می کند. شعر رقص آزادی در مجموع یکی از بهترین شعرهای مجموعه جدید است. این شعر چنین آغاز می شود:

 

دیوارها را بردارید

دختران می خواهند برقصند

پنجره ها را باز کنید

مادران می خواهند گل ها را آب بدهند

خیابان ها را خلوت کنید

کودکان می خواهند لبخند را

سوار بر ماشین های رنگی شان برانند

درها را بازکنید

پدران می خواهند بنوازند.

 

فریبا نارین به نوشته ناشر در سال ۱۳۶۲ در مریوان کردستان به دنیا آمده و از سال ۱۳۸۶ تا ۲۰۱۰ به عنوان روزنامه نگار در اقلیم کردستان عراق کار کرده است. به این دلیل، مجموعه شعر او حال و هوای کردستان را با خود حمل می کند. همین شعر رقص آزادی به گونه ای سروده شده که خواننده را به یاد دختران شجاع کوبانی می اندازد. حتی عنوان مجموعه شعر نیز، تداعی کننده زن و رنج او در جامعه مردسالار کردستان است که البته امروز بر اساس گزارش هایی که می شنویم در اقلیم کردستان اندکی بهبود یافته است: “نه محصول عشقم، نه لذت”.

 

باز کنید راه را!

دختران آزادی به دوش

نقشه راه را کشیده اند

از شرق

از همانجا که پایان سیاهی است

آنجا که دیوارهای سیاهپوش عبوس

خرناس می کشند خلافت را

اما آنان

آن زنان و آن مردان

آزادی به دوش می خندند

می نوازند

و زمین را

برای رقص دستجمعی

آماده می کنند.

 

مجموعه “نه محصول عشقم، نه لذت” ۱۹ شعر نارین را در بر می گیرد. در این مجموعه، شعر “آشپزخانه” به لحاظ اندیشه متفاوتی که در آن نهفته است، می تواند یک نمونه از عادت زدایی ارزیابی شود. تصور سنتی ما از آشپزخانه، قلمرویی است که زن را از جامعه به دور نگه می دارد. اما ببینیم فریدا به این قلمرو چگونه می نگرد:

 

جای بدی نیست آشپزخانه

قلمروی پرصلابت معنا است

سرزمینی است که حاکمانش

صبح هر روز

عشق را،

مهربانی را

و عدالت را

چاشنی زندگی می کنند

جایی است که برکت خودش را

به ته دیگ ها می چسباند

و صداقت،

چای دم کرده مادر بزرگ را

هورت می کشد.

……

آشپزخانه قلمرو پر برکت آشتی است

……..

 

این شعر هم البته برای خوش تراش تر شدن نیاز به پرداخت های مختصری دارد. مثلا در مصرع دوم صفت “پرصلابت” برای قلمروی آشپزخانه بی معنا و نچسب است و به حکم ایجاز می شد آن را چنین ویرایش کرد:

جای بدی نیست آشپزخانه

قلمروی معناست

سرزمینی که حاکمانش

….

 

شعر به لحاظ پیرایش زبان به کاشی کاری می ماند. شما بعد از چسباندن کاشی، بندهای آن را با مواد مخصوص بندکشی پر می کنید تا آب به میان آن ها نفوذ نکند. اما کاشی ها را بعد از بندکشی نمی توانید به حال خود رها کنید. آن ها را با یک چارچه زمخت خیس چندین بار می سایید تا همه مازادهای ماده بندکشی پاک شوند و بعد کاشی های بندکشی شده را چندبار هم می شویید تا پرداخت شوند و جلا ببیند.

 

جای این پرداخت و جلا در اغلب شعرهای فریدا نارین خالی است تا آن ها را تا حد امکان خوش آهنگ تر و کامل تر کند. با این همه می توان گفت: “جوهر شعر در کار فریدا نارین به حد کفایت وجود دارد. او در دومین مجموعه شعر خود شاعری است که در ادبیات کلاسیک “شاعر تک بیتی” نامیده می شد. یعنی شاعری که در شعرهای او تک بیت های درخشان زیاد است، اما برای رسیدن به وحدت ارگانیک و آشنائی زدائی هنوز باید روی آن کار شود. فشردگی، توفندگی، معانی پنهان و رمزگرایی اما عناصری است که بعضا به گونه ای هنوز ناپخته هست و می تواند با کار بیشتر به اجزای شخصیت شعر فریدا نارین تبدیل شود.

 

از جمله تک بیت ها (در اینجا بهتر است بگوئیم فرازها) که به نظر من در شعرهای نارین برجسته اند، چند نمونه را می آورم:

 

“کسی نیست

موهای فاصله را ببافد”

از شعر کسی نیست.

 

“پرچم ها را به هم بدوزیم

فرشی کنیم برای کودکان

تا روی آن بغلتند و بازی کنند”

از شعر رقص آزادی.

 

“نعش اش را لای بته های چروکیده غم هایش یافتند”

“من آمده ام با چمدانی از نگاه های تو”

از شعر میراث معصیت.

 

“خورشید ناخن هایش را می جود

و زیرچشمی مرا نگاه می کند”

از شعر و من که زنی سنگسار شده ام.

 

“دستت را بده

تا درهای سرزنش را ببندیم”

از شعر سلام رعنا

 

“کلمات

خود را به بیراهه زده اند”

…..”فکری برای رهایی واژه هایی کنیم

که در کاسه سرمان

به اعدام محکوم کرده ایم”

از شعر آینده نه از آن من نه از آن تو.

 

“من محصول شهوت بی نهایت

و خشونت ابدی

به دیوار بلند حاشا میخکوب شده ام”

از شعر راز روزهای شصت.

 

“زل می زنی

با چشم های من

لبخند می زنی

با لب های من

قدم می زنی انگار

با پاهای من…”

از شعر زندگی ابدی.

 

در شعر زندگی ابدی، شاعر از بحران هویت و دوگانگی شخصیت انسان مهاجر می گوید:

“جمع می کنم سجاده را

تو را دعوت می کنم به رقص غربی

غر می زنی:

رقص فقط رقص کردی

هربار در آینه از خودم می پرسم

چرا از هرچه گریختم

در من پا گرفته است دوباره؟

چرا هرچه از تو دورتر می شوم

شبیه ترم به تو؟

چرا نمی توانم تو را از خود بیرون کنم.

 

“تو” در این شعر، “خود” زادبومی ی شاعر است که سنگی به پای او بسته و نمی گذارد او در جهانی نو زندگی کند. تضادی که در هر انسان تبعیدی و مهاجر هست و شاید تا آخرین لحظه حیات او را رها نکند!

 

فریدا نارین شاعر جوانی است که می تواند در سایه کار زیاد به یکی از ماندگاران تبدیل شود، به شرطی که به توصیه های ادونیس توجه نشان دهد.

 

 

*جواد طالعی، شاعر، نویسنده و روزنامه نگار آزاد با بیش از ۴۰ سال سابقه روزنامه نگاری حرفه ای از سال ۲۰۰۰ میلادی به این سو مسئولیت دفتر اروپائی شهروند را به عهده دارد. او همزمان با رسانه های معتبر فارسی زبان دیگر مثل بی بی سی، رادیو فرانسه، دویچه وله و سایت های اینترنتی متعدد همکاری داشته است.